فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

کارگردانی که چماق فتنه را می خورد


تجربه كنار گذاشته شدن یك فیلم از اكران عمومی یا اكران با تاخیر طولانی برای فیلمسازان موضوع عجیبی نیست. برای این حذف‌كردن و كنار گذاشتن‌ها هم بهانه كم نیست.

روزنامه اعتماد - فرناز میری/ پیام رضایی: تجربه كنار گذاشته شدن یك فیلم از اكران عمومی یا اكران با تاخیر طولانی برای فیلمسازان موضوع عجیبی نیست. برای این حذف‌كردن و كنار گذاشتن‌ها هم بهانه كم نیست.

 اما بی‌شك اگر هر سه فیلم یك فیلمساز به همین سرنوشت دچار شوند موضوع عجیب می‌شود. محسن امیریوسفی فیلمسازی است كه هر سه فیلمش همین سرنوشت را از سرگذرانده‌اند.

نخستین فیلم بلند او با نام «خواب تلخ» كه این روزها در گروه سینمایی «هنر و تجربه» در حال اكران است پس از ١٢سال بر پرده نمایش آمد. فیلم «آتشكار» دومین ساخته امیریوسفی پس از سه سال در نهایت سال ٨٩ و همزمان با جشنواره فیلم فجر، بدون تبلیغات و به صورت محدود اكران شد.

اكران نشدن اتفاقی هولناك است

اما آخرین ساخته امیریوسفی با نام «آشغال‌های دوست‌داشتنی» این روزها خیلی خبرساز شده است. امیریوسفی امیدوار بود بعد از سه سال تكلیف این فیلم در دوران ریاست ایوبی بر سازمان سینمایی كشور مشخص شود و از همین روی فرم شركت در جشنواره امسال را پركرد.

 اما موضع‌گیری محمد حیدری، دبیر این دوره جشنواره با «معضل نامیدن» این فیلم و تاكید بر عدم بازبینی فیلم از سوی هیات انتخاب واكنش‌هایی را به دنبال داشت و مهم‌ترین آن از سوی شهاب حسینی، مشاور هنری جشنواره امسال و یكی از بازیگران این فیلم بود كه از سمت خود در حمایت از «آشغال‌های دوست‌داشتنی» استعفا داد.

 پس از آن حیدری در یك برنامه تلویزیونی از كارگردان این فیلم عذرخواهی كرد. امیریوسفی در واكنش به این عذرخواهی با انتشار نامه‌ای خطاب به حیدری گفت: «جناب آقای حیدری، عذرخواهی‌تان قابل تقدیر است ولی به بخشش نیاز ندارم!» امیریوسفی بارها تاكید كرده كه در پی عدم اكران كارهایش اعتراضی نكرده اما در این نامه طی توضیحاتی تاكید كرده است: «آشغال‌های دوست داشتنی» به استناد شواهد موجود، در هیچ دوره‌ای از جشنواره و توسط هیچ هیات انتخابی دیده نشده و هیچ صورت‌جلسه‌ای در این زمینه وجود ندارد.

اگر فیلم من یك‌بار توسط هیات انتخاب دیده شده بود مصدع اوقات شما و جشنواره‌تان نمی‌شدم. قصد من فشار برای حضور در جشنواره فیلم فجر نیست چون، نه در شأن من است و نه در شأن فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی». با امیریوسفی درباره موفقیت‌های فیلم «خواب تلخ» و حاشیه‌های «آشغال‌های دوست‌داشتنی» گفت‌وگویی داشتیم.

آیا ممكن است «آشغال‌های دوست‌داشتنی» هم به سرنوشت «خواب تلخ» دچار شود؟ یعنی١٢ سال بعد به آن اجازه اكران بدهند؟


برای من خیلی هولناك است اگر این فیلم هم با اكران نشدن طولانی روبه‌رو شود و می‌دانم زمانی‌كه اكران شود این سوال مطرح می‌شود مگر فیلم چه مشكلی داشت كه با چنین تاخیری نمایش داده می‌شود.

 مانند همان سوالی كه اكنون درباره «خواب تلخ» پرسیده می‌شود. الان خاطره خوش اكران فیلم است و خاطره بد مدیرانی هستند كه در زمان دیده شدن یك فیلم جلوی اكران آن را می‌گیرند. ای‌كاش مدیران سینمایی ما انگ توقیف هیچ فیلمی را برای خود برجای نگذارند.

امیدوارم این اتفاق یعنی اكران «آشغال‌های دوست داشتنی» امسال و در دوره ریاست آقای دكتر ایوبی بیفتد كه مدیری فرهیخته هستند. بهترین كار ایشان در دوره مدیریت‌شان تشكیل گروه سینمایی «هنر و تجربه» بود و حتی این‌كار به‌نظر من مهم‌تر از بازگشایی خانه سینما بود.

«خواب تلخ» آنقدر فرازمان بود كه ١٢ سال دیرتر اكران شدن آن نتوانست ضربه‌ای به فیلم بزند. اگر این اتفاق در مورد «آشغال‌های دوست‌داشتنی» هم بیفتد زمان ضربه‌ای به فیلم می‌زند؟


البته امیدوارم هیچ‌وقت این اتفاق برای آشغال‌های دوست داشتنی و هیچ فیلم دیگری نیفتد ولی این فیلم متعلق به زمان خاصی نیست و نگاه اولیه این فیلم وحدت ملی، گفت‌وگو و دوری از خشونت است. ولی همانند «خواب تلخ» سعی كرده‌ام كه حرف فیلمم برای زمان خاصی نباشد و هر زمان بتوان آن را دید.

