سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

دختر شدن در 5 دقیقه!!!(طنز)



پ ن پ, مانتو, لوازم آرایشی, پ نه پ, دختر شدن

 

اگر شما پسری هستید طالب قرتی‌بازی‌های دخترانه!، نکات زیر را جهت دختر شدن، البته به طور آزمایشی، رعایت کنید:

ابتدا باید ریش و سبیل خود را، البته اگر دارید، (ریش و سبیلو می‌گم بابا پ نه پ...م!) به سطل خاکروبه بسپارید. هر چند که با زدن سبیل خود، نمی‌توانید درست راه بروید!

 

اکنون نوبت آن است که تغییراتی چند در سر و صورت خود به وجود آورید. از جمله ابروها را صفا دهید! که البته این نکته امروزه لازم به ذکر نمی‌باشد. زیرا شما معمولا از قبل، این كار را كرده‌اید!

 

حالا به سراغ لوازم آرایشی مادر یا احیانا خواهر خود بروید. سعی کنید قوطی کرم پودر را روی صورت خود خالی کنید!

 

در آخر یک مانتو که از شدت تنگی به کیسه‌ی مارگیری شباهت دارد به تن کنید. هر چه تنگ‌تر، اندام ضایع شما زیباتر!

 

روسری ترجیحا تیتیش خود را سر کنید و آماده خروج از خانه شوید.

 

کفش پاشنه بلند در اینجا نقش مهمی ایفا می‌کند. هر چند که شما با پوشیدن یک کفش پاشنه‌دار مثل شترمرغ راه خواهید رفت!

 

حالا شما در خیابان هستید!

هنگام راه رفتن سعی کنید به کل بدن خود پیچ و تاب بدهید! بهتر است برای بهتر قر دادن، مدام آهنگ بابا کرم را با خود زمزمه کنید!

 

و نکته بسیار بسیار مهم «عشوه شتری» است! شما باید سعی کنید برای کل ملت که در خیابان هستند پشت چشم نازک کنید!

 

اگر کسی احیانا از شما ساعت پرسید، صدای دورگه و ناهنجار خود را کش دار کنید:

ببخشید خانوم، ساعت چنده؟

اییییییییییش! دو و ربــــــــــع! واااااه!

 

شما هنگامی که در خیابان راه می‌روید لغات عاشقانه بسیاری را می‌شنوید و مسلما حال می‌کنید!

به منظور جلوگیری از حال کردن بسیار شما با دختر شدن، از ادامه این آموزش معذورم...Laughing


ویدیو مرتبط :
دعوای دختر چاق با دختر لاغر (طنز)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دعواي دختر و پدر (طنز باحال)



پدر و دختر

 

سال 1230
مرد: دختره خير نديده من تا نکشمت راحت نمي شم...
زن: آقا حالا يه غلطي کرد ، شما بگذر.نامحرم که خونمون نبوده. حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديده...
مرد: بلند خنديده؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. نخير نمي شه بايد بکشمش...
-- بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه

 

 

سال 1280
مرد: واسه من مي خواي بري درس بخوني؟ مي کشمت تا برات درس عبرت بشه. يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني. تو غلط مي کني. تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده. حالا واسه من ميخاي درس بخوني؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها! شکر خورد. ديگه از اين مارک شکر نمي خوره. قول ميده...
مرد( با نعره حمله مي کنه طرف دخترش ): من بايد بکشمت. تا نکشمت آروم نمي شم. خودت بياي خودتو تسليم کني بدونه درد مي کشمت...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه

 

پدر و دختر

 

سال1330
مرد: چي؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون)؟ حالا مي خواي بري دانشسرا؟ مي خواي سر منو زير ننگ بوکوني؟ فاسد شدي برا من؟؟ شيکمتو سورفه (سفره) مي کونم...
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنين. خدا نکرده يه وخ (وقت) سکته مي کنين آ...
مرد: چي مي گي ززززززن؟؟ من اگه اينو امشب نکوشم (نکشم) ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بيگيرم. يه دانشسرايي نشونت بدم که خودت کيف کوني...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه

 

سال1380
مرد: کجا؟ مي خواي با تکپوش (از اين مانتو خيلي آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون مث جليقه نجات پستي بلندي پيدا مي کنن) و شلوارک (از اين شلوار خيلي برموداها) بري بيرون؟ مي کشمت. من... تو رو... مي کشم...
زن: اي آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان ديگه همه همينطورين (شما بخونيد اکثرا).
مرد: من... اينطوري نيستم. دختر لااقل يه کم اون شلوارو پائين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه... نه... نمي خواد. بدتر شد. همون بالا ببنديش بهتره...

 

سال1400
دختر: چي؟ چي گفتي مرتيکه ي ****؟ دارم بهت مي گم ماشين بي ماشين. همين که گفتم. من با الکس قرار دارم ماشينم مي خوام. ميخواي بري بيرون پياده برو...
باباه:جيکش در نمي ياد...
زن: دخترم. حالا بابات يه غلطي کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت مي پره. آروم باش عزيزم. رنگ موهات يه وقت کدر مي شه آ مامي. باباتم قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، دخترخونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه.