فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

گفت و گوی بهرام رادان با طرفدارانش درآستانه سی وسه سالگی



كافه سینما- بهرام رادان به مناسبت  تولد سی و سه سالگی‌اش به سوالات طرفدارانش پاسخ داد.

 

بهرام رادان, عکس بهرام رادان,

 

 

 

فردا وارد سی و سومین سال زندگیت می شوی از این سی و سه سال سیزده سالش را در سینما بودی چی شد وارد سینما شدی؟


 

تقریبا می شود گفت یك اتفاق بود. كلاس بازیگری رفتم. كلاس بازیگریی كه معروف نبود و بعدا نمی دانم چه سرنوشتی پیدا كرد. بیشتر جنبه شوخی و تفریح داشت. تازه دانشگاه قبول شده بودم. كار خاصی نداشتم و با چندتا از دوستان تصمیم گرفتیم برویم كلاس بازیگری و چند هفته بعد از شروع شدن آن كلاس ها این شانس بهم رو كرد كه  یكسری آمدند و ما را انتخاب كردند و یك كاغذی به ما دادند كه بروید دفتر شكوفا فیلم و تست بدهید. من حتی  تا چند روز قبل از این كه برای آن نقش تایید بشوم نمی دانستم اصلا نقش چندم هست. نقش اوله یا نقش دهم. بیشتر همه چیز جنبه شوخی و تفریح داشت و كم كم جدی شد.

 

 

طرفدارهایت سوال كردند چرا سنتوری اینقدر محبوب شد و چرا بازی خوبت در این فیلم تكرار نشد؟

مجموعه ای از عوامل باعث شد سنتوری به آن نقطه برسد. بحث ممنوع الكاری محسن چاووشی بود. بعضی از ممنوعیت ها محبوبیت هم می آورد و محسن محبوبیتش چندین برابر شد بعد از اینكه جلوی فیلم را گرفتند. و كسی نمی دانست چرا جلوی این فیلم را گرفتند. دو روز قبل از اكران این فیلم توقیف شد. هیچ دلیلی نداشتند. هر آن چیزی كه گفتند را ما انجام دادیم. یادمه 17-18 مورد اصلاحیه به فیلم خورد كه همه را انجام داددیم. و متاسفانه ماجرا یك شكل دیگری گرفت و در حالی كه همه مردم منتظر این فیلم بودند جلوی پخشش گرفته شد. اینها دلایلی هست كه مخاطب را حریص می كند نسبت به آن چیزی كه نمی خواهند بهش نشان بدهند.  كنار این بگذارید مساله محسن چاووشی یا به هرحال اسمی مثل داریوش مهرجویی كه فیلم را ساخته و واقعا به نظرم سنتوری یكی از فیلم های ماندگار تاریخ سینما شد.

 

ولی اینكه چرا آن بازی خوب تكرار نشد. حقیقتش من همانقدر كه سعی كردم نقش علی سنتوری را به بهترین شكل كار بكنم بعد از علی سنتوری من فكر می كنم حداقل ده تا فیلم بازی كردم. تكرار نشدن اتفاق سنتوری یك بخشی به دلیل خودم بود كه كمی تا قسمت زیادی كم انگیزه بودم و یك قسمتی به این دلیل بود كه كارگردان هایی كه باهاشون كار می كردم چیز زیادتری از من نمی خواستند. كارگردان ها همه نام های بزرگی بودند. اما در همان حد از من می خواستند. یعنی وقتی می گفتند خوبه و من باز می رفتم سراغشون و می گفتم من این را ده جور دیگر هم می توانم كار بكنم و آن ها به نظرشان خوب بود. و متاسفانه اكثر این فیلمها  را وقتی روی پرده می دیدیم به خصوص از كار خودم  راضی نبودم. اما من به عنوان یك بازیگر یكی از كسانی هستم كه می توانم در خوب بودن یك فیلم تاثیر بگذارم. یك مجموعه و یك تیم هستند كه دارند كنار هم كار می كنند.