 اما بهتر است خیلی روی این فرازمانی و فرامكانی بودن فیلم تاكید نكنید چون حاشیه‌ امنی به مدیران می‌دهد تا اكران آن به تاخیر بیفتد.


منظورم این نیست كه فیلم برای آیندگان می‌سازم!! تاكید می‌كنم عدم اكران این فیلم لكه ‌سیاهی است كه امیدوارم در مدیریت فرهنگی فعلی هوشمندانه با آن برخورد شود و فیلم در زمان خودش كه الان است اكران و دیده شود.

اكران نشدن اتفاقی هولناك است

 بازهم می‌خواهید به همین شیوه فیلم بسازید كه به موقعش دیده نشود؟

من هرگز فیلمی نمی‌سازم كه نشود آن را اكران كرد. مثل هر فیلمسازی فیلمی قانونی می‌سازم و به دیده شدن و اكران فیلم‌هایم علاقه زیادی دارم. ١٢ سال صبر كردن برای «خواب تلخ» ارزشش را داشت. اما در مورد فیلم‌های بعدی‌ام هم تابع قانون هستم.

 در كنار این سه فیلم در این ١٢ سال هفت یا هشت فیلمنامه هم داشته‌ام كه رد شده‌اند و هیچ‌گاه آن را مطبوعاتی نكرده‌ام. حتی در دولت قبل به یكی از این فیلمنامه‌ها پروانه ساخت داده شد و بعد پشیمان شدند و پروانه ساخت را بی‌سرو صدا پس گرفتند! همیشه تابع این بوده‌ام كه اگر كوچك‌ترین نگرانی درباره اكران فیلمم وجود داشته باشد به سراغ ساخت آن نروم.

 برای ساخت «آشغال‌های دوست‌داشتنی» هم پروانه ساخت داده شد و فیلم بعد از ١٦ بار بازنویسی و یك سال و نیم تلاش و همه اتفاقات دیگر تولید شد و چندین و چند اصلاحیه هم انجام شد. امیدوار بودم مشكل آشغال‌های دوست داشتنی در همین دوره جشنواره فیلم فجر حل شود.

برای همین فیلم را به جشنواره داده‌ام و همانند دو سال قبل نیز ثبت‌ نام كرده‌ام. بیش از دو سال است دنبال اكران و دیده شدن فیلمم هستم و انواع تهمت‌ها و توهین‌ها را شنیده‌ام مثل همین الان! اما وارد حاشیه جواب دادن به این تهمت‌ها نشده‌ام تا فضا را وارد بحران نكنم و جریانی به ضرر فیلم نسازم.

چون هدف من دیده شدن این فیلم است. همیشه سعی می‌كنم منصفانه درباره همه مسائل نظر بدهم و فقط از زاویه دید خودم به موضوع نگاه نكنم. یك زمان می‌شود از زاویه كلان به مساله نگاه كرد.

اگر چه دبیر جشنواره به غلط گفته‌اند كه چون فیلم در دوره‌های قبل ثبت نام كرده و توسط هیات انتخاب دیده شده نمی‌تواند در جشنواره امسال باشد ولی این حرفی كاملا نادرست است و در دو دوره قبل هیچ‌گاه این فیلم به هیات انتخاب داده نشده و صورتجلسه‌ای هم در این مورد وجود ندارد.

تنها تقاضای من امسال این است كه برای نخستین بار فیلم به هیات انتخاب نشان داده شود. هرنتیجه‌ای مورد قبول من است. امیدوارم آقای ایوبی خودشان این مشكل را با درایت حل كنند.

 از مدیریت آقای ایوبی راضی هستید؟


من نباید بگویم. اما از زاویه دید خودم باید بگویم، با سومین دوره جشنواره در دولت اعتدال و مدیریت دكتر ایوبی روبه‌رو هستیم. این آخرین جشنواره فجر دوره اعتدال به صورت جدی است.

چون همیشه آخرین جشنواره هر دولتی در اصل یك میهمانی خداحافظی باشكوه است كه اهمیت مدیریتی فرهنگی آنچنانی ندارد. من در ١٣ دوره متوالی جشنواره با سه فیلم سینمایی هشت بار تقاضای حضور در جشنواره را داشته‌ام! دوبار برای خواب تلخ، سه بار برای آتشكار و سه بار برای آشغال‌های دوست داشتنی.

 و به‌نظرم این جشنواره برای دولت اعتدال مهم‌تر است. برای همین دوست داشتم حل مشكل «آشغال‌های دوست‌داشتنی» هم در همین دوره جشنواره باشد و تنها گله من همین است كه این راه را هم دبیر جشنواره می‌خواهد به‌طور غیرقانونی ببندد.

 چه اتفاقی افتاد كه «خواب تلخ» ١٢ سال اكران نشد و بعد از ١٢ سال به نمایش درآمد و تا امروز هم كه فروش خوبی داشته‌اید؟ آیا بخشی از فیلم ١٢سال پیش را حذف كردید؟

اینكه چه اتفاقی باعث شد ١٢ سال این فیلم اكران نشود را باید از افرادی پرسید كه جلوی اكران فیلم را از همان ابتدا گرفتند. در سینما یك قاعده نانوشته وجود دارد و همین ‌كه یك فیلم در تله سوءتفاهم و بحث درباره اكران شدن یا اكران نشدنش بیفتد، گره‌ای زده می‌شود كه قابل بازكردن نیست و هرچه بیشتر پیش می‌رویم این گره كورتر می‌شود.

