فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

گفتگو با همسر شهاب حسینی



علاقمندان به سینما، همیشه نگاه ویژه ای به خانواده سوپراستارها دارند. آنها دوست دارند بدانند که بازیگر مورد علاقه شان چطور زندگی می کند، در زندگی شخصی او چه می گذرد و خلاصه اینکه دوست دارند از همه چیز سر در بیاورند.

برای این دسته از طرفداران، پریچهر قنبری اسم ناآشنایی نیست. همسر شهاب حسینی که همیشه در کنارش بوده و از او حمایت می کرده. در فیلم آخر هم این همراهی را به معنای واقعی کلمه دیدیم. پررنگ ترین نقش «ساکن طبقه وسط» به پریچهر قنبری رسید و آنطور که خودش می گوید، از همان ابتدا شهاب حسینی این نقش را برای او در نظر گرفته بود. ساعتی را در کافه هنر به گپ و گفت با همسر شهاب حسینی نشستیم و با او حرف زدیم. از ساکن طبقه وسط پرسیدیم و نقش او در زندگی و البته فیلم. گفتگویی صمیمانه که در تک تک کلماتش عشق موج می زند.

 

اخبار,اخبار فرهنگی , همسر شهاب حسینی

 



خیلی وقت ها می شنویم که شهاب حسینی می گوید می خواهد بازیگری را کنار بگذارد؛ در چه احوالاتی این حرف را می زند؟
- این حرف یک بار در جشنواره فیلم فجر زده شد. بعد از نمایش فیلم «جدایی نادر از سیمین» در مصاحبه مطبوعاتی گفت که می خواهد کمی استراحت کند. نه اینکه به طور کامل بازیگری را کنار بگذارد. او برای فیلم «درباره الی» سه ماه شمال بود. بعد از اتمام فیلمبرداری آن هم بازی در سریال «شهید بابایی» را شروع کرد که زمان زیادی درگیر این کار بود.

بعد از آن هم «سرزمین کهن» و ... لابلای تمام این سریال ها در تعداد زیادی فیلم سینمایی بازی کرد... برای همین خیلی خسته شده بود و گفته بود که قصد دارد مدتی استراحت کند اما از آنجایی که خیلی کارش درست است (خنده) کارگردان ها به او لطف و محبت دارند و اجازه استراحت کردن به او نمی دهند. خب خدا را شکر و جای گله ای نیست اما باید بگویم که منظورش از آن حرف استراحت کردن بوده، نه اینکه قصد داشته باشد بازیگری را به طور کامل کنار بگذارد!

بارها و بارها در گفتگوهای مختلف شنیده ایم که شهاب حسینی می گوید می خواهد مدتی را استراحت کند، موسیقی شروع کند. انگار که شبیه قهرمان فیلم «ساکن طبقه وسط» سرگشته است. آیا این شباهت تنها چیزی است که ما می بینیم یا واقعا همینطور است؟
- خیلی زیاد شبیه است. همان 10 سال پیش، زمانی که فیلمنامه را خواند، همان حس همذات پنداری که به قهرمان اصلی داستان داشت، باعث علاقه اش به این کار شد اما از ابتدا تنها دوست داشت که آن نقش را بازی کند. همان 10 سال پیش کار را خیلی دوست داشت و قرار بود که آقای کریمی کار را بسازد و شهاب آن را بازی کند.

به مرور زمان با حس کاری که برای او به وجود آمد باعث شد که به سمت کارگردانی کشیده شود و اولین فیلمش را بسازد. مانند خیلی از کسانی که به کارگردانی علاقه دارند، اینطور نبود که به دنبال یک کار خوب برای ساخت باشد. قصه «ساکن طبقه وسط» او را مجذوب خودش کرد. احساس می کرد حتما باید آن را بسازد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی , همسر شهاب حسینی

 
زمانی که تصمیم به کارگردانی گرفتند، آن را با شما در میان گذاشتند؟
- قبل از این فیلم تجربه کارگردانی را در عرصه تئاتر داشت. قبل تر از نمایش «ملاقات» یک فیلم کوتاه ویدئویی ساخته بود که هیچ وقت به نمایش درنیامد. تمام کارهایی که تا به حال خودش ساخته و کارگردانی کرده است، به نوعی ردی از ارتباط خدا و بنده خدا دیده می شود. زمانی که تصمیم به کارگردانی «ساکن طبقه وسط» گرفت، می دانستم که توانایی انجامش را دارد، چرا که قبل از این تجربه کارگردانی را داشت. خیلی خوشحال شدم.

