سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (14)


اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

هفت صبح: هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

1- این دستماله که مامان داره باهاش پنجره رو تمیز می کنه چقدر شبیه شلوار منه!

2- هر دفعه که سوار مترو می شم می فهمم که چرا وقتی بچه بودیم صندلی بازی می کردیم.

3- دیشب توی پارک بودم. یه پسر بچه حدود 10 ساله داشت با سرعت 100 تا می دوید سمت دستشویی، باباش هم پشت سرش می دوید. یهو زد پس گردن پسره گفت بذار من برم پسر، تورو می گن بچه س!
اصن پدر به این دلسوزی ندیده بودم.

4- ملت می رن آتلیه عکس می گیرن نیم کیلو فتوشاپ رو صورتشون خالی می کنن
بعد وقتی می ری از نزدیک می بینی شون قصر رویاهات تبدیل می شه به یه همکف 40 متری!

5- واقعا شانس آوردیم همه بیماری ها رو خارجی ها کشف می کنن و اسم خودشونو می ذارن روش.
وگرنه مثلا به جای پارکینسون باید می گفتیم مرض کامبیز یا درد آقا مهران و برادران!

6- من هر وقت می دوئم که به اتوبوس برسم ولی نمی رسم همینطور به دویدن ادامه میدم که فکر نکنن ضایع شدم. یه بار سه ایستگاه دویدم!

7- شاید برای شما هم اتفاق بیفته ...
ما دیشب تو پرایدمون پسته خوردیم

8- داداشم داشت چیپس می خورد یهو گفت اوه اوه چقدر تنده فلفلیه؟ بعد روی چیپسو نیگا کرد گفت نه نوشته کچاپ! بعد با خیال راحت شروع به چیپس خوردن کرد و به این ترتیب چیپس دیگه تند نبود!
فِک کنم یه مشکل سخت افزاری داره داداشم

9- شعار جدید خواستگاری این روزها:
یک دستگاه پراید آوردیم، دخترتونو بردیم

10- دوتا دختر یکی خیلی زیبا ویکی خیلی زشت می رن تو یه شرکت واسه مصاحبه که اونجا یکی شون استخدام بشه.
مدیر شرکت یه نگاه بهشون می ندازه و می گه ظاهر اصلا برای من مهم نیست مهم فرهنگ و علم شماست.
از زیبا می پرسه که جمعیت ایران چند نفره؟ می گه هفتاد میلیون. مدیر میگه آفرین درست جواب دادی.
رو می کنه به زشته می پرسه خوب این هفتاد میلیون رو یکی یکی نام ببر!

11- دماغمو عمل کردم، آوردنم خونه. بابام هی میاد تو اتاقم می گه حیف نبود اون گرز دزد ترسون منو دادی رفت؟!

12- بَ رَ بَ بَ
همون برو بابای خودمونه!
اینو در پاره ای از مواقع با دهنی کج، واسه تضعیف روحیه طرف به کار می برن

13- جاتون خالی یه شب رفتم یه کبابی، تابلو بزرگ زده بود:
«100 درصد گوسفندی»
بعد از خوردن کباب فهمیدم منظورش به من بوده که 100 درصد گوسفند بودم که رفتم اونجا!

14- ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بِزَنتت، نام برده الان روی شن های سواحل آنتالیا داره آفتاب می گیره.
فک کنم سوتفاهم شده

15- فامیلمون زنگ زده می گه می خوام برنامه ورد و پاورپوینت رو نصب کنم، کدوم دکمه رو بزنم؟

16- اگه پنج تا دونه پاستیل داشته باشم و دوستم دوتاش رو برداره
من می مونم و یه دوست مرده و پنج تا دونه پاستیل

17- یارو چند متر دورتر از قبری داشت گریه می کرد
ازش می پرسن چرا نزدیکتر نمیری؟
میگه آخه مرحوم از فامیل های دورمون بوده!

18- شروع رسمی ترم در سایت دانشگاه: 15 بهمن
حضور دانشجویان سر کلاس ها: 10 اسفند
تعطیلی قبل از عید: 15 اسفند
شروع کلاس ها بعد از عید: 1 اردیبهشت
پایان کلاس ها: 20 اردیبهشت
سر جمع 25 روز

19- دوستم تعریف می کرد رفته بوده خواستگاری. توی صحبت دو نفره، دختره بهش گفته: راستش من قصد ازدواج ندارم
دوستم هم گفته: منم اومده بودم خونه تون میوه بخورم برم!

20- با دختر خاله ام رفتیم پیتزافروشی اومده یه پیزا سفارش بده
صندوق دار می پرسه پیتزاتون چند قسمت بشه؟ 6 یا 12 قسمت؟
دختر خاله ام می گه وای نه من 12 تا نمی تونم بخورم همون شش قسمتش کنید!

21- خدایا ما که نمی تونستیم ماشین 20 میلیونی سوار شیم
مرسی از اینکه ماشین مارو کردی 20 میلیون!