اما همانطور كه اشاره كردید در حال حاضر اتفاق خوب این است كه اكران «خواب تلخ» با سانس‌های فوق‌العاده همراه شده و این یك اتفاق مثبت است. خوشحالم كه فیلم با استقبال مخاطبان روبه‌رو شده است. آن‌هم بعد از ١٢ سال با همه مشكلاتی كه از سر گذراندیم و توانستیم فیلم را نمایش بدهیم.

اكران نشدن اتفاقی هولناك است

 خیلی صادقانه آیا هیچ فكر می‌كردید فیلم بعد از ١٢ سال تا این حد مورد استقبال قرار بگیرد؟

یكی از پخش‌كنندگان و تهیه‌كنندگان سینمای تجاری ایران كه خیلی به حوزه سینما و ارتباط سینمای ایران با مخاطب اشراف خوبی دارد نكته جالبی به من گفت و آن این بود ‌كه چند عنصر وجود دارد كه برای زمین‌خوردن یك فیلم كار می‌كنند و اگر هركدام از این عناصر در یك فیلم وجود داشته باشد كافی است كه فیلم را از نظر تجاری زمین بزند.

 نداشتن تیزر تلویزیونی (كه به ما ندادند!)، نداشتن بیلبورد تبلیغاتی، نداشتن چهره سینمایی، داشتن موضوع مرگ و عزراییل و شخصیت مرده‌شور و زمان اكران فیلم كه ١٢ سال بعد از ساخته شدنش است! به قول این دوست همه این موارد مخرب برای اكران در خواب تلخ جمع شده‌اند اما خوشبختانه از فیلم استقبال شد.

این نشان می‌دهد كه تماشاگر سینمای ایران قابل پیش‌بینی نیست و متفاوت‌تر از آن چیزی است كه فكر می‌كند. من همه جا گفته‌ام كه همیشه دنبال اكران فیلم بودم حتی با اجاره سالن برای یك تك سانس چراكه همیشه گفته‌ام این فیلم پیش از هرچیزی برای مخاطب ساخته شده است.

 مخاطب عام یا مخاطب خاص؟

من از مخالفان اصطلاح مخاطب خاص هستم و به نظرم اصطلاحی ابداعی است كه اوایل دهه ٨٠اختراع شد و بیشتر از یك نگاه محدودكننده دولتی می‌آمد. این اصطلاح چماقی است كه به شیوه محترمانه برخی فیلم‌ها را به محاق دیده نشدن می‌برد.

كلمه‌ای است كه مانند یك ژست مخاطب خاص را مطرح می‌كند اما قبل از اینكه این ژست به فیلمساز منتقل شود یك سد به وجود می‌آید كه چون فیلم شما برای مخاطب خاص است، نمی‌توانید دیده شوید! این سال‌ها آنقدر به وزارت ارشاد رفت‌و‌آمد داشته‌ام كه در عمل كارمند ارشاد به حساب می‌آیم! و كاملا فرآیند مخاطب خاص شدن را فهمیده‌ام.

موقعی كه كلمه مخاطب خاص اختراع شد بلافاصله بعد از آن باب شد كه پای فیلم‌ها و پروانه نمایش‌ها نوشتند این فیلم مخاطب خاص دارد و این اصطلاح یك كدی شد كه در نهایت این فیلم در بهترین حالت فقط به صورت محدود می‌تواند اكران شود.

 یعنی به‌نظر شما این موضوع در نهایت یك مساله دولتی است كه اكران را با مشكل مواجه می‌كند؟

عبارت مخاطب خاص در دورانی كه اوج گرفت قصدش این بود و قصد دیگری نداشت.

 چه كسی این قصد را داشت؟

اصلا برای من مهم نیست.

خب به عنوان یك فیلمساز می‌خواهم بدانم برداشت شما چیست؟


این مساله یك فریب بزرگ بود. حداقل من شاید مانند گروهی دیگر این را احساس كردم كه مخاطب خاص اصطلاحی بود كه ما را به سمت تفكیك مخاطب می‌برد. یك فیلم برای همه مخاطبان ساخته می‌شود و مخاطب عام و خاص نداریم.

وقتی این تقسیم‌بندی به وجود می‌آید باعث محدود شدن برخی فیلم‌ها می‌شود. منظورم این نیست كه وقتی فیلمی ساخته می‌شود برای همه نوع مخاطبی است و طبیعی است برخی فیلم‌ها مخاطبان متفاوت و محدودتر یا خاصی دارد.

اكران نشدن اتفاقی هولناك است

 شما هم كه از همین اصطلاح استفاده می‌كنید؟

دقیقا همین را می‌گویم اما تاكید می‌كنم كه از قبل نمی‌توانیم تقسیم‌بندی كنیم. وقتی یك فیلم هنری ساخته می‌شود می‌توانیم بگوییم این فیلم باتوجه به پتانسیل اكران آن یك فیلم مستقل است و باید اكران محدود داشته باشد چرا كه پیش‌بینی می‌كنیم مخاطب‌هایش كمتر از مخاطب‌های عام هستند اما منظورم این است كه اصطلاح مخاطب خاص در مملكت ما پیش از آنكه بخواهد یك ژست برای سینما شود، یا اصلا سودی داشته باشد، گواه آن است كه با یك گروه از مخاطبان‌مان به عنوان مخاطبانی متفاوت از مخاطبان سینمای تجاری صحبت كنیم و ارتباط داشته باشیم.

 اما به‌تدریج یك كلمه روشنفكرانه شد كه بیشترین سودش به نفع دولت بود و مخاطب خاص را چماقی كرد كه به برخی فیلم‌ها در طول سال‌ها اجازه اكران نداد و تازه با تشكیل گروه هنر و تجربه توانستیم این فیلم‌ها را ببینیم. گاهی برخی اصطلاحاتی كه به‌كار می‌بریم بدون آنكه منظوری در آن نهفته باشد ولی به هر حال استفاده‌های دیگری از آن شده است.

