سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

داستانک؛ ازدواج پسر جوان


جوانی می خواست ازدواج کند به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند …

عصرایران: جوانی می خواست ازدواج کند به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند …

پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.

جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است!

پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود!

جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد!

پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد!

جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است!

پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد.

جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است!

پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد!

جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد!

پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد!


ویدیو مرتبط :
‫پسر با ادبیه کلا ... دوست دارم باش ازدواج کنم ... من تا حالا اینقد پسر با ادب دور خودم ندیدم‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سناریوی مرگبار پسر جوان برای ازدواج با زن دایی!



سناریوی مرگبار پسر جوان برای ازدواج با زن دایی!

پسر جنایتکار که با همدستی زن دایی خود نقشه قتل دایی اش را اجرا کرده بود با تایید حکم قصاصش در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.

دوم آذرماه سال 89 همزمان با شکایت مردی در پلیس آگاهی ورامین باز این جنایت فاش شد.

او به کارآگاهان گفت: خانه ام را به زوج جوانی اجاره داده بودم که امروز زن مستاجر سراغم آمد و گفت: همسرم برای کار به بندر عباس رفته به همین خاطر قصد دارم خانه را زودتر از موعد قرارداد تحویل دهم. تخلیه ناگهانی خانه و مشاهده لکه های خون در اتاق خواب باعث شد به موضوع مشکوک شده و به اداره آگاهی مراجعه کنم.

در ادامه تیمی از ماموران راهی خانه مورد نظر شده و در بازرسی آنجا دریافتند آثار خون متعلق به انسان می باشد. به همین خاطر از زن صاحب خانه به نام محبوبه تحقیق کردند.

زن جوان در بازجویی ها به ماموران گفت دیشب دست همسرم با چاقو برید و آثار خون روی دیوار متعلق به این ماجرا می باشد. شوهرم به نام رضا صبح امروز برای کار به بندرعباس رفت و قرار است من نیز وسایل خانه را به آنجا ببرم.

ماموران که به اظهارات محبوبه مشکوک شده بودند تحقیقات خود را بر روی او متمرکز کردند. ردیابی تماسهای زن جوان نشان داد او با خواهرزاده همسرش به نام حمید ارتباط پنهانی دارد. با کشف این سرنخ حمید دستگیر و به اداره آگاهی منتقل شد.

پسر جوان در ابتدا منکر اتهامات خود شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: از دو سال قبل به صورت تلفنی با زن دایی خود ارتباط دارم. پس از مدتی متوجه شدم عاشق او شده ام و موضوع ازدواج با هم به میان کشیدم. اما دایی ام سد راه ما بود  به همین خاطر تصمیم به قتل او گرفتیم. شب حادثه محبوبه به خانه مادرش رفت و کلید خانه را به من داد من هم حدود ساعت 5 صبح وارد خانه شده و دایی خود را با ضربه های کارد کشتم. بعد از قتل جسد را داخل یک کمد قرار داده و با کمک دو افغانی به بیابانهای اطراف ورامین انتقال دادم.

با اعترافات حمید همسر مقتول نیز به همدستی در این جنایت اعتراف کرد.

دهم تیرماه سال گذشته متهمان در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند و قضات دادگاه پس از دفاعیات متهمان حمید را به قصاص محکوم کردند. محبوبه نیز به اتهام معاونت در قتل به 15 سال حبس و 20 سال تبعید محکوم شد.

با اعتراض دو متهم پرونده حکم آنها از سوی قضات ششم دیوان عالی کشور مورد بررسی و تایید قرار گرفت./مهر