سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

داستان ضرب المثل فوت کوزه گری



داستان ضرب المثل, ضرب المثل فوت کوزه گری

این ضرب المثل زمانی به کار می‌رود که کسی همه چیز را برای انجام کاری می‌داند به جز یک نکته مهم و نهایی.

 

پسری پیش استاد كوزه گری رفت و با خواهش و التماس فراوان به شاگردی استاد درآمد.
پسر بسیار باهوش و زرنگ بود و استاد کم کم به او علاقه پیدا کرد و تمام تجربه های كاری خود را به او یاد داد .
شاگرد وقتی تمام كارها را یاد گرفت . شروع به ایراد گرفتن كرد و گفت مزد من كم است . و كم كم زمزمه كرد كه من می توانم بروم وبرای خودم كارگاهی راه اندازی كنم و كلی فایده ببرم .
هرچه استاد كوزه گر از او خواهش كرد مدتی دیگر نزد او بماند تا شاگردی پیدا كند و كمی كارها را یاد بگیرد تا استاد دست تنها نباشد ، پسرك قبول نكرد و او را دست تنها گذاشت و رفت و كارگاهی راه اندازی كرد و همانطور كه یاد گرفته بود كاسه ها را ساخت و رنگ كرد و روی آن لعاب داد و در كوره گذاشت . ولی متوجه شد كه رنگ كاسه های او مات است و شفاف نیست.

 

دوباره از نو شروع كرد و خاك خوبتر انتخاب كرد و در درست كردن خمیر بیشتر دقت كرد و بهترین لعاب را استفاده كرد و آنها را در كوره گذاشت ولی باز هم مشكل قبلی بوجود آمد .
شاگرد فهمید كه تمام اسرار كار را یاد نگرفته . نزد استاد رفت و مشكل خود را گفت . و از استاد خواهش كرد كه او را راهنمائی كند .


استاد از او پرسید كه چگونه خاك را آماده می كند و چگونه لعاب را تهیه می كند و چگونه آنرا در كوره می گذارد . شاگرد جواب تمام سوالها را داد .
استاد گفت : درست است كه هر شاگردی باید روزی استاد شود ولی تو مرا بی موقع تنها گذاشتی . بیا یك سال اینجا بمان تا شاگرد تازه هم قدری كار یاد بگیرد و آن وقت من هم تو را راهنمائی خواهم كرد و تو به كارگاه خودت برو .


شاگرد قبول كرد یكسال آنجا ماند ولی هر چه دقت كرد متوجه اشتباه خودش نمی شد . یك روز استاد او را صدا زد و گفت بیا بگویم كه چرا كاسه های لعابی تو مات است .
استاد كنار كوره ایستاد و كاسه ها را گرفت تا در كوره بگذارد به شاگردش گفت چشمهایت را باز كن تا فوت وفن كار را یاد بگیری .


استاد هنگام گذاشتن كاسه ها در كوره به آنها چند فوت می كرد . بعد از او پرسید : ” فهمیدی “ . شاگرد گفت : نه . استاد دوباره یك كاسه دیگر برداشت و چند فوت محكم به آن كرد و گرد وخاكی كه از آن برخاسته بود به شاگرد نشان داد و گفت : این فوت و فن كار است ، این كاسه كه چند روز در كارگاه می ماند پر از گرد و خاك می شود در كوره این گرد وخاك با رنگ لعاب مخلوط می شود و رنگ لعاب را كدر می كند . وقتی آنرا فوت می كنیم غبار پاك می‌شود و رنگ لعاب روی آن روشن و شفاف می‌شود و جلا پیدا می‌كند. حالا برو و كارگاهت را روبراه كن و "فوت کوزه گری" را فراموش نکن.
منبع:jomalatziba.ir


ویدیو مرتبط :
فوت کوزه گری

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

داستان ضرب المثل پیراهن عثمان



ضرب المثل, ثروتمندان, داستان ضرب المثل

بعضی افراد برای غلبه برحریف به هر دستاویزی متمسك می شوند و هر لغزش و اشتباه ناچیز از ناحیه رقیب را گناهی نابخشودنی جلوه می دهند . تلاش آنها صرفا غلبه و پیروزی بر حریف نیست بلكه ناظر به این موضوع است كه مبارزاتشان را قبلا توجیه كنند و هر گونه توهم و اشابه ذهنی را مرتفع نمایند تا اذهان و انظار دیگران را به سوی خود جلب كرده باشند.