شهاب حسینی، پدر، بازیگر، مجری، همسر، کارگردان و کافه دار چه تفاوت هایی با هم دارند؟
- شهاب هیچ وقت کافه دار نبود؛ بعد از تولد محمد امین مدتی در خانه بودم و همان موقع دوست داشت فضای دوستانه و صمیمانه ای را برای گپ و گفتمان ایجاد کند. فضای سالم و خانوادگی که بیشتر به خاطر ماها کافه را به راه انداخت. در مورد مجری بودن باید بگویم که او بیان خیلی شیوایی دارد و بانک کلمات زیادی را در ذهنش دارد. من هم به عنوان همسرش همیشه از این توانایی او لذت می برم و گاهی اوقات هم غبطه می خورم که چطور نمی توانم مانند او حرف بزنم. در مورد بازیگری هم دیگر حرفی نزنم بهتر است. استاد است دیگر (خنده) در مورد کارگردانی هم باید بگویم که به عنوان تجربه اول خیلی خوب بود.

تجربه ای که خودش هم در بازی و کارگردانی شریک بود. لحظاتی پیش می آمد که با لباس و گریم شیخ صنعان پشت ماشین می نشست و در محیط اطراف می گشت تا لوکیشن بهتری را پیدا کند و همان موقع هم مردم با تعجب به پیرمردی نگاه می کردند که پشت ماشین نشسته است و شهر را می گردد اما به نظرم خوب از عهده کار برآمد. خب فیلمنامه خیلی پیچیده بود.

خود من وقتی فیلمنامه را می خواندیم متوجه نمی شدم و نیاز به توضیح شهاب داشتم. البته این حرف به معنی این نیست که فیلمنامه خوب نبود؛ فیلمنامه خیلی زیبا و عجیبی بود اما فرمی که باید یک کارگردان برای ساخت فیلم بگیرد، نیاز به درک بالا دارد که شهاب خیلی خوب آن را فهمیده بود. برایش لذتبخش بود و به نظرم خیلی خوب به تصویر کشیده شده بود.

فارغ از نسبتی که با کارگردان، بازیگر «ساکن طبقه وسط» دارید، به عنوان یک مخاطب چقدر فیلم را دوست دارید؟
- صادقانه باید بگویم که خیلی فیلم را دوست داشتم. «ساکن طبقه وسط» فیلمی است که جنسیت ندارد. درست است که حالا با یک قهرمان مرد در داستان روبرو هستیم اما به نظرم یک زن هم می تواند قهرمان اول داستان باشد. هر کسی، هر آدمی یکسری سوال در ذهنش در مورد این که قرار است با زندگی چه کار کند و آینده اش چه می شود، ایجاد می شود. خود من خیلی درگیر این سوال ها نبودم اما بعد از خواندن فیلمنامه و دیدن فیلم به این فکر کردم که حالا کجا قرار دارم و قرار است به کجا بروم؟ من در این زندگی چکاره ام و چه کاری باید انجام بدهم بهتر است؟

 

اخبار,اخبار فرهنگی , همسر شهاب حسینی

 
همیشه می گویند پشت سر یک مرد موفق، زنی است که او را به این موفقیت هدایت کرده است، در این موفقیت چقدر سهیم هستید؟
- من خودم را از شهاب جدا نمی دانم. در این 18 سال زندگی مشترک ما با هم بزرگ شدیم. هر اتفاقی که برای او می افتاد من در کنارش بودم و از همراهی با او لذت می بردم.

این را می خواهم بگویم که همیشه روی شما در موقعیت های مختلف حساب کرده است؟
- خب، من همیشه کنارش بودم اما بعد از بچه دار شدن کمی سرم شلوغ شد اما به جرات می توانم بگویم که او بهترین پدر دنیاست. خیلی به بچه هایش علاقه دارد و گاهی اوقات حس می کنم بیشتر از من، آنها را دوست دارد. خیلی عجیب است. من هم آنها را دوست دارم اما حس می کنم که بیشتر از من و عجیب تر به آنها علاقمند است.

با تمام سختی های شغلی اش همیشه کنار ما بوده. خیلی وقت ها پیش می آید که برای تمرکز کردن احتیاج به سکوت دارد. حس و حال بازیگری شبیه به کارهای دیگر نیست که درست مانند بقیه از خواب بلند شوند. به مغازه یا اداره بروند و ... اینطور نیست. باید روح را بسازند که بتوانند نقشی را ایفا کنند. شاید جاهایی از هم دور افتادیم اما همیشه با هم بودیم و عشقی که نسبت به هم داشتیم، رابطه مان را محکمتر کرد.

