سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

داستانک؛ ناخدا یا مهندس!؟


 
 
 
 
  صبح بخیر: یکی از روزها ناخدای یک کشتی و سرمهندس آن در این باره بحث می  کردند که در کار اداره و هدایت کشتی کدام  یک نقش مهم  تری دارند.

بحث به  شدت بالا گرفت و ناخدا پیشنهاد کرد که یک روز جایشان را با هم عوض کنند. قرار گذاشتند که سرمهندس سکان کشتی را به  دست بگیرد و ناخدا به اتاق مهندس کشتی برود.

هنوز چند ساعتی از جابه  جایی نگذشته بود که ناخدا عرق  ریزان با سر و وضعی کثیف و روغن  مالی بالا آمد و گفت: «مهندس سری به موتورخانه بزن. هرقدر تلاش می  کنم، کشتی حرکت نمی کند.»

سرمهندس فریاد کشید: «البته که حرکت نمی کند، کشتی به گل نشسته است.»


ویدیو مرتبط :
داستانک شماره 4

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

داستان کوتاه ناخدا یا مهندس!؟



داستان کوتاه,داستان کوتاه ناخدا یا مهندس

یکی از روزها ناخدای یک کشتی و سرمهندس آن در این باره بحث می  کردند که در کار اداره و هدایت کشتی کدام  یک نقش مهم  تری دارند.
بحث به  شدت بالا گرفت و ناخدا پیشنهاد کرد که یک روز جایشان را با هم عوض کنند. قرار گذاشتند که سرمهندس سکان کشتی را به  دست بگیرد و ناخدا به اتاق مهندس کشتی برود.
هنوز چند ساعتی از جابه  جایی نگذشته بود که ناخدا عرق  ریزان با سر و وضعی کثیف و روغن  مالی بالا آمد و گفت: «مهندس سری به موتورخانه بزن. هرقدر تلاش می  کنم، کشتی حرکت نمی کند.»
سرمهندس فریاد کشید: «البته که حرکت نمی کند، کشتی به گل نشسته است.»
منبع:bartarinha.ir