سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
سکانس های ماندگار سینما (21)
نجات سرباز رایان (Saving Private Ryan) نام فیلمی جنگی محصول سال ۱۹۹۸ میباشد که به کارگردانی استیون اسپیلبرگ ساخته شدهاست. داستان این فیلم در طول نبرد نرماندی در جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد.
صبح بخیر: نجات سرباز رایان (Saving Private Ryan) نام فیلمی جنگی محصول سال ۱۹۹۸ میباشد که به کارگردانی استیون اسپیلبرگ ساخته شدهاست. داستان این فیلم در طول نبرد نرماندی در جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. ۲۷ دقیقه آغازین فیلم که رسیدن نیروهای متفقین به فرانسه در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ را نشان میدهد، بسیار مشهور است. تام هنکس در نقش کاپیتان جان میلر به همراه هفت سرباز دیگر مأموریت میگیرند تا سرباز جیمز فرانسیس رایان را پیدا کنند و به خانه برگردانند. او سه برادر داشته که همگی در جنگ کشته شدهاند و به دستور فرمانده کل ارتش، رایان میتواند به پیش مادرش بازگردد.
داستان این فیلم در سال ۱۹۹۴ و زمانی در ذهن رودات شکل گرفت که داشت از بنای یادبود چهار برادر کشته شده در جنگ داخلی آمریکا دیدن میکرد. رودات تصمیم گرفت تا داستانی شبیه به آنها در جنگ جهانی دوم بنویسد. او فیلمنامه را نوشت و در اختیار مارک گوردون قرار داد. نهایتاً استیون اسپیلبرگ به عنوان کارگردان انتخاب شد.
نجات سرباز رایان، با استقبال خوبی از سوی تماشاگران ومنتقدین روبهرو شد. این فیلم به صورت جهانی، ۴۸۱٫۸ میلیون دلار در گیشه فروش داشت که آن را به پرفروشترین فیلم سال ۱۹۹۸ تبدیل کرد. آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک این فیلم را نامزد ۱۱ جایزه اسکار کرد، از جمله اسپیلبرگ که جایزه بهترین کارگردانی را برد. نجات سرباز رایان در سال ۱۹۹۹، وارد شبکه ویدئویی خانگی شد که ۴۴ میلیون دلار فروخت.
داستان فیلم
فیلم با نشان دادن سکانسی از حضور یک سرباز جنگ جهانی دوم به همراه خانوادهاش، در گورستان کشتهشدگان نبرد نرماندی، آغاز میشود. سپس صحنه به روز ۶ ژوئن ۱۹۴۴ (روز نبرد نرماندی) میرود. سربازان آمریکایی برای پیاده شدن در ساحل نرماندی در فرانسه (که به دست آلمانیها اشغال شدهاست) آماده میشوند. قایقها به ساحل میرسند و سربازها بیرون میروند. در همان لحظات نخست ورود سربازان، آلمانیها به روی آنان آتش باز میکنند و بسیاری از سربازان کشته میشوند. کاپیتان جان اچ. میلر (تام هنکس) به همراه چند تن از سربازان دیگر، سعی میکنند تا خطوط دفاعی ساحلی را بشکنند.
در سکانس بعدی، دفتر جرج مارشال، فرمانده کل ارتش ایالات متحده، نشان داده میشود. به او خبر میدهند که سه تن از چهار برادر از خانواده رایان در جنگ کشته شدهاند و مادر آنها در یک روز، خبر مرگ آنها را دریافت کردهاست. آنها متوجه میشوند که فرزند چهارم و کوچکتر، جیمز فرانسیس رایان، در جایی در نرماندی، گم شدهاست. او بعد از خواندن نامه بیکسبی که از طرف آبراهام لینکلن برای خانم بیکسبی نوشته شده بود، دستور میدهد تا سرباز رایان را هر چه زودتر پیدا کنند و او را به خانه بازگردانند.