یک هنرمند بیشتر به خانواده اش تعلق دارد یا مخاطبانش؟
- صددرصد به خانواده اش تعلق دارد. من هیچ وقت نمی فهمم که چرا مردم او را متعلق به خودشان می دانند. بیشتر آنها عقیده دارند که اگر فیلم های شهاب یا هر بازیگر دیگری را نمی دیدند و به او علاقه نشان نمی دادند، او اینطور محبوب و معروف نمی شد.

خب در تمام شغل ها چنین مثالی وجود دارد. شما اگر از مغازه ای خرید نکنید، آن مغازه دار نمی تواند جنس های داخل مغازه اش را بفروشد. هر کس زندگی خودش را دارد. خیلی از طرفداران و مخاطبان عقیده دارند زندگی شخصی خودت را داشته باش اما جایی هم برای ما در نظر بگیرید! این اتفاق خیلی عجیبی است.

تا به حال از برخوردهایی که در خیابان می بینید اذیت نشده اید؟
- چرا خیلی زیاد. برخوردهای مردم خیلی عجیب است. این عجیبی آنقدر زیادی است که هیچ خاطره واضحی از آنها را به خاطر نمی آورم. اما خیلی زیاد است. قبل از این خیلی بیشتر اذیت می شدم اما همیشه می گویند که هر چقدر سن بالاتر می رود، تجربه ها بیشتر می شود و در برخورد با اتفاقات جامعه برخورد پخته تری را می توانیم از خودمان نشان دهیم اما حالا کمتر است.

به نظر می رسد که سینما و بازیگری برای خانواده حسینی تبدیل به شغل خانوادگی شده است، اینطور نیست؟
- نه، واقعا اینطور نیست.

 

اخبار,اخبار فرهنگی , همسر شهاب حسینی

 
اگر بچه ها دوست داشته باشند بازیگری را ادامه دهند، عکس العمل شما چیست؟
- واقعا از ته دل خوشحال می شوم. اگر هنری از پدر به آنها برسد باعث خوشحالی من است اما هیچ بایدی برای آنها وجود ندارد. هر استعدادی که داشته باشند را بهتر است یک جایی خرج کنند. اگر به بازیگری علاقه داشته باشند من تشویق شان می کنم اما خودشان خیلی خیلی زیاد علاقه ای به این مقوله نشان نمی دهند.

پسر کوچکترم کمتر از سه سالش است. البته که خیلی هنرپیشه است. در یک لحظه می تواند عصابنی باشد و با عصبانیت حرف بزند و در همان لحظه می خندد و جواب می دهد. یک صحنه را به راحتی با دو زاویه و دو شخصیت تحویل ما می دهد. (خنده) از طرفی دیگر محمد امین استعداد زیادی در زمینه نقاشی دارد و بیشتر دوست دارد نقاشی بکشد. به نظرم یک استعداد هنری ذاتی در زندگی آنها وجود دارد و نمی توانیم منکر آن شویم.

برای کاراکتر شهاب حسینی در فیلم لباس طراحی نشده بود؟
- چرا لباس را خودش طراحی کرده بود. همان تی شرتی که در طول فیلم تنش است را چند سال پیش از ایتالیا خریده بود. همان نقاشی معروف که دست خدا در حال گرفتن دست بنده است. خودش این لباس را خیلی دوست داشت. بعد که موقعیت ساخت فیلم داشت، متوجه شد بهترین لباس همان است. هم به فضای فیلم می خورد، ضمن اینکه من آن شلوار و تی شرت و کاپشن را نگه داشتم و می خواهم قابش کنم و به دیوار کافه بزنم.

همسر شهاب حسینی بودن چه حسی دارد؟
- برعکس آن چیزی که همه تصور می کنند، زندگی متفاوتی است. زندگی با یک هنرمند به طور کلی سخت است. زندگی با یک نقاش محیط کوچکتری را می خواهد یک اتاق است و یک بوم. یک موزیسین خودش است و سازش اما بازیگر اینطور نیست. همیشه باید با یک جماعت طرف باشید. همیشه زیر ذره بین هستید. به لطف خدا مردم همیشه محبت دارند و این اتفاق بدی نیست.

حس و انرژی مثبت را از هواداران شهاب می گیریم. خدا را شکر. اما حس ها و اتفاقات بد هم می افتد و نمی توان جلوی آن را گرفت. از اینکه مردم دوستش دارند به او افتخار می کنم. این حس افتخار را هیچ وقت فراموش نمی کنم. همه لطف و محبتی که در این 18 سال زندگی مشترک به من داشته یک طرف و فرصتی که برای بازی در فیلمش در اختیار من قرار داد یک طرف. سکانس مشترکی که بازی کردیم خیلی حس خوبی به من داد.

