سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

سیر مرد سالاری از عهد بوق الی الابد !



مطالب جالب, مطالب طنز, جوک خنده دار, مطالب باحال

 

حوالی سال 1230 ه.ش:

مرد: دختره‌ ی خیر ندیده! من تا نكشمت راحت نمیشم! اصلا" اگه نكشمت خودم كشته میشم!

زن: آقا، حالا یه غلطی كرد! شما بگذر. نامحرم كه تو خونه مون نبوده. حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده!

مرد: بلند خندیده؟! این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا میخواد بره بقالی ماست بخره! همش تقصیر توئه كه درست تربیتش نكردی. نخیر نمیشه. باید بكشمش!

(بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می‌شه و دختر گناهكارشو می‌بخشه!)

زن: آقا خدا سایه ی شما رو هیچوقت از سر ما كم نكنه.

 

نیم قرن بعد ، سال 1280:

مرد: واسه من می‌خوای بری مدرسه درس بخونی؟! می‌كشمت تا برات درس عبرت بشه! یه بار كه مردی دیگه جرات نمی‌كنی از این حرفا بزنی! تو غلط كردی! تقصیر من بود كه گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده! حالا چی؟

زن: آقا، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نكرده می‌گیره‌ها! یه شكری خورد. دیگه از این شكرها نمی‌خوره. قول میده!

مرد (با نعره حمله می‌كنه طرف دخترش): من باید بكشمت! تا نكشمت آروم نمیشم! خودت بیای خودتو تسلیم كنی بدون درد می‌كشمت!

زن: وای آقا تو رو خدا از خونش بگذرین. منو به جای اون بكشین!

(بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می‌شه و دختر گناهكارشو می‌بخشه!)

زن: خدا شما رو تا ابد واسهء ما نگه داره.

 

یك قرن بعد از اولین رویداد ، سال 1330:

مرد (بعد از گرفتن كمی زهر چشم و شكستن چند تا كاسه كوزه!): چی؟! دانشسرا؟! (همون دانشگاه خودمون). دختره ی چشم سفید حالا می‌خوای بری دانشسرا؟! می‌خوای سر منو زیر ننگ كنی؟ مردم از فردا نمیگن آقا رضا غیرتت كو؟! فاسد شدی برا من؟ شیكمتو سورفه (سفره) می‌كنم!

زن: آقا، تو رو خدا خودتونو كنترل كنین. خدای نكرده یه وخ (وقت) سكته می‌كنین!

مرد: چی میگی ززززززن؟! من اگه اینو امشب نكشم دیگه فردا نمی‌تونم جلوی این فسادو بگیرم! یه دانشسرایی نشونت بدم كه خودت كیف كنی!

(بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می‌شه و دختر گناهكارشو می‌بخشه!)

زن: آقا الهی صد سال سایه تون بالای سر ما باشه.

 

حوالی سال 1360:

فریاد مرد خونه تا هفت خونه اونطرف تر میرسه كه: بله؟! میخواد بره سر كار؟! یعنی من دیگه انقدر بی غیرت و بدبخت شدم كه دخترم بره سر كار و پول بیاره تو خونه؟! پس من اینجا هویجم؟! مگه اینكه برای این بی آبرویی از روی نعش من رد بشی!

زن: حالا تو عصبانی نشو. این بچه س نمیفهمه. دوستاش یادش دادن این حرفا رو! چند روز دیگه یادش میره. ببخشش. خدا تو رو برای ما حفظ كنه.

 

همین چند سال پیش ، سال 1380:

مرد: كجا؟! می‌خوای با تكپوش (از این مانتو خیلی آستین كوتاها كه نیم متر هم پارچه نبردن و مثل جلیقه نجات پستی بلندی پیدا می‌كنن!) و شلوارك (از این شلوار خیلی برموداها!) بری بیرون؟! می‌كشمت! من، تو رو، می‌كشم!

زن: ای آقا، خودتو ناراحت نكن بابا. الان دیگه همه همینطورین! (شما بخونید اكثرا")

مرد: من اینطوری نیستم! این امروز كه اینجوری باشه لابد فردا میخواد نوبل صلح هم از دست اجنبی بگیره! دختر، لااقل یه كم اون شلوارو پائین‌تر بكش كه زانوتو بپوشونه! نه، نه، نمی‌خواد! بدتر شد! همون بالا ببندیش بهتره!

زن: مرد خدا عمرت بده كه دركش كردی!

