سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
بیوگرافی فرزانه کابلی + تصاویر فرزانه کابلی
فرزانه کابلی (زاده ۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۸) رقصنده و بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران است.
هادی مرزبان بازیگر و کارگردان تئاتر، همسر اوست و علیاصغر گرمسیری بازیگر قدیمی تئاتر و سینما، دایی وی بود.[۱]
زندگینامه فرزانه کابلی
دوران کودکی فرزانه کابلی
فرزانه کابلی متولد ۱۳۲۸ در تهران است. پدر و مادرش هر دو نوازنده بودند. از کودکی همواره علاقه زیادی به رقص و بازیگری نشان میداد و در مدرسه هم این فعالیتها را دنبال کرد. او دوره باله در وزارت فرهنگ و هنر گذراند. همچنین در دوران دبیرستان به مدت ۴ سال قهرمان پرش ارتفاع دورهٔ اول دبیرستانهای تهران شد.
پیش از انقلاب
در طول این دوره و مدتها پس از آن برای طرفداران هنر در ایران و کشورهای دیگر رقصهای محلی و سنتی ایرانی چون «تربت جام»، «کردی»، «بجنوردی»، «کهگیلویه و بویراحمد»، «آذری»، «بلوچی»، «ترکمن»، «گیلانی»، «مازندرانی»، «شوشتری» و همچنین رقصهای کلاسیکی چون «هفتپیکر» «نظامی»، «چهلستون» و «ضرب و زنگوله» را اجرا کرد. کابلی در این زمان تا فرارسیدن انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ از مشهورترین رقاصان ایرانی و در دوران اوج فعالیت هنریاش بود.
پس از انقلاب
پس از انقلاب ایران، فرزانه کابلی فعالیتهایش را در سینما و تئاتر آغاز کرد. در سال ۱۳۴۶ به استخدام وزارت فرهنگ و هنر وقت درآمد و در سال ۱۳۵۷ به استخدام ادارهٔ تئاتر درآمد. اولین نمایش تئاتر وی «همه پسران من» اثر آرتور میلر به کارگردانی اکبر زنجانپور بود. اولین حضور تلویزیونی وی «ستارخان» به کارگردانی جهانگیر الماسی بود. او در این نمایش با بازیگرانی چون خسرو شکیبایی، هادی مرزبان و ثریا قاسمی همبازی بود. فعالیت سینماییاش را در سال ۱۳۶۳ با فیلم صاعقه به کارگردانی ضیاءالدین دری آغاز کرد. دومین بازی وی در یک فیلم سینمایی مربوط به فیلم تنوره دیو به کارگردانی داریوش عیاری بود. وی در اواسط دهه ۶۰ در سریال علی کوچولو به کارگردانی امیر حسین قهرایی که از شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی پخش شد در نقش مادر علی کوچولو ظاهر شد.
کابلی علاوه بر بازی در تیاتر و سینما، به طراحی حرکات موزون و اجرای نمایشهایی هم تنها برای تماشاگران زن پرداخت. انتشار فیلمی از یکی از کلاسهای رقص وی در سال ۱۳۷۴ زمینه کنارهگیری او از عرصه هنر شد و وی از همان زمان به مدت چندسالی به کانادا مهاجرت کرد و در آنجا به آموزش مدرن رقص پرداخت.
