فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

«چرا رفتی» چگونه اینقدر محبوب شده؟


با توجه به آمار تماشاچیان همین کنسرت اخیر، شاید بتوان او را محبوب ترین خواننده بین این قشر به حساب آورد. بی تردید نقش مهم و موثر برند «شجریان» در این محبوبیت عمومی، غیرقابل انکار است.





همشهری ج
وان - احسان عمادی: همایون شجریان با وجود تمام خلاقیت ها و نوآوری هایی که در آوازها و تصنیف هایش به کار برده، هنوز روح و جوهر هنرش کلاسیک/ سنتی/ اصیل (یا هر عنوان دیگری که بیانگر همین مفهوم باشد!) به حساب می آید. طی این یک دهه آوازخوانی مستقل و بیرون از سایه پدر، هیچ وقت کلیت آثارش از این محدوده خارج نشده است. با این وجود، اقبال و محبوبیت عمومی اش بین نسل جوان - که به عقیده خیلی ها بخصوص از نسل گذشته، ارتباط عمیق و مدیدی با این جنس موسیقی ندارند و آن را چندان نمی پسندند - همچنان در حال افزایش است و با توجه به آمار تماشاچیان همین کنسرت اخیر، شاید بتوان او را محبوب ترین خواننده بین این قشر به حساب آورد. بی تردید نقش مهم و موثر برند «شجریان» در این محبوبیت عمومی، غیرقابل انکار است اما اگر غیر از این عامل بخواهیم دنبال دلایل دیگری بگردیم، به چه چیزهایی می رسیم؟

1- نقشه راه درست برای ارائه نوین موسیقی سنتی

اولین آلبوم مستقل همایون (نسیم وصل)، نزدیک به یک دهه پیش منتشر شد، وقتی او هنوز به 30 سالگی هم نرسیده بود. از آن زمان تاکنون او تقریبا در هر آلبومش تجربه ای تازه را آزموده است. از آواز و تصنیف خوانی به شکل صددرصد سنتی و طبق اصول و قواعد آموخته از پدران و نسل های پیش بگیر تا کارهایی که به موسیقی تلفیقی پهلو می زد و در تنظیم و اجرا، رنگ آمیزی های مدرن و ترکیب سازهای متنوعی داشت اما در این بین، شاید هنوز که هنوز است و پیش از این آلبوم آخری، ترانه اول آلبوم اولش («هوای گریه»: نبسته ام به کس دل/ نبسته کس به من دل...) محبوب ترین و شنیده شده ترین آهنگش بین قشرهای مختلف جامعه از سنین گوناگون بود؛ تصنیفی که هم سنتی بود هم نبود. نه آنقدر متفاوت و غریب که بشود آن را از زمره موسیقی کلاسیک مان خارج کرد و در طبقه دیگری گذاشت، نه آنقدر تقلیدی و وفادار نعل به نعل به سنت های پیشین که بتوان آن را بازآفرینی و ادامه از همان مسیر دانست.

«چرا رفتی» چگونه اینقدر محبوب شده؟

همه آن روح گذشته و کهن را داشت اما با هنرمندی و ظریف کاری، گوشه و کنارهایی از آن، چه در شعر، چه در آهنگ و تنظیم و چه در فرم خواندن و تحریر زدن، مطابق اقتضائات و تغییر خواسته ها و سلایق زمانه تغییر کرده بود؛ اتفاقی که تقریبا به همان شکل، در اغلب ترک های آلبوم «چرا رفتی» هم افتاده. انگار همایون به شکلی منحصر به فرد، فرمول زنده نگه داشتن موسیقی سنتی ما را، بدون اینکه اصل و ذاتش تغییر ماهیت یابد، پیدا کرده است.