 این واژه به قول شما «چماق» را جامعه روشنفكری ساخت یا دولت؟


به‌نظرم دولت هوشمندانه آن را ساخت و جامعه روشنفكری هم غفلت كوچكی كرد و وارد بازی شد.

   كدام دولت؟

نخستین‌بار كه كلمه مخاطب خاص را شنیدم برمی‌گردد به زمانی‌كه وارد جریان فیلم كوتاه شدم و سال ٧٦ بود. اگر بخواهم كالبدشكافی كنم برای خودم هم جالب است. حتی شاید ریشه آن به دهه ٦٠ هم باز‌می‌گردد. اما می‌دانم از سال ٨١ و ٨٢ شروع صحبت كردن درباره مخاطب خاص و عام در وزارت ارشاد بود و فكر كنم یكی، دو سال بعد باب شد كه پای پروانه نمایش فیلم‌ها هم نوشته شود.

اصطلاحی كه شاید‌ زاده یك نگاه روشنفكرانه باشد كه به قصد ارتباط با گروهی از مخاطبان ساخته شده كه متفاوت از مخاطبان سینمای تجاری یا عام هستند اما پای برگه وزارت ارشاد قرار گرفت. این اصطلاح شاید در ظاهر اتفاق مثبتی بود اما در باطن اتفاق بدی برای ما رقم زد.

 وقتی سال ٩٣ گروه هنر و تجربه تشكیل شد، اتفاقی بود كه پیش‌تر هم در سال ٨٣ تكرار شده بود آن هم با شكل‌گیری گروه آسمان‌باز. در آن سال‌ها هم چند فیلم در این گروه اكران شد كه البته موفقیت‌آمیز نبودند. در سال‌های ٨٧ و ٨٨ هم گروه فیلم‌های خاص شكل گرفت كه بازهم اتفاق خوبی نبود و در نهایت به هنر و تجربه رسیدیم.

به‌نظرم قسمت خوب ماجرا تشكیل گروه هنر و تجربه و قسمت بد آن این است كه پیش‌بینی كنیم هر اتفاقی در كشور ما نقطه ضعف‌هایی داشته كه در ابتدا به آن توجه نمی‌شود تا این نقطه‌ضعف‌ها بزرگ و باعث شود در نهایت آن گروه از بین برود یا مسیرش را تغییر دهد. خوشبختانه در حال حاضر این مساله در گروه هنر و تجربه وجود ندارد یا كمرنگ است.

 بنابراین در جمع‌بندی صحبت‌های شما باید بگوییم مخاطب خاص به نظر شما اصطلاحی بود كه شاید كاركرد نقادانه در تحلیل فیلم‌ها داشت و توسط یك نگاه دولتی مصادره شد كه بروكراسی اكران را در دست دارد و موفق شد به‌وسیله این اصطلاح نوعی كنترل را به شكل سیستماتیك روی برخی از فیلم‌ها اعمال كند؟

همیشه نگاه ما به مدیریت دولتی است ولی خیلی از این كنترل‌ها از دل خود سینما می‌آید. سینمای تجاری یا سینمای بدنه به هرحال قسمت غالب سینما را تشكیل می‌دهد ولی واقعیت این است كه تقسیم‌بندی سینمای ایران پس از انقلاب سه گروه را شامل می‌شود.

 سینمای تجاری، سینمای دولتی و سینمای مستقل و این سه گروه همیشه در كنار هم بوده‌اند و هرگاه كه این سه تعارضی با هم نداشتند دوران خوش سینمای ایران بوده كه هر گروه كار خودش را انجام می‌دهد.

 سینمای دولتی هم فیلم‌های خاص خودش را با سفارش‌هایی كه داشته می‌ساخته است. اتفاقا تكامل آن نگاه در سینمای دولتی یا سفارشی سبب می‌شد فیلم‌های بهتری در آن نگاه ساخته ‌شود. وقتی آرامشی در كلیت سینما وجود داشت، سینمای تجاری و سینمای مستقل هم كار خودشان را می‌كردند.

 اما مشكل زمانی شروع شد كه این تعارض به وجود آمد و بحثم این است كه چرا سینمای تجاری (كه اكثریت این سینما شامل اشتغال كار سینماگران و بحث فروش فیلم‌هاست)، زودتر از همه این اصطلاح را پذیرفت. سینمای تجاری به سوی حذف مخاطب خاص رفت چون با این كار یك‌سری از فیلم‌هایی كه در سینمای تجاری پیش‌بینی می‌شد فروش خوبی نمی‌كنند كلا از چرخه اكران حذف شدند.

 اتفاقی كه در هیچ‌جای دنیا نمی‌افتد. در هیچ‌جای دنیا یك تهیه‌كننده تجاری امریكایی، فرانسوی یا ژاپنی كه به پول هم فكر می‌كند هیچگاه به خودش اجازه نمی‌دهد، پیش‌بینی كند فیلمی را كه به‌واسطه مستقل بودن فروش ندارد از اكران محروم كند یا به خودش اجازه دهد آن را وارد چرخه اكران نكند.

اكران نشدن اتفاقی هولناك است

 همه جای دنیا یك فیلم باید در چرخه اكران خودش قرار بگیرد، فوقش در سینماهای محدودتر و قرار نیست چنین فیلم‌هایی در سینماهای تجاری اكران شود اما وقتی حوزه محدود وجود داشته باشد فیلمساز از همان آغاز تكلیفش با خودش روشن است و می‌داند فیلمی ساخته كه توقع تماشاگر زیادی برای آن ندارد.

