سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

بزرگترین دروغ های تاریخ ایران


دوران صفویه نقطه عطفی در تاریخ ایران از نظر مذهبی، سیاسی، فرهنگی است. البته پادشاهان صفوی در ابتدا باادعای زهدگرایی و پرهیز از دنیا، جایی در میان مردم ستمدیده باز کردند اما بعد تخته پوست و کشکول را کنار گذاشتند و تخت و عصای سلطنت را جایگزین آن کردند.





مجله دانست
نیها: دوران صفویه نقطه عطفی در تاریخ ایران از نظر مذهبی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. البته پادشاهان صفوی  در ابتدا با ادعای مرید و مرادی، زهدگرایی و پرهیز از دنیا، جایی در میان مردم ستمدیده باز کردند اما بعد تخته پوست و کشکول را کنار گذاشتند و تخت و عصای سلطنت و پدرکشی و برادرکشی را جایگزین آن کردند.

حاکمان صفوی با شناختی که از نقاط ضعف حکومت های محلی پیش از خود داشتند، به خوبی دریافتند که برای استمرار حکومت شان باید اقتدار، صلابت و خودرأیی خود را آشکارا به رخ زیردستان شان بکشند. شراکت قبایل قزلباش در امور سلطنت و تسلط بر شاه از یک سو و وجود دشمنی پرقدرت همانند عثمانیان از سویی دیگر و همچنین حضور پر رنگ اروپاییان (به ویژه در دوران حکومت شاه عباس) که می توانست زمینه رواج خیانت و دروغ در میان نزدیکان دربار را فراهم کند؛ این نکته مهم را به شاهان صفوی آموخت که برای بقای خود و حفظ تمامیت ارضی ایران که پس از 9 قرن از سقوط ساسانیان بار دیگر به عنوان یک کشور واحد تجدید حیات کرده بود و باید سختگیر و مقتدر و حتی بعضا بی رحم باشند.

سختگیری در مورد مجرمان و اعمال شکنجه و مجازات های بسیار وحشتناک، از جمله اموری است که مورخان و سیاحان ایرانی و خارجی بر آن متفق القول هستند. با این حال باید توجه داشت که بزرگنمایی، غلو کردن، دروغ گفتن و داستانسرایی درباره پاره ای از مسائل تاریخی شگرد خاص مورخان و نویسندگان ایرانی، به ویژه نویسندگان نزدیک به دربار شاهان بوده است.

هر اندازه قدرت و شهرت یک حاکم بیشتر، میزان این سخن پراکنی ها و غلو کردن ها هم بیشتر بوده است. در این میان شاه عباس اول پادشاه معروف و مقتدر صفویه به واسطه شخصیت تنوع طلب و خودرأی و سختگیری که از ابتدای جوانی داشت و همچنین صدور احکام و دستورات گاه بسیار خشن و رعب آور بسیار در مرکز اینگونه داستانسرایی ها و بزرگنمایی ها قرار داشه است. ماجرای جلادان یا گارد مخصوص او به نام «چیگین» که مجرمین را زنده زنده در ملأ عام می خوردند از جمله داستان هایی است که غلو بسیار در بیان آن شده است.

خوردن گوشت انسان یا آدمخواری (Cannibalism) از جمله اعمالی است که در شرع و عرف بسیار نکوهیده و سرزنش شده است. با این وجود چنین رسمی از دوران بسیار کهن در میان برخی از جوامع و اقوام بشری وجود داشته است و ما منکر آن نیستیم اما وقتی درباره چنین واقعه ای در عصری که دوران شکوفایی علم و ادب و نفوذ و گسترش تشیع در تمامی ارکان زندگی ایرانیان است، صحبت می شود، باید بسیار محتاط بود و منابع و اسناد دست اول و معتبری را مد نظر قرار داد.

بزرگترین دروغ های تاریخ ایران

قصه از کجا شروع شد؟

آنچه ما از نوشته های برخی از مورخین از جمله نصرالله فلسفی می دانیم، آن است که گروهی از جلادان معروف به چیگین ها در دربار شاه عباس اول حضور داشتند که با دستور شاه، ناگهان به شخصی که مورد خشم سلطان قرار گرفته بود، حمله و او را با دندان تکه تکه کرده در حضور همه حاضران زنده زنده می خوردند.