 

نقشی هست كه همیشه دوست داشتی بازی كنی؟

یعنی از فیلم هایی كه ساخته شده؟

بله

آره، شب یلدا. نقشی كه محمد رضا فروتن در شب یلدا بازی كرد یك از رشك برانگیز ترین نقش هایی است كه یك بازیگر مرد می تواند در طول دوران حرفه ایش داشته باشد. آن فیلم را بارها و بارها می دیدم. كار محمدرضا فروتن كه فوق العاده بود و هیچ نقطه ای را باقی نگذاشته بود كه كسی بخواهد آن را پر بكند. اما از  آن  نقش هایی هست كه آدم دوست دارد خودش را هم در آن ببیند. برای همین واضح ترین فیلمی كه می توانم بگویم حسادت نه، غبطه  خوردم به بازیگرش كه در آن نقش بازی كرده و به  خودش هم گفتم شب یلدای محمدرضا فروتن بود.

 

در یك مصاحبه گفته بودی می خواهی كارگردان بشوی چی شد آمدی سراغ تهیه كنندگی؟

كارگردانی را برای سالهای بعد گفتم. الآن فكر می كنم زود است برای كارگردانی. اما تهیه كنندگی تا حدودی اقتضای علاقه و رشته دانشگاهیم هست. یعنی احساس می كنم یك جای خالی وجود دارد در حرفه تهیه كنندگی در ایران. به دلیل اینكه ما تهیه كننده های خیلی خوبی داریم ولی به هر حال خیلی هاشون با روش های سنتی دارند كار می كنند. من احساس كردم بتوانم در این حوزه موثر باشم. حالا هنوز آنقدر جدی كه دلم می خواهد  كارم شورع نشده. ولی تمام برنامه ریزی هایی كه در ذهنم كردم برای اینه كه ایشالله یك حضور قوی داشته باشم. و در آن خرده كارهایی كه كردم احساس می كنم آن فیدبكی كه از عواملم گرفتم فكر می كنم همینجوری است كه پیش بینی اش را می كردم.

 

و حالا یك سوال مهم. چی شد خواننده شدی؟

داستان اینه كه  من قرار نبوده و نیست و خواننده بشوم. خواننده به معنای آوازه خوان. من و كیوان هنرمند به یك چیزی رسیدیم كه گفتیم آقا بیاییم یك نمایش موزیكال داشته باشیم. بعد در داخل این نمایش موزیكال قرارمان بر این بود كه از موسیقی های معروفی كه در تاریخ موسیقی جهان وجود دارد استفاده كنیم و این نمایش موزیكال را تدارك ببینیم. جلوتر كه رفتیم و موسیقی ها را داشتیم انتخاب می كردیم فكر كردیم كه اگر این كار موفق بشود و بخواهیم كار را خارج از ایران ببریم  به دلیل مسئله كپی رایت به بن بست هایی می خوریم.  كیوان یك روز سوال كرد گفت خب چرا خودت نمی خوانی؟ موضوع شاید مال نه-ده سال پیشه.  و من گفتم من خواننده نیستم.  و گفت تو می توانی بخوانی، شروع كن به خواندن و من هم  موزیكش را می سازم. گفتم شعر از كجا بیاوریم؟ گفت شعر هم خودمان هستیم، از اینور اونور بالاخره پیدا می كنیم. اینجوری شد كه وارد دنیای موسیقی شدم. ولی خب اینقدر كژدار و مریض و اینقدر با احتیاط  قدم برداشتم. چون همیشه این را می دیدیم كه مخاطب سوال می كند می گوید چرا این اتفاق افتاد؟ من هم اگر جای مردم بودم همچین فكری می كردم. می گفتم اینكه بازیگر بود چرا می خواهد برود خواننده بشود. اما اولا این تاریخچه را داشت  كه گفتم این رویای در استیج  و این نمایش موزیكال بود والا نه آوازه خوان بودم و نه قرار هست آوازه خوان بشوم. و از طرف دیگر خوبی هنر این هست كه رشته هایش  بهم مربوطه .  یعنی اگر بازیگری كار عكاسی می كند یا كار سرامیك می كند یا شعر می گوید یا در رشته های دیگر اگر خواننده ای می آید بازیگری را تجربه می كند و ..به دلیل ارتباطی هست كه هفت هنر با هم دارند. و به مردم و مخاطب هم حق می دهم چون من هم اگر جایشان بودم قبل از اینكه كار را بشنوم احتمالا یك گاردی می گرفتم. احتمالا ین گاردها و نظرات قبل از شنیدن خود كار، بعد از شنیدنش بسیار منتفاوت خواهد بود. یعنی خیلی از كسانی كه حمایت كردند از اینكه وارد دنیای موسیقی بشوم، شاید از كار خوششان نیاید و جزو منتقدینش بشود.  و برعكس  كسانی كه گفتند چرا وارد دنیای موسیقی شدی و چرا این كار را كردی از كار خوششان بیاید و طرفدارش بشوند. برای همین فیدبكی كه كار از مخاطب می گیرد بزرگترین سوالیه كه در ذهنم هست و برای همین این كار را می گذارم جزو ریسك هایی كه در زندگی می كنم و جزو ذاتمه و كاریش نمی توانم بكنم.