حالا یا در همان پروسه محدود با استقبال روبه‌رو می‌شود یا نمی‌شود. همه جای دنیا یك فیلم در ابتدا ساخته می‌شود برای دیده شدن بر پرده سینما و در همین راستا فیلم می‌تواند با منتقد در كنار تماشاگر خودش ارتباط برقرار كند.

 نه اینكه منتقد در یك اكران خاص فیلم را ببیند بلكه در كنار همان تماشاگران فیلم‌ها را می‌بیند. در نتیجه هم برای منتقد و هم فیلمساز فضای بهتری ایجاد می‌شود و آدرس غلط به فیلمساز نمی‌دهد. خیلی زود تكلیف فیلمساز با تماشاگر، خودش و سینمایی كه به آن اعتقاد دارد، روشن می‌شود.

  ١٢سال فیلم قبلی شما «خواب تلخ» اكران نمی‌شود و اكنون هم به فیلم اخیرتان «آشغال‌های دوست‌داشتنی» اجازه اكران ندادند، با این حال به نظر می‌رسد خیلی پیگیر هستید و قصد دارید همین راه را ادامه بدهید مسیری كه در گفت‌وگوهای‌تان بر آن سینمای مستقل نام نهادید.

 حتی وقتی فیلم مجوز اكران هم می‌گیرد آنونسی می‌سازید كه ویژگی‌های خاص خودش را دارد و مبتنی بر یك نگاه مستقل است كه تا‌حدودی تجربه‌گرایانه است.

این اصرار بر این روند كه به نوعی باعث به محاق رفتن آثار شما شده از كجا آمده؟ در حالی كه سینما مدام همه را به سمت نوعی از تجاری شدن می‌بلعد و حتی فیلم‌های تجربی هم كم‌كم از بازیگرهای چهره یا ستاره استفاده می‌كنند.

اما شما مسیر متفاوتی را می‌روید و بر این مسیر اصرار دارید حتی در ساخت آنونس فیلم هم رویكرد سینمای مستقل را در پیش می‌گیرید. این مساله از كجا می‌آید؟ می‌خواهم درباره ساحت روان‌شناختی‌اش صحبت كنیم؟


امیدوارم همیشه همین باشد و گاهی خودم متوجه نیستم و برایم خیلی عادی شده است. اما شاید خاستگاهی كه از آن صحبت می‌كنید برای آن است كه من در كارم اصولگرا هستم. اصولگرایی در تمامی سینما وجود دارد و مخصوص شخص من نیست. سینمایی هست و اصولی دارد و باید پایبند این اصول باشیم امیدوارم پای آن اصول لازم نباشد جان بدهیم! یا اتفاق بدتری بیفتد.

شاید خاستگاهی كه شما دنبالش هستید برای من از جریان فیلم كوتاهی می‌آید كه از سال ٧٦ وارد آن شدم. باتوجه به اتفاقات سیاسی كشور در آن مقطع زمان، ما نسلی بودیم كه با هیجان و انرژی وارد سینما شدیم اما در عین حال تابع یك‌سری از قوانین دست‌وپاگیر نبودیم. نه ضد‌قانون بودیم و نه عادت داشتیم از خط قرمز عبور كنیم.

 اصولگرایان در مقابل دولت اصلاحات بودید؟

نه! در اصل از اصولگرایان هنر سینما در این حوزه بودیم. قبل از آنكه اصولگرایی وارد فضای سیاسی مملكت ما شود واژه‌ای بوده كه در هنر وجود داشته است و ما آن ‌را از سینماگران و بزرگان سینما و هنر یادگرفتیم كه پایبند بودن به برخی اصول الزامی و مشخص است.

 در جریان همان نسل فیلمسازان فیلم كوتاه كه از بهترین دوستان من هستند مانند وحید موساییان، مجید برزگر، مصطفی آل‌احمد، علی‌رضا امینی، سامان سالور، رضا سبحانی، شهرام مكری، علیمحمد قاسمی، مهرداد اسكویی و... در كنار این نسل فیلمسازان انگشت‌شماری هم بودند كه هرچند در حوزه فیلم كوتاه فیلمسازان موفقی بودند اما این بحث برای آنها مطرح بود كه در ابتدا چند فیلم بلند تجاری بسازیم، بار خودمان را ببندیم و بعد برگردیم دنبال كاری كه برای دل‌‌مان می‌خواهیم انجام بدهیم.

 اما متاسفانه در حال‌حاضر ١٤، ١٥ سال گذشته، هنوز آنها را می‌بینیم كه نتوانستند به فضای قبلی دل خودشان برگردند. به‌نظرم خاستگاه سینمای فیلم كوتاه این بود كه ما از ابتدا در این حوزه یادگرفتیم دنبال امضای شخصی خودمان در سینما باشیم. امضای شخصی فراتر از این است كه فیلمی را ببینی و از سوژه فیلم ایده بگیری.

من همیشه فیلم را برای لذت بردن می‌بینم و كمتر پیش آمده فیلمی را ببینم كه ایده‌ای به من بدهد و این البته خیلی برایم جذاب است تا از یك فیلم، كتاب، قطعه موسیقی یا اتفاق تاریخی ایده بگیرم. هرچند فیلم‌های درخشانی هست كه ممكن است یك فیلمساز آن را دوباره‌سازی كند.

