سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

بیوگرافی شهلا ریاحی مادر مهربان سینمای ایران



 تصاویر شهلا ریاحی, عکس های جوانی شهلا ریاحی

قدرت زمان وفادوست معروف به شهلا ریاحی

 

قدرت زمان وفادوست معروف به شهلا ریاحی (زاده ۱۳۰۵ خورشیدی در تهران) بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است وی اولین کارگردان زن در تاریخ سینمای ایران (با کارگردانی فیلم مرجان در سال ۱۳۳۵) است. وی همسر اسماعیل ریاحی کارگردان سینما است.

 

شهلا ریاحی
نام اصلی :  قدرت زمان وفادوست
زمینه فعالیت :  سینما و تلویزیون و تئاتر
تولد :  ۱۸ شهریور ۱۳۰۵ در تهران
محل زندگی : تهران
ملیت :  ایرانی
پیشه  :  بازیگر و کارگردان
سال‌های فعالیت : ۱۳۳۰-۱۳۷۹
همسر : اسماعیل ریاحی


زندگینامه شهلا ریاحی
شهلا ریاحی متولد ۱۸ شهریور ۱۳۰۵ برابر با ۸ سپتامبر ۱۹۲۶ در شهر تهران است. وی تحصیلات خود را تا سیکل ادامه داد و در سن ۱۷ سالگی بنا به خواست و راهنمایی همسرش اسماعیل ریاحی که خود از شیفتگان تئاتر بود به صحنه (تئاتر تهران) راه یافت و برای اولین بار شادروان معزالدیوان فکری در نمایشنامه ای به نام «سیاست هارون‌الرشید» نقش اول دختر نمایش را به او داد. او با کار سوم و چهارم در دنیای محدود تئاتر آن زمان به عنوان بازیگری محبوب و سرشناس مورد توجه قرار گرفت.

او سینمای حرفه ای را سال ۱۳۳۰ با فیلم «خواب های طلایی» به کارگردانی معزالدیوان فکری تجربه کرد. ریاحی سال ۱۳۳۵ فیلم «مرجان» را کارگردانی کرد و به این ترتیب نام اولین زن کارگردان سینمای ایران را به خود اختصاص داد.

او همسر مرحوم اسماعیل ریاحی (کارگردان قدیمی سینما) است و دارای دو فرزند (یک دختر و یک پسر) است.  

 

 تصاویر شهلا ریاحی, عکس های جوانی شهلا ریاحی

شهلا ریاحی در دوران جوانی

 

 گفت‌وگو با شهلا ریاحی، بازیگر قدیمی سینمای ایران

 

چطور شد به عرصه هنر پا گذاشتید و مشوق اصلی‌تان برای پاگذاشتن به این عرصه چه كسی بود؟
۱۷سال بیشتر نداشتم كه به درخواست و راهنمایی همسرم مرحوم «اسماعیل» ریاحی كه خود از شیفتگان تئاتر بود، به صحنه تئاتر راه یافتم. حدود سال 1323 بود. برای نخستین بار شادروان معز دیوان فكری در نمایشنامه‌ای به نام «سیاست هارون‌الرشید» نقش اول را به من محول كرد. این كار با استقبال بسیاری روبه‌رو شد و همین باعث شد كه بعدها یعنی در كار بعدی‌ام به‌عنوان بازیگر سرشناس مورد توجه قرار بگیرم.

 در سال ۱۳۳۰ با فیلم خواب‌های طلایی وارد سینما شدم. پس از آن وارد رادیو شدم و برای ۱۴سال در نمایشنامه‌های رادیویی در نقش بازیگر و كارگردان مشغول بودم. سال ۱۳۳۵ هم اولین فیلمم به نام «مرجان» را كارگردانی كردم كه به عنوان اولین كارگردان زن ایرانی شناخته می‌شوم.

وقتی فیلم خودتان را می‌ساختید چه احساسی داشتید؟
این احساس كه باید همه توان هنری و تجربه‌هایم را كنار هم قرار دهم تا حق مطلب ادا شود حتی برای انتخاب موسیقی فیلم، به قدری موسیقی گوش كردم و با وسواس به این قضیه نگاه می‌كردم تا كار خوب از آب در بیاید.