نقشی که من بازی کردم نقشی بود که همه بازیگران از او می پرسیدند قرار است آن را چه کسی بازی کند. همه درباره آن کنجکاو بودند و آن نقش را دوست داشتند. شهاب همشه به من می گفت نقشی که به من داده همان حسی است که در زندگی اش نسبت به من دارد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی , همسر شهاب حسینی

 
محمد امین در نقش شهاب
در مورد محمد امین بگویید، چقدر زمانی که تصمیم داشت جلوی دوربین برود و بازی کند استرس داشت؟
- جالب است که اصلا استرس نداشت.

محمد امین راحت بازی کردی؟ بابا چقدر کمک کرد؟
- بله، راحت بازی کردم و بابا خیلی برای بهتر شدن به من کمک کرد.

در فیلم به بابا نگفتی که دوست داری در فیلم چه کار کنی؟
- نه، هر چیزی که بابا می گفت گوش می دادم.

مامان چطور؟
- نه، هیچی.

- پریچهر: من دیر به زمان فیلمبرداری رسیدم. صبح با پدرش سر لوکیشین رفت و با طراح لباس یکسری از لباس های قدیمی را برداشت چرا که قرار بود زمان بچگی شهاب را بازی کند. زمانی که من رسیدم دیدم گریم شده و آماده منتظر نشسته است. نکته جالب اینجا بود که محمد امین در حالت عادی خیلی زود خسته می شود و کم حوصله است اما آن روز خیلی آرام و منتظر، کنار پدرش نشسته بود و همه چیز را نگاه می کرد. هیچ نشانی از کم حوصلگی وجود نداشت و به نظر می رسید که خوشحال است و بازیگری را دوست دارد.

محمد امین بازی کردن برایت سخت نبود؟
- یک خرده. گرمای لوکیشن کمی اذیتم کرد.

اینکه بچگی های بابا را بازی کردی چطور؟
- خوب بود.

محمد امین بیشتر دوست داری بازیگر باشی یا نقاش؟
- بازیگری را خیلی زیاد دوست ندارم، بیشتر نقاشی دوست دارم.
اخبار فرهنگی - مجله دیده بان

 


ویدیو مرتبط :
همسر شهاب حسینی: من به طرفدارهای شهاب حسودی ام می شود

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

انتخاب شهاب حسینی پیشنهاد همسر شهید بابایی بود



 

اخبار,خبر,هنر,اخبار ایران

 

 

محدودیت ها اجازه نمی داد برخی جزئیات را به تصویر بکشم.بشر در تاریخ چند هزار ساله اش روزهای زیادی را به «جنگ» و «دفاع» گذرانده است. در همه فرهنگ ها و تاریخ ها تجاوز به خاک یک کشور ناپسند است و بزرگ ترین قهرمان های هر کشوری را نه بازیگران سینما و تلویزیون و نه ورزشکاران، بلکه قهرمان هایی شکل می دهند که به دفاع از آب و خاک آن کشور اقدام و در این راه جان خود را فدا کرده اند.این همان مسئله ای است که سبب می شود هنوز هم بعد از گذشت یک قرن از جنگ جهانی اول، ساخت فیلم، مجموعه و مستند درباره این موضوع جذاب و دیدنی باشد.شوق پرواز مجموعه ای که با همت و تلاش «بنیاد شهید و امور ایثارگران» ساخته شده است زندگی یکی از همین قهرمان های جنگ را روایت می کند قهرمانی به نام «عباس بابایی» .مخاطبان این بار برخلاف روال عادی مجموعه ها و فیلم های دفاع مقدسی که «توپ، تانک و انفجار» بخش مهم و جدایی ناپذیری از آن ها بود، با مجموعه ای مواجه اند که بیشتر بر تبلیغ و معرفی «روش و منش» یک قهرمان جنگ متمرکز شده است. پشت همه این ماجراها ، مردی ،مو سفید کرده است به نام «یدا... صمدی». با او به گفت و گو نشستیم تا جزئیات بیشتری از این مجموعه را جویا شویم.

