فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
چله کشی و کجوبندی
چله کشی
چله کشی به دو روش ترکی و فارسی انجام می شود که در اینجا به توضیح روش چله کشی ترکی که نسبت به چله کشی فارسی ساده تر می باشد پرداخته می شود.
چله کشی ترکی: چله کشی مهم ترین مرحله قبل از بافت گلیم می باشد.
معمولاً جنس نخ چله از پنبه و به رنگ سفید می باشد. در بعضی مناطق از پشم ( در میان عشایر ) و به ندرت ابریشم به عنوان چله استفاده می شود.
نخ پنبه ای دارای استقامت، تاب و قدرت کششی بیشتری به عنوان چله یا تار است.قبل از شروع چله کشی دو رشته نخ ( با قطر بیشتر از چله – یا چند لا از نخ چله ) به فواصل دلخواه ( حدود ۲۰ سانتی متر ) و به موازات سر دار و زیر دار به پایه های عمودی دار ( راست روها ) می بندیم.در اصطلاح به این دو رشته نخ ، نخ زهوار گفته می شود. نخ زهوار بالا، جای قرار گرفتن چوب هاف و نخ زهوار پایین جای قرار گرفتن تسمه مهار ( از جنس چوب یا فلز به عرضcm 3-2 و قطر mm 5-3) می باشد.
در ابتدا سردار و زیردار را اندازه گیری می کنیم و نقطه میانی را به دست می آوریم.سپس طرفین این نقطه میانی را در سردار و زیردار به واحدهای cm10 تقسیم می کنیم.این عمل برای دقت و سرعت در شمارش نخ های تار ( چله ) انجام می شود و به آن تقسیم بندی و سیه بندی گفته می شود.
سپس نخ چله را که از روی دوک یا کلاف به صورت گلوله در آورده ایم را در دست می گیریم و سر آن را به زیر دار می بندیم.برای انجام چله کشی ترکی به همکاری ۲ نفر نیاز است.یک نفر در پایین نزدیک زیردار می نشیند و دیگری مسلط بر دار می ایستد. نفر نشسته گلوله نخ را از زیر زهوار پایین و روی زهوار بالا رد می کند و به نفر دوم می دهد و او گلوله را از روی سردار عبور داده و به صورت مستقیم به سمت پایین هدایت می کند تا نفر نشسته آن را بگیرد.سپس نفر نشسته این بار گلوله را از روی نخ زهوار پایین وزیر نخ زهوار بالا رد می کند و مجدداً به نفر دوم می دهد.یعنی عکس دفعه قبل عمل می کند و به همین ترتیب گلوله نخ به صورت یک در میان از زیر و روی زهوارها رد می شود تا چله کشی به تعداد مورد نیاز انجام شود.
به طور معمول پودها هنگام بافت کشیده می شوند و موجب کاسته شدن عرض گلیم می شوند برای رفع این مشکل معمولاً چند جفت تار بیشتر از اندازة مورد نیاز کشیده می شود.بعد از اتمام چله کشی انتهای نخ چله مجدداً به زیر دار گره می خورد و محکم می شود.
نکات مهم چله کشی:
۱- قبل از انجام عمل چله کشی دار گلیم را مورد بررسی قرار دهیم تا از سالم بودن آن مطمئن شویم.سردار و زیردار باید موازی هم و کاملاً عمود بر راست روها باشند و دارای هیچ گونه عیب و برآمدگی زائد نباشد.
۲- عمل چله کشی باید کاملاً در وسط دار به صورتی که دو طرف متقارن باشند انجام شود و سنگینی چله ها به یک سمت منتقل نشود.
۳- با توجه به ظرافت و درشتی طرح اقدام به تهیه نخ چله مناسب می کنیم.
۴- کشش نخ های تار در تمام عرض دار به صورت یکنواخت و مساوی باشد و بهتر است چله کشی در یک زمان انجام شود و بین آن وقفه نیفتد.
۵- عرض مورد نظر برای گلیم را باید از قبل مشخص کنیم و تعداد نخ تار را با توجه به عرض کار محاسبه و تعیین کنیم.
۶- فاصله بین تارها معمولاً به اندازة قطر چله مصرفی می باشد.به این ترتیب در هر یک سانتی متر بین ۴ تا ۵ تار به طور معمول کشیده می شود.
۷- تعداد تارهای کشیده شده زوج می باشد.برای اطمینان از درستی این امر اگر نخ چله را در ابتدا از زیر زهوار پایین عبور داده ایم،در انتها باید نخ چله را از روی زهوار پایین عبور دهیم تا چله ها به صورت زوج یا جفت باشند.
۸- عمل چله کشی را به صورت سفت و با کشش زیاد انجام نمی دهیم، زیرا بافت گلیم احتیاج به کشش زیاد در چله ها ندارد. ذکر این نکته به این معنی نیست که باید کشش کم باشد یا چله کشی شل انجام شود، بلکه باید کشش چله ها متوسط و متناسب صورت گیرد.
