سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

بیچاره کارمندان.../شعر طنز یا واقعیت؟



 

مطالب طنز و خنده دار, طنز کارمندان

این شعر برای حدود 70 سال پیش است و شاید زیاد به زمانه ما نخورد اگر البته کاهش بودجه و عقب افتادن حقوق و کسری دریافتی به خاطر نبود پول و افزایش قیمت همه چیز جز حقوق ماهیانه کارمندان، اجازه بدهد!

از نار غصه سوزان
دمساز آه و افغان
از خوشدلی گریزان

عاری ز شوکت و شان
بیچاره کارمندان

بی حال و دل فسرده
بی جان مثال مرده
چون صید تیر خورده
کام از جهان نبرده

انسان ولی چه انسان
بیچاره کارمندان

در یک اتاق محبوس
با شکل و وضع منحوس
یک‌سر رببس و مرئوس
همدم به آه و افسوس

مبهوت و مات و حیران
بیچاره کارمندان

از جور بچه و زن
جان متصل به شیون
نه خانه و نه مسکن
تکلیف نا معین

جفت زیان و خسران
بیچاره کارمندان

نه رخت و نه لباسی
نه فرش و نه پلاسی
نه پایه و اساسی
نه هوش و نه حواسی

غمناک و زار و پژمان
بیچاره کارمندان

اهل و عیال خانه
دائم پی بهانه
ناراضی از زمانه
چون مرغ فکر دانه

خالیست سفره از نان
بیچاره کارمندان

امروز اهل بازار
دارند دخل سر شار
پول است نزدشان خوار
پس راضیند از این کار

لیک این کسان پریشان
بیچاره کارمندان

منبع: khabaronline.ir


ویدیو مرتبط :
وضعیت کارمندان در ایران (طنز)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شعر طنز ماه رمضان



 

 

 

شعر طنز ماه رمضان

 

سحرگاهان به قصد روزه داری// شدم بیدار از خواب و خماری

برایم سفره ای الوان گشودند// به آن هر لحظه چیزی را فزودند

برنج و مرغ و سوپ وآش رشته// سُس و استیک با نان برشته

خلاصه لقمه ای از هرچه دیدم// کمی از این کمی از آن چشیدم

پس از آن ماست را کردم سرازیر// درون معده ام با اندکی سیر

وختم حمله ام با یک دو آروغ// بشد اعلام بعداز خوردن دوغ

سپس یک چای دبش قند پهلو// به من دادند با یک دانه لیمو

خلاصه روزه را آغاز کردم// برای اهل خانه ناز کردم

برای اینکه یابم صبر و طاقت// نمود م صبح تا شب استراحت

دوپرس ِ کلّه پاچه با دو کوکا// کمی یخدر بهشت یک خورده حلوا

به افطاری برایم شد فراهم// زدم تو رگ کمی از زولبیا هم

وسی روزی به این منوال طی شد// نفهمیدم که کی آمد و کی شد

به زحمت صبح خود را شام کردم// به خود سازی ولی اقدام کردم

به شعبان من به وزن شصت بودم// به ماه روزه ده کیلو فزودم

اگرچه رد شدم در این عبادت// به خود سازی ولیکن کردم عادت

خدایا ای خدای مهر و ناهید// بده توش و توانی را به« جاوید»

که گیرد سالیان سال روزه// اگرچه او شود از دم رفوزه