در فرانسه، سه روز بعد از روز دی، میلر دستور میگیرد تا رایان را پیدا کنند. او تیمی شش نفره به علاوه یک سرباز که زبان آلمانی و فرانسه را به خوبی صحبت میکند، با خود همراه میکند و بدون هیچ اطلاعاتی به جستجوی رایان میرود. کاپارزو (وین دیزل)، یکی از مردان وی، با ورود به شهر توسط یک تکتیرانداز کشته میشود. جکسون با مهارت بالای خود تکتیرانداز را میکشد. آنها یک سرباز به نام جیمز فردریک رایان از ایالت مینهسوتا پیدا میکنند، اما زود متوجه میشوند که اشتباه کردهاند. در راه، آنها یکی از اعضای گروهی که رایان در آن بوده را پیدا میکنند و محل فرود رایان را میفهمند. آنها به محل میروند و توسط یکی از دوستانش باخبر میشود که رایان به همراه چندتن دیگر از یک پل در شهر رامل، که از نظر استراتژیکی مهم است، دفاع میکند.
در راه شهر رامل، آنها به عدهای آلمانی با تیربار برمیخورند و تصمیم میگیرند تا آنها را از بین ببرند. آنها موفق میشوند و یکی از سربازان آلمانی را نیز اسیر میکنند. همچنین تیری به شکم وید، پزشک تیم، برخورد میکند و او جانش را از دست میدهد. سربازان تصمیم میگیرند تا سرباز آلمانی را معدوم کنند. فقط آپهام با این کار مخالف است. نهایتاً میلر تصمیم میگیرد تا سرباز آلمانی را چشمبسته رها کند تا نیروهای آمریکایی او را پیدا کنند. با آزاد کردن سرباز آلمانی، ریبن تصمیم میگیرد تا از تیم جدا شود و این باعث میشود با هورواث، درگیر شود. درگیری بالا میگیرد تا این که میلر به بحث پایان میدهد و همچنین در مورد گذشتهٔ خود اطلاعاتی را فاش میکند. او میگوید که قبل از شروع جنگ یک معلم زبان انگلیسی بوده. بعد از این ریبن تصمیم میگیرد بماند.
آنها به شهر رامل میرسند و رایان را پیدا میکنند. به او خبر میدهند که سه برادرش کشته شدهاند، همچنین در راه یافتن او، دو سرباز جان خود را از دست دادهاند و این که او باید به خانه برگردد. ولی او مخالفت میکند و میگوید انصاف نیست که بقیه را تنها بگذارد. میلر تصمیم میگیرد به همراه تیمش در آنجا بماند و از پل در برابر آلمانیها دفاع کند.
نیروهای آلمانی به همراه پنجاه سرباز مجهز به شهر میرسند. با وجود تلفات سنگین آلمانیها، بیشتر آمریکاییها از جمله جکسون، ملیش و هورواث کشته میشوند. زمانی که میلر میخواهد برای جلوگیری از عبور آلمانها، پل را منفجر کند، تیر میخورد و مجروح میشود. قبل از این که تانک آلمانیها به پل برسد، پی-۵۱ ماستنگ آمریکایی از راه میرسد و تانک و نیروهای باقیمانده را از بین میبرد. آپهام که در جریان درگیری از گروه جدا شدهاست،اسیر آلمانی را که توسط میلر آزاد شده و دوباره به جنگ برگشته را میکشد. رایان، ریبن و آپهام تنها کسانی هستند که زنده ماندهاند. رایان در آخرین لحظات زندگی میلر به پیش او میرود و میلر در آخرین جملهاش به رایان میگوید که:«جیمز، سزاورش باش، لیاقتش [کاری را که برایت انجام شد] را داشته باش.»
دوباره زمان حال نشان داده میشود. پیرمردی که در گورستان سربازان کشتهشده در نبرد نرماندی حضور دارد، همان سرباز رایان است. او بر سر مزار میلر از همسرش میخواهد تصدیق کند که او مرد خوبی بوده و لیاقت فداکاری میلر و سربازانش را داشته. سپس دوربین به سنگ قبر نزدیک میشود و نام جان اچ. میلر نمایان میگردد. فیلم با نشان دادن برافراشته شدن پرچم ایالات متحده پایان مییابد.