2- انتخاب درست ترانه ها

این نقشه راه درست، برای اجرایی شدن و جامه عمل پوشیدن به جزییاتی نیاز دارد. یکی از مهمترین این اجزا، ترانه است، تجربه گروه های جوان و نوجوان موسیقایی در کشور ما نشان داده استفاده از اشعار درجه یک شاعران کهن (سعدی، حافظ، مولوی، خیام و ...) در قالب آهنگ های تازه، طوری که قرائت و تصویر جدید و به روزی از آن اشعار به دست دهد و اجرای متفاوت شان تجربه ای متفاوت هم در اختیار شنونده بگذارد، اصلا کار ساده ای نیست. قریب به اتفاق تجربه های اینچنینی منجر به شکست شده و به سرعت در طول زمان از یاد رفته اند.

اگر بنا باشد اجرای تازه ای از اشعار کهن در موسیقی «سنتی» اتفاق بیفتد که ماجرا شکل پیچیده تری هم پیدا می کند چون بهترین این اشعار، در شکل کلاسیک شان با حنجره خوانندگانی چون محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، علیرضا افتخاری، صدیق تعریف، ایرج بسطامی و ... با بالاترین کیفیت اجرایی جان گرفته اند و در خاطره همه ما ماندگار شده اند، و خواندن دوباره شان بعید است چیز ماندگاری به آنها بیفزاید (نکته ای که پاشنه آشیل آلبوم اخیر همایون هم شده و تصنیفی که با شعر مولوی اجرا کرده، ضعیف ترین کار مجموعه است.)

واقعا وقتی بخواهیم با شعر سعدی از فراق یار حرف بزنیم، آیا آوازی بهتر از «شب فراق که داند که تا سحر چند است؟» ناظری سراغ داریم؟ اما همایون با هوشمندی و زیرکی، غزل مثنوی سیمین بهبهانی («چرا رفتی؟») را برای این مضمون انتخاب می کند که همان حرف را با زبان و بیانی تازه می گوید و به این ترتیب یکی از بهترین تجربه های ترکیب موسیقی سنتی ما با شعر معاصر رقم می خورد.

نسل گذشته (مثلا شجریان پدر) هم هر کدام نمونه های خوبی از این تجربه ها داشته اند اما این جنس کار برای هیچ کدام آن چهره ها تبدیل به امضای شخصی نشد و امروز ما هر کدام شان را با ویژگی شاخص دیگری به یاد می آوریم. همایون اما فقط در این آلبوم، با چند قطعه به یادماندنی (همین «چرا رفتی»، «کولی» و «آینه روبرو») کاری کرده تا مدت ها با همین برند در ذهن همه ما بماند.

3- بی رقیبی

همایون در مسیری که در پیش گرفته، تقریبا منحصر به فرد است. آوازخوانان سنتی هم نسل او یا نزدیک به سن و سال او چهره هایی - مثل علیرضا قربانی و سالار عقیلی - کم و بیش بدون تغییری جدی و چشمگیر، در مسیر همان سنت پدرانه گام برمی دارند و در عین حال که در کار خود مسلط هستند و آثاری ماندگار هم خلق کرده اند اما در نهایت محصول نهایی شان به خاطر انتخاب ترانه ها، ملودی ها و تنظیم ها و فرم خواندن، «خاص پسند» است و هیچ وقت به اندازه آوازها و تصنیف های همایون، بخصوص بین قشر جوان محبوبیت پیدا نمی کند.

گروه های جوان دیگر هم که خلاقیت ها وایده هایی نو در موسیقی سنتی به کار می بندند، - نمونه هایی همچون «پالت» یا «چارتار» - آنقدر حال و هوا و فضای کارهایشان از این فضای کلاسیک فاصله دارد که بعید است کسی آثارشان را در این طبقه قرار دهد. در واقع انگار تنها خواننده ای که محل تلاقی آن سنت های گذشته با این نگاه جدید و تازه شده، همایون شجریان است. طبیعتا این بی رقیبی و بی مثالی، محبوبیت چشمگیر او را هم به دنبال دارد؛ مثل فروشنده ای که عرضه کننده انحصاری کالایی در بازار است و همین باعث می شود مشتریانش از کلیه رقبا بیشتر شود.

