سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

سوپرمدل امریکایی که مسلمان شد !



 

سوپرمدل امریکایی مسلمان شد !

 

سوپرمدل امریکایی مسلمان شد! + عکس قبل و بعد از مسلمان شدن

براساس ارزیابی ارزش خودم بر مبنای میزان جلب توجه دیگران من به ظاهر و جذابیت و گیرائی خودم توجه داشتم. من مرتبا ورزش می کردم و یک مربی شخصی شدم. یک خانه شیک لب دریا خریدم و توانستم یک...

 

اخیرا سارا بوکر، هنر پیشه، مدل و مانکن تازه مسلمان آمریکایی، توضیحاتی را درباره خود ارائه داده است.

 

 

سوپرمدل امریکایی مسلمان شد !

 

 

او در گفتگویی خود را اینگونه معرفی و علت مسلمان شدنش را اینگونه بیان می کند:

 

من یک زن امریکائی هستم که در مرکز امریکا بدنیا آمده ام. من مانند هر دختر دیگری بزرگ شدم. با علاقه و تعلق خاطر شدید به زرق و برق زندگی در "گران شهرها". در نهایت من به فلوریدا و از آنجا به ساحل جنوبی میامی نقل مکان کردم. یک منطقه پرشور برای آنهائی که در جستجوی "زندگی پر زرق و برق" هستند. طبیعتا، من آنچه که یک دختر معمولی غربی انجام می دهد را انجام می دادم. براساس ارزیابی ارزش خودم بر مبنای میزان جلب توجه دیگران من به ظاهر و جذابیت و گیرائی خودم توجه داشتم. من مرتبا ورزش می کردم و یک مربی شخصی شدم. یک خانه شیک لب دریا خریدم و توانستم یک سبک زندگی "با کلاس" برای خود فراهم کنم.

 

سالها گذشت تا متوجه شوم که هر چه بیشتر در "جذابیت زنانگی ام" پیشرفت می کنم درجه رضایت شخصی و خوشبختی ام افت می کند. من برده مد بودم. من گروگان ظاهرم بودم.

 

سوپرمدل امریکایی مسلمان شد !

 

 

به علت افزایش مستمر فاصله میان رضایت شخصی من و سبک زندگی ام، من در فرار از الکل و مهمانی ها (پارتی ها) به مراقبه (مدیتیشن) و مذاهب غیرمتعارف پناه می بردم. اما یک فاصله کوچک به یک دره تبدیل گشت. و در نهایت متوجه شدم که تمامی آنها فقط یک مسکن هستند و نه یک درمان موثر.

 

یازده سپتامبر ۲۰۰۱، زمانی که من شاهد رگبار پی در پی اسلام، ارزشها و فرهنگ اسلامی، و اعلام شرم آور "جنگ صلیبی جدید" بودم، توجه ام به چیزی بنام اسلام آغاز شد. تا آن زمان، تمام چیزهائی که برای من با اسلام تداعی می گردید عبارت بودند از: زنان پوشیده در "چادر"، کتک زنندگان زنان (همسران)، حرام ها، و یک دنیا ترور و وحشت.

 

 

سوپرمدل امریکایی مسلمان شد !

 

 

یک روز من با قرآن، کتابی که در غرب بطور منفی کلیشه ای معرفی شده است برخورد کردم. در ابتدا سبک و نحوه برخورد قرآن مرا تحت تاثیر قرار داد، و سپس نگاه آن به هستی، زندگی، آفرینش، و ارتباط میان خالق و مخلوق مرا به شگفتی آورد. من قرآن را خطابه ای مملو از بصیرت و بینش برای قلب و روح، بدون نیاز به هیچ مترجم (مفسر) و کشیشی یافتم.

 

سرانجام من حقیقت را دریافتم: فعالیت ارضاء کننده جدید من چیزی جز قبول مذهبی بنام اسلام، که می تواند سرچشمه آرامش برای من بعنوان یک مسلمان "فعال" باشد، نبود.