به همین جهات و ملاحظات كوچكترین نقطه ضعف حریف را امری خطیر وكمترین انحراف را ذنبی لایغفر جلوه می دهند. در چنین موقع و مورد است كه مثل بالا مورد استفاده قرار می گرد و ظرفا و گوشه نشینان از باب طنز و كنایه می گویند : « فلانی مطلب ساده ای را پیرهن عثمان كرد .» و یا به قول عرب زبانها قمیص عثمان كرد تا حریف را تخفیف و مدعایش را توجیه كرده باشد .

عثمان هفتاد سال داشت كه خلافت به وی رسید . مردی ملایم و نرمخو بود . مال اندیشی ابوبكر و عمر را نداشت . در صورتی كه برای اداره كردن كشور پهناوری چون كشور اسلامی دقت و مال اندیشی از صفات لازم و ضروری است . نرمخویی و ملایمت عثمان تا به جایی رسیده بود كه عیاشی و اقسام لهو و لعب در مدینه شیوع یافت چون عثمان در مقام جلوگیری بر آمد گروهی ازوی دلگیر شدند . بعضی از مسلمانان كه جمعی از صحابه نیز از آن جمله بوده اند به علل و جهات دیگر از عثمان دل خوشی نداشتند .

اباذرغفاری وعماریاسر وعبدالله بن مسعود ازبزرگان اصحاب پیغمبر (ص) با عثمان سرگردان بودند و قبایل آنها نیز كینه عثمان را در دل می پرورانیدند . در ولایات نیز طبقه سپاهیان و جنگجویان كه غالبا با فقر و حرمان می زیستند سخت دلگیر و ناراضی بودند .

این عوامل و اختلاف طبقاتی عمیقی كه بین ثروتمندان و قریش و سایر طبقات مردم پیش آمد همه و همه دست به دست داده حس انتقاد و اعتراض بر خلیفه و دلگیری از روش او را پدید آورده است و مردم را در مدینه و سایر ولایات اسلامی به تمرد و عصیان برانگیخت و زمینه را برای تبلیغات مخالفان مهیا نمود . مردم مصربا شورش طلبان بصره وكوفه به سوی مدینه حركت كردند و فتنه بالا گرفت.
بدوا مهاجمین آب را به روی عثمان بستند ولی علی بن ابی طالب (ع) برایش آب فرستاد و حسن و حسین و غلامش قنبر را برای حمایت به در خانه اش گماشت تا به احترام دو سلاله پیغمبركسی هجوم نكند و چنین هم شد وهیچكس جرئت نكرد از آن راه هجوم ببرد ولی مخالفان عثمان چاره دیگری اندیشیدند و از دیوار خانه بالا رفتند . یك نفر به نام غافقی خلیفه سوم را به یك ضربت بكشت و با ضربت دیگری انگشت نانله یا نعیله همسر عثمان قطع گردید . آن گاه عثمان را گردن زدند و خانه وی و بیت المال را غارت كردند و علی بن ابی طالب (ع) به خلافت رسید .

وقتی عثمان كشته شد و علی (ع) به خلافت رسید بعضی ازاصحاب مانند سعد بن ثابت و ابوسعید خدری كه به عثمان متمایل بودنداز بیعت با علی (ع) تخلف ورزیدند . بعضی كسان هم مانند مغیره بن شعبه به شام گریختند و با معاویه همدست شدند .

معاویه كه از اقارب وبستگان عثمان بود وخود نیزداعیه خلافت بلكه سلطنت درسرمی پرورانید برای آنكه مردم را علیه علی بن ابی طالب (ع) بشوراند به اشاره عمر وعاص راههای مختلف در پیش گرفت كه یكی از آن راهها این بود كه علی (ع) را قاتل عثمان معرفی كرد وپیراهن خون آلود وی و انگشت بریده همسرش نائله را كه به وسیله نعمان بن بشیر به شام رسیده بود در مسجد آویخت ودر انظار مسلمین قرار داد تا مظلومیت عثمان را مجوز عصیان خود قرار دهد . غرض ازتمهید مقدمه بالا این است كه بدانیم چون پیراهن عثمان در تحریك مسلمین و انجام مقصود پلید معاویه نقش اساسی بازی كرد لذا برای كسانی كه بخواهند با به دست آوردن دستاویزی من غیر حق به مقصود برسند مثل پیراهن عثمان را مورد استفاده قرار می دهند .
منبع:iketab.com