اكران نشدن اتفاقی هولناك است

 ممكن است من هم روزی چنان تحت‌تاثیر فیلمی قرار بگیرم ولی حتما در ابتدای فیلمم می‌نویسم كه این اثر دوباره‌سازی یا با الهام از چه فیلمی است. اما فكر می‌كنم حداقل در چند فیلم اولم این كار به نوعی برای من رد شدن از آن اصول است. در سینما و كار هنری مهم‌ترین چیز،  امضای شخصی است.

 داستان امضای شخصی شاید ورودی خوبی باشد كه سراغ «خواب تلخ» برویم. فیلم شما در اكران موفق می‌شود خودش را به‌طور مشخص از یك نگاه سیاسی دور كند و به نوعی شخصی بودن برسد و تبدیل به فیلمی شود كه بعد از ١٢ سال كه از زمان ساختش می‌گذرد، آن‌هم در جامعه‌ای كه سرعت زیادی در افول یا حتی اوج‌گرفتن دارد، باز هم فیلم تازه‌ای به‌نظر برسد.

بعد از ١٢ سال و بارها دیدن فیلم شاید بشود به نوعی نگاه از بیرون به اثر رسید. از نظر خودتان فكر می‌كنید این تازه بودن كه در این فیلم است به مفهوم مرگ در فیلم بازمی‌گردد یا چیز دیگری است؟ 

به‌نظرم این مساله باز برمی‌گردد به المان‌هایی كه در خود فیلم وجود دارد. چه موضوع اصلی كه درباره مرگ است و همچنین كاراكتر مرده‌شوری كه كمتر به آن پرداخته‌ شده است و در سینما پیش از این هیچ‌گاه شخصیت اصلی نبوده است.

یك طرف بحث تابویی به‌نام مرگ است و یك طرف هم توجه به تماشاگر. فراتر از همه عناصری كه در فیلم وجود دارد با مدیومی به نام سینما طرف هستیم كه سرگرم‌كننده است. البته این سرگرمی متفاوت است. برای برخی با خواندن اشعار حافظ این سرگرمی در كنار آموختن حاصل می‌شد و برای برخی با آهنگ‌های كوچه‌بازاری. مساله سرگرمی یك موضوع نسبی است. 

خوشحالی‌ اكنونم را از استقبال از این فیلم با همه بچه‌های گروه و بعد با سینمای ایران تقسیم می‌كنم. شاید یادآوری كوچكی به كل سینما باشد كه مخاطبانی هم هستند كه علاقه‌مند چنین فیلم‌هایی اند. نیاز من به دیده شدن فیلمم توسط تماشاگر و عطش من به این موضوع همیشه در این ١٢ سال وجود داشت و هیچ‌گاه از نمایش فیلم ناامید نشدم.

اما بارها گفته‌اید كه شخصیت اصلی این فیلم خودش جلوی دوربین شما قرار گرفت. نوع نگاه شما به موضوع مرگ به‌گونه‌ای كه هم جهانشمول بودن آن دیده شود و هم تاریخ مصرف نداشته باشد و نوع ارتباط شما با آن بازیگری كه بازیگر حرفه‌ای سینما نبود و تعامل شما با او چگونه شكل گرفت كه به «خواب تلخ» منجر شد؟

پیش‌تر تجربه ساخت فیلم كوتاهی با نام «دست‌های سنگی» را داشتم و باب آشنایی من با اسفندیار شخصیت اصلی «خواب تلخ» شد. سه سال بعد برای ساخت «خواب تلخ» تصمیم گرفتم. این فیلم نخستین‌ تجربه فیلم بلند من بود. اسفندیار انتخاب من در همان كاراكتر فیلم «دست‌های سنگی» بود اما در آنجا شخصیت متفاوتی داشت.

البته معتقد بودم در فیلم بلند این تفاوت نگاه باید وجود داشته باشد. از طرفی در سال ٨٢ خیلی مرسوم بود كه در كار با نابازیگر بدون فیلمنامه و گاهی با یك خط داستان جلوی دوربین می‌رفتند. اما تنها اصلی در سینما كه هیچ‌گاه برای من قابل تغییر نبوده فیلمنامه است و همیشه باید یك فیلمنامه كامل داشته باشم.

«خواب تلخ» نتیجه همین نگاه است؛ اینكه نابازیگر كه تمام سادگی، صفا و صمیمت او قرار نیست جلوی دوربین بداهه باشد. این شیوه شاید برای سینمای مستند قابل توجیه باشد اما در سینمای داستانی شیوه كار با نابازیگر متفاوت است. من به عنوان فیلمساز وظیفه دارم وقتی نابازیگری را جلوی دوربین آورده‌ام و با زندگی، نگاه و شخصیت او آشنا شده‌ام در عین حال باید داستانی هم برای خودم داشته باشم.

 تركیب داستان دراماتیكی كه در ذهن دارم با نابازیگر به نوشتن فیلمنامه منجر می‌شود. طبیعتا در این پروسه دیالوگ‌هایی باید نوشته شود كه از خود نابازیگر وام یا الهام گرفته شده است، به‌گونه‌ای كه وقتی بیان می‌شود، مال خود نابازیگر به‌نظر برسد.

این پروسه‌ای بود كه من به آن اعتقاد داشتم و معتقدم با چنین كاری می‌توان یك نابازیگر را خیلی در فیلم به اوج ببری. تمام فیلم‌هایی كه با نابازیگر كار كرده‌اند و فیلم‌های درخشان سینما هستند با همین نگاه ساخته شده‌اند و من به‌هیچ‌وجه به نگاه بدون فیلمنامه اعتقادی ندارم.

