سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

ضرب المثل آقا گرگ عیدت مبارك!



ریشه تاریخی ضرب المثل, باغ خربزه

هر وقت یك نفر از راه طمع كار خلافی می‌كند یا به مال كسی دست درازی می‌كند می‌گویند «آقا گرگ عیدت مبارك».

 

روباهی همیشه در باغ خربزه می‌رفت و به باغبان خسارت می‌زد. روزی باغبان تله گذاشت و مقداری گوشت هم در آن تعبیه كرد. روباه چون گوشت را سر راه خود دید فهمید كه به همراه آن تله‌ای هم هست. جرأت نكرد به گوشت نزدیك بشود، برگشت. در راه برخورد كرد به گرگ به او سلام كرد و پس از تعارفات معمولی گفت: «رفیق عزیز چرا پژمرده‌ای»؟ گرگ جواب داد: «دو روزه غذایی فراهم نكرده‌ام».


روباه گفت: «من در این جالیز غذای بسیار خوبی تهیه كرده‌ام اما از بخت بد از خوردن آن محرومم». گرگ پرسید: «چرا!» روباه گفت: «من امروز روزه‌ام نمی‌توانم روزه‌ام را باطل كنم». گرگ گفت: «پس به من نشون بده». روباه گرگ را در مقابل تله برد.


همین كه گرگ گوشت را به دهن گرفت ریسمان تله حلقش را فشرد و دهنش باز ماند. روباه فوری پرید گوشت را از دهن گرگ گرفت و بلعید. گرگ با صدای خفه‌ای گفت: «تو كه روزه بودی!» روباه جواب داد: «الان ماه را دیدم، افطار كردن بر من واجب شد».


گرگ گفت: «پس من كی ماه را ببینم؟» روباه جواب داد: «ساعتی كه باغبان با بیلش پیش تو آمد تو ماه را خواهی دید!» در این اثنا باغبان با بیل آمد و مشغول كتك زدن گرگ شد.
روباه آواز داد: «آقا گرگ! عیدت مبارك».
منبع:iketab.com


ویدیو مرتبط :
دانلود اهنك جدید علی بهراد عیدت مبارك رفیق دیس لاو

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ضرب المثل حلاج گرگ بودن



ضرب المثل فارسی,ضرب المثل حلاج گرگ بودن ,حلاج گرگ بودن

 

حلاجی از شهر برای کار حلاجی به دهی می رفت. زمین از برف پوشیده و هوا بسیار سرد بود. از قضا در بین راه به گرگی گرسنه برخورد. گرگ از سرما و گرسنگی، حالت حمله به خود گرفت. حلاج درحالی که می ترسید، دست و پای خود را گم نکرد و درصدد چاره برآمد. خواست با کمان به او حمله کند. دید کمان، طاقت حملهٔ گرگ را ندارد و می شکند. به سرعت روی زمین نشست و با چک حلاجی بنای زدن بر زه کمان گذاشت! گرگ از صدای زه کمان ترسید و فرار کرد. حلاج هم به سرعت به راه افتاد. هنوز بیش از چند قدم نرفته بود که باز دید گرگ به سمت او می آید. حلاج مانند قبل، کوبیدن چک بر کمان را شروع کرد و گرگ را فراری داد و به راه خود ادامه داد. باز دید گرگ دست بردار نیست. حلاج دوباره صدای زه را درآورد تا سرانجام گرگ خسته شد و به سراغ شکار دیگری رفت. حلاج هم چون دید شب نزدیک است و هوا سرد و برفی است، به خانهٔ خود بازگشت. وقتی همسرش پرسید: «امروز چه کردی؟» گفت: «حلاج گرگ بودم!»

حلاج گرگ بودن، معنی انجام کار بدون مزد است.

حلاج یعنی پنبه زن،شغلی که در قدیم رواج داشته است.

منبع:ettelaat.com