 

من یک ردای زیبای بلند و یک پوشش سر که شبیه لباس عرفی زنان مسلمان است خریداری کردم و در خیابان ها و محله هائی که روزهای پیشین با شلوار کوتاه، بیکینی، و یا با لباس کار "شیک" سبک غربی در آنها راه میرفتم، ظاهرشدم. اگر چه مردم، چهره ها، و مغازه ها همه همان ها بودند، اما یک چیز بطرزی چشمگیر و استثنائی متفاوت بود، من همان نبودم و نه آرامشی که من برای اولین بار در زن بودن تجربه کردم.

 

من احساس کردم که همه زنجیرها پاره شده اند و من بالاخره آزاد شده ام. من از چهره های حیرت زده جدید مردم، در مکانی که زمانی چهره هائی که پر از نگاه های شکارچی برشکار بود را تجربه کرده بودم، لذت می بردم. ناگهان یک بار از دوش من برداشته شد. من دیگر تمامی وقت ام را صرف خرید، آرایش، درست کردن موهایم، و تمرین بدنی برای خوش اندام شدن نمی کردم. سرانجام، من آزاد شدم.

من از حجاب رضایت داشتم، اما دیدن رو به افزایش زنان مسلمانی که از نقاب استفاده می کنند کنجکاوی مرا درباره نقاب برانگیخت. من نظر همسر مسلمانم را، که پس از اسلام آوردن با او ازدواج کردم، درباره گذاشتن نقاب و یا بسنده کردن به حجاب را جویا شدم. به نظر او حجاب در اسلام امری واجب است، در حالی که نقاب نیست. در آن زمان، حجاب من شامل پوشش سری که تمامی سر مرا بجز صورتم رامی پوشاند، و یک ردای سیاه بلند گشاد بنام "عبا" که تمامی بدن مرا از گردن تا نوک پا را می پوشاند، بود.

 

هیچ چیز مرا از تعویض بیکینی ام در ساحل جنوبی و زندگی پر زرق و برق سبک غربی ام با زندگی کردن در آرامش با خالقم و لذت بردن از زندگی در میان همنوعانم بعنوان یک شخص با ارزش، خوشحال نمی کند. بدین دلیل است که من استفاده از نقاب را انتخاب کرده ام، و تا پای مرگ از حق لاینفک ام برای پوشیدن اش دفاع خواهم نمود.

 

منبع: fardanews.com


ویدیو مرتبط :
مسلمان شدن دختر امریکایی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ماشا:ستاره رقص دیروز،معلم مسلمان امروز



در کشور روسیه و در واقع در میان افراد و مناطق روس زبان کمتر کسی را می توان پیدا کرد که نام «ماشا الیلیکین» به گوشش نخورده باشد. او با اوج گرفتن «گروه رقص و موسیقی فابریک» در روسیه، خیلی سریع بعنوان یک هنرپیشه جذاب و یک مدل زیبا، به بالاترین حد شهرت و محبوبیت رسید.

اما «ماشا» همانقدر که به سرعت در آسمان شهرت و محبوبیت طلوع کرد، خیلی زود نیز از صحنه ها ناپدید شد. البته این امر نه به دلیل افول ستاره بخت او یا، نه بعلت از دست دادن زیبایی چهره یا سحر صدایش بود، بلکه به این دلیل بود که او دیگر مسلمان شده و لباس ایمان را بر درخشش های دنیوی ترجیح داده بود.

ماشا الیلیکینا

تفاوت بزرگ او با بسیاری از هنرمندان و خوانندگان دیگری که اسلام و حجاب را برگزیده اند در اینست که وی در اوج شهرت و در زمانیکه تازه پیشنهادهای اغواکننده بسوی او رهسپار شده بود اسلام را انتخاب کرد.

«ماشا» که زنی تحصیلکرده است و به پنج زبان اروپایی تسلط دارد، مسلمان شدن خود را لطف خداوند می داند و معتقد است که پس از اسلام آوردن احساس خوشبختی می کند. «ماشا الیلیکین» ستاره سابق سینما، رقص و موسیقی، اینک با حجاب اسلامی به تدریس در مدارس مشغول است. آنچه در پی می آید گفتگوی سایت روسی ru.Islsm با این هنرمند مسلمان شده است:

▪ چطور شد که تمام موفقیت ها و درخشش های خود روی صحنه را زیر پا گذاشتی و به اسلام گرویدی؟

ـ من به لطف خداوند به سوی او گام برداشتم، این اراده خدا بود.