معرفی اسطوره ها و سرداران بزرگ و فرماندهان شهید یکی از مهم ترین وظایف و رسالت های رسانه ملی است. مقدمات به تصویر کشیدن زندگی سرلشکر شهید «عباس بابایی»

 

 

در قالب یک مجموعه از کجا زده شد؟

 

پیش از پاسخ به این سوال شما باید به آن وظیفه و رسالت رسانه ملی که به آن اشاره کردید یک قید «جذاب و موثر» هم اضافه کنم. به این نکته توجه داشته باشید که صرف به تصویر کشیدن زندگی قهرمان های دفاع مقدس کار قابل تقدیری نیست و گاه در این زمینه فیلم ها و مجموعه هایی ساخته می شود که به دلیل نبود جذابیت و نگاه درست به موضوع، نه تنها مخاطبی را جذب نمی کند بلکه حداقل مخاطبان را هم نسبت به این حماسه بزرگ و قهرمان های آن دلسرد و بدبین می کند. اما درباره بخش دوم سوال شما، باید بگویم این مجموعه پیشینه و مقدمه ای بسیار طولانی دارد که هم من به عنوان کارگردان و هم «جواد نوروز بیگی» در مقام تهیه کننده مجموعه، در بخشی از آن حضور داشتیم و بخش دیگرش بدون حضور ما صورت گرفت.

 

 

شخصا اطلاعی از آن مقدمات ندارید؟

طبق شنیده های بنده مقدمات ساخت این مجموعه از سال 74 آغاز شد. در آن زمان براساس نامه ای که از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران به دفتر مقام معظم رهبری ارسال شد، «شوق پرواز» به طور رسمی وارد مرحله اجرایی شد. همان زمان دفتر مقام معظم رهبری دستور همکاری دادند و 3 تن از نویسندگان ارتش، فیلم  نامه ای برای این مجموعه نوشتند. این فیلم  نامه سال 76 وارد مرحله  پیش تولید و حتی بخش هایی از آن تصویربرداری شد.در آن مقطع فرد دیگری کارگردان مجموعه بود و برای فیلم برداری بخش های کودکی شهید «عباس بابایی»، دکور شهر «قزوین» در یکی از روستاهای اطراف «کرمان» ساخته شد. مدتی از آغاز فیلم برداری نگذشته بود که کار متوقف شد. سال های بعد هم چنان این طرح پی گیری شد تا این که سال 1386 بار دیگر ساخت این پروژه جدی و از سال 1387 با حضور «جواد نوروز بیگی» در مقام تهیه کننده،این مجموعه وارد مرحله پیش تولید شد.زمستان سال 1387 فیلم نامه فعلی به نتیجه قطعی رسید و من عملا از همین مرحله به مجموعه پیوستم و تصویربرداری هم از خرداد ماه آغاز شد.

 

 

ساخت مجموعه ای با موضوع یک شخصیت معاصر کار دشواری است زیرا مردم، خانواده و دوستان او اطلاعات زیادی درباره اش دارند. وقتی کارگردانی مجموعه «شوق پرواز» با موضوع زندگی شهید «بابایی» به شما پیشنهاد شد دلهره ای برای ساخت نداشتید؟

 

همه افرادی که در پروژه ای از جنس «شوق پرواز» حضور می یابند، این دلهره را دارند که نتیجه کار خوب باشد تا و خدای ناکرده مدیون خانواده شهدا نشوند. همین دلهره است که باعث می شود در خیلی از بخش ها، بر کمبودها غلبه کنیم، با بسیاری از مشکلات کنار بیاییم، سراغ ایده های خلاقانه برویم تا در نهایت کار قابل قبولی ارائه کنیم.من تجربه ساخت فیلم های مختلفی را دارم اما «شوق پرواز» تجربه منحصر به فردی بود که با انرژی و زحمت فراوان، درساخت آن توفیق یافتم. این روزها که مجموعه در حال پخش است، بسیار خوشحالم. چون برای مخاطبانی که پیش از این «عباس بابایی» را فقط در حد نام یک بزرگراه در ذهن داشتند، شناختی نسبت به شخصیت این مرد بزرگ به وجود آوردم.

 

 

برای آشنایی با زندگی این شهید بزرگوار چه مسیری را طی کردید؟

 

هنگامی که به گروه سازنده مجموعه «شوق پرواز» پیوستم، فیلم نامه تقریبا شکل گرفته بود. قاعده اصلی در چنین مواقعی این است که کارگردان سراغ کار خودش برود و به انتخاب بازیگرها و لوکیشن ها بپردازد. در نهایت بعد از آماده شدن فیلم نامه نهایی، همان متن را به تصویر بکشد. اما به دلیل حساسیت فراوان موضوع، تصمیم گرفتم خودم نیز در این زمینه تحقیق و بررسی مفصلی انجام دهم. من و شهید «عباس بابایی» تقریبا سن و سال مشابهی داریم. این شهید بزرگوار در سال 1329 به دنیا آمد و من در سال 1331. این نزدیکی سنی سبب می شود تا من هم با این دوران تاریخی به اندازه «عباس» عزیز آشنایی داشته باشم. اما به طور مشخص من چند فعالیت خاص درباره این مجموعه انجام دادم تا به فضا و حال و هوای کار بیشتر نزدیک شوم. مرحله اول گفت و گو با «امیر اکبر صیاد بورانی» یکی از خلبان های هم دوره ای «عباس بابایی» است که در آمریکا با وی همراه بود و نتیجه خوبی هم حاصل شد. کار دیگر گفت و گو با خانواده این شهید عزیز بود. از همسر محترم ایشان گرفته تا مادر بزرگوارشان و نیز بسیاری از دوستان و نزدیکان دیگر. آن ها اطلاعات خوبی درباره «عباس» به من دادند که این موارد در بازنویسی نهایی مورد استفاده ام قرار گرفت.