کارنامه هنری فرزانه کابلی
تئاتر
* همه پسران من (اکبر زنجانپور) تهران، تالار سنگلج؛ ۱۳۵۹ (بازیگر و رقصپرداز)
* فراری (فرهاد مجدآبادی) تهران، اداره تئاتر، خانه نمایش؛ ۱۳۶۱ (بازیگر)
* شاهزاده و گدا (هادی مرزبان) تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی؛ ۱۳۶۵ (بازیگر)
* نسیمی (هرمز هدایت)؛۱۳۶۵ (بازیگر)
* تبعه دست دوم (منیژه محامدی) تهران، تئاتر شهر، تالار قشقایی؛ ۱۳۶۵ (بازیگر و رقصپرداز)
* پرستوها (سعید امیرسلیمانی) تهران، تئاتر شهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۶۷ (بازیگر و رقصپرداز)
* آهسته با گل سرخ (هادی مرزبان) تهران، تئاتر شهر، تلار اصلی؛ ۱۳۶۷ (بازیگر)
* پرواز بر فراز آشیانه فاخته (منیژه محامدی) تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی؛ ۱۳۶۸ (بازیگر)
* هاملت با سالاد فصل (هادی مرزبان) تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی؛ ۱۳۶۹ (بازیگر)
* تنبور نواز (هادی مرزبان) تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی؛۱۳۷۲ (بازیگر و رقصپرداز)
* آمیز قلمدون (هادی مرزبان) تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی ؛۱۳۷۶ (بازیگر و رقصپرداز)
* شب روی سنگفرش خیس (هادی مرزبان) تهران، تالار اصلی؛ ۱۳۷۸ (بازیگر و رقصپرداز)
* حماسه انقلاب سنگ تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۷۹ (کارگردان)
* باغ شبنمای ما (هادی مرزبان) تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی؛ ۱۳۸۰ (بازیگر)
* میر عشق (هادی مرزبان) تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۸۰ (بازیگر و رقصپرداز)
* سیمرغ (هادی مرزبان) تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۸۱ (بازیگر و رقصپرداز)
* خاطرات هنرپیشه نقش دوم (هادی مرزبان) تهران، تالار سنگلج؛ ۱۳۸۲ (بازیگر)
* حماسه انقلاب سنگ (هادی مرزبان) تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۸۲ (بازیگر و رقصپرداز)
* جشنواره آیین تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۸۲ (بازیگر و کارگردان)
* نوبت دیوانگی (هادی مرزبان) تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۸۳ (بازیگر و رقصپرداز)
* ملودی شهربارانی (هادی مرزبان) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی؛ ۱۳۸۴ (بازیگر)
* پائین گذر سقاخانه (هادی مرزبان) تهران، تالار وحدت؛ ۱۳۸۵ (رقصپرداز)
* لبخند با شکوه آقای گیل (هادی مرزبان) تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ ۱۳۸۶ (بازیگر)
* هاملت با سالاد فصل (هادی مرزبان)؛ ۱۳۸۸ (بازیگر)
* دزدآب (هادی مرزبان) جشنواره رضوی؛ (رقصپرداز)
سینما
سال | نام | سمت | کارگردان |
۱۳۸۵ | بچههای ابدی | بازیگر | پوران درخشنده |
۱۳۸۵ | مادرزن سلام | بازیگر | خسرو ملکان |
۱۳۷۴ | خواهران غریب | رقصپرداز | کیومرث پوراحمد |
۱۳۷۴ | طالع سعد | بازیگر و رقصپرداز | مهستی بدیعی |
۱۳۷۳ | سمفونی تهران | بازیگر و رقصپرداز | رسول صدرعاملی |
۱۳۷۰ | برخورد | بازیگر | سیروس الوند |
۱۳۷۰ | افسانه شهر لاجوردی | رقصپرداز | محمدعلی نجفی |
۱۳۶۹ | چون ابر در بهاران | بازیگر | سعید امیرسلیمانی |
۱۳۶۹ | رنو تهران-۲۹ | بازیگر | سیامک شایقی |
۱۳۶۸ | دستمزد | بازیگر | مجید جوانمرد |
۱۳۶۸ | کاکلی | بازیگر | فریال بهزاد |
۱۳۶۷ | در مسیر تندباد | بازیگر | مسعود جعفری جوزانی |
۱۳۶۶ | شیرک | بازیگر | داریوش مهرجویی |
۱۳۶۶ | مار | بازیگر | مجید جوانمرد |
۱۳۶۵ | شبح کژدم | بازیگر | کیانوش عیاری |
۱۳۶۵ | کنار برکهها | بازیگر | یدالهگ نوعصری |
۱۳۶۴ | تنوره دیو | بازیگر | کیانوش عیاری |
۱۳۶۴ | مردی که موش شد | بازیگر | احمد بخشی |
۱۳۶۳ | صاعقه | بازیگر | سید ضیاءالدین دری |
تلویزیون
سال | نام | سمت | کارگردان |
۱۳۷۵ | تلهتئاتر «آمیز قلمدون» | بازیگر | هادی مرزبان |
۱۳۷۳ | ۱۳۷۳ همهٔ وصیت من | بازیگر | خسرو ملکان |
۱۳۷۳ | پسرعموها | بازیگر | جواد کهنمویی |
۱۳۷۰ | روزهای برفی | بازیگر | مجید جوانمرد |
۱۳۶۴ | علی کوچولو | بازیگر | امیرحسین قهرایی |
۱۳۶۳-۱۳۶۴ | امیرکبیر | بازیگر | سعید نیکپور |
۱۳۶۳ | سربداران | بازیگر | محمدعلی نجفی |
۱۳۶۳ | باغ قصه | بازیگر | گلناز افضل |
۱۳۶۱ | همشهری | بازیگر | جهانگیر الماسی سیاوش طهمورث |
۱۳۵۸ | ستارخان | بازیگر | جهانگیر کمالی |
منبع:wikipedia.org
ویدیو مرتبط :
بیان دغدغه های هادی مرزبان،فرزانه کابلی با رضامیرهادیان
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
گفتوگو با فرزانه کابلی، مادر علی کوچولو!
