سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

تصاویری نادر از جشن نوروز در زمان ناصرالدین


جشن نوروز یکی از کهن‌ترین اعیاد ملی ایرانیان در دوره‌های مختلف تاریخی از زمان هخامنشیان با شکوه خاصی برگزار می‌شده است؛ در این میان شاهان قاجار نیز جشن نوروز، را بزرگ می‌داشتند و تدارک ویژه ای برای آن می دیدند.

سایت لاپلاس: جشن نوروز یکی از کهن‌ترین اعیاد ملی ایرانیان در دوره‌های مختلف تاریخی از زمان هخامنشیان با شکوه خاصی برگزار می‌شده است؛ در این میان شاهان قاجار نیز جشن نوروز، را بزرگ می‌داشتند و تدارک ویژه ای برای آن می دیدند.

دربار قاجار در آستانه عید نوروز تدارک ویژه ای برای برگزاری هرچه باشکوه تر مراسم عید نوروز می‌دید. مراسم اصلی "سلام نوروزی" بود که در سه بخش برگزار می‌شد. سلام عام تحویل، سلام عام تخت مرمر و سلام خاص سر در. یک روز پیش از عید از طرف رئیس تشریفات دربار علی‌خان ظهیرالدوله داماه شاه برای طبقات مختلف دعوتنامه فرستاده می‌شد و مدعوین بایستی یک ساعت قبل از تحویل حضور به هم رسانند. سلام عام نوروز در تخت مرمر واقع در کاخ گلستان اجرا می‌شد.

تصویر زیر مربوط به مراسم سلام نوروزی با حضور ناصرالدین شاه در کاخ گلستان می باشد.

تصاویری نادر و تاریخی از جشن نوروز در زمان ناصرالدین شاه قاجار

در کتاب سفرنامه پولاک در ایران درباره مراسم نوروز در دربار آمده است که نوروز در زیر آسمان شاد و زیبای ایران جشنی است برای شادی و شادکامی. نویسنده این کتاب در تشریح آئین های نوروزی به جشن "سلام نوروزی" در دربار می پردازد و می نویسد: بیست دقیقه پیش از تحویل سال شاه وارد می‌شود هنگام ورود به تالار یک خواجه و چند پیشخدمت به دنبال شاه هستند. او به طرف شاه نشینی که مخصوص او تهیه شده می‌رود.

چهارزانو روی فرش ابریشمین می‌نشیند و راحت و آسوده به پشتی تکیه می‌دهد در هنگامی که تنها چند دقیقه به حلول سال نو باقی است، نظام العلما با محلول طلا بر کاسه‌ای چینی رقم سال نو و زیر آن آرزوی برکت را می‌نویسد، اکنون دیگر منجمین علامت می‌دهند و توپ شلیک می‌شود و منجم‌باشی رسما به اطلاع شاه می‌رساند که سال نو آغاز شده است، بلافاصله روحانیون حاضر و صاحب‌منصبان بانگ مبارک باد برمی‌دارند.

از طرف مستوفی‌الممالک کیسه‌های متعدد از سکه‌های جدیدالضرب طلا و نقره تقدیم شاه می‌شود. شاه محتوی آنها را روی یک سینی بزرگ نقره می‌ریزد آنها را با هم مخلوط می‌کند و به هر یک از حاضران چندتایی از آنها می‌دهد زیرا گرفتن سکه نو به هنگام تحویل سال میمنت دارد.

پولاک در بخش دیگری از سفرنامه خود به رسوم مردم در عید نوروز نیز اشاره می کند. او می نویسد: جشن نوروز سیزده روز دوام داردو در طول این روزها تقریبا همه کسب‌وکارها تعطیل است. در این مدت همه منحصرا به تفریح می‌پردازند از لذایذ خانوادگی برخوردار می‌شوند یا به دید و بازدید یکدیگر می‌روند و به هم تبریک می‌گویند.

هرکس جامه نوی در بردارد و از آنجا که رنگ‌های روشن بیش از همه طرف توجه است گروه‌هایی را می‌بینید که لباس‌های سبز و زرد و آبی و سرخ بر تن دارند. بدیهی است که زنان ناگزیرند، جامه‌های نو خود را زیر چادرهای تیره‌رنگشان پنهان دارند. آشنایانی که با هم روبه‌رو می‌شوند دست یکدیگر را می‌فشارند و با فریاد عید مبارک یکدیگر را در آغوش می‌کشند. کسی که زیر دست است در حالی که با دو دست خود یک دست ارباب یا حامی‌اش را در دست می‌گیرد تبریک می‌گوید و جواب تبریک خود را می‌گیرد.

