فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

گزارشی درباره وضعیت رمان‌ های خارجی در سال 1394


امسال سال خوبی بود. برخلاف پارسال، که کمتر رمانی در قفسه های کتابفروشی های شهر پیدا می شد که چشمانت با دیدن شان برق بزند، رمان هایی به بازار آمد که باید می خریدی و بعد یک دربست می گرفتی تا خانه برای اینکه فرصت را برای خواندن شان نمی شد از دست داد.

ماهنامه تجربه - دانیال حقیقی: امسال سال خوبی بود. برخلاف پارسال، که کمتر رمانی در قفسه های کتابفروشی های شهر پیدا می شد که چشمانت با دیدن شان برق بزند، رمان هایی به بازار آمد که باید می خریدی و بعد یک دربست می گرفتی تا خانه برای اینکه فرصت را برای خواندن شان نمی شد از دست داد:

2666 شاهکار روبرتو بولاتیو، یک ابررمان با تعداد زیادی شخصیت عمیق و گاه نا آشنا و البته بسیار جذاب است. در هزار و صد صفحه با ترجمه محمد جوادی از سوی نشر کتابسرای تندیس منتشر شده. ترجمه کتاب را با نسخه اصلی کم و بیش تطبیق دادم. می توانم با اطمینان بگویم متن فارسی بسیار هوشمندانه و مثل خود بولاتیو در انگلیسی تند و تیز از کار درآمده. ترجمه این کتاب را باید به همه کتابخوان های فارسی زبان تبریک گفت و من آن را بدون هیچ شک و شبهه ای یک دستاورد و نشانه شکوفایی امر ترجمه و محصول فرهنگی و سرگرمی به نام رمان در کشورم می دانم.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

درباره خود کتاب اما باید بگویم یک داستان زیبا انتظارتان را می کشد که موجودی را در درون تان بیدار می کند که سال هاست به خواب رفته است. در پانصد صفحه اول تقریبا چیز خاصی دستگیر خواننده نمی شود، هر چند پرشتاب به خواندن ادامه خواهی داد بی آنکه بدانی دقیقا داری چه چیز را دنبال می کنی.

در پانصد صفحه دوم هم ریتم همان است، هر چند کم کم نیم دایره ای که در پانصد صفحه اول شکل می گیرد، کامل می شود و خواننده دست کم یک سال زمان لازم دارد تا چیزی را که خوانده هضم کند.

سبک بولاتیو در 2666 را رئالیسم درونگرا می دانند؛ سبکی که با انبوه شاخ و برگی که به ماجراهای رقیق اش می دهد، خواننده را بی اختیار از دنبال خود می کشد بی آنکه بتواند توضیحی برای آن پیدا کند که چرا این متن تا این اندازه زیبا است.

تبصره 22 رمان نبوغ آسای جوزف هلر، یکی دیگر از رمان های وسوسه انگیز امسال بود که با ترجمه احسان نوروزی از سوی نشر چشمه روانه بازار کتاب شد و هجویه ای است درباره خیلی چیزها، از جغرافیای مدیترانه ای، تا سلسله مراتب سازمانی و زندگی در کمپ نظامی، شخصیت اصلی کتاب، افسر خلبان یوساریان یکی از اثرگذارترین قهرمانان رمان آمریکایی در قرن بیستم است و برخی معتقدند که قهرمان آمریکایی بعد از یوساریان دیگر آن چیزی نبود که در گذشته به خورد مردم داده می شد. از ترجمه خوب کتاب هم نباید بگذریم. تجربه ذهنی هلر به زیبایی به دست این مترجم برگردان شده است. آن را از دست ندهید.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

از دیگر کتاب های خوب امسال می توان به جودت بیک و پسران از اورهان پاموک اشاره کرد که عین الله غریب ترجمه اش کرده و نشر چشمه درش آورده. این داستان که یک تجربه جدید ذهنی از این نویسنده را به ما نشان می دهد، دستاورد تازه ای است که نشان از ذهن همچنان پویای نویسنده اش در طریقه روایت کردن دارد. یک رمان خوب از یک رمان نویس عمیق. البته این کتاب ترجمه های دیگری هم دارد که طبیعتا ناشرهای ریز و درشت دیگری آن را منتشر کرده اند.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

دگرگونی ها اثر برنده نوبل ادبیات، ژان ماریا گوستاو لوکلزیو، یک رمان نوی پیشرو است که یادآور رمان های جسورانه کلود سیمون است و ترجمه آن هم یک اتفاق برای دوستداران رمان نو بود. این کتاب را نشر نیلوفر درآورده و مرتضی عسگری هم آن را کم و بیش خوب ترجمه کرده. هر چند در بعضی قسمت ها آدم افسوس می خورد که چرا کلمه ترکیب های مترجم به متن ضربه زده اما این اصلا به آن معنا نیست که کتاب را نخوانیم. خواندن لوکازیو کمک به ذهن و مواجهه با یک دنیای متفاوت است، پوشیده از دشت های وسیع و طبیعتی ناشناخته در بستر زمانی که نمی گذرد.

ساندویچ ژامبون بوکوفسکی هم بود که خب، استقبال نه چندان پرشور از آن نشان می داد مد رمان خوانی در ایران عوض شده و مثل چند سال پیش، همه دنبال براتیگان و بوکوفسکی نیستند اما این باعث نمی شود از ترجمه خوب امیر ریاحی و چاپ تر و تمیز انتشارات نگاه چیزی نگوییم. گذشته از اینها، کتاب یک طرح جلد بسیار خوب دارد که بهزاد خورشیدی آن را طراحی کرده.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

باغ همسایه خوسه دونوسو با ترجمه عبدالله کوثری رمانی بود که استقبال پرشور از آن نشان می دهد تازه تازه داریم می فهمیم «بوم» یعنی چه. این کتاب را نشر خوب آگه منتشر کرده است.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

شکسپیر و شرکا، نوشته جرمی مرسر، با ترجمه بی نقص پوپه میثاقی هم منتشر شده، رمانی بسیار زیبا درباره یک کتابفروشی و فضای روشنفکری فرانسه در دورانی نوستالژیک.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

بئاتریس و ویرژیل کتاب بسیار خوبی است و آن را به همه کسانی که به دنبال خواندن روایت های خلاقانه ای هستند – که راوی آن یک آدم معمولی نیست یا به اصطلاح، به رمان های animal talk موسوم هستند -  توصیه می کنم. چنین رمان هایی در فضای ادبیات ایران محدود می شود به مزرعه حیوانات! فانتزی، خیال، لحظات درخشان، چیزهایی است که در سالاد بئاتریس و ویرژیل یافت می شود. این رمان را زوج هنری و دست به قلم کاوه فولادی نسب و مریم نودهی ترجمه کرده اند و مثل همیشه حاصل همکاری هایشان را نشر چشمه منتشر کرده است.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

هتل آیریس اثر پر کشش نویسنده ژاپنی، یو کواو گاوا است. برخلاف نام سخت نویسنده، رمان کوتاهی را می خوانید که می شود آن را در دو ساعت خواند و از سادگی و روانی قصه لذت برد. صحنه های جذاب و فیلان رمان یکی از ویژگی های این رمان است که آن را در بازار کتبا متمایز می کند. این کتاب حاصل همکاری دو خواهر است، آسیه و پروانه عزیزی و آن را نشر نگاه منتشر کرده. دوست دارم این را بگویم که جنس کاغذی که این کتاب را با آن چاپ کرده بودند اصلا خوب نبود. ناشران گرامی، لطفا کتاب های خوب را با کاغذ سفید گرم پایین خراجی (ترجیحا پرتغالی) چاپ کنید.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

کتاب های دیگری که پشت ویترین رفت و باید به آنها اشاره شود، هر چند که سلیقه من نباشند، جزء از کل نوشته استیون تولتز است، با ترجمه مترجم نام آشنا، پیمان خاکسار. می توانیم از این پس به او لقب پیمان شگفت انگیز هم بدهیم، چون در فضای ترجمه، دیگر خودش به تنهایی به یک پدیده تبدیل شده است. این کتاب را نشر چشمه درآورده و خیلی ها را هیجان زده کرده.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

دیگر این کتاب ها، ماه الماس است، نوشته ویلکی کالینز با ترجمه منوچهر بدیعی است و آن را نشر نیلوفر درآورده. کتاب را تورقی کردم و گوشه کتابخانه دارد خاک می خورد. سبک نویسنده کسالت بار است. تنها دلیلی که می شود ترجمه کردنش را توجیه کرد این است که اولین رمان پلیسی، انگلیسی است. خب باشد، موزه که نمی خواهیم با رمان های ترجمه درست کنیم.