 

موفقیت را در چی می بینی؟

برای یك آرتیست موفقیت با یك تاجر یا پزشك یا بقیه  فرق می كند. برای یك آرتیست  بعد از تمام شدن زندگیش، بعد از اینكه عمر یك آرتیست تمام می شود، می شود كارنامه اش را بررسی كرد. برای اینكه همیشه جای این وجود دارد كه یك آرتیست كاری را انجام بدهد و بعد سالها سكوت داشته باشد و یكهو با یك اتفاقی دوباره رو بیاید. و یا آرتیستی كه سالهای سال رو بوده یك هو با یك اتفاق  یا كار ضعیف فراموش بشود. برای همین به نظرم این یك سفر است. یك مقصد نیست.  موفقیت یك سفر این است که باید در این سفر رفت. و پر از ماجراست و پر از اتفاقه و قله ای نیست كه كسی بالایش بایستد و بگوید الآن من موفقم. چون هنر هیچ وقت نهایتی ندارد. یك عالم بی نهایته و هر چقدر آرتیست درش جلو برود. بازهم قله های بیشتری  برای فتح كردن وجود دارد.

 

اهل مد هستی؟

غرق نیستم در مد اما حواسم به مد هست. یعنی مد پرست نیستم كه بگویم هر آن چیزی كه مد می شود را بخواهم بروم سمتش. اما همیشه نیم نگاهی به این دارم كه چه اتفاقاتی در دنیای مد می افتد اما باز سعی می كنم آنها را توی فیزیك و شخصیت و جامعه ای كه تویش زندگی می كنم معنی بكنم. شاید خیلی چیزها مد باشد اما در جامعه ای كه شما در آن زندگی می كنید نامتعارف باشد. بنابراین انطباق همه اینها می تواند جواب این سوال باشد. در مد غرق نمی شوم اما همیشه نیم نگاهی بهش دارم كه هیچوقت دمده نشوم.

 

صادقانه كدام جنبه شخصیتت را دوست داری كدام جنبه را دوست نداری؟

هر جنبه از شخصیتم را دوست نداشته باشم پیگیرش می شوم كه یك كاری بكنم كه دوستش داشته باشم. فكر می كنم چیزی كه در اخلاق خودم سعی كردم تقویت كنم بخش انتقاد پذیری بوده. یعنی گوش شنوایی داشته باشم برای اینكه یك نفر روبروی من بنشیند و از من انتقاد كند. خیلی وقت ها توی وبلاگ ها و وب سایت ها و پیج هایی می روم كه كامنت هایی گذاشتند و بر خلاف كاری كه من دارم می كنم صحبت كردند و سعی می كنم آنها را بخوانم. نظرات و رنگ های مختلفی هست كه مخاطب دارد و همیشه باید آدم آنها را گوش كند ولو اینكه بهش عمل نكنی. چون آنها یك محبتی هم دارند می كنند . آنها دارند اشكالات كارت را بهت می گویند. آنها دارند یكجوری فریاد می زنند و می گویند این كار این اشكال، این ایراد و این كمبود را داری و تو یا قبول می كنی و درصدد رفعش بر می آیی یا قبول نمی كنی و به راه خودت ادامه می دهی.  در هر دو صورت به نظرم جنبه های مثبتی دارد.

 

و بخشی از شخصیت‌ات كه دوست نداری و سعی می كنی از خودت دور كنی آن كجاست؟

اساسا خیلی آدم آرامی هستم . ولی اگر خیلی خیلی به ندرت كمی عصبانی بشوم، یا كمی خسته بشوم. آنجاست كه فكر می كنم دارم ضعیف می شوم و هی سعی می كنم از این هم دوری بكنم و برگردم دوباره به همان حال پرانرژی و پرنشاطی كه داشتم..../كافه سینما


ویدیو مرتبط :
▶رضایزدانی در جشن تولد35 سالگی بهرام رادان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

بهرام رادان و رضا یزدانی تماشاگر دربی / عکس