اخبار فرهنگی - گفتوگو با فرزانه کابلی، مادر علی کوچولو!
چند سالی میشود که هیچ خبری از فرزانه کابلی نیست. آخرین سریال تلویزیونی که از او دیدیم کاری بود با عنوان «همه وصیت من» به کارگردانی خسرو ملکان. آخرین فیلمی هم که در سینما بازی کرد «بچههای ابدی» بود اما اگر هزار سال هم بگذرد، ما بچههای دهه 60 او را با عنوان مادر علی کوچولو میشناسیم. سالهای سال است که هیچ تصویری از او ندیدهایم و تنها خبرهای نمایش او را میشنویم. حالا به بهانه نمایش «تانگوی تخممرغ داغ» به کارگردانی هادی مرزبان سراغش رفتیم و از او در مورد این سالها پرسیدیم. با هم گپ زدیم و حسابی به سالهای دور پرتاب شدیم.
سالی یک تئاتر
در این چند وقت اخیر، هر سال حداقل یک تئاتر کار کردم. غیر از نمایش هم کارهای حرکتی برای صحنه داشتم اما خودم را از سینما و تلویزیون کنار کشیدم. به هیچوجه حاضر نیستم در تلویزیون کار داشته باشم. به دلیل اینکه خاطره خوشی از این رسانه ندارم. در مورد سینما هم باید بگویم در آخرین کاری که انجام دادم از نظر مالی 2 سال طول کشید تا تسویه کنم؛ ترجیح میدهم که دنبالش نروم.
هر چند زمانی که کار خوبی را مانند تئاتر انجام میدهم، منتظر بازگشت مالیاش نیستم. همه میدانند نمیتوان از تئاتر درآمد آن چنانی داشت. همه عاشق تئاتر و صحنه هستند، من هم از این قضیه مستثنا نیستم و از آن جایی که سالهای سال است که کارم با صحنه است، نمایش را ترجیح میدهم. سالی یک کار صحنه را همیشه داشتهام اما خودتان بهتر میدانید خبرهای تئاتر خیلی بازخورد ندارد و در نتیجه این طور به حساب میآید که من کم کار هستم! عده به خصوصی همیشه خبرهای تئاتر را دنبال میکنند و من همچنان کارهای نمایش و حرکتی را ادامه میدهم.
پست خالی: بازیگر
اول از همه باید بگویم رشتهای که من خواندهام ورزشی بود. قبل از انقلاب قهرمان پرش ارتفاع تهران بودم. بعد از آن به سمت کار حرکت کشیده شدم و آن را به طور جدی ادامه دادم، درسش را خارج و داخل ایران خواندم و این کار برای من جدیتر شد. بعد از انقلاب ما که در استخدام رسمی وزارت فرهنگ بودیم به اداره تئاتر منتقل و در پست خالی که وجود داشت پخش شدیم. پستی که به من دادند بازیگری بود، عدهای رفتند پشت صحنه، عدهای به بخش گریم و ...
اولین کاری که روی صحنه تئاتر انجام دادم، نمایشی بود با عنوان «همه پسران من» به کارگردانی اکبر زنجانپور. در این نمایش من بازی نداشتم، کار حرکت انجام میدادم. در همان سال همزمان با آن کار، کیانوش عیاری پیشنهاد بازی در فیلمی را به من داد به اسم «تنوره دیو» که اولین کار سینمایی من بود. البته قبل از آن یک کار تلویزیونی هم داشتم. این طور شد که با آمدن من به اداره تئاتر پیشنهادهای بازی در سریال، سینما و تئاتر به من شد.