 

چند سال بعد ، سال 1390:

مرد: آخه خانم این چه وضعیه؟ روزی كه اومدی خواستگاری گفتم نمیخوام زنم این ریختی لباس بپوشه، گفتی دوره ی این امل بازیها تموم شده، گفتم چشم! تمام خونه و املاكم رو هم كه برای مهریه به نامت كردم. حق طلاق رو هم كه ازم گرفتی. حالا میگی بشینم توی خونه بچه داری كنم؟!

زن: عزیزم مگه چه اشكالی داره؟ مگه تو ماهی چقدر حقوق میگیری؟ تمام حقوقت هم كه برای كرایه تاكسی و خرج ناهارت و مهدكودك بچه و بنزین و جریمه ی ماشین میره! حالا اگه بشینی توی خونه و از بچه نگهداری كنی هم خرجمون كم میشه هم بچه عقده ای نمیشه! آفرین عزیزم. من دارم با دوستام میرم باشگاه بولینگ! خدا سایه ت رو فعلا" رو سر ما نگه داره!

 

چند سال بعد ، سال 1400:

دختر: چی؟! چی گفتی؟! دارم بهت میگم، ماشین بی ماشین! همین كه گفتم. من با الكس قرار دارم ماشینم می‌خوام. می‌خوای بری بیرون پیاده برو!

زن: دخترم، حالا بابات یه غلطی كرد! تو اعصاب خودتو خراب نكن. لاك ناخنت می‌پره! آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت كدر می‌شه! اوه مامی، باباتم قول می‌ده دیگه از این حرفا نزنه!

(بالاخره با صحبتهای زن، دختر خونه از خر شیطون پیاده می‌شه و بابای گناهكارشو می‌بخشه!)

زن: عزیزم خدا نگهت داره كه باباتو بخشیدی!

 

دو قرن بعد از اولین رویداد ، سال 1430:

زن: عزیزم تو كه انقدر فسیل نبودی! مثلا" بین دوستات به روشن فكری و عدالت معروفی. آخه چه اشكالی داره؟ اینهمه سال ما زنها بچه دار شدیم و به دنیا آوردیمشون، حالا با این علم جدید و تكنولوژی پیشرفته چند وقتی هم شما مردها از این كارا بكنین! اصلا" مگه نمی گفتی جد بزرگت همیشه می گفته: چه مردی بود كز زنی كم بود؟

مرد: پس لااقل بذار بیمارستان و جنس و اسم بچه رو خودم انتخاب كنم!

زن: دیگه پررو نشو هر چی هیچی بهت نمیگم!

نه ماه بعد وقتی مرد بچه بغل از بیمارستان به خونه میاد زن با عشوه میگه: مرد من، یعنی سایه ی تو تا به دنیا آوردن چند تا بچه ی دیگه هنوز بالای سر ماست؟

 

آینده ای نه چندان دور ، سال 1450:

چند تا مرد دور همدیگه نشستن و در حالی كه سبزی پاك میكنن آهسته و در گوشی مشغول بحث هستن: آره... میگن هدف این جنبش بازگردوندن حق و حقوق ضایع شده ی مردهاست!

- حق با جمشیده... ببینین این زنها چقدر از ما سوء استفاده میكنن! تا وقتی خونه ی بابامون هستیم كه باید آشپزی و بچه داری و خیاطی یاد بگیریم و توسری بخوریم! بعدشم بدون مشورت با ما زنمون میدن و زنمون هم استثمارمون میكنه!

- خدا كنه این حركت به یه جایی برسه. میگن وكیل اون مرده كه زیر كتكهای زنش جون داده به رای دادگاه كه زنه رو تبرئه كرده اعتراض كرده! دمش گرم.

- آره... خب داشتم می گفتم... اسم این جنبش سیبیلیسمه و اعلامیه هاش هر شب ........

در این هنگام به علت ورود خانم یكی از مردها ، بحث به زیاد بودن خاك و علف هرزه قاطی سبزی ها كشیده میشه!

زن: زود باشین تمومش كنین دیگه! چقدر فس میزنین! اوی ، درست تمیز كن! من نمیدونم این سایه ی لعنتی شما تا كی میخواد روی زندگی ما بمونه؟!

 

حوالی سال 1530 ه.ش:

رادیوی سراسری، موج تله پاتی (صدای یه خانم): با اعلام ساعت نه شب شما خانمهای عزیز را در جریان آخرین اخبار دنیا قرار میدهم. به گزارش خبرگزاری بانوپرس، دقایقی قبل سایه ی آخرین نمونه ی بازمانده از جنس مرد از روی كره ی زمین محو شد! پس از پایان عمر این موجود از گونه ی مردها، از این پس نام و تصویر این مخلوقات را فقط در وب پیج های تاریخی و باستان شناسی می توانید رویت نمایید. ساعت نه و پانزده دقیقه با خبرهای جدیدی در خدمت شما بانوان محترم خواهم بود. دینگ دینگ!