در یادداشت های پولاک به جشن های عمومی نوروز که در میدان توپخانه تهران برگزار می‌شده نیز پرداخته و آمده است: یکی از رسوم جشن نوروز مراسمی است که در میدان توپخانه انجام می‌شود و شاه از پنجره ایوانی به نمایش می‌نگرد. پایین در میدان پهلوانانی که سراسر سال را در زورخانه تمرین کرده‌اند با اندام‌هایی برهنه و نیرومند به کشتی گرفتن مشغولند. شیرینکاران و تردستان، بندبازان، دلقک‌ها و لوده‌هایی که در پوست شیر و خرس رفته‌اند دیده می‌شوند و گاه و بیگاه شاه سکه‌های کوچک طلا و نقره به میان آنها می‌اندازد.

عنتر بازها برنامه مضحکی با حیوانات دست‌آموز خود اجرا می‌کنند. در همه این مدت نقاره‌خانه نیز بلاوقفه مشغول نواختن موسیقی است. در روزهای نهم یا دهم اسب‌دوانی انجام می‌گیرد. طول مسابقه اسب‌دوانی نیم فرسنگ است. سرانجام روز سیزدهم یعنی آخرین روز عید فرا می‌رسد. همه از دروازه شهر خارج می‌شوند و به باغ‌ها روی می‌آورند. با این روز دیگر شادی‌های نوروز پایان می‌پذیرد. عکس های زیر که مربوط به یکی از جشن های نوروزی در زمان ناصرالدین شاه قاجار است سورو سات دربار در استقبال از نوروز، مراسم"سلام نوروزی"، کشتی گرفتن و اسب دوانی در جریان جشن های نوروز را نشان می‌دهد.

مراسم سلام نوروزی با حضور ناصرالدین شاه در کاخ گلستان

تصاویری نادر و تاریخی از جشن نوروز در زمان ناصرالدین شاه قاجار

یکی از درباریان در مراسم سلام نوروزی در کاخ گلستان

تصاویری نادر و تاریخی از جشن نوروز در زمان ناصرالدین شاه قاجار

مقامات و درباریان در مراسم سلام نوروزی در کاخ گلستان

تصاویری نادر و تاریخی از جشن نوروز در زمان ناصرالدین شاه قاجار

درباریان در مراسم سلام نوروزی

تصاویری نادر و تاریخی از جشن نوروز در زمان ناصرالدین شاه قاجار

میوه و شیرینی در مراسم سلام نوروزی در کاخ گلستان

تصاویری نادر و تاریخی از جشن نوروز در زمان ناصرالدین شاه قاجار

نوازندگان و دلقک های مراسم جشن نوروزی

تصاویری نادر و تاریخی از جشن نوروز در زمان ناصرالدین شاه قاجار

کشتی گیری در مراسم جشن نوروز

تصاویری نادر و تاریخی از جشن نوروز در زمان ناصرالدین شاه قاجار

مسابقات اسب دوانی در جریان جشن های نوروزی

تصاویری نادر و تاریخی از جشن نوروز در زمان ناصرالدین شاه قاجار


ویدیو مرتبط :
امیر کبیر و ناصرالدین شاه با گذر زمان در قیطریه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

جشن آب‌پاشان ؛ از مراسم باستانی ویژه نوروز



 

 

 

 

آیین نوروز


جشن آبریزگان، علل پیدایش
برابر با روایت ابوریحان بیرونی، منشأ جشن مربوط است به زمان جمشید. در این زمان عدد جانوران و آدمی ‌آنقدر زیاد شد که دیگر جایی باقی نماند. خداوند زمین را سه برابر فراخ تر گردانید و فرمود مردم غسل کنند تا از گناهان پاک شوند، و از آن گاه جشن آبریزگان به یادگار ماند. ابوریحان در ضمن شرحی که راجع به جشن تیرگان آورده، آن را نیز مربوط به کی خسرو کرده است که در ساوه بر کوهی بالا رفت. کنار چشمه ای خواست برآساید که فرشته ای به وی نمودار گشت. کی خسرو از هوش برفت. بیژن پسر گودرز سر رسید و از آب چشمه به چهره شاه پاشید تا هوش آید. و از آن زمان رسم اغتسال و شست و شو و آب پاشیدن به هم یادگار ماند.