در سریالی بازی کردم به نام «ستارخان» به کارگردانی جهانگیر الماسی که نقش یک مرد را بازی میکردم. دختری مبارز که همه فکر میکردند مرد است و زمانی که تیر میخورد و از روی اسب میافتد همه متوجه شدند که او مرد نیست! همینطور جلو رفتم و پیشنهادها را قبول کردم. اما خانه اصلی من تئاتر است و عشق به صحنه را همیشه دارم و هیچ وقت آن را فراموش نکردم.
یک کار فاخر
برنامههای زیادی برای آینده دارم؛ یکی از آنها 2سالی میشود که برای به سرانجام رساندش برنامهریزی کردهایم. اثر فاخری است که روی آیههای قرآن کار شده است و در مورد پیدایش و به وجود آمدن انسان است. خیلی کار بزرگی است و در مرحله پیشتولید آن قرار داریم. ضمن اینکه این را بگویم هر سال از کشورهای مختلف برای طراحی و کارگردانی کار حرکت دعوت میشوم و جای تاسف است که چرا من در کشور خودم نمیتوانم سنتها و آیین خودمان را به جوانان نشان بدهم و همین آیینها و فولکور کشورم را در کشورهای دیگر با هنرمندان خارجی که هیچ آشنایی با فرهنگ ما ندارند اجرا میکنم.
اول باید یکسری برای آنها توضیح بدهم که کردستان در کدام منطقه کشور است، سنتهایش چیست؟ چطور زندگی میکنند که چطور این حرکتها را دارند یا چه شرایط جوی در خراسان وجود دارد؟ به این خاطر است که این طور لباس میپوشند و ... از ته دلم امیدوارم که روزی برسد که جوانان ما كه همه تشنه دانستن در مورد فرهنگ کشور هستند، روزی در همین تالار وحدت بنشینند و شاهد اجرای آیینها و سنتهای ایرانی باشند.
تئاتر همیشه خانه اول من است
همچنان تئاتر اول است و همیشه در اولویت قرار دارد. جالب است بدانید من در صحنه تئاتر بزرگ شدهام؛ داییای داشتم که یادش به خیر، علیاصغر گرمسیری، استاد مدرسه هنرپیشگی بود که آقای نصیریان، انتظامی، مشایخی، کشاورز و ... همه شاگردان او بودند. حضور او باعث شد من همیشه یک علاقه غریزی نسبت به صحنه داشته باشم. این حرفها را زدم و یاد یک خاطرهای افتادم که همیشه مادرم برای من تعریف میکند.
من سهماهه بودم که داییام از مادرم خواست من روی صحنه بازی کنم! نمایشی به کارگردانی داییام با عنوان «بچه مال کیه؟!» به نوزادی احتیاج داشت که هر شب روی صحنه برود. مادرم نگران پروژکتورها بود که مرا اذیت کند و وسط نمایش بزنم زیر گریه اما قرار شد امتحان کنیم. من که به خاطر ندارم اما مادرم میگوید که هر شب میرفت پشت صحنه، مرا تحویل بازیگر میداد و اصلا نه خبری از گریه بود و نه اذیت کردن! عکسهایش را هنوز دارم که با آقای قدکچیان و خانمی به نام هورفر بازی کردم.
همیشه داییام میگفت اگر قسم بخوری از سه ماهگی روی صحنه بودی، قسمت راست است. به خاطر سابقهای که دارم تئاتر همیشه خانه اول من است. در نمایشهای آقای مرزبان که همسرم است بازی میکنم و اینطور راحتتر هم هستم، اگر نمایشی به کار حرکت نیاز داشته باشد، من طراحی میکنم و آن را انجام میدهم. این را اضافه کنم که من برای تمامی اهالی سینما و تلویزیون ارزش قائلم اما به هیچوجه حاضر نیستم کار تلویزیونی انجام بدهم. کارها را دنبال میکنم و مشتاق هستم، چه در سینما و چه در شبکه خانگی آنها را دنبال میکنم.
بهترین انتخاب
اگر به همان ابتدا بازگردم باز هم همین راه را انتخاب میکنم. همین امروز به شاگردانم میگفتم، 200 سال دیگر باز آگاهانه همین راه را انتخاب میکنم. باز هم روی صحنه میروم و باز هم شاگردانی مانند شما را خواهم داشت. اگر دوباره متولد شوم، باز هم همین کار را انتخاب میکنم و این بهترین انتخابی بوده که در تمام این سالها انجام دادهام.
اخبار فرهنگی - ایده آل ، برترین ها