ویدیو مرتبط :
مرد سالاری یا زن سالاری ؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زن یا مرد سالاری ،مسئله این است!



 

 

زن یا مرد سالاری ،مسئله این است

 

تعادل در زندگی مشترک زمانی بر قرار می شود که روابط متقابل بر پایه های عقلانی استوار باشد . آدمی به جهت حبّ نفس (خود دوستی)، پیوسته گرایش به جانب منافع شخصی دارد و سیاست جلب منفعت و دفع ضرر را بر خط مشی های دیگر ترجیح می دهد.


چنین نگرشی در زندگی دوران تجرّد، تا حدودی عملی و امکان پذیر است، ولی در زندگی مشترک، به لحاظ پیدایش روابط و مناسبات جدید، سلیقه های شخصی زن و شوهر در تقابل با یکدیگر قرار می گیرد. چون هر یک از دریچه منفعت شخصی به زندگی می نگرد و ترجیحات او، از نوع نفسانی است تا عقلانی.

 

در چنین شرایطی، اگر زوجین دارای اخلاق ملایم و تربیت صحیحی باشند، می توانند به جای اعمال سلیقه شخصی و حاکمیّت زور و قدرت در عرصه زندگی، پایه های استوار و مطلوبی برای حل اختلاف سلیقه های خود بیابند و منطق در صحنه زندگی شان حاکم و نافذ باشد.

 

زوجین به خصوص مردها باید این واقعیت را بپذیرند که هرگز اعمال قدرت، قدرت نمی آفریند، بلکه از زور و قدرت زمانی استفاده می شود که فرد از راه های دیگر مایوس گردد و در اثر ضعف و عجز، به مکانیسم زور روی آورد.

 

حق سالاری ،همین و بس

 

« حق را بگویید، گرچه بر علیه خودتان باشد. » امام باقر (علیه السلام) 1

 

در جوامعی که خانواده براساس مردسالاری اداره می شود، غالباً منطق و حقیقت به کنار می رود و قدرت، حاکمیت مطلق می یابد. در این گونه موارد روابط تیره ای بر فضای خانواده حاکم خواهد شد و زن و فرزند هم چون اسیرانی در دست حاکم مطلق العنان، قدرت هیچ گونه تصمیم گیری را ندارند. با قبول این واقعیت که زن سالاری و مرد سالاری در خانواده متعادل جایی ندارد وبه دلایل زیر قابل دفاع نیست؛

 

نشانه های زن سالاری عبارتند از

 

**نادیده گرفتن حقوق و مدیریت کلی شوهر.

 

** وا داشتن مرد به کار اضافی و اشتغال طاقت فرسا و گاهی غیر قانونی و جرم آلود برای کسب درآمد بیشتر و رفاه افزونتر.

 

** وادار شدن مرد به خرید و تهیه اسباب و لوازمی برای زندگی که چندان به مصلحت و یا ضروری و یا در طاقت مالی خود نمی داند، تنها به صرف اینکه خانم با آن موافق بوده و دستور تهیه آن را داده است.

 

** تأثیرگذاری در روابط اجتماعی و حتی گاهی قطع رابطه با کسانی که زن بدان رضایت نمی دهد گرچه آنان از خویشاوندان نزدیک مرد باشند.

 

قراردادها و مقررات زندگی، زمانی می تواند به روابط متقابل زن و شوهر، روح تازه ای بدمد و آن ها را به هدف « خانواده متعادل » نایل گرداند که براساس حق و حقیقت، تنظیم شود

 

نشانه های مردسالاری نیز از این قرارند

 

** به کارگیری انواع خشونت از سوی مردان بر ضد زنان.

 

** محصور کردن زن در خانه و ممانعت از خروج منطقی و مشروع او.

 

** جهت دهی اجبارگونه نوع خوراک و مشی و منش زن و فرزندان مطابق میل و خواست مرد گرچه غیر منطقی و یا حتی غیر مشروع باشد.

 

** تحمیل کارهای دشوار و طاقت فرسا بر زن و وظیفه دانستن رسیدگی بی عیب و نقص و بی کم و کاست به امور مختلف منزل برای زن.

 

** جلوگیری غیر معقولانه و مستبدانه مرد از اشتغال سالم، مورد نیاز و مشروع زن در بیرون خانه.

 

** بی توجهی به حقوق مالی زن و قایل نشدن حق مالکیت برای او و امساک از پرداخت دیون و حتی مهریه او در صورت مطالبه.

 

البته آنچه گفته شد نمونه های روشن آن بود و ممکن است آثار دیگری نیز برای هر یک از آن دو وجود داشته باشد که از این قلم افتاده باشد."