دیگر کتابی که باید به آن اشاره شود، در واقع چند کتاب است. یعنی تعداد زیادی از رمانی نوشته هاروکی موراکامی که من دوست دارم عنوانش را اینطور ترجمه کنم. سو کورو تازاکی سیاه و سفید و سال های زیارت. این کتاب را چندین و چند نفر (می شود گفت عده ای) ترجمه کرده اند و هر روز هم انگار دارد بر تعداد آنها اضافه می شود. مترجمین این کتاب امیر مهدی حقیقت، مونا حسینی، فرزین فرزام و مهدی غبرایی هستند. این کتاب، فروش چندانی آنطور که باید و به نظر می رسیده نداشته است.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

نکته دیگری که می شود درباره بازار رمان خارجی در سالی که گذشت بیان نمود، این است که می شود این سال را سال ترجمه کردن داستایوفسکی نامگذاری کرد. چندین و چند عنوان از کتاب های این نویسنده شهیر روس به فارسی برگردانده شده و به پیشخوان کتابفروشی ها رسیده که در بعضی موارد حتی نام آنها را هم پیش از این نشنیده بودیم. رمان ناشناس، با ترجمه حمیدرضا آتش بر آب و پریسا شهریاری یکی از این رمان هاست که هرمس آن را منتشر کرده. برادران کارامازوف هم یک ترجمه جدید پیدا کرد و نشر مرکز یک بار دیگر آن را با ترجمه احد علیقلیان به کتابفروشی اش فرستاد. تحقیر و توهین شده ها هم از دیگر رمان های داستایوفسکی بود که پرویز شهدی آن را با ترجمه اش به ما معرفی کرد و انتشارات مجید – به سخن آن را منتشر کرده است.

رمان برادرزاده رامور، یک کتاب دلچسب از نویسنده نابغه قرن هجدهم، دنی دیدرو است که آن را نشر چشمه با ترجمه مینو مشیری منتشر کرده. این کتاب را به همه آنهایی که کتاب ژاک قضا و قدری از همین نویسنده را دوست داشتند توصیه می کنم.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

امسال اتفاقات ادبی ریز و درشت کم نداشت و رمان صدای افتادن اشیا نوشته یک آمریکایی لاتینی تازه نفس، به نام خوآن گابریل واسکس یکی از درشت هایش است. این کتاب را مترجم جوان و درجه یک، ونداد جلیلی ترجمه کرده که پیش از این، رمان دشمن اثر کوئسی را هم ترجمه کرده بود. این کتاب یکی از زیباترین رمان هایی است که در سال گذشته خواندم و آن را در ذهنم در کنار 2666 بولاتیو می گذارم. گویی وجهی از این رمان، در این یکی توسعه داده شده و خودش به یک ارزش ادبی جدید تبدیل شده است.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها، اثر داگلاس آدامز و ترجمه آرش سرکوهی، یک علمی تخیلی مدرسه ای است برای طرفداران این ژانر. زبان فارسی، سال ها منتظر بود تا این رمان به فارسی منتشر شود. یک رمان جاده ای – فضایی که می تواند روزهای نوروزی شما در سفر را پرمعنا کند.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

امسال یک ترجمه هم از حسن افشار روی ویترین رفت، از شروود آندرسون با عنوان سفید بینوا که همانطور که از اسمش پیداست، مضمونی ضد نژادپرستانه و ضد ملیت گرایی افراطی دارد. خب، دست نشر مرکز درد نکند برای چاپ این کتاب. جالب که بدانیم نشر ماهی به زودی تبصره 22 را هم با ترجمه حسن افشار روانه بازار می کند.

امسال را سال ترجمه کردن ژالو و نوآر هم می شد نام گذاری کرد.