بازیگران
تام هنکس در نقش کاپیتان جان اچ. میلر
تام سایزمور در نقش مایک هورواث، گروهبان
ادوارد برنز در نقش سرباز ریچارد ریبن
بری پیپر در نقش سرباز دنیل جکسون، تکتیرانداز ماهر
آدام گولدبرگ در نقش سرباز استنلی "فیش" ملیش
وین دیزل در نقش سرباز آدریان کاپارزو
جیووانی ریبیسی در نقش ایروین وید، پزشک تیم
جرمی دیویس در نقش تیموتی آپهام، مترجم و نقشهنگار
مت دیمون در نقش سرباز جیمز فرانسیس رایان، سرباز چترباز
سکانس زیر که به سکانس" ساحل اوماها" یا Omaha Beach معروف است، یکی از بهترین و تاثیر گذار ترین سکانس های این فیلم و یکی از تکرارنشدنی ترین سکانس های جنگی تاریخ سینماست. شما را به تماشای این سکانس از فیلم "نجات سرباز رایان" دعوت میکنیم:
داستان این فیلم در سال ۱۹۹۴ و زمانی در ذهن رودات شکل گرفت که داشت از بنای یادبود چهار برادر کشته شده در جنگ داخلی آمریکا دیدن میکرد. رودات تصمیم گرفت تا داستانی شبیه به آنها در جنگ جهانی دوم بنویسد. او فیلمنامه را نوشت و در اختیار مارک گوردون قرار داد. نهایتاً استیون اسپیلبرگ به عنوان کارگردان انتخاب شد.
نجات سرباز رایان، با استقبال خوبی از سوی تماشاگران ومنتقدین روبهرو شد. این فیلم به صورت جهانی، ۴۸۱٫۸ میلیون دلار در گیشه فروش داشت که آن را به پرفروشترین فیلم سال ۱۹۹۸ تبدیل کرد. آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک این فیلم را نامزد ۱۱ جایزه اسکار کرد، از جمله اسپیلبرگ که جایزه بهترین کارگردانی را برد. نجات سرباز رایان در سال ۱۹۹۹، وارد شبکه ویدئویی خانگی شد که ۴۴ میلیون دلار فروخت.
داستان فیلم
فیلم با نشان دادن سکانسی از حضور یک سرباز جنگ جهانی دوم به همراه خانوادهاش، در گورستان کشتهشدگان نبرد نرماندی، آغاز میشود. سپس صحنه به روز ۶ ژوئن ۱۹۴۴ (روز نبرد نرماندی) میرود. سربازان آمریکایی برای پیاده شدن در ساحل نرماندی در فرانسه (که به دست آلمانیها اشغال شدهاست) آماده میشوند. قایقها به ساحل میرسند و سربازها بیرون میروند. در همان لحظات نخست ورود سربازان، آلمانیها به روی آنان آتش باز میکنند و بسیاری از سربازان کشته میشوند. کاپیتان جان اچ. میلر (تام هنکس) به همراه چند تن از سربازان دیگر، سعی میکنند تا خطوط دفاعی ساحلی را بشکنند.
در سکانس بعدی، دفتر جرج مارشال، فرمانده کل ارتش ایالات متحده، نشان داده میشود. به او خبر میدهند که سه تن از چهار برادر از خانواده رایان در جنگ کشته شدهاند و مادر آنها در یک روز، خبر مرگ آنها را دریافت کردهاست. آنها متوجه میشوند که فرزند چهارم و کوچکتر، جیمز فرانسیس رایان، در جایی در نرماندی، گم شدهاست. او بعد از خواندن نامه بیکسبی که از طرف آبراهام لینکلن برای خانم بیکسبی نوشته شده بود، دستور میدهد تا سرباز رایان را هر چه زودتر پیدا کنند و او را به خانه بازگردانند.