نصرالله فلسفی در کتاب زندگی شاه عباس اول، این داستان را از قول کتاب خطی «روضه الصفویه» تالیف «میرزابیگ جنابذی» نقل می کند و سپس ارجاعی به کتاب های «تاریخ عباسی» نوشته «جلال الدین محمد یزدی» که منجم باشی دربار بوده و همچنین کتاب خطی «خلد برین» تالیف «محمد یوسف قزوینی» متخلص به «واله» از شعرای دوره صفویه می دهد.

باید توجه داشت که تمامی این افراد در زمره نویسندگان درباری و از طرفداران شاهان صفوی بوده اند. میرزابیگ جنابذی در کتاب خود اطلاعات بسیار کاملی درباره زندگی و خصوصیات اخلاقی شاهان اولیه صفویه می دهد. کندن پوست مجرمین، سوزاندن آنان، کشیدن میل به چشم، قطع اعضای بدن، ریختن روغن داغ روی مجرمین و سایر شکنجه ها و اعدام هایی که شرح آنها در کتاب مزبور آمده در آن روزگار در بیشتر دربارهای پادشاهان کشورهای گوناگون رواج داشته است.

مستشرقین و سیاحان اروپایی که در زمان صفویه و به ویژه در دوران حکومت شاه عباس و شاهان بعد از او به ایران سفر کرده اند، بارها از مجازات ها و شدت و سختی آنها سخن به میان آورده اند. «تاورنیه» سیاح فرانسوی از انداختن نانوایی گرانفروش به داخل تنور و به سیخ کشیدن قصابی کم فروش به دستور شاه عباس سخن گفته است.

سیاحان و سفرا و بازرگانانی مانند شاردن و اولئاریوس و برادران شرلی در سفرنامه های خود نه تنها نمونه هایی از اعدام ها و شکنجه های بسیار سخت در زمان شاه عباس را توصیف کرده اند، بلکه انجام این قبیل اعمال را به تمامی پادشاهان این دوران نسبت داده اند. بنا به نوشته همین مورخین شاه اسماعیل در کاسه سر دشمن خود شربت می نوشید یا شاه سلیمان به دلیل خشمگین شدن از چنگ نواز خود دستور داد تا بازوهای او را قطع کنند.

با این همه خورده شدن یک انسان و به تماشا ایستادن درباریان حکایتی است که مسلما هیچ سیاح و سفیر اروپایی از یاد نمی برد؛ در حالی که در گزارش های باقی مانده از ماموران دولت های اروپایی هیچ اشاره مستقیمی به این امر نشده است.

نمی توان گفت پنهان کاری آنان از ترس یا عاقبت اندیشی بوده، چرا که زمانی که خادمین خاصه و نویسندگان مورد اعتماد شاه بسیار آزادانه به نقل اینگونه حوادث و بیان سیرت و خصوصیت درباریان و شاهان می پرداختند. دیگر جای نگرانی و ترس برای بیگانگان نبوده است.

باید توجه داشت که بیشتر شاخ و برگ ها و حاشیه هایی که بر این ماجرا نوشته شده، از سوی نویسندگان معاصر بوده است؛ نویسندگانی که بی توجه به واقعیات حتی چیگین ها را همان قزلباش ها توصیف کرده اند که اینگونه اعمال وحشیانه را برای رسیدن به مقاصد خود انجام می دادند.

چیگین ها، مغولان صفوی

آنطور که از شواهد و نوشته های این مورخین برمی آید، چیگین ها در حکم محافظین و جلادان خاصه شاهی بودند و مجازات هایی که از سوی این گروه اعمال می شد، بازمانده رسوم حکومت مغول در ایران بود. این گروه ظاهرا توسط شاه اسماعیل اول تشکیل شده بودند و پس از آن دیگر پادشاهان صفوی و شاید بیشتر از همه شاه عباس اول از وجود آنان استفاده می کرد.

این گروه دارای لباس مخصوص و متمایز از دیگر دسته ها بودند و فرماندهی آنان در زمان شاه عباس برعهده شخصی به نام «ملک علی سلطان جارچی باشی» بوده است. باید به خاطر داشت که این گروه کاملا جدا از طوایف قزلباش بودند.