آنک نام گل، با ترجمه رضا علیزاده یک ژالوی پیشرفته اما تاریخی است به قلم غولی به نام اومبرتو اکو. ژالو، همان نوآر است به ایتالیایی. کتاب بی نظیری که می توان آن را ریشخند ادبیات به تحجر و بنیادگرایی هم دانست. آنک نام گل را بسیاری شکوفایی ژالوی ایتالیایی دانسته اند؛ رمانی که ژالو را به قبل و بعد از خودش تقسیم کرده است. این داستان شرح جستجوهای یک کشیش در اعصار میانه است که به دنبال راز قتل محصلان در یک مدرسه کلیسایی، به آن وارد می شود.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

اکو در این کتاب نشان می دهد که چطور، دگر اندیشان زمان، درست مثل یک کارآگاه علم و آگاهی احتکار شده عصر طلایی کلاسیک را دوباره از دل کتابخانه های ممنوعه کشف می کنند. کشفی خونبار و سیاه که از پس آن دوران عروج فردیت، یعنی رنسانس برمی آید. در واقع اکو، وجهی از یک انقلاب علمی و اجتماعی را نشان می دهد که در کتاب های تاریخی نمی شود به آن پرداخت.

یک رمان درجه 1 دیگر، در همین ژانر با ترجمه رضا علیزاده از بوریس آکونین در نشر نیلوفر منتشر شده: عزرایل، بیش از هر چیز، سبک رمان در پردازش طنز سیاهش حیرت آور است. یک کارآگاهی عالی، که به ماجرای قتلی می پردازد که دامنه های پیگیری کارآگاه آن یک بحران بین المللی را برملا می کند. از خرج کردن دقت نظر در سبک این رمان غافل نشوید.

کارآگاهی معرکه بعدی از آلمان است که امسال ترجمه فارسی اش به دست مان رسید. مرد است و قتلش، آقا کمال! نوشته جنایی نویسه درجه 1 آلمانی، یاکوب آرژونی که یکی از بهترین های مجموعه رمان های کایانکا است. البته نام اصلی این کتاب یک مرد، یک قتل است که به این شکل به فارسی برگردان شده.

گزارشی درباره وضعیت رمان های خارجی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - اسلایدشو)

کارآگاه دوست داشتنی آرژونی، کمال کایانکایا این بار به دنبال یافتن یک دختر تایلندی در فرانکفورت می رود که به تازگی ربوده شده. کایانکایا، فیلیپ مارلوی فرانکفورت است با مایه های ترکی. یکی از عشق های تازه یافته من در عالم نوآر. خواندن این کتاب را به همه شما توصیه می کنم و امیدوارم دیگر کتاب های مجموعه کایانکایا هم به زودی به دست مان برسد.

امسال رمان های بدی هم چاپ شد و ما باز هم مثلا سر در نیاوردیم که بی سوادی که حساب و کتاب سرش می شد نوشته یوناس یوناسن، چرا اینقدر پرخواننده بود. لابد سواد ما نمی کشد. یا چرا مردم هنوز میچ آلبوم می خوانند، یا چرا هنوز پائلو کوئلو می فروشد. اما واقعا هم مهم نیست. چون چیزی که واقعا هست این است که مردم کتاب نمی خوانند و نگفته داریم می بینیم که جامعه ای که ارتباطش با کلمات قطع شود، چقدر از همه چیز دور می افتد. مثل خود ما / ما که الان دورِ دوریم، مایی که می خوانیم.


ویدیو مرتبط :
گزارشی از وضعیت صنایع کوچک

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

گزارشی از وضعیت رمان ایرانی در سال 1394


سال 1394 برای رمان نویسان ایرانی کم حرف و حدیث تر از سال های قبل تر نبود. در واقع امسال با بحث هایی درباره رمان ایرانی شروع شد که کم کم پای بسیاری را به ماجرا باز کرد.

ماهنامه تجربه - مهدی یزدانی خرم: سال 1394 برای رمان نویسان ایرانی کم حرف و حدیث تر از سال های قبل تر نبود. در واقع امسال با بحث هایی درباره رمان ایرانی شروع شد که کم کم پای بسیاری را به ماجرا باز کرد و حتی چند جلسه نشست در مدح و ذم و نقد مفهوم و جایگاه رمان امروز ایران نیز برگزار شد. این روند نشان داد که وضعیت ادبیات ایران از حیث بازار چندان مناسب نیست و همین امر کار را به جایی رساند که عده ای معتقد شوند رمان ایرانی صرفا بد و ناپسند است و در بوق کلی گویی و اباطیل نویسی بِدَمند.