 

سرلشکر شهید «عباس بابایی» زندگی پر فراز و فرودی داشته و 24 سال پیش به درجه شهادت نائل آمده است، دیدگاه و نظرات خانواده اش چه قدر در به تصویر کشیدن زندگی وی سازنده بود؟

 

بخش عمده ای از نظرها و دیدگاه های خانواده این شهید بزرگوار در مرحله نگارش فیلم نامه مورد استفاده گروه نویسندگان قرار گرفته بود. به دلیل حساسیت موضوع باید به این جزئیات به شدت توجه می شد و هر آن چه که شما در این سریال می بینید، براساس مستندها و گفته های خانواده این شهید بزرگوار است. البته با نظر مساعد همسر شهید، بنا به برخی ضرورت های دراماتیک و داستانی، از کنار برخی مسائل عبور کردیم، مثلا برای شناخت عباس به سراغ تک تک اعضای خانواده او نرفتیم و این موضوع به چند نفر خاص محدود شد. در بخش هایی هم به دلیل این که محل سکونت عباس و همسرش پراکندگی جغرافیایی زیادی داشت و در شهرها و بخش های مختلفی زندگی کرده بودند، به شکلی داستانی، به این مسائل پرداختیم. در این موارد خیلی جزئی و دقیق نشدیم زیرا قالبی که برای به تصویر کشیدن زندگی «عباس بابایی» انتخاب شده بود مجموعه ای 24 قسمتی بود که از نظر زمانی محدودیت خاصی داشت. اما درباره مقاطع مهم زندگی عباس هم چون ازدواجش تلاش کردیم تا کاملا به اصل قصه وفادار بمانیم. به همین دلیل چنین صحنه هایی با حضور همسر شهید تصویربرداری شد تا چیزی از قلم نیفتد.

 

 

در عنوان بندی پایانی کار نام شما به عنوان کارگردان و بازنویس فیلم نامه ذکر شده است. فیلم نامه به چه ترتیبی بازنویسی شد؟

 

فیلم نامه مجموعه «شوق پرواز» محصول یک کار گروهی است که با حضور نویسندگانی هم چون «حسین تراب نژاد» و «مهدی محمدنژادیان» و زیر نظر «فرهاد توحیدی» صورت گرفت. آن چه در حال حاضر مشاهده می کنید، تقریبا همین فیلم نامه است و خط و ربط های کلی آن حفظ شده است اما من هم به عنوان کارگردان ایده هایی داشتم که به مرور به فیلم نامه اضافه شد. ضمن آن که هنگام ساخت اثر نیز اتفاق هایی رخ می دهد که نیازمند تغییراتی در فیلم نامه است. بخشی از این تغییرات در حین تصویربرداری انجام شد. طی مدت یک ماه من به همراه «شهاب حسینی»، «شهرام حقیقت دوست» و دستیارم «سعید کریمی» ، برخی نکات را به فیلم نامه اضافه و تغییراتی در کار ایجاد کردیم.

 

 

می توانید به نمونه ای از این تغییرات اشاره کنید؟

 

بله. به عنوان نمونه در فیلم نامه اولیه، «سعید خجسته فر» به شکلی ساده و معمولی به شهادت می رسید. صحنه شهادت او ویژگی خاصی نداشت و او در یک بمباران و به شکلی اتفاقی شهید می شد. اما به دلیل حضور پر رنگ او در قصه، صحنه شهادت او بر فراز خلیج فارس و هنگام عملیات دفاع از خلیج فارس طراحی شد که این بخش از داستان در قسمت 21 پخش شد و صحنه بسیار تاثیرگذاری هم بود.

 

مثلا در مورد همین شخصیت «سعید خجسته فر» بارها عنوان شده این شخصیت تخیلی است و...