اكران نشدن اتفاقی هولناك است

 مرگ در فرهنگ ایرانی خیلی مهم است. خیلی‌ها معتقدند مرگ یكی از شاه كلیدهای جهان‌بینی ایرانی است. اما این موضوع همیشه فضای سنگینی باخودش داشته كه به نوعی به آن تقدس بخشیده. با این حال شما با آن شوخی می‌كنید. البته به‌نظرم داستان فیلم خواب تلخ مرگ نیست بلكه داستان زندگی است. درواقع این آدم‌ها درگیر زندگی هستند. قابل پیش‌بینی است كه برخی موضوعات حساسیت‌برانگیز هستند. چرا سراغ مرگ رفتید و چرا با آن شوخی كردید؟ فكر نمی‌كردید تركیب این دو حساسیت ایجاد می‌كرد؟

به‌نظرم شما دوباره ناخواسته بحث ١٢ سال عدم اكران فیلم و كالبدشكافی آن را انجام می‌دهید.

به هرحال این موضوع مهم بود وگرنه فیلم هیچ مشكلی نه در فرم و نه در محتوا داشت كه توقیف شود؟

باوجود گذشت ١٢ سال از ساخت این فیلم، برای من فقط مساله عدم اكران مهم بوده است و كلمه توقیف همیشه باری سنگین دارد و به عنوان كسی كه بیشتر از همه از این كلمه آزار دیده‌ام، باید بگویم در این حوزه از این كلمه سوءاستفاده شده است. توقیف فیلمی كه هم سرمایه فیلمساز و هم حاصل نگاه او است با تاخیر یك ماهه و دوماهه در اكران فرق دارد.

به‌نظرم خیلی مواقع با این كلمه بازی شد و شأن كلمه توقیف را پایین آوردند و آن را دم‌دستی كردند و توجهی به وجه مخرب كلمه توقیف نشد. كلمه توقیف باید همچنان ابهت خودش را داشته باشد تا از آن دوری كنیم و بدانیم چه سرنوشت بدی را برای یك گروه یا كل سینمای ایران می‌سازد.

 در این سال‌ها كمتر از كلمه توقیف استفاده كرده‌ام و فقط عبارت عدم اكران را مطرح كردم چون در درون خودش مستتر است. ما ١٢ سال زودتر می‌توانستیم این گفت‌وگو را داشته باشیم، ١٢ سال زودتر می‌توانستیم فیلم خواب تلخ را اكران كنیم و بفهمیم گروهی از مخاطبان هستند كه به این فیلم و سینما علاقه دارند و فیلمی است كه با گروهی از نابازیگران ساخته شده و كاملا دیده می‌شود.

 صادقانه بگویید آیا اگر ١٢ سال پیش این فیلم اكران می‌شد فكر می‌كردید تا این حد از فیلم استقبال می‌شد؟

صادقانه بگویم فكر نكنم! اما بازمی‌گردد به نگاه تسری‌بخش فرهنگی. بگذارید از خود فیلم وام بگیرم. همیشه اصطلاح از این ستون به آن ستون فرج است برای ما جذاب و امیدواركننده است.

سال ٨٣ اوج اكران‌های این فیلم چه در جشنواره‌های خارجی و چه جشنواره داخلی فیلم فجر بود. آن زمان ابتدای دنیای اینترنت بود و تبلیغات در دنیای مجازی به این صورت نبود اما تمام اكران‌های ما با استقبال روبه‌رو شد. از تمام نمایش‌های تك‌سانس استقبال بسیار زیادی شد.

منظورم این است كه آن زمان هم فیلم «خواب تلخ» فریاد می‌زد كه من‌را ببینید! یعنی با فیلمی روبه‌رو هستیم كه در زمان اكران اولیه خودش هم نشان داد كه با وجود متفاوت بودن، تماشاگرپسند است. اما به این نگاه توجه نشد و اكنون خوشحالم كه بعد از ١٢ سال این اتفاق افتاد. اگرچه شیرینی اكران فیلم در زمان خودش قابل مقایسه با اكران‌های بعد نیست. نگاه‌های بازدارنده همیشه وجود داشته است.

 نمونه «خواب تلخ» به عنوان یك نمونه جامعه‌شناسانه لازم است مورد تعمق قرار گیرد تا از آن درس بگیریم. فیلم سال ٨٢ ساخته شد ولی در جشنواره فجر از سوی هیات انتخاب پذیرفته نشد.

كاملا منطقی است كه ممكن است هیات انتخابی یك فیلم را نپسندد اما فضای تخریبی از آن زمان برای من شكل گرفت كه یك فیلم ضعیف با ساختاری عجیب كه شخصیت اصلی آن مرده‌شور است، ساخته شده و این فضا تبعات زیادی برای من داشت.

اكران نشدن اتفاقی هولناك است

جمله‌های كلیدی -  ١
 
من از مخالفان اصطلاح مخاطب خاص هستم و به نظرم اصطلاحی ابداعی است كه اوایل دهه ٨٠اختراع شد و بیشتر از یك نگاه محدودكننده دولتی می‌آید. چماقی است كه به شیوه محترمانه برخی فیلم‌ها را به محاق دیده نشدن می‌برد.