گزارشی از وضعیت رمان ایرانی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - slideshow)

این نکته را از آنجا می گویم چون بسیاری از نفی کنندگان رمان ایرانی با مقایسه رمان های یکی دو ساله اخیر با تاریخ ادبیات جهان به این نتیجه رسیدند! هر چند غیر از این نظرهای فکاهی، حرف های انتقادی جدی هم مطرح شد که مهمترین شان به وضعیت رمان ایرانی و نسبت هایش با جامعه مخاطب باز می گشت. سوال بسیار مهمی که باعث شده اقبال و عدم اقبال آثار نویسندگان جوان تر را از این دیدگاه بررسی کند.

امسال تعداد رمان های بیشتری منتشر شدند و ناشرانی چون ققنوس، چشمه، ثالث، افراز، نیماژ، افق، مروارید و نگاه بیشترین سهم را در این روند داشتند. در داوری امسال تجربه ما آثاری را در نظر گرفتیم که از اسفند سال 1393 تا بهمن سال 1394 منتشر شده بودند. بنابراین کتاب هایی که در بهمن ماه یا اسفند منتشر شده یا خواهند شد در سال بعد در داوری این نشریه حضور خواهند داشت.

در این فرآیند و با توجه به آثاری که در دو مرحله خوانده شدند، جهش و تنوع مفهومی در رمان امسال ایران مشخص بود. امسال کارهای متفاوت نسبتا زیادی در ایران منتشر شدند؛ از رمانی چون قوچ نوشته مهدی اسدزاده گرفته تا چهره برافروخته نوشته مرتضی کربلایی لو. از سویی دیگر این نگاه تجربی در بسیاری از این کتاب ها با توجه به خاستگاه های طبقاتی یا زیستی متصور شد. مثلا رمانی چون طلابازی از امیرحسین شربیانی از گسست های تاریخی یک طبقه اشرافی شمال شهرنشین خبر می داد و رمانی مانند آمین می آوریم از امین خداوردی توجه کرده بود به یک فانتزی اخلاقی در طبقه متوسط.

بی تردید فصل مشترک اکثر این رمان ها رئالیسم بود و تلاش برای قصه گویی. این امر به نحوی بود که بیشتر رمان ها تلاش داشتند بتوانند وجه سرگرم کننده خود را بیش از پیش به رخ بکشند. انگار برای نسل تازه تر نویسندگان ایرانی این باور جا افتاده که اثرشان فارغ از ارزش های روایی و زیبایی شناسانه یک کالاست که باید بتواند با بخشی از مخاطب تنبل تر شده و گاه سختگیرتر شده ارتباط برقرار کند.

سقوط تیراژ کتاب به حداکثر هزار نسخه و در نمونه های بسیار زیاد پانصد نسخه نشان از همین بی توجهی داشت. برای همین گاهی رمان های فرم گراتر قربانی این وضعیت شده و نتوانستند علیرغم نقدهای مثبتی که به دست آوردن، فروش خوبی هم داشته باشند.

گزارشی از وضعیت رمان ایرانی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - slideshow)

نکته مهم دیگر به رابطه رمان ایرانی و رسانه های کاغذی بازمی گردد. امسال بیش از پیش شاهد بی تاثیری روزنامه ها در معرفی و نقد کتاب های ایرانی بودیم. انگار دیگر مصاحبه ها و یادداشت های مثبت و منفی چندان خواننده ای ندارند و صد البته کوچ مخاطبان روزنامه ها به فضاهای مجازی باعث شد تا بسیاری از نویسندگان و برخی ناشران به این فکر بیفتند که تبلیغات اصلی کتاب را به فضاهای مجازی ببرند و منتقدان نیز مصر شدند که مقالات و یادداشت های شان باید در این فضا خوانده و دیده شود.

با این روند و با توجه به مرگ تدریجی صفحات ادب و هنر در روزنامه ها که در اواخر دهه هفتاد تا اواخر دهه هشتاد مخاطبان بسیار زیادی داشت، می توان گفت یا باید شکل این صفحات تغییر کند یا همین وضعیت را ادامه دهند.