 

بله. این شخصیت تخیلی است یعنی شخصیتی به نام «سعید خجسته فر» در این مقطع و تاریخ وجود نداشته است. اما این به معنای آن نیست که اتفاق ها و رویدادهایی که در خصوص این شخصیت رخ می دهد غیر واقعی است.«عباس بابایی» دوستان و نزدیکان فراوانی داشته است که نمی توانستیم به سراغ تک تک آن ها برویم و وقایع مرتبط با آن ها را در این داستان به تصویر بکشیم. به همین دلیل بخش مهمی از این وقایع در «سعید خجسته فر» خلاصه شد. نام این کار تخیل نیست بلکه این یک شیوه مرسوم فیلم نامه نویسی است تا هم از اضافه گویی جلوگیری و هم این که اثری روان و موجز خلق شود.

 

 

چه طور شد «شهاب حسینی» را برای ایفای نقش شهید «عباس بابایی» انتخاب کردید؟ زیرا او بازیگر شناخته شده ای است و انتخابش ریسک محسوب می شد و شاید مخاطب او را در نقش شهید «بابایی» نمی پذیرفت؟

 

قبلا هم در مصاحبه هایم گفته ام که انتخاب «شهاب حسینی» پیشنهاد همسر محترم شهید «بابایی» بود. سرکار خانم «حکمت» تمایل داشتند نقش «عباس» توسط «شهاب» ایفا شود، البته من هم از این پیشنهاد استقبال کردم. اما واقعا متقاعد کردن «شهاب» برای ایفای این نقش تلویزیونی کار ساده ای نبود و خلاصه با جلسات گپ و گفت مختلف، حاضر به قبول بازی در تلویزیون شد. در این درباره که «شهاب حسینی» بازیگر شناخته شده ای است و انتخاب او ریسک محسوب می شود، واقعا چنین اعتقادی ندارم. البته خیلی ها به من خرده گرفته اند که چرا به سراغ یک بازیگر غیر چهره نرفتم و .... اما شخصا معتقدم برای این که مجموعه ای جذاب و پر بیننده باشد، باید از هنرپیشه شناخته شده استفاده و قاب بندی زیبایی ارائه کرد، تصویر شکیلی به مخاطب داد تا او تماشای این مجموعه را به اثر دیگری که از ماهواره در حال پخش است ترجیح دهد.به نظرم مجموعه«شوق پرواز» به واسطه حضور «شهاب حسینی» نتیجه خوبی گرفته است . مخاطب به دلیل این که این بازیگر را دوست دارد، به تماشای مجموعه نشسته و از زاویه بازی «شهاب» به شخصیت «عباس» نزدیک شده است.

 

 

دلیل این شیوه روایت قصه چه بود؟ منظورم فلاش بک به گذشته و حال است چرا که مخاطب عام به یک قصه سر راست عادت دارد؟

 

حرف شما درست است. اما تن دادن به عادت های رایج مخاطب عام ممکن است رضایت مخاطب را فراهم کند اما باعث خواهد شد تا باز هم یک کار کلیشه ای، به مجموعه کارهای قبلی اضافه شود که تازگی چندانی هم ندارد.در سال های اخیر مخاطبان تلویزیون با مجموعه های زندگی نامه ای فراوانی رو به رو بوده اند که در آن ها، مجموعه از نگاه شخصیت اول قصه روایت شده است. اما شیوه ای که ما در مجموعه «شوق پرواز» به کار گرفتیم، هم بر محدودیت هایمان غلبه کرد، هم به فضا تازگی داد و هم این امکان را به وجود آورد تا در بخش های مختلفی از کار، هم در قالب نمایش زمان گذشته و هم در قالب پرداختن به زندگی «عباس بابایی» از نگاه دوستانش، به معرفی و شناساندن این شخصیت اقدام کنیم. به نظرم این موضوع یکی از امتیازهای کار است.

 

ریتم چقدر برای تان مهم بود؟ مثلا ما در 2 قسمت متوالی شاهد سکانس های طولانی از به زمین نشستن هواپیما توسط «عباس بابایی» بودیم. تا جایی که ایشان باید دقیقا روی خط مورد نظر می ایستادند! فکر نمی کنید دیدن این صحنه ها هیچ جذابیتی برای مخاطب ندارد؟

درباره ریتم مجموعه باید «سهراب خسروی» تدوین گر مجموعه صحبت کند که از جوان های خوش ذوق و خلاق این عرصه است، اما درباره بحث نشستن و برخاستن هواپیما این کار باید صورت می گرفت و مخاطب با شرایط سخت و حساس این حرفه آشنا می شد. ضمن این که «شوق پرواز» علاوه بر مخاطبان عام از سوی گروهی از مخاطبان خاص و خلبان ها هم دنبال می شود. اگر دقیقا هواپیما در همان جایی که باید می نشست قرار نمی گرفت، مطمئن باشید الان در میان سوال های شما این پرسش وجود داشت که «درباره اعتراض خلبان ها به بی دقتی های صورت گرفته در ساخت سریال چه نظری دارید؟»!