22- یه بارم رفتم مغازه سیگار بخرم
همون اول گفت بَه، سلام، شما پسر فلانی ای؟
گفتم آره، سس مایونز خوب چی داری؟

23- یکی از سوالایی که وقتی ازم پرسیده می شه سعی می کنم نشنوم و صحنه رو با آرامش ترک کنم اینه: آب کتری جوش اومده؟
لامصب عواقب بعدی ناجوری داره! قوری رو باید بشوری، چای رو دم کنی، صبر کنی رنگ بده، یه سینی چایی بریزی، اووه اصلا مسیر زندگی آدم عوض می شه

24- علاقه ای که از روی عکس پروفایل به یه نفر پیدا می کنید مثل انتظار غذا بر اساس عکس روی منوی رستورانه

25- یکی از فانتزی هام اینه که برم سر کلاس هندسه
بگم این درسا بسه
کاشکی این زنگ بخوره دل به دلدار برسه!
بعد استاد حذفم کنه.

26- هیچ صدایی مثل صدای «پخ پخ پخ» نِی، توی پاکت آبمیوه ناامیدکننده نیست

27- با این گرونی چند وقته دیگه باید موقع آدامس خریدن به فروشنده بگیم آقا ریلکس باز داری یه دونه بدی؟

28- می گن آرامش یعنی هر وقت قهر کنی مطمئن باشی کسی جات رو نمی گیره
ما که تا یه عشوه اومدیم طرف عروسی کرد!

29- لامصب انقد که سرعت زیاده می ترسم مودم بترکه اینترنت بپاشه تو صورتم!


ویدیو مرتبط :
طنز و شوخی با شبکه های اجتماعی از حسن ریوندی-اینستاگرام

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شوخی های جالب شبکه های اجتماعی


هفت صبح:
 
1- همیشه از بچگی یه موضوعی برام سوال بوده

این چوب بستنی ها هست که دکترها می کنن تو حلق مریض، کیم هاش رو کی خورده!؟

2- همیشه پدرها به پسرشون به عنوان یه فرصت دوباره نگاه می کنن. برای جبران کارهایی که خودشون نتونستن بکنن

3- تنها کسی که اگر با دسته گل برود خانه سرزنش می شود دختر گل فروش است

4- رئیس: شما به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید؟

کارمند: بله!

رئیس: خوب است. چون ساعتی پیش پدربزرگ تان به اینجا آمده و می خواهد شما را ببیند، همان که دیروز برای شرکت در مراسم تشییع جنازه اش مرخصی گرفته بودید.



5- از دوره نقاهت خیلی راضی ام به عشق همین مریض میشم اصلا!

6- هموطن گرامی یارانه شما به زودی قطع خواهد شد، شما در قصابی دیده شدید. (گشت نامحسوس ستاد هدفمندی یارانه ها)

7- قدیما یکی چشم می خورد واسش تخم مرغ می شکستن، الان یکی تخم مرغ می خوره چشمش می زنن!

8- دنیا پر از آدم های مصمم است. عده ای تصمیم می گیرند کار کنند... عده ای هم تصمیم می گیرند بگذارند آنها کار کنند.

9- گاهی یک شب از زندگی، هزار و یک شب عربی است.

10- لنی با جوانی که انگلیسی نمی دانست رفیق شده بود. به همین دلیل رابطه شان با هم بسیار خوب بود اما سه ماه نگذشته بود که جوان شروع کرد مثل بلبل به انگلیسی حرف زدن و فاتحه رابطه شان خوانده شد. فورا دیوار زبان میان شان بالا رفته بود. دیوار زبان وقتی کشیده می شود که دو نفر به یک زبان حرف می زنند. آن وقت دیگر مطلقا نمی توانند حرف هم را بفهمند.(خداحافظ گاری کوپر: رومن گاری)

11- یه پسرخاله دارم به باباش میگه پدر، به مامانشم مادر، میریم خونشون انگار داریم فیلم هندی می بینیم!

12- الان یه پرتقال خوردم مزه نارنگی می داد. یادش بخیر قدیما حداقل میوه ها فتوشاپی نبودن!

13- این کتابای ریاضی آسون ترین مثال هارو خودش حل می کرد بعد سخت ترین مساله هارو می ذاشت ما حل کنیم، ایکبیری!

14- حشره کش خالی کردم تو اتاقم، من سر درد گرفتم دارم می میرم. پشه همه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه

15- طرف می گفت دوست دارم بچه ام پسر باشه که نسل بابام باقی بمونه! انگار باباش ببر مازندرانه...
16- شانس فقط یک بار در خونه آدم رو میزنه، بدشانسی که دستش رو از روی زنگ برنمی داره، بدبختی هم که کلا کلید داره!

17- کافیه بنا بزاری یکی رو نبینی و باهاش رو به رو نشی، تو یه کوچه خلوت تو کلکته هندوستان داری بستنی می خوری، از رو به روت درمیاد.