در فرانسه، سه روز بعد از روز دی، میلر دستور میگیرد تا رایان را پیدا کنند. او تیمی شش نفره به علاوه یک سرباز که زبان آلمانی و فرانسه را به خوبی صحبت میکند، با خود همراه میکند و بدون هیچ اطلاعاتی به جستجوی رایان میرود. کاپارزو (وین دیزل)، یکی از مردان وی، با ورود به شهر توسط یک تکتیرانداز کشته میشود. جکسون با مهارت بالای خود تکتیرانداز را میکشد. آنها یک سرباز به نام جیمز فردریک رایان از ایالت مینهسوتا پیدا میکنند، اما زود متوجه میشوند که اشتباه کردهاند. در راه، آنها یکی از اعضای گروهی که رایان در آن بوده را پیدا میکنند و محل فرود رایان را میفهمند. آنها به محل میروند و توسط یکی از دوستانش باخبر میشود که رایان به همراه چندتن دیگر از یک پل در شهر رامل، که از نظر استراتژیکی مهم است، دفاع میکند.
در راه شهر رامل، آنها به عدهای آلمانی با تیربار برمیخورند و تصمیم میگیرند تا آنها را از بین ببرند. آنها موفق میشوند و یکی از سربازان آلمانی را نیز اسیر میکنند. همچنین تیری به شکم وید، پزشک تیم، برخورد میکند و او جانش را از دست میدهد. سربازان تصمیم میگیرند تا سرباز آلمانی را معدوم کنند. فقط آپهام با این کار مخالف است. نهایتاً میلر تصمیم میگیرد تا سرباز آلمانی را چشمبسته رها کند تا نیروهای آمریکایی او را پیدا کنند. با آزاد کردن سرباز آلمانی، ریبن تصمیم میگیرد تا از تیم جدا شود و این باعث میشود با هورواث، درگیر شود. درگیری بالا میگیرد تا این که میلر به بحث پایان میدهد و همچنین در مورد گذشتهٔ خود اطلاعاتی را فاش میکند. او میگوید که قبل از شروع جنگ یک معلم زبان انگلیسی بوده. بعد از این ریبن تصمیم میگیرد بماند.
آنها به شهر رامل میرسند و رایان را پیدا میکنند. به او خبر میدهند که سه برادرش کشته شدهاند، همچنین در راه یافتن او، دو سرباز جان خود را از دست دادهاند و این که او باید به خانه برگردد. ولی او مخالفت میکند و میگوید انصاف نیست که بقیه را تنها بگذارد. میلر تصمیم میگیرد به همراه تیمش در آنجا بماند و از پل در برابر آلمانیها دفاع کند.
نیروهای آلمانی به همراه پنجاه سرباز مجهز به شهر میرسند. با وجود تلفات سنگین آلمانیها، بیشتر آمریکاییها از جمله جکسون، ملیش و هورواث کشته میشوند. زمانی که میلر میخواهد برای جلوگیری از عبور آلمانها، پل را منفجر کند، تیر میخورد و مجروح میشود. قبل از این که تانک آلمانیها به پل برسد، پی-۵۱ ماستنگ آمریکایی از راه میرسد و تانک و نیروهای باقیمانده را از بین میبرد. آپهام که در جریان درگیری از گروه جدا شدهاست،اسیر آلمانی را که توسط میلر آزاد شده و دوباره به جنگ برگشته را میکشد. رایان، ریبن و آپهام تنها کسانی هستند که زنده ماندهاند. رایان در آخرین لحظات زندگی میلر به پیش او میرود و میلر در آخرین جملهاش به رایان میگوید که:«جیمز، سزاورش باش، لیاقتش [کاری را که برایت انجام شد] را داشته باش.»
دوباره زمان حال نشان داده میشود. پیرمردی که در گورستان سربازان کشتهشده در نبرد نرماندی حضور دارد، همان سرباز رایان است. او بر سر مزار میلر از همسرش میخواهد تصدیق کند که او مرد خوبی بوده و لیاقت فداکاری میلر و سربازانش را داشته. سپس دوربین به سنگ قبر نزدیک میشود و نام جان اچ. میلر نمایان میگردد. فیلم با نشان دادن برافراشته شدن پرچم ایالات متحده پایان مییابد.