 

فکر نمی کنید شخصیت «عباس بابایی» را خیلی ماورایی به تصویر کشیده اید؟ آن ها مثل ما زمینی بودند و هر انسان زمینی هم می تواند مرتکب اشتباه شود!

 

در نقطه مقابل دیدگاه شما خیلی ها به ما انتقاد می کنند که چرا این شخصیت تا این حد زمینی به تصویر کشیده شده است؟! به هرحال از هر اثری می توان تعابیر مختلفی داشت. ولی نکته مهم برای من این بود که «عباس بابایی» را همان گونه که بوده است به تصویر بکشم، نه کمتر و نه بیشتر. البته محدودیت های یک اثر نمایشی مانع از آن می شود که ما بتوانیم برخی جزئیات را به تصویر بکشیم. قالب فیلم و مجموعه تفاوت فراوانی با داستان و خاطره دارد. ممکن است برخی شنیده های ما از «عباس بابایی» در قالب خاطره جذاب باشد اما تبدیل شدن آن به فیلم تاثیرگذاری لازم را ندارد و به همین دلیل در برخی قسمت ها از این موارد صرف نظر کردم.

 

چرا نقش همسر شهید بابایی را 2 بازیگر مختلف ایفا می کنند؟ بازخوردها نشان می دهد که مردم هم موافق این قضیه نیستند؟

 

بعید می دانم مردم موافق نباشند. اما ممکن است برای برخی این سوال پیش بیاید که چرا ۲ بازیگر نقش خانم «حکمت» را ایفا کردند. نکته مهم این است که مخاطب خانم «حکمت» را به طور مشخص در ۲ مقطع مختلف می بیند. مقطع اول جوانی و زمان گذشته و مقطع دوم میانسالی و زمان حال. برای نمایش این شخصیت در دوران میانسالی، راه حل های مختلفی وجود نداشت. ساده ترین تمهید این بود که با نشان دادن سفیدی موی سر، گذشت زمان را به مخاطب نشان دهیم، اما به دلیل محدودیت های مذهبی و نمایشی، انجام چنین کاری ممکن نبود. راه حل بعدی این بود که با استفاده از تکنیک های طراحی چهره، پوست صورت بازیگر را کمی پیر یا چروک نشان بدهیم و از او بخواهیم آرام حرف بزند یا صدایش را کمی بلرزاند که این مورد هم خیلی سطحی و پیش پا افتاده بود و نتیجه آن جالب نمی شد.وقتی قرار است تصویر ۲۰ سال بعد یک شخصیت نشان داده شود، می شود از یک بازیگر دیگر که نسبتا شبیه او باشد استفاده کرد. تماشاگری هم که با داستان مجموعه همراه شده باشد خیلی زود این نکته را می پذیرد با چنین مسئله ای کنار می آید. نمونه مشخص آن نیز استفاده از «ستاره اسکندری» به جای زنده  یاد «پوپک گلدره» در سریال «نرگس» بود.

 

 

هیچ ابزاری به اندازه تولید فیلم و مجموعه برای معرفی شهدای اسلام به جامعه تأثیرگذار نیست، «یدا... صمدی» چه قدر در به تصویر کشیدن زندگی شهید «بابایی» موفق عمل کرده است؟ و خودتان در مجموع از ساخت مجموعه تا چه اندازه رضایت دارید؟

 

شخصا از ساخت این مجموعه رضایت دارم و البته براساس مشاهده ها و شنیده ها احساس نمی کنم مخاطب هم نسبت به این مجموعه بی علاقه باشد. «شوق پرواز» مجموعه آبرومندی است که برای بسیاری از مخاطبان که نام «عباس بابایی» را تنها در ابتدا و انتهای یک اتوبان دیده بودند، تصویری ملموس و به دور از کلیشه های آزار دهنده از این شخصیت ارائه می کند.از طرفی خانواده شهید نیز از این مجموعه رضایت دارند و البته «شوق پرواز» مانند هر اثر هنری دیگری نیاز به نقد و بررسی دارد اما خدا را شکر می کنم که حاصل کار آبرومند بوده است و امیدوارم روح آن شهید بزرگوار ازاین تلاش من و همکارانم خشنود باشد.... / خراسان