18- اولین بار که تو عمرم تقلب کردم:

سال اول ابتدایی؛ امتحان ریاضی: پیس پیس (خطاب به جلوییم) گردی عدد 9 سمت چپشه یا راستش؟

جلوییم: چپ!

من: چپ کدوم طرفه؟

19- با بابام حرفم شده میگه: واسه خاطر 40 تومان یارانه باید این الدنگ رو تحمل کنیم!

20- وقتی با یک انگشت به سمت کسی اشاره می کنی و مسخره اش می کنی اگه خوب به دستت دقت کنی سه تا انگشتت به سمت خودته

21- یه بار با بابام دعوام شد ولی چون امکانات نداشتم نتونستم خواننده بشم بی خیال شدم باهاش آشتی کردم

22- اینقدر می گفت دورت بگردم و دورم گشت که وقتی به خودم اومدم دیدم دورم زده رفته

23-  جمله ای که هر انسان به طور غریزی هربار هنگام دیدن عکسای قدیمی به کار می بره: «چه قد لاغر بودم اینجا»

24- کاشکی تو زندگی واقعی ایم angry birds بودم و آدم با هرکی حال نمی کرد چندتا از اینا ول می داد تو سر و صورتش

25- شماره بعضی ها رو باید تو گوشیت نگه داری؛ نه واسه اینکه بهشون زنگی بزین، بلکه واسه اینکه اگه اونا زنگ زدن جواب ندی!

26- بزرگ ترین اشتباهی که ما آدما در رابطه هامون می کنیم:

نیمه می شنویم؛ یک چهارم می فهمیم، هیچی فکر نمی کنیم! و دو برابر واکنش نشون می دیم.

27- واقعا چه حوصله ای داره این پشه تا طبقه شش میاد واسه دو قطره خون، یکی نیست بگه اسکل عین همین خون تو همکف هم هست!

28- مردی که فردای روز پدر جوراب پاره پاش باشه، تنهاترین مرد دنیاست

29- بابا آب داد... بابا نان داد... بابا سواری داد... بابا جوانیشو داد...



30- از خودآزاری های دوران بچگی میشه به زبون زدن به دو سر باتری کتابی اشاره کرد

31- ترسناک ترین سوال: آخرین نفر کی دستشویی رفته؟

32- بابام هنوز معتقده که چون من همیشه پای اینترنتم پول تلفن زیاد میاد!

33- پدر چیست: مردی است که نیمه شب ها از خواب برخواسته و کولر را خاموش می کند

34- بعضی وقتا وقتی یکی میگه «ببخشید اشتباه کردم» بهتره قبول کنید چون «خوب کردم اشتباه کردم» آپشن بعدیه که بهتون ارایه می ده

35- به دو دلیل زندگی می کنم: 1- به دنیا اومدم 2- هنوز نمردم

36- اگه دیوید بکام اسم پسرش را می ذاشت ایام، صداش می کردند ایام بکام، حال می کرد!

37- ما هم دختر همسادمون سنتور میزد، کلی عاشقش شدیم بعد فهمیدیم داداشش بوده!

38- تو بچگی مون از تکلیف عذاب می کشیدیم الان داریم از بلاتکلیفی عذاب می کشیم

39- به عشق در نگاه اول اعتقاد داری یا یه بار دیگه از جلوت رد شم؟!

40- می خوای فیلم ببینی هرچی داری آشغال به نظر میاد! می خوای هارد رو خالی کنی همش خوب می شه

41- تو امتحانا دنبال این نیستن که ببینن چقدر حالیته، هی می خوان ببینن چی بلد نیستی!

42- امسال نمایشگاه کتاب نرفتم. خودم تو خونه سیب زمینی سرخ کردم خوردم!

43- بابا گفت برو تو سایت این یارانه ها ببین قضیه چیه می ترسم برم توش یهو خفتم کنه بگه حالا که اومدی بیا انصراف بده!

44- آدما هم مث عکسا با بزرگ تر کردنشون دچار افت کیفیت میشن

45- بیاین اعتراف کنیم که حالمون از صدای ضبط شده خودمون بهم می خوره. بیاین!

46- مرد عاشق بشه دنیا رو با خبر می کنه، زن عاشق بشه فقط به نزدیکاش میگه، مرد جدا بشه نزدیک تریناش می فهمن، زن جدا بشه همه دنیا

47- سه ماهه نرفتم سلمونی از ترس اینکه اگه برم ازم عیدی می گیره!

48- فاصله بین پشت تخت و دیوار واسه همه چیزای گمشده جا داره

49- گاهی می خوام یه قابلمه برنج بریزم جلوی لونه مورچه ها اینقدر برای یه لقمه نون جون نکنن

50- به دوره ای از زندگی رسیدم که تنها کسایی که بهم احترام میذارن درهای اتوماتیک هستن

51- این ارتفاعات چون تهرانه اسمش انقد باکلاسه. اسمشو گذاشتن بام. همین اگه تو شمال بود، الان اسمش دراز کلا بود!