فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
چگونه بازیگر، شاعر و موسیقیدان شویم؟
خبرآنلاین: عباس محمدی درباره این مجموعه کتاب گفت: این 6 کتاب زیر مجموعه «چگونه هنرمند شویم؟» است که به صورت طنز به 6 مقوله بازیگری، شاعری، نقاشی، مدیر فرهنگی، موسیقی و نویسندگی پرداخته است. به گفته او این مجموعه به شکل طنز و کاریکاتور تدیون شده است که سه کتاب توسط امید مهدینژاد، دو مجموعه هم توسط اسماعیل امینی و یک مجموعه هم توسط جلال سمیعی نوشته شده است.
وی افزود: همانطور که میدانید در ساحت هنر اتفاقاتی میافتد که نه شایسته هنر است و نه هنرمند که این مجموعه در بیانی طنزگونه به این اتفاقات و معضلات فرهنگی در این حوزه ها اشاره دارد.
این مجموعه تولید حوزه هنری استان تهران است که سوره مهر آنها را در با قیمت 2 هزار و 300 تومان (مجموعه 6جلدی، 13هزار و 800تومان) منتشر کرده است.... / khabaronline.ir
ویدیو مرتبط :
نوازندگی آهنگ بندری"هله دان دان دان"امید جهان،توسط خودم
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
داوودنژاد موسیقی دان و بازیگر!
پدرش، علیرضا داودنژاد دوست ندارد داوودنژاد کوچک خیلی درگیر سینما شود و میخواهد بیشتر به درسش بچسبد. در کنار درسش کار موسیقی هم میکند. رپ مینویسد و میخواند، تمپو و پرکاشن میزند و دیجی هم هست.
- علی داوودنژاد
- شغل: بازیگر
- سن: 22 سال
- کاری که از او خواهید دید: بعداز فیلم مرهم هنوز کاری قبول نکرده است.
پدرش، علیرضا داودنژاد دوست ندارد داوودنژاد کوچک خیلی درگیر سینما شود و میخواهد بیشتر به درسش بچسبد. در کنار درسش کار موسیقی هم میکند. رپ مینویسد و میخواند، تمپو و پرکاشن میزند و دیجی هم هست.
همان اول میگوید اسمم را هم بگم؟ «علی داوود نژاد متولد خرداد 1368» قبل از اینکه بپرسم واقعا مثل خردادیها هستی؟ «اصلا خصوصیات خردادیها را ندارم و دورو نیستم، پدرم اردیبهشتی است و من هم بیشتر شبیه اردیبهشت ماهیها هستم. اما کلا به این چیزها اعتقادی ندارم.»
به اینجا که میرسد چشمانش برق میزند و تمام آن هیجانات را نشان میدهد. حین گفتوگو حواسش کاملا به اطرافش هست و به دوتا گربهای که بهش نزدیک میشوند نگاه میکند. طاقت نمیآورد و موبایلش را بر میدارد تا از آنها عکس بگیرد: «مهندسی کشاورزی میخوانم، دوستانم میگویند قراره فوق لیسانسم را در زمینه هلو هسته جدا بگیرم.» به همین حد توضیح اکتفا میکند. دلش میخواهد راجع به سینما صحبت کند و بدون مقدمه شروع میکند: «از وقتی چشمم را باز کردم سینما جزو خانوادهام بود پس برای من کار سختی نبود که بخواهم به دنبالش بروم. البته من هم میتوانم الکی از اول مصاحبه بگویم من عاشق بازیگریام. بله، دوستش دارم اما راستش این است که اگر قرار باشد شغلم بازیگری باشد، بیشتر از اینکه بهم خوش بگذرد، بد میگذرد.» از اینجا به بعد سعی میکند جدیتر باشد: «من یک مقدار نسبت به رضا، عموم و بقیه سختتر نقشی را قبول میکنم. فکر میکنم اگر گزیده انتخاب کنم بهتر است. جدی، گزیده و تاثیرگذار. اگر موقعیت خوب ودرستی باشد، سینما را ادامه میدهم. دلم نمیخواهد به خاطر پول بیایم که پسفردا بگویند این به خاطر پول هر فیلمی را بازی میکند.»