خانواده‌تان با ورود شما به دنیای هنر مخالف نبودند؟
درباره حضورم خاطره جالبی دارم! پدرم قبل از فوت خواب می‌بیند كه نوزادش را در دستانش گرفته و ناگهان نوزاد به آسمان می‌رود. فردای آن روز پدرم خواب را اینطور تعبیر می‌كند: «نوزادی كه به دنیا آمده، یا می‌میرد یا مشهور می‌شود.

زمانی كه وارد عرصه سینما شدم، همه خانواده‌ام سیاه پوشیدند و گفتند قدرت‌زمان مرده و دیگر برای ما وجود ندارد! اصلا برای آنها ورود زن به عرصه هنر‏، غیرقابل قبول بود و تا این حد از كاری كه كردم بدشان می‌آمد.

 تصاویر شهلا ریاحی, عکس های جوانی شهلا ریاحی

شهلا ریاحی  زاده ۱۳۰۵ در تهران است


شاخص‌ترین نمایش‌های تئاتر شما كدام‌ها بودند؟
من در بیش از شصت نمایشنامه كه در تمام آنها نقش اول را داشتم ایفای نقش كردم كه خانم كاملیا، رومئو و ژولیت، تاجر ونیزی، خسیس، آخرین لحظه، پیچ خطرناك و مكافات نمونه‌ای از آنهاست.

به نظر خودتان بهترین كارتان در زمینه بازیگری، كدام فیلم است؟
جاده مرگ، درشكه چی، خانه خراب و مرگ پلنگ را از میان كارهایم خیلی دوست داشتم.

خانم ریاحی چرا همیشه نقش مادرهای مهربان را بازی می‌كردید و هیچ‌وقت نقش منفی نداشتید؟
مرحوم ریاحی همیشه به من می‌گفت نقش‌هایت را با دقت انتخاب كن چرا كه این نقش‌ها در ذهن مردم نقش می‌بندد و باعث محبوبیت یا تنفر مردم از تو می‌شوند. اگر نقش منفی برای بازی به من پیشنهاد می‌شد اصلا قبول نمی‌كردم.

چقدر از خودتان و فعالیت‌های هنری‌تان راضی هستید؟
خوشحالم كه توانسته‌ام با بیش از ۶۰سال فعالیت هنری در عرصه تئاتر، ‌سینما،‌ رادیو و تلویزیون دین خود را به جامعه هنری ایران ادا كنم. من دختر كوچكی بودم كه وارد سینما شدم و این مردم بودند كه نام من را بزرگ كردند. امروز هستم شاید فردا نباشم اما هر چه دارم از مردم است و مردم بودند كه شهلا ریاحی را ساختند.

در شرایط برابر، اولویت را به كدام می‌دادید؛ كار یا خانواده؟
عشق به خانواده و عشق به هنر دو دغدغه اصلی من در زندگی بوده‌اند كه البته عشق به خانواده را با هیچ چیزی عوض نكرده‌ام. مرحوم ریاحی همه زندگی من بود و اگر از من چیزی می‌خواست با رضایت خاطر قبول می‌كردم حتی اگر از من می‌خواست از هنر دست بردارم كه البته اینگونه نبوده و او همیشه یكی از حامیان من در زندگی بود.   

 تصاویر شهلا ریاحی, عکس های جوانی شهلا ریاحی

 شهلا ریاحی اولین کارگردان زن در تاریخ سینمای ایران میباشد

 


فكر می‌كنید جایگاه و سطح واقعی هنر ایرانی به‌ویژه سینما و تئاتر در مقایسه با دیگر كشورها چگونه است؟
با توجه به آن چیزهایی كه می‌بینم فكر می‌كنم در سال‌های اخیر با دستیابی به تحصیلات و مطالعات بسیاری كه در این زمینه صورت گرفته، سینما و تئاتر شاهد شكوفایی و رشد بسیاری بوده و به جرات می‌توان گفت این دو هنر از تحول چشمگیری تا حد جهانی شدن برخوردار شده‌اند.

آیا تا به حال هنرمندان دیگر نظرشان را درباره شما و فعالیت هنریتان بیان كرده‌اند؟
همه هنرمندان همواره به من لطف داشتند و جز محبت و تمجید از آنها چیزی نشنیده‌ام.