چیگین ها همواره در بارگاه شاه حاضر بودند و به اشاره وی بر مجرمین حمله کرده گوش و بینی و پوست بدن مجرم را با دندان قطع می کردند. فرمانده آنان به نوعی در حکم دلقک شاه بود. در حضور وی اجازه مسخرگی و شوخی داشت و هر کسی را که شاه می خواست بدون توجه به مقام و مرتبه، به باد تحقیر و تمسخر و آزار می گرفت.

بی تردید نوع مجازات محکومین توسط این گروه بسیار رعب انگیز بوده است، اما اینکه آنان انسانی را به طور کامل به یک اشاره شاه عباس می خوردند، بسیار جای تأمل دارد. شاید بتوانیم این قبیل داستان ها را به حساب همان بزرگنمایی ها و غلوهای تاریخی بگذاریم.

انعکاس چنین مجازات های سخت و ترس آور توسط نویسندگان درباری و البته پرداختن به حواشی و دادن پروبال بیشتر به واقعیت، نوعی از شیوه نگارش نویسندگان درباری بوده که تا دوره قاجار نیز ادامه داشت. برجسته کردن چنین اعمالی از دید نویسندگان نوعی نمایش قدرت و اقتدار شاه به حساب می آمد.

در منابع اصلی درباره این گروه شاید تنها یک صفحه مطلب وجود داشته باشد. آنان ناگهان در دربار صفویه ظاهر شده و ناگهان هم محو می شوند. باز هم تاکید می کنیم که ما منکر دسته چیگین ها و استفاده از روش های بسیار سخت شکنجه و اعدام در دوره صفویه نیستیم، آنچه ما بر آن اصرار داریم، این است که واقعیت امر به آن شدت نبوده است. در کتاب «عالم آرای عباسی» نوشته اسکندر بیگ منشی ترکمان که در بسیاری از وقایع دوران شاه اسماعیل دوم تا پایان حکومت شاه عباس حضور داشته است، هر چند از سختگیری های شاه بسیار گفته اما همانند نویسندگان اروپایی به زنده خواری ملازمان شاه اشاره مستقیمی ندارد.

از سویی باید توجه داشت که جنابذی، قزوینی و یزدی که به جلادان آدمخوار شاه عباس اشاره کرده اند، بارها و بارها از ذوق و هنردوستی و رقت قلب و مهماندوستی و شوخ طبعی و آگاهی او نسبت به مسائل مختلف سخن به میان آورده اند، چنانچه بخواهیم شخصیت شاه عباس را بنا بر تمامی آنچه این نویسندگان توصیف کرده اند، وصف کنیم؛ باید بگوییم که او جمع اضداد بوده است. انسانی در حد کمال در مهربانی و بخشش و دینداری و همچنین در ظلم و ستم و قتل و کشتار.

زورآزمایی با عثمانی

برای شناخت درست از وقایع تاریخی و افرادی که سازنده این تاریخ هستند، باید تعصبات را کنار گذاشت و وقایع و انسان ها را همانطور که بودند، باور کرد و شناخت صحیحی نسبت به منابع دست اول پیدا کرد.

بزرگترین دروغ های تاریخ ایران

می دانیم که شاه عباس از عیب مبرا نبود. خشم ناگهانی او و قساوتش بود که او را وادار به کور کردن و قتل پسرانش کرد اما فراهم آوردن لشگری آدمخوار توسط شاه عباس و نگهداری آنان در نزدیکی خود امری است که از حاکمی همچون وی بسیار بعید می نماید. کسی که به راحتی می تواند انسانی را زنده، تکه تکه کرده و ببلعد، بی تردید هیچگونه پایبندی و تعلق خاطری ندارد. اینگونه انسان ها را به راحتی می توان با پرداخت پول خرید و وادار به هر کاری ولو قتل ارباب شان کرد.

شاه عباس دشمنان بسیاری داشت که خواهان مرگش بودند. از برخی سردمداران سرخورده قزلباش تا طرفداران ترک های عثمانی و حتی افراد خانواده خود شاه، بودند کسانی که با اجیر کردن این آدمخوارها، آنان را وادار کنند تا همان بلایی را که بر سر مجرمان می آوردند، در مورد شاه اجرا کنند.