  «مخاطب خاص» به تدریج یك كلمه روشنفكرانه شد كه بیشترین سودش به نفع دولت بود و آن را چماقی كرد كه به برخی فیلم‌ها در طول سال‌ها اجازه اكران نداد و تازه با تشكیل گروه هنر و تجربه توانستیم این فیلم‌ها را ببینیم

جمله‌های كلیدی -  ٢
 
 واقعیت این است كه تقسیم‌بندی سینمای ایران پس از انقلاب سه گروه را شامل می‌شود. سینمای تجاری، دولتی و مستقل، و این سه گروه همیشه در كنار هم بوده‌اند و هرگاه كه این سه تعارضی باهم نداشتند دوران خوش سینمای ایران بوده كه هر گروه كار خودش را انجام می‌دهد

 در هیچ‌جای دنیا یك تهیه‌كننده تجاری امریكایی، فرانسوی یا ژاپنی كه به پول هم فكر می‌كند هیچ‌گاه به خودش اجازه نمی‌دهد پیش‌بینی كند فیلمی را كه به‌واسطه مستقل بودن فروش ندارد از اكران محروم كند یا به خودش اجازه دهد آن را وارد چرخه اكران نكند


ویدیو مرتبط :
فتنه 97 کلید خورد ..!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

گلایه های نگار فروزنده از کارگردانی که دستمزدش را تمام و کمال خورد!



نگار فروزنده,عکس نگار فروزنده,فیلم های نگار فروزنده

گلایه های نگار فروزنده از کارگردانی که دستمزدش را تمام و کمال خورد!

بهمن ماه پارسال بود که کارگردانی که دوست ندارم حتی نامش را هم ببرم لطفش شامل حال من شد و با اصرار از من خواست که در فیلم تازه شان بازی کنم. به واسطه همکاری قبلی که با ایشان داشتم پذیرفتم و بدون قرارداد جلوی دوربین رفتم. ایشان مرا خاطر جمع کرده بود که نگران مبلغ قرارداد نباشم و نقشم را بازی کنم. من هم با انرژی کامل جلوی دوربین رفتم اما از فردای بعد از پایان فیلمبرداری هیچ خبری از ایشان نشد تا همین امروز.

نگار فروزنده از آن دست بازیگرانی است که با همان اولین تجربه سینمایی اش «پاپیتال» توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند. در سالهای بعد هم وی تجربه همکاری با کارگردانانی مانند داریوش مهرجویی، سامان مقدم، ابراهیم حاتمی کیا و حتی مسعود کیمیایی را در آثاری مانند «میکس»، «کافه ستاره»، «دعوت» و «محاکمه در خیابان» پشت سر گذاشت.

آخرین نقشی که از او به یادمان مانده است هم بازی در نقش خواهر «مجید سوزوکی» در دو قسمت ابتدایی «اخراجیها» است. این بازیگز سینما چند سالی است که کم کار شده و دلیل اصلی گفتگو با وی هم دلایل این کم کاری بود اما به ناگاه وی درباره رفتار ناجوانمردانه ای که یکی از کارگردانان از خود نشان داده سخن گفت و نتیجه اینکه کل گفتگو به کلاهبرداری این آقای مثلا کارگردان اختصاص یافت. متن کامل گفته های فروزنده را در ادامه می خوانید:


فیلمنامه های بی کیفیت را یک هفته ای تمام می کنند
دو سالی می شود که کاری نکرده ام چون نه تنها نقشهای خوبی پیشنهاد نمی شود که متاسفانه کارگردانان برای فیملهایشان ارزش قائل نمی شوند مثلا می خواهند فیلمبرداری یک پروژه را نهایتا در یک هفته به پایان برسانند آن هم با فیلمنامه هایی به شدت کم کیفیت. از همه اینها که بگذریم اخیرا اتفاقی برای من افتاد که نظرم را نسبت به سینما و تلویزیون بدجوری خدشه دار کرد.


به واسطه همکاری قبلی اعتماد کردم
بهمن ماه پارسال بود که کارگردانی که دوست ندارم حتی نامش را هم ببرم لطفش شامل حال من شد و با اصرار از من خواست که در فیلم تازه شان بازی کنم. به واسطه همکاری قبلی که با ایشان داشتم پذیرفتم و بدون قرارداد جلوی دوربین رفتم. ایشان مرا خاطر جمع کرده بود که نگران مبلغ قرارداد نباشم و نقشم را بازی کنم. من هم با انرژی کامل جلوی دوربین رفتم اما از فردای بعد از پایان فیلمبرداری هیچ خبری از ایشان نشد تا همین امروز.


خیلی خوب از خجالتم درآمد!
از آنجا که با این کارگردان قبلتر هم همکاری داشتم تصوری دیگر نسبت به او داشتم اما نمی دانستم که در کار قبلی تهیه کننده و سرمایه گذار کس دیگری بوده و وی فقط کارگردانی می کرده و در کار جدید بناست هم تهیه کننده باشد و هم کارگردان!

متاسفانه به واسطه اعتمادی که به این آقای کارگردان کردم نه قراردادی دستم است و نه حتی چکی که به واسطه آن به طریق قانونی حقم را بگیرم. تنها یک دلزدگی برایم باقی مانده! هیچ گاه یادم نمی رود که این آقای کارگردان مدام به من می گفت از خجالت تان درمی آیم و در نهایت هم خیلی خوب از خجالتم درآمد!


به جز بررسی فیلمنامه باید بر شخصیت آدمهای درگیر هم مطالعه کنم
نهایتا اینکه آخرین فعالیت بازیگری ام به سال قبل بازمی گردد که به خاطر اعتماد به یک کارگردان بی انصاف در فیلمی بازی کردم که به خاطر آن حتی یک ریال هم به من دستمزد ندادند! این رفتار باعث شد از این به بعد به جز بررسی فیلمنامه بر روی شخصیت آدمهای درگیر کار هم مطالعه کرده و بعد از بررسی سوابق قبلی شان نتیجه نهایی درباره همکاری یا عدم همکاری را به آنها اعلام کنم...../inn.ir