 

به این مطلب می رسیم که چه چیزی باید حاکم بر زندگی باشد؟

 

علامه طباطبایی در تفسیر آیه می نویسد: «کثرت نیازمندی های انسان در زندگی دنیا به گونه ای که با انفرادی به سر بردن قادر به تأمین همه آنها نیست او را نیازمند حیات جمعی کرد که به دو صورت تحقق می پذیرد؛ یکی از راه به خدمت گرفتن فردی، فرد دیگر را و دیگری از راه همکاری و همیاری.» 2

 

خانواده که خود مهمترین و بنیادی ترین نهاد اجتماعی است، جز در سایه وجود اختلاف در مظاهر و مواهب وجودی هر یک از زن و مرد، پدید نمی آید. نهاد خانواده دارای اهداف و مقاصدی است که به تنهایی از هیچ یک از زن و مرد ساخته نیست و در حقیقت وقتی صفات موجود در مرد با ویژگیها و صفات موجود در زن جمع می شوند، نقصها تبدیل به کمال می شود و استعدادها و مواهب مختلف در مسیر واحدی قرار می گیرند و اهداف مورد نظر تحصیل می گردد.

 

قراردادها و مقررات زندگی، زمانی می تواند به روابط متقابل زن و شوهر، روح تازه ای بدمد و آن ها را به هدف « خانواده متعادل » نایل گرداند که براساس حق و حقیقت، تنظیم شود. حق، چه از جانب مرد و چه از جانب زن، باید پذیرفته شود. جنسیّت و سنّ و سال و تحصیلات، هیچ کدام در برابر کلام منطق و حق، نباید ارجحیّت پیدا کند. از این رو روند زندگی متعادل، باید به جانب این هدف باشد که مقرّرات و قواعد خانواده، منطق پذیر بوده، با فطرت انسانی مطابقت داشته باشد. مرد به حکم مرد بودن خود و زن به موجب زن بودن هیچ کدام نمی توانند سلیقه ها و نظرات خویش را بر دیگری اعمال کنند.

توصیه های تربیتی

 

**در تمامی مراحل زندگی، به ویژه زمان بحث و گفتگو، فقط خدا را در نظر بگیرید و برای رضای او سخن بگویید.

 

** در گفتگو با همسرتان، از منطق قوی و استواری کمک بگیرید و مطالب خود را به جای متکی کردن بر احساسات و جلب ترحّم، بر پایه های عقلانی و محکمه پسند، استوار نمایید. در این صورت موفقیت شما در تفاهم با همسر و تعادل زندگی، بیش از پیش خواهد بود.

 

با تلقین جنبه های منطقی به همسرتان، او را از یک شخصیت منطقی و موجّه، برخوردار سازید. حتی اگر همسرتان، برخورد منطقی ندارد، با تلقین این امر که او در خیلی موارد با روش منطقی موفقیت هایی کسب کرده است، شخصیتش را متحوّل سازید

 

** در هر موضوع مورد بحث یا اختلاف، خود را به آخرین اطلاعات در آن زمینه توانا کنید و راه های گوناگونی را که می تواند در تفهیم منظورتان به همسر موثر واقع شود، جستجو کنید و از طریق رسانه های گروهی و منابع علمی و مطالعاتی، با اطلاع کامل و اعتماد به نفس وارد گفتگو شوید.

 

** در برخی مراحل که پذیرفتن واقعیت از سوی همسرتان دشوار است و احتمالاً به غرور او لطمه وارد می کند، لحن سخن را به جای تحکّمی و دستوری، به جنبه پیشنهادی تغییر دهید؛ مثلاً جواب یک موضوع و عواقب احتمالی آن را برای همسرتان بازگو کنید و از او بخواهید که با بررسی همه جوانب، آنچه را که درست می داند، برگزیند. چنین شیوه ای، مقاومت او را کاهش خواهد داد.

 

** گاهی به بیان خاطراتی از گذشته خود و دیگران بپردازید که در آن، اختلاف موجود با روش منطقی بهتر به نتیجه رسیده است و آمادگی او را در پذیرفتن این واقعیت که همه کس ممکن است در معرض اشتباه قرار گیرد، بالا ببرید.

 

** با تلقین جنبه های منطقی به همسرتان، او را از یک شخصیت منطقی و موجّه، برخوردار سازید. حتی اگر همسرتان، برخورد منطقی ندارد، با تلقین این امر که او در خیلی موارد با روش منطقی موفقیت هایی کسب کرده است، شخصیتش را متحوّل سازید.

پی نوشت:1- بحارالانوار، جلد 74، صفحه 157

2 ـ المیزان، ج18، ص104