سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

شعر طنز؛ الوداع، الوداع!


الوداع ای کارت سوخت سهمیه، ای امید هر چه بود از نقلیه، دلخوشی بودی ز بهر شوفران شوفران، خوانند زین پس مرثیه.

ماهنامه خط خطی - مجید مرسلی:

الوداع ای کارت سوخت سهمیه
ای امید هر چه بود از نقلیه
دلخوشی بودی ز بهر شوفران شوفران
خوانند زین پس مرثیه
گفت زیدی کاش جای این بلا
می رسید از آسمان ذات الریه
این سیه بختی و این طالع ز چیست؟
از چه بنوشته چنین بر ناصیه؟
تو برای ما چونان بودی که هست
از برای بینوایان خیریه
بعد از این در جایگاه سوخت ها
جای دعوا هست اینک تعزیه
می روی با جیب پُر در جایگاه
می شوی در آنِ واحد تخلیه
با رفیقی گفتم از این ماجرا
گفت: بیهوده مرو هی حاشیه
اصل مطلب را بگو تا بهر تو
شد، بگویم چند تایی توصیه
گفتم: ای یار موافق بعد از این
نیست در من حسّ و حال و روحیه
هست دانشجو دو تا فرزند من
عاجزم در بحث پول شهریه
حال، شهریه فدای هیکلت
مانده ام در خرج و برج یومیه
بس که در خوردن قناعت کرده ایم
جملگی داریم سوء تغذیه
گوشت که رویا شده! چیزی مگو!
نیست جان تو به منزل ادویه
دخترم می گفت آخر پای مرغ
می کند این روده ها را تجزیه
چون رفیق ما شنید این گفته ها
از هوا پر کرد خیلی در ریه
گفت: جای این همه لاطائلات
شکر کن، گاهی بخوان از ادعیه
کم خوری خوب است، توصیه شده!
این خود ابزاریست بهر تزکیه
گفت: بی ربط است این موضوع به کارت
مثل برخی گفته ها در نشریه
حال بیش از این دگر یاوه مباف
که مگر از تو گرفتند ارثیه؟!
بیشتر از این اگر زاری کنی
می رسد بالا سر تو امنیه!
گفتمش در سینه دارم دردها
حیف دیگر تنگ گشته قافیه.


ویدیو مرتبط :
نوحه لری الوداع الوداع زنده یاد کربلایی جهان محمدی1390

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شعر طنز ماه رمضان



 

 

 

شعر طنز ماه رمضان

 

سحرگاهان به قصد روزه داری// شدم بیدار از خواب و خماری

برایم سفره ای الوان گشودند// به آن هر لحظه چیزی را فزودند

برنج و مرغ و سوپ وآش رشته// سُس و استیک با نان برشته

خلاصه لقمه ای از هرچه دیدم// کمی از این کمی از آن چشیدم

پس از آن ماست را کردم سرازیر// درون معده ام با اندکی سیر

وختم حمله ام با یک دو آروغ// بشد اعلام بعداز خوردن دوغ

سپس یک چای دبش قند پهلو// به من دادند با یک دانه لیمو

خلاصه روزه را آغاز کردم// برای اهل خانه ناز کردم

برای اینکه یابم صبر و طاقت// نمود م صبح تا شب استراحت

دوپرس ِ کلّه پاچه با دو کوکا// کمی یخدر بهشت یک خورده حلوا

به افطاری برایم شد فراهم// زدم تو رگ کمی از زولبیا هم

وسی روزی به این منوال طی شد// نفهمیدم که کی آمد و کی شد

به زحمت صبح خود را شام کردم// به خود سازی ولی اقدام کردم

به شعبان من به وزن شصت بودم// به ماه روزه ده کیلو فزودم

اگرچه رد شدم در این عبادت// به خود سازی ولیکن کردم عادت

خدایا ای خدای مهر و ناهید// بده توش و توانی را به« جاوید»

که گیرد سالیان سال روزه// اگرچه او شود از دم رفوزه