بعد از رعایت این نکات و انجام چله کشی به کارهای بعد می پردازیم.در ادامه به جای نخ زهوار پایین تسمه مهار چوبی یا فلزی را در لابلای تارها قرار می دهیم و به سمت پایین هدایت می کنیم.پس از عبور تسمه می توانیم نخ زهوار پایین را قطع کنیم یا آن را به سمت پایین و زیر کار هدایت کنیم.سپس به جای نخ زهوار بالا چوب هاف را قرار می دهیم که دارای طولی معادل عرض دار و قطر تقریبیcm 3 می باشد.لازم به ذکر است که نخ زهوار بالا را قطع نمی کنیم تا اگر به هر دلیلی چوب هاف را از محل آن برداشتیم بتوانیم به کمک نخ زهوار مجدداً چوب هاف را به مکان خود هدایت کنیم. _
کجوبندی
برای کجوبندی ابتدا به دو سر چوب کجو میخ می زنیم و نخی را به صورت چند لا تاب می دهیم و به وسیله اتصال به این میخ ها آن را روی چوب کجو محکم می کنیم، که به آن نخ کجو یا نخ نیره نیز گفته می شود.چوب کجو را به راست روها می بندیم.سپس به وسیلة نخی دیگر که قطر آن با قطر چله برابر است و به آن نخ کجوبندی یا نیره پیچی گفته می شود ، شروع به مهار چله های زیر هاف می کنیم.به این ترتیب که نخ کجوبندی را به نخ کجو گره می زنیم و برای استحکام دور کجو و نخ کجو قلاب می کنیم و گره می زنیم.سپس اولین چله روی هاف را کنار زده و نخ کجوبندی را دور اولین چله پشت هاف می گردانیم و دوباره روی کجو و نخ کجو قلاب می کنیم.به همین ترتیب یکی یکی نخ های روی هاف را کنار زده و با گرفتن نخ های زیر هاف بوسیلة نخ کجوبندی آنها را مهار می کنیم و در نهایت چله های زیر و رو به صورت تفکیک شده از هم قرار می گیرند.
نکته: برای فاصله گرفتن کجو از سطح چله ها و بهتر دیده شدن نخ های زیر و رو در هنگام کجوبندی دو قطعه تخته کوچک در طرفین بین کجو و راست روها قرار می دهیم و نیز برای اینکه فضا برای قرار گرفتن هاف بعد از کجوبندی داشته باشیم،در هنگام کجوبندی میله ای با قطر هاف روی چوب کجو قرار می دهیم و با وجود آن نخ های زیر هاف را قلاب کرده و مهار می کنیم و بعد از اتمام کجوبندی میله را بر می داریم و مشاهده می شود که فضای لازم برای قرارگیری چوب صاف ایجاد شده
منبع:carpetmaster.ir
ویدیو مرتبط :
چله کشی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
تاریخچه شب چله
دیر زمانی است كه مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا میدارند كه در میان اقوام گوناگون، نامها و انگیزههای متفاوتی دارد. در ایران و سرزمینهای همفرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام میبرند كه همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق كامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سالها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سیام آذرماه و بامداد یكم دیماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند كه مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار میشود؛ اما میدانیم كه در باورهای كهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمیشده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیینهای ایرانی، ریشه در رویدادی كیهانی دارد.
خورشید در حركت سالانه خود، در آخر پاییز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد كه موجب كوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریكی شب میشود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز میگردد كه نتیجه آن افزایش روشنایی روز و كاهش شب است. به عبارت دیگر، در ششماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانروز خورشید اندكی پایینتر از محل پیشین خود در افق طلوع میكند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایینترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجاییهای طلوع خورشید معكوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز میگردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمالشرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته میشد و آنرا گرامی و فرخنده میداشتند.
در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است كه یكی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی كه از لازمههای آن، حضور كهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد كهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراكیهای فراوان برای بیداری درازمدت كه همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام كیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار میآمده است و امروزه كاركرد خود را در تقویم میلادی كه ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه میدهد. فرقههای گوناگون عیسوی، با تفاوتهایی، زادروز مسیح را در یكی از روزهای نزدیك به انقلاب زمستانی میدانند و همچنین جشن سال نو و كریسمس را همچون تقویم كهن سیستانی در همین هنگام برگزار میكنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم كهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینكه نام نخستین ماه سال آنان نیز «كریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز میگردد و پیش از آن، آنگونه كه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل كرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه میگیرد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی كه پیرو مزدك، قهرمان بزرگ ملی ایران بودهاند (كه هنوز هم حامیان سرمایهداری لجام گسیخته اندیشههای عدالتجویانه او را سد راه منافع طبقاتی خود میدانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته میشد و از آن با نام «خرم روز» یاد میكرده و آیینهایی ویژه داشتهاند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود كه نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیكستان) است. همچنین در تقویم كهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است كه با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.
هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز میكوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار كنند. متأسفانه در گاهشماری نوظهوری كه برخی زرتشتیان از آن استفاده میكتتد و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با 24 آذرماه مصادف میشود كه نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی كه از شب چله با نام «عید نود روز» یاد میكند. از آنرو كه فاصله شب چله با نوروز، نود روز است.
امروزه میتوان تولد خورشید را آنگونه كه پیشینیان ما به نظاره مینشستهاند، تماشا كرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته میشده كه یكی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر كاشان است كه فعلاً تنها بنای سالم باقیمانده در این زمینه در ایران است. پژوهشهای نگارنده كه منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقیهای ایران)، نشان میدهد كه این بنا بگونهای طراحی و ساخته شده است كه میتوان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است كه تولد خورشید بگونهای ملموس و قابل تماشا در آن دیده میشود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیكی روستای رباط سفید، نیز دارا است كه البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید میشود.
در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است كه یكی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی كه از لازمههای آن، حضور كهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد كهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراكیهای فراوان برای بیداری درازمدت كه همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.