بازیگران
تام هنکس در نقش کاپیتان جان اچ. میلر
تام سایزمور در نقش مایک هورواث، گروهبان
ادوارد برنز در نقش سرباز ریچارد ریبن
بری پیپر در نقش سرباز دنیل جکسون، تکتیرانداز ماهر
آدام گولدبرگ در نقش سرباز استنلی "فیش" ملیش
وین دیزل در نقش سرباز آدریان کاپارزو
جیووانی ریبیسی در نقش ایروین وید، پزشک تیم
جرمی دیویس در نقش تیموتی آپهام، مترجم و نقشهنگار
مت دیمون در نقش سرباز جیمز فرانسیس رایان، سرباز چترباز
سکانس زیر که به سکانس" ساحل اوماها" یا Omaha Beach معروف است، یکی از بهترین و تاثیر گذار ترین سکانس های این فیلم و یکی از تکرارنشدنی ترین سکانس های جنگی تاریخ سینماست. شما را به تماشای این سکانس از فیلم "نجات سرباز رایان" دعوت میکنیم:
ویدیو مرتبط :
سکانس ماندگار سینمای ایران
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
سکانس های ماندگار سینما (1)
اسپارتاکوس فیلمی در سبک درام - حماسی محصول سال ۱۹۶۰ به کارگردانی استنلی کوبریک است.
صبح بخیر: در سال ۱۹۶۰ استنلی کوبریک فیلم پر هزینه اسپارتاکوس را ساخت. در این فیلم کرک داگلاس تهیه کننده بود و در عین حال در نقش اصلی فیلم یعنی اسپارتاکوس را نیز بازی میکرد. فیلم اسپارتاکوس برنده چهار جایزه اسکار شد، و هم نزد مردم و هم نزد منتقدان جز یکی از بهترین و ماندگارترین آثار حماسی محسوب میشود.
داستان: اسپارتاکوس که از ۱۳ سالگی در معادن لیبیا برای امپراطوری رم بردگی میکرد توسط اربابی خریداری میشود تا بعد از آموزش تبدیل به یک گلادیاتور شود. اسپارتاکوس در آن مدرسه دلبسته یکی از خدمتکاران بنام برودیا میشود. بزودی او و دیگر بردگان تبدیل به یک گلادیاتور میشوند و بهمراه دیگر بردگان با شورش در مدرسه موفق به فرار میشوند. رفته رفته تعداد آنها زیاد شده و قصد مقابله با امپراطوری رم با رهبری اسپارتاکوس را دارند…
داستان: اسپارتاکوس که از ۱۳ سالگی در معادن لیبیا برای امپراطوری رم بردگی میکرد توسط اربابی خریداری میشود تا بعد از آموزش تبدیل به یک گلادیاتور شود. اسپارتاکوس در آن مدرسه دلبسته یکی از خدمتکاران بنام برودیا میشود. بزودی او و دیگر بردگان تبدیل به یک گلادیاتور میشوند و بهمراه دیگر بردگان با شورش در مدرسه موفق به فرار میشوند. رفته رفته تعداد آنها زیاد شده و قصد مقابله با امپراطوری رم با رهبری اسپارتاکوس را دارند…
سال پخش: 1960 میلادی
محصول کشور آمریکا
درجه کیفیت: 7.9/10
کارگردان: استنلی کوبریک
بازیگران: کرک داگلاس - لارنس اولیور - جین سیمسون - تونی کرتیس
Spartacus
Release dates : October 6, 1960
USA
IMDb: 7.9/10
USA
IMDb: 7.9/10
Director: Stanley Kubrick
Cast: Kirk Douglas - Laurence Olivier - Jean Simmons -Tony Curtis
Cast: Kirk Douglas - Laurence Olivier - Jean Simmons -Tony Curtis
برای مشاهده ویدئو در گجت های اندرویدی و ios در صورت بروز مشکل هنگام پخش و دانلود ویدئو بر روی PC بر روی دکمه زیر کلیک کنید.
در صورت بروز مشکل در دانلود ویدئو بر روی دکمه کلیک راست کرده و گزینه Save Link as و یا Save target as را انتخاب کنید.