جشن آبریزگان _ آبریزان، آب پاشان، نوروز طبری، جشن سرشوری، آفریجکان و عیدالاغتسال، در مآخذ دیگر چندان قدیم نیست و به عهده ساسانیان مربوط می‌شود، هر چند چنان که خواهد آمد بدان رنگ و رسم تازی نیز داده اند که چیز تازه ای نیست؛ ابن فقیه همدانی، در اواخر سده سوم، آورده که:
«در روزگاز شهریاری فیروز بن یزگرد بن بهرام ( 459_ 483 میلادی ) هفت سال مردم ایران باران ندیدند. آن گاه مردی در جوانق درگذشت. فیروز کسانی برای تحقیق حال آن مرد فرستاد. فرستادگان دیدندش که او را سه انبار گندم بوده است. این خبر را به فیروز دادند. فیروز آن کس را که این مژده آورده بود، چهار هزار درهم بداد و گفت: سپاس خداوند را که هفت سال مملکت مرا باران نداد و با این همه یک تن از گرسنگی نمرد. جوانق در آن روزگار از ماهات بود و ملک مردمی‌ بود با خطر و شأن. لیکن آنان از فیروز خواستند تا آن را به اصفهان بپیوندد و فیروز بپیوست.

پس از آن به آبان روز (روز دهم) از فروردین ماه باران آمد و مردم از این شادمانی که پس از روزگاری دراز باران بیاید بر یکدیگر آب پاشیدند. این کار تا امروز چون آیینی در ماه و همدان و اصفهان و دینِوَر و آن اطراف بر جای مانده است.»
چنانکه گذشت، ابن فقیه تاریخ این جشن را دهم فروردین ماه ضبط کرده است. همه روایات درباره این جشن، حاکی از تقدس آب و اهمیت ویژه آن و لزوم بارش باران به هنگام و آیین‌ها و مراسم آن بوده است. یکی از رسوم مهم نوروزی، مطابق اقوال و روایات قدیم آوردن آب از مظهر قنات‌ها و چشمه‌ها و آسیاها بوده است. اشاره به رسم دزدیدن آب که رسم جادوی تقلیدی جهت ازدیاد آب و بارش باران یا باران سازی را در بر دارد.

 

مراسم باستانی نوروز

 

گونه ای دیگر از این روایت که شکل اسلامی‌پیدا کرده، حاکی از وجه تسمیه و علت پیدایی جشن آبریزان است:
«نویسندگان مسلمان به اهمیت و شگون این سنت نوروزی پی برده بودند و درباره آن چنین روایت کرده‌اند. و مُعَلّی بن ِ خُنَیس روایت کرده که صبح روز نوروز به خدمت شریف ابی عبدالله صلوات الله علیه سرافرازی یافتم. فرمود آیا شرف این روز را می‌دانی؟ گفتم پدر و مادرم فدای تو باد این قدر می‌دانم که عجم این روز را تعظیم می‌نماید و بر خویش مبارک شمارند. آن جناب فرمود که شرف این روز نه به همین است، بلکه به جهت امری است قدیمی، بلکه یکی از شرف‌های این روز آن است که در زمان گذشته در حوالی واسط طاعونی ظاهر شده، بعضی از مردم آن شهر از آن مکان بیرون رفتند و جمعی در شهر ماندند و مردند. سال دیگر خطاب الاهی بر ایشان نازل شد که: «موتوا» همه به یکبارگی نقد حیات را سپردند: حیث قال عزو الا الم تر الی الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احیا هم ان الله لذو فضل علی الناس و لکن اکثر الناس لا یشکرون». و حیوانات که همراه ایشان بودند نیز از شر و قهر الاهی به آتش و فنا سوختند. جمعی اراده دفن آن‌ها کردند و از عهده دفن بیرون نیامدند. بنابراین دیواری بر گرد ایشان کشیدند. و مدتی بر این امر گذشت. روزی یکی از انبیا را که از خلفای موسا بودن گذر بر آن مقام افتاد. توده‌های استخوان دید و از حضرت واهب ارواح، اِحیای ِ ایشان را مسألت نمود. خطاب آمد که در فلان روز که روز نوروز بود آب بر استخوان‌های پوسیده ریز و از روی تضرع دعا کن تا از خانه به خانه قدرت خلعت حیات بر ایشان پوشانیم. آن نبی در آن روز که نوروز باشد به موجب وحی یزدان عمل کرد. همه زنده شدند و به این جهت آن روز را نوروز گفتند و پاشیدن آب در روز نوروز سنت شده و راز این عمل را غیر از ما که اهل بیتیم دیگری نمی‌داند.
چنانکه اشاره شد، روایتی دیگر از این خبر را به نقل آوردیم. در کتاب زین الاخبار مراسم اغتسال و آب پاشان همه در جشن تیرگان آمده است که هنگام شرح آن جشن نقل خواهد شد.
برای انگیزه و علت این جشن، وجوه مختلفی چنان که گذشت نقل شده است. به گواه بعضی، انگیزه این جشن بنابر اعتقاد و باوری بوده است که چنین مراسمی ‌موجب دور شدن شرور و فساد می‌شود. یا به اعتدال هوا و ترسالی (= جادوی تقلیدی ) می‌انجامد.