وقتی به جوانی و گذشته خود بر می‌گردید چه احساسی دارید؟ احساس رضایت می‌كنید از كارهایی كه تا به حال انجام داده‌اید؟
من با این عكس‌ها كه به در و دیوار زده‌ام زندگی می‌كنم. بارها با آنها حرف زده‌ام. به هر كدام كه نگاه می‌كنم خاطره‌ای از سال‌های جوانی در ذهنم نقش می‌بندد اما افسوس كه خیلی زود گذشت. البته این تنها برای من نیست قاعده زندگی همین است. پیر كه می‌شوی، حسرت روزهای جوانی را می‌خوری.

دلتان برای دنیای تلویزیون و سینما تنگ نشده است؟
سال‌های زیادی از عمرم را در سینما، تئاتر و تلویزیون گذرانده‌ام. معلوم است كه دلم تنگ می‌شود. من ۶۰ سال با سینما زندگی كرده‌ام. اما دیگر پیر شده‌ام و حالا نوبت جوان‌هاست كه خود را نشان بدهند.

شهلا ریاحی كه مدت‌ها در بیرون از خانه درخشید، الان در خانه چه می‌كند؟
با فوت همسرم خیلی چیزها را از دست دادم اما این تقدیر همه ماست. بیشتر وقتم را در خانه می‌گذرانم و جدول حل می‌كنم و تلویزیون می‌بینم.    

 تصاویر شهلا ریاحی, عکس های جوانی شهلا ریاحی

شهلا ریاحی سینمای حرفه ای را سال ۱۳۳۰ با فیلم «خواب های طلایی» تجربه کرد


از زندگی مشترك‌تان با مرحوم اسماعیل ریاحی برایمان بگویید.
اسماعیل همه دنیای من بود. وقتی با هم ازدواج كردیم من 14سالم بود. با هم بزرگ شدیم. او هم سنی نداشت. فقط 20 سالش بود. من هر چه در زندگی دارم از اوست، فعالیت هنری‌ام همه و همه را از او دارم. همسرم همیشه به من می‌گفت نقش‌های مثبت را بازی كن چون خودش همیشه مثبت و خوب بود.

 كار من این روزها نشستن و انتظار برای پیوستن به اوست. قرار بود هفتادمین سالگرد ازدواج‌مان را در كتاب گینس به عنوان هنرمندانی كه ركورد بیشترین عمر زندگی مشتركشان را با هم بودند ثبت كنیم.

 تصاویر شهلا ریاحی, عکس های جوانی شهلا ریاحی

  شهلا ریاحی همسر مرحوم اسماعیل ریاحی (کارگردان قدیمی سینما) است


در سال‌های فعالیت هنری‌تان با رادیو هم همكاری داشتید؟
بین سال‌های 1335 تا 1349 علاوه بر تئاتر و سینما، چند نمایشنامه رادیویی را كارگردانی كردم. اما بعد از آن درگیر تلویزیون و سینما شدم و دیگر وقت همكاری نداشتم.

خانم ریاحی چه چیز شما را خیلی آزار می‌دهد؟
دروغ، حسد و نامهربانی. همیشه به فرزندانم می‌گویم هیچ چیز جای مهر و محبت را نمی‌گیرد. دروغ نگوییم تا دروغ نشنویم و حسد نورزیم تا به ما حسد نورزند.

نصیحت شما به بازیگران جوانی كه تازه پا به این عرصه گذاشته‌اند چیست؟
هنر بسیار شیرین است اما نباید در آن غرق شد. جوانان نباید به خودشان غره شوند و خود و زندگی شان را وقف هنر كنند. باید بیاموزند و برای مفید بودن تلاش كنند اما همه زندگی این نیست بلكه در زندگی چیزهای زیباتری نیز وجود دارد.        

 تصاویر شهلا ریاحی, عکس های جوانی شهلا ریاحی

شهلا  ریاحی سال ۱۳۳۵ فیلم «مرجان» را کارگردانی کرد و  اولین زن کارگردان سینمای ایران شد

 

