سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

انگشتر هشدار دهنده +عکس


انگشتری توسط طراحان طراحی شده است که می‌تواند به کاربر هشدار دهد و مانع خوابیدن وی هنگام رانندگی شود.

خبرگزاری فارس: انگشتری توسط طراحان طراحی شده است که می‌تواند به کاربر هشدار دهد و مانع خوابیدن وی هنگام رانندگی شود.

علل مرگ و میر در جاده‌ها معمولا از خستگی و خواب است؛ به همین منظور طراحان انگشتری طراحی کرده‌اند که هنگام خواب به کاربر هشدار می‌دهد.

Stop Sleep «استاپ اسلیپ» انگشتری است که روی دو انگشت قرار می‌گیرد و در مواقع چرت زدن یا خوابیدن راننده در هنگام رانندگی قبل از تصادف توسط یک سیگنال صدا، سیگنال نور و لرزش به وی هشدار می‌دهد.

انگشتر هشدار دهنده +عکس

این انگشتر از طریق بلوتوث به گوشی‌های هوشمند متصل می‌شود و حرکات مختلف چشمان راننده را کنترل و از طریق حرارت پوست وضعیت راننده را تجزیه و تحلیل می‌کند.

البته این انگشتر را می‌توان برای نخوابیدن و دیدن برنامه‌های تلویزیون مانند فوتبال یا هر برنامه دیگر هم استفاده کرد.

انگشتر هشدار دهنده +عکس

این وسیله از طریق پورت USB شارژ می‌شود؛ دمای محیطی که استفاده می‌شود باید از 18 تا 40 درجه سانتیگراد باشد؛ در صورت بیمار بودن کاربر یا تب داشتن و دمای خیلی بالا یا پایین، اطلاعات غلط ارائه می‌دهد.

طراح این دستگاه می‌گوید این انگشتر برای سفرهای کوتاه مدت تنظیم شده است و وی در حال توسعه دادن آن است تا بتواند در طولانی مدت نیز به کار رود؛ قیمت این وسیله 189 یورو است.

انگشتر هشدار دهنده +عکس

انگشتر هشدار دهنده +عکس

انگشتر هشدار دهنده +عکس

انگشتر هشدار دهنده +عکس


ویدیو مرتبط :
هشدار دهنده نشت گاز

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

جنایت‌ تكان ‌دهنده مرد شیشه‌ای + عکس



 

 

جنایت‌ تكان ‌دهنده مرد شیشه‌ای + عکس

 

ایران:حدود ساعت 8 صبح دوشنبه ساكنان خانه‌ای در حوالی خیابان قزوین تهران مرد همسایه - سعید 41 ساله - را دیدند كه با سر و وضعی آشفته و لباس‌های خون‌آلود با عجله از خانه بیرون دوید. آنها با شنیدن صدای گریه‌های دو كودك خردسال سعید، راهی خانه شده و در ناباوری با پیكر نیمه‌جان و خونین سمیه - همسر 35 ساله - او روبه‌رو شدند كه پای چپش از مچ قطع شده بود. پسر 4 ساله‌اش - پوریا - و دختر 6 ماهه‌اش - پریا - نیز بشدت گریه و بی‌تابی می‌كردند. همسایه‌ها بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس گرفتند. دقایقی بعد نیز امدادگران زن مجروح را به بیمارستان منتقل كردند. دو كودك زن مجروح به یكی از همسایه‌ها سپرده شده بودند كه مأموران دریافتند پدربزرگ بچه‌ها نزدیكی خانه آنها زندگی می‌كند. بنابراین پوریا و پریا را از زن همسایه تحویل گرفته و آنها را به پدربزرگشان سپردند. در حالی كه ردیابی‌ها برای دستگیری سعید ادامه داشت حدود ساعت 2 بعدازظهر همسایه‌های خانه سعید با شنیدن صدای ناله‌های پسربچه دریافتند مرد شیشه‌ای مخفیانه همراه پسرش به خانه برگشته و پسر كوچولو را هدف ضربه‌های كارد قرار داده است. بنابراین پسر جوان همسایه با كمك دوستش بی‌معطلی پس از شكستن شیشه‌ها و در آپارتمان وارد خانه شدند اما سعید با قمه و كارد به آنها حمله كرد كه همان موقع یكی از پسرها با چوب دستی چند ضربه به سعید زد. دیگری هم پوریا كه هدف 14 ضربه كارد قرار گرفته بود را در آغوش كشید تا او را به بیمارستان برساند. اما سعید با ضربه‌های كارد وی را نیز مجروح كرد كه سرانجام با كمك همسایه‌ها و حضور مأموران پلیس دستگیر شد. پس از انتقال پوریا به بیمارستان تلاش پزشكان برای نجاتش آغاز شد اما وضعیت وی وخیم اعلام شده است.

اعلام خبر قتل پدر

در حالی كه تحقیقات در این پرونده ادامه داشت حدود ساعت 6 بعدازظهر مرد میانسالی با مأموران كلانتری محل تماس گرفت و از قتل هولناك همسایه 75 ساله‌اش در خانه خبر داد.

دقایقی بعد مأموران پس از حضور در خانه مورد نظر با جسد خونین ابوالحسن - پدر سعید - روبه‌رو شدند. دختر 6 ماهه سعید نیز كنار جسد پدربزرگ گریه می‌كرد.