▪ در زمانیکه یک خواننده بودی آیا فکر می کردی که روزی اسلام بیاوری، روزه بگیری و به حج بروی؟

ـ نه، حتی به ذهنم خطور هم نمی کرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گواراترین آب، یعنی آب زمزم بنوشم.


▪ آیا راهی که برای مسلمان شدن طی کردی، مسیری طولانی بود؟

ـ یک روز مطلع شدم که یکی از نزدیک ترین دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر به حالت کما رفته است. من نمی دانستم که چطور می توانم به او کمک کنم. آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم. روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بیهوشی من تو را می دیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی!»، من در آن لحظه بسیار گریستم; زیرا برای اولین بار در زندگی ام بود که چیزی از خد می خواستم.

▪ در حال حاضر به چه کاری مشغولی؟

ـ من پنج زبان اروپایی بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدریس می کنم. ضمنا برخی از نت های مجاز شرعی را نیز می نویسم.

▪ آیا موسیقی هم گوش می دهی؟

ـ بله; آثار «گروه ریحان»، «گروه سامی یوسف» و «گروه کت استیونس» (یوسف اسلام) را گوش می کنم.


▪ آیا چیزی از قرآن هم آموخته ای؟ آیا آمادگی داری که زبان عربی را هم به آن پنج زبان اروپایی اضافه کنی؟

ـ در ابتدا فکر می کردم که آموختن زبان عربی مشکل باشد. اما آن را شروع کرده ام و خیلی هم آن را دوست دارم و فکر می کنم کلیدی برای فهم دانش برتر باشد.

▪ چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است؟

ـ اسلام نسبت به ادیان دیگر، محکمترین اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارند. راه اسلام سعادت بخش است.

ماشا الیلیکینا


▪ از اینکه مسلمان شده ای چه احسای داری؟

ـ احساس خوشبختی. امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلا چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حیات واقعی آشنا شده ام، پس خوشبختم.

▪ و چه تفاوتی با قبل داری؟

ـ ایمان به خدا زندگی مرا متحول کرد. میل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسان ها نهاده شده است. من اطمینان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بیاییم، زندگی کنیم، بخوریم، بخوابیم و بمیریم. خدا به م فرصت زندگی کردن داده است تا به او برسیم.

▪ آیا گاهی به موفقیت ها و درآمد سابق خود فکر نمی کنی؟ حسرت آن دوران را نمی خوری؟!

ـ آن جلوه ها، پس از مسلمان شدن، برایم بی ارزش و منفور هستند.

▪ از اینکه آشکارا خود را مسلمان معرفی می کنی هراس نداری؟

_نه نمی ترسم. برعکس، تکلیف و وظیفه خود می دانم که دیگران را از راه گمراهی بازدارم و بعنوان الگویی برای آنها باشم.

▪ از اینکه عکس های سابقت در اینترنت هست، ناراحت نیستی؟

-من خودم دوست ندارم به این عکس ها نگاه کنم. اما اشکال ندارد که مردم آنها را ببینند تا برایشان عبرت شود و بدانند که انسان می تواند تولد دیگری داشته باشد و از نو به دنیا بیاید. انسان می تواند توبه کند و با انجام کارهای خوب، تمام سیاهی های گذشته اش را پاک کند، ان شا» ا....

▪ اینک چه چیزی از اسلام می توانی به دیگران بگویی؟

ـ اسلام می گوید: «اگر نمی توانی راجع به خدا بیاندیشی حداقل سعی کن از قید خودت رهایی یابی و پلیدی های نفست را مهار کنی; رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی.» اگر کسی می خواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد.

▪ چه پیامی برای مسلمانان داری؟

ـ آرزو می کنم که کارهای نیک و عبادات برادران و خواهران دینی من مورد قبول خداوند متعال قرار بگیرد و رحمت خدا بر خانه های آنان ببارد.

▪ و برای غیر مسلمانان؟

ـ امیدوارم کسانی که هنوز به دین اسلام مشرف نشده اند لحظه ای به خود بیایند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده ای که چشم و گوش مردم این عصر را فرا گرفته است کمی اندیشه کنند.