از طرفی دیگر میل برای دیده شدن و به اصطلاح معرفی کتاب بین نویسندگان ایرانی کار را به جایی رساند که هر کدام از این نویسندگان در جستجوی یکی از این صفحات برای معرفی کتاب شان باشند و اگر این آثار به هر دلیلی در این روزنامه ها یا در مرتبه ای بالاتر مجلات دیده نشوند، آنها را متهم به هر رذیله ای بکنند! گویا رستگاری یک رمانی با یک یادداشت و مصاحبه در این نشریات به دست می آید.

پس این گذار دو وجه داشت؛ نخست تبلیغ کتاب در فضای مجازی و دوم کوچ بسیاری منتقدان جدی به مجلات یا نشریات جدی الکترونیک. اتفاق مهم دیگر پررنگ تر شدن گرایش های فکری این نشریات بود که باعث می شود یک نشریه از بی خاصیتی دربیاید و تنوعی در آراء ایجاد کند.

با این کلیات، رمان ایرانی در سال 1394 بیش از قبل در صفحات و رسانه های مجازی حضور پیدا کرد. هر چند این حضور الزاما باعث پرفروش شدن یک اثر به شکلی منحصر به فرد نشد اما تجربه برخی ناشران نشان داد که در صورت ادامه دادن این روند و باور این نکته که کتاب یک کالاست و باید برایش تبلیغات مناسب انجام شود، می تواند تاثیر خوبی بر فروش بگذارد. یکی از این تجربه ها رمان نسیم مرعشی بود که هر چند جایزه جلال آل احمد را هم از آن خود کرد اما با توجه به تبلیغات بسیار خوبی که در فضای مجازی برایش انجام شد، مخاطبان فراوانی پیدا کرد.

گزارشی از وضعیت رمان ایرانی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - slideshow)

از دیگر مسائلی که در حاشیه رمان ایرانی خودنمایی می کرد، تکرر جلسات رونمایی یا امضاء بود که امسال تعدادشان از جلسات عمدتا ملال آور نقد بیشتر شده بود. جلساتی که بسیاری شان چیزی جز صندلی های خالی نبود و شیرینی ها و قهوه های ماسیده... این قضیه نشان داد که رونمایی برای یک کتاب باید با توجه به ظرفیت آن و میزان اشتیاق مخاطبان در نظر گرفته شود و اصولا هر رمانی نیز به چنین رونمایی هایی ندارد.

شاید بتوان گفت که بسیاری از این جلسات که در کافه ها، کتابفروشی ها یا سالن های کوچک برگزار شدند، شبیه میهمانی های نویسندگان بودند. روندی که بی تردید تاثیری بر فروش و عرضه کتاب ندارد و عکس هایش بیشتر به کار صفحات اینستاگرام یا فیس بوک می خورد. تجربه انبوهی رونمایی که در بیشترشان شاهد حضور آدم هایی ثابت بودیم نشان داد که برعکس فضای مجازی، این شیوه تاثیر چندانی بر معرفی کتاب نداشته و گاه حتی باعث دافعه نیز می شود.

امسال در نگاهی کلی تب رمان های زرد نخبه گرا کمی فرونشست. امری که در چند سال گذشته باعث شده بود چند نویسنده عامه پسند مدعی کلیت ادبیات شوند امسال تا حدی به مکان درست خود بازگشت. این جمله به معنای تحقیر رمان عامه پسند نیست بلکه به این مفهوم است که جایگاه این رمان ها باید برای مخاطبان شان مشخص شود.

از سویی دیگر بی تردید هنوز سوژه های بدنه اصلی رمان نوییسان ایرانی تا حدودی تکراری و شبیه به هم است. غیر از چند رمان که شاخص های امسال بودند، اکثر رمان های منتشر شده در فضاهای نسبتا شهری و دغدغه هایی چون تقابل با جامعه، خانواده یا مهاجرت و از همه مهمتر زنانه گی اتفاق افتادند. هر چند به صراحت می نویسم که در رمان های نسبتا زیادی که امسال خواندم، تلاش برای ایجاد ساختارهای روایی مناسب کاملا مشهود بود و غریزه نویسی نسبت به سال های قبل کمتر به چشم ام می خورد. هر چند این استانداردها مدام تکرار می شدند که بیش از هر چیز به کم دانشی برخی از نویسندگان ایرانی و عدم توجه شان به بسترهای تاریخی و سیاسی بازمی گردد. این امر یعنی توجه به فرآیندهای تاریخی در رمان بیشتر در قالب چند اشاره جزیی صورت می گرفت که عمده این رمان ها در این امر ناموفق بودند. از سویی دیگر میزان رمان هایی که کمی جسورانه تر نوشته شدند در سال 1394 اوج گرفت.