مرد جوانی كه خود را پسر مقتول و برادر سعید معرفی می‌كرد به مأموران گفت: «ظهر امروز خاله‌ام از شهرستان تماس گرفت و گفت: ساعتی قبل سعید با تلفن همراه به خانه آنها تلفن زده و گفته بود همسرش را با قمه مجروح كرده و پدرش را نیز كشته است. الآن هم با پسرش پوریا در یك مسجد نشسته و می‌خواهد پوریا را هم بكشد!» اما من كه سركار بودم موضوع را خیلی جدی نگرفتم تا اینكه بعدازظهر وقتی به خانه سعید رفتم و متوجه مجروح شدن سمیه و پوریا شدم بلافاصله خودم را به خانه پدرم رساندم كه متأسفانه با صحنه جنایت هولناك روبه‌رو شدم!

با اعلام خبر جنایت به محمد شهریاری - بازپرس كشیك ویژه قتل - تیم ویژه جنایی راهی محل حادثه شدند.

كارآگاهان در تحقیقات مقدماتی دریافتند سعید معتاد به ماده مخدر شیشه بوده و بر اثر توهمات ناشی از مصرف مواد مخدر صنعتی مرتكب جنایت شده است.

ساعتی بعد در حالی كه تحقیقات ادامه داشت دختر 15 ساله‌ای خود را به بازپرس شهریاری رساند و گفت: «من هم دختر سعید هستم. مادرم چند سال قبل از پدرم طلاق گرفت و به امریكا رفت و من مجبور شدم نزد پدر بمانم. اما حدود 6 ماه قبل وقتی پدرم می‌خواست مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد به ناچار فرار كردم و حالا سرگردان خانه‌های مردم و خیابان‌ها هستم. دقایقی قبل نیز از طریق همسایه‌‌ها در جریان موضوع قرار گرفتم.»

بازجویی از جنایتكار شیشه‌ای

مرد جنایتكار كه صبح دیروز برای بازجویی‌ به شعبه اول بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شده بود بدون ابراز ناراحتی از قتل پدر و مجروح كردن همسر و پسر خردسالش گفت: به هیچ عنوان پشیمان نیستم. چرا كه روح شیطان در آنها نفوذ كرده بود پس باید كشته می‌شدند. پدرم را كشتم اما انگار شیطان وجود همسر و پسرم از من قوی‌تر بودند كه نمردند!

وی در حالی كه منكر توهماتش بود گفت: «از سه سال قبل كه مادرم مرد شیطان به خانواده ما نفوذ كرد. همسرم گمراه شده بود شیطان در روح پوریا لانه كرده بود پس باید هر سه كشته می‌شدند. به همین خاطر صبح زود سمیه را زدم و به خانه پدرم رفتم. حدود ساعت 11 صبح او را هم كشتم، پریا را همانجا گذاشتم اما پوریا را با خود بردم و بعد از ظهر او را به خانه خودم برگرداندم. می‌خواستم پسرم را بكشم، كه همسایه‌ها سر رسیدند. مرد شیشه‌ای ادامه داد: قبل از این آشپز بودم تا اینكه پس از بیكاری با موتوسیكلت كار می‌كردم. خواهرم پزشك است و برادرم هم كارمند است اما با آنها هیچ ارتباطی نداریم.»

بازپرس پرونده پس از شنیدن اظهارات تكاندهنده متهم وی را برای تحقیقات بیشتر در اختیار كارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داد.

گفت‌وگو با همسایه

عالم خانم زن سالخورده‌ای كه از 40 سال قبل در كوچه محل جنایت زندگی می‌كند و پسرش نیز پوریا كوچولو را نجات داده به خبرنگار ما گفت: «سعید و زن و بچه‌هایش از حدود 8 ماه قبل به این خانه نقل مكان كرده و مستأجر طبقه اول شدند. صاحبخانه آنها یك زوج سالخورده بسیار محترم هستند. همسر سعید نیز زن بسیار مهربان و آرامی است. مادرش مرده و ناپدری‌ و برادرانش هم در شهرستان زندگی می‌كنند. او اینجا كسی را نداشت. در این مدت هم هیچ بدی از او ندیدیم. صبح دوشنبه وقتی صدای گریه بچه‌ها را شنیدیم با عجله خود را به خانه آنها رساندم. بیچاره سمیه با پای مجروح روی زمین افتاده بود. بلافاصله بچه‌ها را به خانه خودم بردم و از همسایه‌ها خواستم با پلیس و اورژانس تماس بگیرند. اما یك ساعت بعد مأموران كلانتری سراغ بچه‌ها آمدند و گفتند باید آنها را به پدربزرگشان تحویل دهیم. اگر می‌دانستم سعید بعد از زدن همسرش در خانه پدرش مخفی شده اجازه نمی‌دادم بچه‌ها را از خانه‌ام ببرند. می‌خواستم بچه‌ها را بخوابانم كه مأموران آمدند و هر دو را بردند. در این مدت پسرم محمد مراقب بود تا اگر سعید برگشت او را دستگیر كنند.

حدود ساعت 2 بعدازظهر بود كه با صدای فریاد دختر و پسر صاحبخانه آنها فهمیدیم سعید به خانه برگشته و با چاقو به جان پوریا افتاده است. پسرم با عجله به خانه آنها رفت اما افسوس كه خیلی دیر شده بود.»... / iran-newspaper