  فیلم‌شناسی


سینمایی

فیلم سینمایی فیلم سینمایی فیلم سینمایی
دعوت به شام (۱۳۷۹) بچه‌های طلاق (۱۳۶۸)  فردای باشکوه (۱۳۴۶)
بادام‌های تلخ (۱۳۷۸) [حضور افتخاری] رانده شده (۱۳۶۸)    میلیونرهای گرسنه (۱۳۴۶)
چشم عقاب (۱۳۷۷) زمان از دست رفته (۱۳۶۸) بیست سال انتظار (۱۳۴۵)
فرار از جهنم (۱۳۷۵) مرگ پلنگ (۱۳۶۸) گدایان تهران ( ۱۳۴۵ )
سلام به انتظار (۱۳۷۴) در مسیر تندباد (۱۳۶۷) جهان پهلوان (۱۳۴۵)
انتهای قدرت (۱۳۷۳) گلنار (۱۳۶۷) شارلاتان (۱۳۴۵)
تحفه هند (۱۳۷۳) پرستار شب (۱۳۶۶) شیطان در می‌زند (۱۳۴۳)
حالا چه شود! (۱۳۷۳) پرنده کوچک خوشبختی (۱۳۶۶) جاده مرگ (۱۳۴۲)
رویای نیمه شب تابستان (۱۳۷۳)
گل مریم (۱۳۶۶)
عروس دهکده (۱۳۴۱)
عروسی خون (۱۳۷۳) خانه خراب (۱۳۵۴) عشق بزرگ (۱۳۴۰)
مرضیه (۱۳۷۳) پسرخوانده (۱۳۵۲) مرغابی سرخ‌کرده (۱۳۴۰)
می‌خواهم زنده بمانم (۱۳۷۳) سراب (۱۳۵۲) عروسک پشت پرده (۱۳۳۹)
بدل (۱۳۷۲) صخره سیاه (۱۳۵۲) آفت زندگی یا مرفین (۱۳۳۹)
بی‌تو هرگز (۱۳۷۲) حکیم باشی (۱۳۵۱) بوسه مادر (۱۳۳۵)
چشمهایم برای تو (۱۳۷۱) خاطرخواه (۱۳۵۱) مرجان (۱۳۳۵) [کارگردان و بازیگر]
دلاوران کوچه دلگشا (۱۳۷۱) آسمون بی ستاره (۱۳۵۰) برای تو (۱۳۳۴)
رابطه پنهانی (۱۳۷۱) درشکه‌چی (۱۳۵۰) چهره آشنا (۱۳۳۲)
دلشدگان (۱۳۷۰) دل‌های بی‌آرام (۱۳۵۰) دختر چوپان (۱۳۳۲)
دیدار در استانبول (۱۳۷۰) شاطر عباس (۱۳۵۰) دختر سر راهی (۱۳۳۲)
راه و بیراه (۱۳۷۰) شب عروسی (۱۳۵۰) گناهکار (۱۳۳۲)
تیغ آفتاب (۱۳۶۹)
بهشت دور نیست ( ۱۳۴۸ )
نیمه راه زندگی (۱۳۳۲)
دو فیلم با یک بلیت (۱۳۶۹)
بهرام شیردل (۱۳۴۷)
دزد عشق (۱۳۳۱)
  خواب‌های طلایی (۱۳۳۰) یک نگاه (۱۳۳۱)

 

  شهلا ریاحی بازیگر قدیمی ایران

 شهلا ریاحی در سن ۱۷ سالگی بنا به خواست همسرش اسماعیل ریاحی به صحنه تئاتر راه یافت

       