از رمان بیوه کُشی یوسف علیخانی که جان خاص او را تصویر می کند تا رمان دو نفره آراز بارسقیان و غلامحسین دولت آبادی که با نام پل منتشر شد و دغدغه های عمیق ساختار شهر داشت، می توان سیری از رمان های متفاوت دید که در تلاش خود برای ایجاد ساختارهای بدیع تلاش کردند. رمان هایی مانند مجمع الجزایر اوریون از رویا دستغیب یا هر صبح می میریم از سید احمد بطحایی. از آواز داود قاسم شکری تا ماهو نوشته منیرالدین بیروتی.

گزارشی از وضعیت رمان ایرانی در سال 1394 (فوری نوروزی – فرهنگ و هنر - slideshow)

امسال هم سال بی جایزه ای برای رمان ایرانی بود و غیر از جایزه ادبی هفت اقلیم و جایزه رمان متفاوت، جایزه خصوصی دیگری نامزدهای خود را اعلام نکرد و کاری انجام نداد. این در حالی است که جایزه جلال آل احمد با تغییرات مشخصی که در ساختار خود داشت به آثاری توجه کرد که تا یکی دو سال پیش از خطوط قرمز موکد این جایزه محسوب می شدند و همین امر صدای انبوهی از دلواپسان را در آورد. با این حال و این وضعیت به نظر می آید که بتوان امیدوار بود که در سال های آینده نهادهای جوایز خصوصی دوباره رونق بگیرند. هر چند یکی از این جوایز که با نام «کتون» در حال برگزاری بود بدون اعلام دلیلی روشن ناچار شد تا از ادامه کارش اعلام انصراف کند.

امسال یکی دو جایزه خصوصی در حوزه داستان کوتاه اهدا شد که شاخص ترین شان جایزه ادبی بهرام صادقی بود که بعد سال ها احیا شد. هر چند در حوزه رمان چنین اتفاق نیفتاد و کماکان در نتیجه مهرورزی های دولت نهم و دهم، جوایز ابدی نتوانسته اند کمر راست کنند و صد البته برخی از چهره های سلبی و نفی کننده ادبیات ایران نیز از این وضع خوشحال هستند و با قهرمان های فیس بوکی شان هورا می کشند... بگذریم!

و صد البته شاید مثل همیشه بزرگترین مسئله رمان ایرانی سانسور باشد و راهروهای وزارت ارشاد. امسال شاهد فراز و فرود محسوسی بودیم در روند نسبتا امیدوارکننده ای که از سال قبل شروع شده بود. در نیمه اول سال کتاب های نسبتا زیادی دچار ممیزی شدند و برخی شان هنوز هم نتوانسته اند مجوز انتشار بگیرند.

از سویی دیگر چند کتاب که در دولت قبل ممنوع شده بودند، دوباره مجوز تجدید انتشار گرفتند که مشهورترین شان رمان اول سارا سالار یعنی «احتمالا گم شده ام» بود. با این حال فضای قبض و بسط در ارشاد کاملا محسوس است و صد البته دخالت ارگان های موازی و فشار تندروهای دلواپس بیش از پیش این وزارتخانه را محافظه کار کرده است. با توجه به اقبال در مسئله هسته ای و شکست تندروهای وطنی و غیروطنی باید دید آیا گره های فروبسته سانسور کمی بازتر از قبل می شوند؟ و نوبت به بهار فرهنگ خواهد رسید؟

رمان ایران در سال 1394 با تمام این وضعیت ها به راهش ادامه داد و توانست درصدی از مخاطبان خود را راضی نگه دارد. با این وضعیت و با توجه به عوض شدن شکل عرضه محصول، باید ایستاد و تماشا کرد که آیا در سال 1395 رکود حاکم بر رمان می شکند یا کماکان این رکود که از سال 1388 آغاز شده، ادامه خواهد داشت.