 

آیین نوروز

بعضی را نیز بیان آن بوده که به این وسیله کثافات و ریمنی‌های زمستانی که به موجب دود و دم آتش زمستانی، بدن را آلوده کرده است پاک می‌گردد.


در نُخبَة الدَّهر آمده است که: همه ایرانیان در عیدهای خویش به شب هنگام آتش می‌افروزند و سپیده دمان آب می‌پاشند و می‌پندارند که آتش افروزی عفونت‌هایی را که زمستان در هوا به جا گذاشته است از بین می‌برد و هم چنین مردم را از فرا رسیدن نوروز یادآوری می‌کند و از آمدن این عید آگاهی می‌دهد؛ و آب پاشی و ریختن آن برای پاکیزه گردانیدن تن‌ها از آلودگی دود آتش‌هاست، _ و نیز بدان جهت است که چون فیروز پسر یزگرد از کار خویش رهایی یافت، شهر رشورجی را که همان اصفهان قدیم است بنا نهاد و پس از آن هفت سال باران نبارید، آن گاه در این روز بارانی سخت درگرفت ومردم آب باران را به تن خویش می‌ریختند و پس از آن این کار هر سال بین مردم رسم گردید.

میان مردم گیل و دیلم، هنوز در مناطق سواحل جنوبی دریای خزر، رسم آتش افروختن به عناوین گوناگون تعبیر می‌شود. از جمله: آتش افروزی بر روی گورها، مقارن با نوروز است. این شیوه‌ای است که در مناطق کوهستانی شمال گیلان، از جمله هنوز در طالقان دیده می‌شود. وقتی از آنان پرسیده شود که چرا بر فراز گورها، به ویژه در نخستین شبی که مرده را دفن کرده اید آتش می‌افروزید، می‌گویند این کار را برای دفع جانوران و حشرات موذی و ارواح شریر انجام می‌دهیم. این عقیده‌ای بسیار کهن در ایران است که در کتب پهلوی و منابع رسوم مذهبی زرتشتی ملاحظه می‌شود. و هنوز چون کسی فوت کند، زرتشتیان تا سه شب در محل وقوع مرگ یا سر گور، چراغ می‌افروزند و آتش نگاه می‌دارند.


چنین مراسم و نقل‌هایی از آن، از وجوه مشترکی است که در منابع و مآخذ وجود دارد. اما گاه گاه ملاحظه می‌شود که در ضمن نقل‌هایی به مآخذی بر می‌خوریم که نا آشناست و یا دست رسی بدان‌ها نیست. و هم چنین اشاراتی می‌شود که هر چند کوچک و جزئی، اما به ندرت به آن اشارات برخورده ایم. در فرهنگ نظام زیر عنوان نوروز نقل است: نوروز، روز اول سال نو ایران که روز اول برج حَمَل است و اکنون که کبیسه گرفته می‌شود مطابق روز اول فروردین ماه است در شمال ایران _ و زرتشتیان که کبیسه نمی‌گیرند مطابق اول فروردین نیست.

 

مراسم باستانی نوروز

 

سیزده روز از اول حَمَل تا سیزدهم آن که ایام عید بزرگ ایرانیان است. چون هوای ایران دارای چهار فصل است و معتدل ترین و بهترین آن بهار است که بعد از سرمای سخت زمستان می‌آید. ایرانی‌ها از قدیم در ابتدای بهار عید بزرگ می‌گیرند که سیزده روز ادامه دارد و چون عید ملی است، علی رغم تغییرات مذهبی، هم چنان ماندگار بوده است و از قدیم در اطراف آن قصه‌هایی درست شده. ملا مظفر منجم در شرح بیست باب گوید، نوروز عامه اول فروردین ماه بود، و مصنف عبدالعلی بیرجندی از صاحب کشف‌الحقایق نقل کرده که گمان مجوس آن است که در این روز خدای تعالا عالم را آفرید ...

جمشید که عرب او را متوشلخ گویند در جهان طواف می‌کرد، چون به آذربایجان رسید، در این روز بر تخت زرین نشست ... چون آفتاب از مشرق برآمد و بر تخت و تاج جمشید افتاد، شعاع روشن ظاهر شد. مردمان شادی کردند و گفتند امروز نوروز است که دو آفتاب برآمد یکی از مشرق و دیگری از مغرب و آن روز را جشنی بزرگ ساختند ...

پس جمشید رسم‌های نیکو نهاد و گفت خدای تعالا شما را بیامرزد و فرمود تا همه غسل کردند به آب پاکیزه و حق سبحانه و تعالا را شکر کردند و فرمود تا هر سال چنین کنند.