      تلویزیونی

سال نام سمت کارگردان توضیحات
۱۳۸۲ مهمانپذیر طوبی بازیگر مهمان منوچهر پوراحمد در نوروز ۱۳۸۳ از شبکه ۱ پخش شد.
۱۳۸۰-۱۳۸۱ لحظه قاصدک بازیگر ایرج حبشی از برنامه کودک و نوجوان شبکه ۲ پخش شد.
۱۳۷۹ یک میهمان بازیگر حسن هدایت تهیه شده برای شبکه جهانی سحر
؟ این خانه قشنگ است بازیگر حسین کامران اواسط دهه هفتاد از «سیمای خانواده» پخش می‌شد.
؟ قوهای سپید بازیگر داریوش جهانگیری در نیمه دوم دهۀ ۷۰ از برنامه «سیمای خانواده» پخش می شد.
۱۳۷۶ قصه‌های چهار فصل بازیگر ؟ شبکه ۱
۱۳۷۵ فروشگاه بازیگر احمد بهبهانی شبکه ۳
۱۳۷۵ جدال بی‌حاصل بازیگر مسعود رشیدی از برنامه «سینمای خانواده» پخش می‌شد.
۱۳۷۴ جای خالی دریا بازیگر هوشنگ توکلی  
۱۳۷۴ بر سر دوراهی بازیگر مجید بهشتی  
۱۳۷۴ آتیه بازیگر رضا صفایی شبکه ۱
۱۳۷۴ درد پنهان بازیگر ؟ هر روز ظهر، از برنامه سیمای خانواده پخش می شد.
۱۳۷۴ مجموعه «قصه شب سیما» بازیگر مسعود فروتن بازی در اپیزود «خانه عشق» - شبکه ۱
۱۳۷۳ خانه در آتش بازیگر علی نقی‌لو شبکه ۱
۱۳۷۳ همسران بازیگر مهمان بیژن بیرنگ
مسعود رسام
شبکه ۲
۱۳۷۲ همسایه‌ها بازیگر حسن فتحی شبکه ۲
۱۳۷۲ سنگ و شیشه بازیگر جمشید حیدری شبکه ۲
۱۳۷۱ بیا تا گل برافشانیم بازیگر خسرو ملکان  
۱۳۷۰ این خانه دور است بازیگر بیژن بیرنگ
مسعود رسام
شبکه ۲
۱۳۶۸ ازدواج پرماجرا بازیگر منوچهر پوراحمد در نوروز ۱۳۶۹ از شبکه ۱ پخش شد.
۱۳۶۸ چراغ خانه بازیگر منوچهر پوراحمد شبکه ۱
۱۳۶۷ بخش چهار جراحی بازیگر مسعود فروتن  
۱۳۶۵ در خانه بازیگر بیژن بیرنگ
مسعود رسام
شبکه ۲
در نقش «عزیز خانم»
۱۳۵۶ ایتالیا ایتالیا بازیگر نوذر آزادی در نقش «انور زمان»

 

   

گردآوری:بخش سرگرمی صبح بخیر

 

 منابع:

ویکی پدیا
روزنامه تهران 


ویدیو مرتبط :
بیوگرافی طناز طباطبایی بهترین بازیگر سینمای ایران

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

گفت‌وگو با شهلا ریاحی، مادر مهربان سینمای ایران


در طبقه سوم ساختمانی در محله بهجت‌آباد، بانویی زندگی می‌كند كه چند سالی است خبری از او نیست، در گوشه خانه‌اش نشسته است و خاطرات صحنه‌اش را ورق می‌زند.

روزنامه تهران امروز: در طبقه سوم ساختمانی در محله بهجت‌آباد، بانویی زندگی می‌كند كه چند سالی است خبری از او نیست، در گوشه خانه‌اش نشسته است و خاطرات صحنه‌اش را ورق می‌زند.

 چند وقت پیش بود كه بالاخره بعد از چند سال او را دیدیم كه آمده بود زنگ افتتاح تئاتر صابر ابر را در خانه هنرمندان بزند؛ با لبخندی كه انگار روی لبش دوخته‌اند؛ آمد زنگ را زد و چند كلمه‌ای حرف زد و رفت.



در یك روز بارانی به دیدن قدرت زمان وفادوست كه به نام «شهلا ریاحی» مشهور شده، رفتیم و پای صحبت‌هایش نشستیم كه این‌ روزها به خاطر كهولت سن دچار فراموشی شده و با دنیای بازیگری خداحافظی كرده است.

شصت سال حضور در سینما، تئاتر و تلویزیون، توشه سال‌ها فعالیت هنری اوست. با وجود بیماری‌اش اما باز هم خاطراتش را به خوبی به یاد می‌آورد!


چطور شد به عرصه هنر پا گذاشتید و مشوق اصلی‌تان برای پاگذاشتن به این عرصه چه كسی بود؟


۱۷سال بیشتر نداشتم كه به درخواست و راهنمایی همسرم مرحوم «اسماعیل» ریاحی كه خود از شیفتگان تئاتر بود، به صحنه تئاتر راه یافتم. حدود سال 1323 بود. برای نخستین بار شادروان معز دیوان فكری در نمایشنامه‌ای به نام «سیاست هارون‌الرشید» نقش اول را به من محول كرد. این كار با استقبال بسیاری روبه‌رو شد و همین باعث شد كه بعدها یعنی در كار بعدی‌ام به‌عنوان بازیگر سرشناس مورد توجه قرار بگیرم.