چه چیز باعث می شد تا شاه عباس این موجودات وحشت آور و غیرقابل اطمینان را در نزدیک خود نگهدارد؟ شاید داستان واقعا به گونه دیگری است. باید فکر کرد و دریافت چرا نویسندگان درباری دوره صفوی تا این اندازه سعی در ترسناک جلوه دادن دربار شاهان خود داشتند؟ این بزرگنمایی ها را می توان سیاستی در دور کردن دشمنان داخلی و خارجی دانست.

توجه داشته باشید که دشمن بزرگ صفویان یعنی ترکان عثمانی دارای درباری به مراتب رعب آورتر و هراسناکتر از صفویان بودند. آیا می توان این اخبار را نوعی زورآزمایی و همترازی با امپراتوران عثمانی دانست؟


ویدیو مرتبط :
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دروغ بزرگ؛ افشاگری در خصوص پرونده سنگین ‌ترین جریمه تاریخ فوتبال ایران



سنگین ‌ترین جریمه تاریخ فوتبال ایران

دروغ بزرگ؛ افشاگری در خصوص پرونده سنگین ‌ترین جریمه تاریخ فوتبال ایران

پرونده تصادف و به کما رفتن بازیکن تراکتورسازی به جاهای باریک کشیده شده است.

جریمه 400 میلیونی مهدی كریمیان از سوی باشگاه تراكتورسازی كمتر از جریان به كما رفتن این بازیكن سروصدا به پا نكرده است. این بازیكن هفته گذشته با این جریمه سنگین و بی‌‌سابقه روبه‌رو شد و مسئولان باشگاه حالا در قبال واكنش كریمیان می‌‌گویند او باید جریمه غیبت‌های غیرموجهش را قبول كند.

* كریمیان مدرك نداد
پیش از برگزاری جلسه كمیته انضباطی مسئولان نامه‌ای برای شماره 7 می‌‌فرستند تا او با حضور در این جلسه از خودش دفاع كند. اما كریمیان به كمیته انضباطی نرفت و مدارك خود را رو نكرد! مسئولان باشگاه امیدوار بودند بازیكن خاطی تیمشان با ارائه مدارك مستند خودش را تبرئه كند اما او فقط نامه اعتراضش را به كمیته استیناف ارسال كرد. كریمیان به خاطر غیبت در 2 بازی ذوب‌آهن و سپاهان و 5 جلسه تمرین 400 میلیون تومان جریمه شده است.

* قرارداد، جریمه را تایید می‌‌كند!
طبق قراردادی كه با باشگاه امضا كرده این جریمه، شدنی است. چرا كه او ابتدای فصل زیر بندهای قرارداد را بدون هیچ حرفی امضا كرده و به همین دلیل به خاطر غیبت در هر بازی رسمی او 15 درصد از مبلغ كل قراردادش جریمه نشده. بدین ترتیب به خاطر عدم حضور در بازی با ذوب‌آهن و سپاهان 30 درصد جریمه شده و بابت غیبت در هر جلسه تمرین 25 درصد از حقوق هفتگی‌اش را باید به عنوان جریمه به باشگاه بپردازد.

* تصادف بی‌‌تصادف؟!
اما در این چند روز همه می‌‌پرسند چرا غیبت كریمیان غیرموجه است در حالیكه او در بیمارستان به سر می‌ برد و به كما رفتنش برای همگان محرز شده بود! زینی‌زاده مدیرعامل تراكتورسازی در این خصوص تقریبا جواب شفافی داد كه باید به بخشی از صحبت‌های او اشاره كنیم و مابقی حرف‌ها به خاطر خود كریمیان باید مسكوت بماند!
 
مدیر عامل تراكتور می‌‌گوید: «كریمیان باید مدارك تصادفش را به باشگاه ارائه می‌‌داد تا ثابت شود در خیابان ماشینی با او تصادف كرده است.»

باشگاه تراكتورسازی خودش برای روشن شدن این مسئله دست به كار شده اما نتایجی كه بدست آمده 180 درجه با خبرهایی كه منتشر شده تفاوت دارد و در اصل تصادف این بازیكن سئوال اصلی است!

