سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

ضرب المثل بز به پای خود، میش به پای خود



داستان بهلول, ضرب المثل های ایرانی

ریشه تاریخی ضرب المثل بز به پای خود، میش به پای خود

 

هارون‌الرشید مردی بود ظالم و اذیت و آزارش به مردم زیاد. به همین جهت بهلول از كارهای او خیلی ناراحت بود و گاهی نمی‌شد كه كسی خنده او را ببیند. یك روز هارون علت ناراحتی او را پرسید ولی بهلول جواب نداد تا اینكه هارون شخصی را انتخاب كرد و به او گفت: «پشت سر بهلول بدون اینكه متوجه شود راه برو و اگر خنده او را دیدی بیا به من بگو و صد درهم از من جایزه بگیر».

 

آن شخص تا چند روز همه جا ناظر كارهای بهلول بود ولی نتوانست خنده او را ببیند تا اینكه یك روز بهلول دم دكان قصابی ایستاد و خیره‌خیره داخل دكان را تماشا كرد. درضمن نگاه كردن لبخندی بر روی لبش نشست.

 

مرد فوری به حضور هارون رفت و هرچه دیده بود بیان كرد. هارون بهلول را خواست و گفت: «علت خنده تو در دكان قصابی چه بود؟» بهلول جواب داد: «من خیلی نگران بودم كه روزی با این كارهایی كه تو می‌كنی مرا هم به آتش خودت بسوزانی ولی حالا فهمیدم كه ـ بز را به پای خودش می‌آویزند، میش را به پای خودش».
منبع:farsibooks.ir


ویدیو مرتبط :
پینکی پای پیتزا پای + عروسک اپل بلوم و پینکی پای

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ضرب المثل زیر پای کسی را جارو کردن کنایه از چیست؟



مثل آباد, ضرب المثل قدیمی, جاروکردن

ضرب المثل زیر پای کسی را جارو کردن

ضرب المثل زیر پای کسی را جارو کردن

هنگامی که کسی را از شغل و کاری که داشته است اخراج کنند، به صورت کنایه درباره ی او می گویند: «زیر پایش را جارو کردند».

 

در گذشته که میز و صندلی و مبل و از این قبیل وجود نداشت، ساکنان خانه اغلب بر روی فرش اتاق می نشستند. فرش اتاق ها در خانه ی ثروتمندان از جنس قالی و در خانه ی افراد میانه حال از نمد و در خانه ی فقیران از حصیر و زیلو بود. بهداشت به مفهوم واقعی وجود نداشت و خیابان ها و کوچه ها اسفالت نبود و پر از خاک و گرد و غبار بود.

 

از این رو هوا اغلب غبارآلود بود و گرد و خاک ها از در و پنجره و روزن ها به درون خانه ها نفوذ می کرد و روی فرش و اثاثیه می نشست. کدبانوی خانه نیز ناگزیر بود که روزانه چند بار خانه را جارو کند و گرد و خاک را از روی فرش ها بزداید.

 

در این گونه موارد معمول نبود که اهل خانه همگی اتاق را ترک کنند تا بانو یا خدمتکار خانه اتاف را جارو کند، بلکه کدبانو یا خدمتکار از بالای اتاق شروع به جارو می کرد و به هر یک از افراد خانه که می رسید آن شخص از جایش بر می خاست تا "زیر پایش را جارو کنند".

 

از آن جا که این گونه جاروکردن در هنگام ضروری و پیش بینی نشده موجب می شد تا افراد خانه که با خیال راحت و آسوده نشسته بودند از جایشان برخیزند و در گوشه ی دیگری بایستند تا زیر پایشان جارو شود، این عمل نقل مکان و سلب آسایش ناشی از زیر پا جارو شدن رفته رفته به صورت ضرب المثل در آمد و در مورد هر گونه اخراج یا انتقال افراد از شغل و کارشان مورد استفاده قرار گرفت.
منبع:aryaadib.blogfa.com