 در سال ۱۳۳۰ با فیلم خواب‌های طلایی وارد سینما شدم. پس از آن وارد رادیو شدم و برای ۱۴سال در نمایشنامه‌های رادیویی در نقش بازیگر و كارگردان مشغول بودم. سال ۱۳۳۵ هم اولین فیلمم به نام «مرجان» را كارگردانی كردم كه به عنوان اولین كارگردان زن ایرانی شناخته می‌شوم.


وقتی فیلم خودتان را می‌ساختید چه احساسی داشتید؟

این احساس كه باید همه توان هنری و تجربه‌هایم را كنار هم قرار دهم تا حق مطلب ادا شود حتی برای انتخاب موسیقی فیلم، به قدری موسیقی گوش كردم و با وسواس به این قضیه نگاه می‌كردم تا كار خوب از آب در بیاید.

خانواده‌تان با ورود شما به دنیای هنر مخالف نبودند؟

درباره حضورم خاطره جالبی دارم! پدرم قبل از فوت خواب می‌بیند كه نوزادش را در دستانش گرفته و ناگهان نوزاد به آسمان می‌رود. فردای آن روز پدرم خواب را اینطور تعبیر می‌كند: «نوزادی كه به دنیا آمده، یا می‌میرد یا مشهور می‌شود.



زمانی كه وارد عرصه سینما شدم، همه خانواده‌ام سیاه پوشیدند و گفتند قدرت‌زمان مرده و دیگر برای ما وجود ندارد! اصلا برای آنها ورود زن به عرصه هنر‏، غیرقابل قبول بود و تا این حد از كاری كه كردم بدشان می‌آمد.

شاخص‌ترین نمایش‌های تئاتر شما كدام‌ها بودند؟

من در بیش از شصت نمایشنامه كه در تمام آنها نقش اول را داشتم ایفای نقش كردم كه خانم كاملیا، رومئو و ژولیت، تاجر ونیزی، خسیس، آخرین لحظه، پیچ خطرناك و مكافات نمونه‌ای از آنهاست.

به نظر خودتان بهترین كارتان در زمینه بازیگری، كدام فیلم است؟

جاده مرگ، درشكه چی، خانه خراب و مرگ پلنگ را از میان كارهایم خیلی دوست داشتم.

خانم ریاحی چرا همیشه نقش مادرهای مهربان را بازی می‌كردید و هیچ‌وقت نقش منفی نداشتید؟

مرحوم ریاحی همیشه به من می‌گفت نقش‌هایت را با دقت انتخاب كن چرا كه این نقش‌ها در ذهن مردم نقش می‌بندد و باعث محبوبیت یا تنفر مردم از تو می‌شوند. اگر نقش منفی برای بازی به من پیشنهاد می‌شد اصلا قبول نمی‌كردم.

چقدر از خودتان و فعالیت‌های هنری‌تان راضی هستید؟

خوشحالم كه توانسته‌ام با بیش از ۶۰سال فعالیت هنری در عرصه تئاتر، ‌سینما،‌ رادیو و تلویزیون دین خود را به جامعه هنری ایران ادا كنم. من دختر كوچكی بودم كه وارد سینما شدم و این مردم بودند كه نام من را بزرگ كردند. امروز هستم شاید فردا نباشم اما هر چه دارم از مردم است و مردم بودند كه شهلا ریاحی را ساختند.

در شرایط برابر، اولویت را به كدام می‌دادید؛ كار یا خانواده؟



عشق به خانواده و عشق به هنر دو دغدغه اصلی من در زندگی بوده‌اند كه البته عشق به خانواده را با هیچ چیزی عوض نكرده‌ام. مرحوم ریاحی همه زندگی من بود و اگر از من چیزی می‌خواست با رضایت خاطر قبول می‌كردم حتی اگر از من می‌خواست از هنر دست بردارم كه البته اینگونه نبوده و او همیشه یكی از حامیان من در زندگی بود.

فكر می‌كنید جایگاه و سطح واقعی هنر ایرانی به‌ویژه سینما و تئاتر در مقایسه با دیگر كشورها چگونه است؟


با توجه به آن چیزهایی كه می‌بینم فكر می‌كنم در سال‌های اخیر با دستیابی به تحصیلات و مطالعات بسیاری كه در این زمینه صورت گرفته، سینما و تئاتر شاهد شكوفایی و رشد بسیاری بوده و به جرات می‌توان گفت این دو هنر از تحول چشمگیری تا حد جهانی شدن برخوردار شده‌اند.