مسئولان باشگاه از نیروی انتظامی، اداره راهنمایی و رانندگی و سایر ارگانهای تبریز استعلام گرفتند و هیچ گزارشی مبنی بر اینكه نیمه‌شب 14 مرداد در اتوبان شهید كسایی تصادف شده، موجود نیست!

طبق ادعای كریمیان و همراهانش او با اتومبیل آزرای خودش با یك پژو 206 تصادف كرده و راننده این ماشین او را به بیمارستان امام رضا (ع) منتقل كرده اما زینی‌زاده در این خصوص می‌‌گوید: «نیروی انتظامی هیچ مدركی ارائه نكرده كه بتوانیم علت حادثه را جویا شدیم.»

* ابعاد تازه درگیری رو می‌‌شود؟!
در همان روز تصادف، مسئولان نیروی انتظامی برای جستجو به بیمارستان رفته بودند كه موضوع‌ درگیری كریمیان با چند نفر مطرح شد. اما این مسئله زیاد جدی گرفته نشد و همسر كریمیان هم این خبر را تكذیب كرد و بعد از چند روز هم خودش آن حرف‌ها را شایعه خواند.

به نظر می‌‌رسد، با اخبار جدیدی كه فاش شده باید این شایعه پیگیری شود تا اصل ماجرای به كما رفتن این بازیكن بالاخره مشخص شود. اما مسئولان باشگاه نمی‌‌خواهند بیشتر از این از اطلاعاتی كه به دست آورده‌اند پرده بردارند چرا كه در این‌صورت احتمال دارد كار به جاهای بازیكن بكشد و پای كریمیان به دادگاه و مراجع قضایی باز شود. به همین خاطر اصرار دارند این بازیكن مداركش را دال بر بی‌‌گناهی‌اش هر چه زودتر به باشگاه بدهد!

حالا همه منتظر هستند زمان جلسه كمیته استیناف فرا برسد تا بلكه او بتواند جریمه‌اش را كاهش دهد. از ما نشنیده بگیرید ظاهرا تراكتوری‌ها خودشان تا ته ماجرا رفتند و مطمئن هستند مدركی وجود ندارد و بیشتر می‌‌خواهند دلیل بروز آن اتفاق در نیمه‌شب را بدانند!

حتی زینی‌زاده می‌‌گوید: «ممكن است در آن ساعت نصفه‌شب هر اتفاقی افتاده باشد و بازیكن در آن زمان باید خواب باشد نه اینكه...!»

* بیمه، خسارت «آزرا» و كروكی!
نكته جالب آن كه مسئولان باشگاه ماجرا را از اداره بیمه پیگیری كردند. از آنجایی كه كریمیان در مصاحبه‌هایش گفته بود: «كلی از قیمت آزرایش افتاده!» آنها از این طریق اقدام كردند اما باز هم به جایی نرسیدند چرا كه او برای جبران خسارت ماشینش به اداره بیمه مراجعه نكرده و در واقع اصلا كروكی نداشته تا طلب خسارت كند!

با این اوصاف، این تصادف یا دعوای خیابانی در اتوبان شهید كسایی وارد فاز جدیدی شده و شاید تبعات سنگینی برای این بازیكن داشته باشد! به هر حال همه چیز پیش از بازی با راه‌آهن معلوم می‌‌شود و اگر او دست خالی به كمیته استیناف برود خودش مهر تاییدی به تمام این اخبار زده است!

گفته می‌‌شود همان شب به گواه خود كریمیان و همسرش جواد كاظمیان هم با آنها بوده و باشگاه در این رابطه هم در حال تحقیق است و به نظر می‌‌رسد این قصه سر دراز دارد. كریمیان در چند روز گاشته ملاقاتی با زینی‌زاده داشته تا بتواند این موضوع را در دیداری حل و فصل كند اما مدیر عامل تراكتورسازی به او توصیه كرده فقط باید مدرك و سند برای بی‌‌گناهی‌اش بیاورد وگرنه 400 میلیون را باید بپردازد.

باید دید پرونده سنگین‌ترین جریمه نقدی تاریخ فوتبال ایران كه با ماجراهای پلیسی هم گره خورده چه می‌‌شود. پرونده‌ای كه حتی برخی می‌‌گویند شاید باعث جدایی ناگهانی كریمیان از جمع تراكتوری‌ها در پایان نیم‌فصل شود./جام نیوز