آیا تا به حال هنرمندان دیگر نظرشان را درباره شما و فعالیت هنریتان بیان كرده‌اند؟

همه هنرمندان همواره به من لطف داشتند و جز محبت و تمجید از آنها چیزی نشنیده‌ام.

وقتی به جوانی و گذشته خود بر می‌گردید چه احساسی دارید؟ احساس رضایت می‌كنید از كارهایی كه تا به حال انجام داده‌اید؟

من با این عكس‌ها كه به در و دیوار زده‌ام زندگی می‌كنم. بارها با آنها حرف زده‌ام. به هر كدام كه نگاه می‌كنم خاطره‌ای از سال‌های جوانی در ذهنم نقش می‌بندد اما افسوس كه خیلی زود گذشت. البته این تنها برای من نیست قاعده زندگی همین است. پیر كه می‌شوی، حسرت روزهای جوانی را می‌خوری.

دلتان برای دنیای تلویزیون و سینما تنگ نشده است؟

سال‌های زیادی از عمرم را در سینما، تئاتر و تلویزیون گذرانده‌ام. معلوم است كه دلم تنگ می‌شود. من ۶۰ سال با سینما زندگی كرده‌ام. اما دیگر پیر شده‌ام و حالا نوبت جوان‌هاست كه خود را نشان بدهند.

شهلا ریاحی كه مدت‌ها در بیرون از خانه درخشید، الان در خانه چه می‌كند؟



با فوت همسرم خیلی چیزها را از دست دادم اما این تقدیر همه ماست. بیشتر وقتم را در خانه می‌گذرانم و جدول حل می‌كنم و تلویزیون می‌بینم.

از زندگی مشترك‌تان با مرحوم اسماعیل ریاحی برایمان بگویید.

اسماعیل همه دنیای من بود. وقتی با هم ازدواج كردیم من 14سالم بود. با هم بزرگ شدیم. او هم سنی نداشت. فقط 20 سالش بود. من هر چه در زندگی دارم از اوست، فعالیت هنری‌ام همه و همه را از او دارم. همسرم همیشه به من می‌گفت نقش‌های مثبت را بازی كن چون خودش همیشه مثبت و خوب بود.

 كار من این روزها نشستن و انتظار برای پیوستن به اوست. قرار بود هفتادمین سالگرد ازدواج‌مان را در كتاب گینس به عنوان هنرمندانی كه ركورد بیشترین عمر زندگی مشتركشان را با هم بودند ثبت كنیم.


در سال‌های فعالیت هنری‌تان با رادیو هم همكاری داشتید؟

بین سال‌های 1335 تا 1349 علاوه بر تئاتر و سینما، چند نمایشنامه رادیویی را كارگردانی كردم. اما بعد از آن درگیر تلویزیون و سینما شدم و دیگر وقت همكاری نداشتم.

خانم ریاحی چه چیز شما را خیلی آزار می‌دهد؟



دروغ، حسد و نامهربانی. همیشه به فرزندانم می‌گویم هیچ چیز جای مهر و محبت را نمی‌گیرد. دروغ نگوییم تا دروغ نشنویم و حسد نورزیم تا به ما حسد نورزند.

نصیحت شما به بازیگران جوانی كه تازه پا به این عرصه گذاشته‌اند چیست؟

هنر بسیار شیرین است اما نباید در آن غرق شد. جوانان نباید به خودشان غره شوند و خود و زندگی شان را وقف هنر كنند. باید بیاموزند و برای مفید بودن تلاش كنند اما همه زندگی این نیست بلكه در زندگی چیزهای زیباتری نیز وجود دارد.

زمانی كه زنگ افتتاح تئاتر صابر ابر را در خانه هنرمندان زدید گفتید «من هنوز هم بچه‌ام» منظورتان از این حرف چه بود؟

كودك درون من هیچ وقت بزرگ نمی‌شود. همین حالا كه در هشتاد و هفتمین بهار زندگی‌ام هستم هنوز احساس كودكی دارم و دنیا را از دریچه نگاه یك كودك می‌نگرم.