4- تنوع سلیقه ها

این یکی را شاید بعضی ها نقطه ضعف کار همایون به حساب بیاورند. اینکه معمولا آلبوم هایش یک روح و کلیت واحد ندارد، هویت یگانه ای نمی سازد و مثل مجموعه های پاپ، همه جور آهنگی برای هر سلیقه و حال و هوایی در آنها پیدا می شود اما فارغ از اینکه این ویژگی را برای کار یک هنرمند ضعیف بدانیم یا نه، وجودش باعث شده طیف گسترده و متنوعی از سلیقه ها را پوشش دهد و هر کس با هر خواسته ای این آلبوم یا کنسرت را بشنود، دست خالی از آن برنگردد.

«چرا رفتی» چگونه اینقدر محبوب شده؟

هم حال و هوای عاشقانه و دل سوختگی از فراق یار و غصه از جای خالی اش را می توان در آن یافت («چرا رفتی؟» و «کولی»)، هم آهنگ هایی با مضمون درگیری ها و چالش های شخصی و انسانی معاصر («آینه روبرو»، که شاید برای بعضی ها مود و فضای ترانه «آینه» فرهاد را هم تداعی کند)، هم تصنیف هایی با مضمون اجتماعی تر که داغدغه ارتباط انسان ایرانی با جامعه پیرامونش را در شرایط فعلی دارند («نه فرشته ام نه شیطان» و «در حصار شب» محمدرضا شفیعی کدکنی). این ویژگی کمیاب آلبوم/ کنسرت جدید همایون بین هنرمندانی که در این حوزه فعالیت می کنند، خود به خود کمیت مخاطبان بالقوه اش را افزایش می دهد و باعث می شود مشتاقان دیدن و شنیدن اجرای زنده اش، بیش از سایرین باشند.

5- پورناظری ها

موسیقی مثل سیما و تئاتر و برخلاف نقاشی و داستان نویسی، اغلب وقت ها یک هنر گروهی است. غیر از خود خواننده، شاعر/ ترانه سرا، آهنگساز، تنظیم کننده و تک تک نوازنده ها در موفقیت یا ناکامی یک اثر موسیقایی نقش بسزایی دارند و هر کدام اگر وظیفه خود را به درستی ایفا نکنند، می توانند حاصل زحمات دیگران را به باد دهند.

آنچه که تا به حال درباره ویژگی خاص کارهای همایون گفتیم، همین اضافه کردن نگاهی جدید و به روز به موسیقی سنتی، طبعا بدون هماهنگی و همراهی گروه دور و برش هرگز ممکن نمی شد. به این ترتیب، نمی توان تاثیر مهم حضور تهمورس و سهراب پورناظری، آهنگسازان و نوازندگان جوانی که تقریبا هم سن و سال خود همایون هستند و دغدغه ها و سلیقه های مشابهی دارند، در شکل گیری آلبوم اخیر و محبوبیت همایون را از قلم انداخت.

ساخت ملودی ها، نحوه رنگ آمیزی صوتی آهنگ ها و ساختن مود و فضایی مخصوص برای هر آهنگ (که مشخصا در دو قطعه «کولی» و «آینه روبرو» به اوج خود رسیده) نشان می دهد که این دو برادر جوان در کنار خواننده گروه شان، چه تیم خوب و یکدستی ساخته اند که نتیجه  اش، موفقیت و محبوبیت فعلی شده است.

برای اینکه وزن مهم آهنگسازی و تنظیم در این قطعات دست تان بیاید، کافی است ترانه «چرا رفتی؟» را با تصنیف زیبا و درخشان تیتراژ پایانی سریال «وضعیت سفید»، («گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را...» با صدای علیرضا قربانی) مقایسه کنید، می بینید با وجود معاصر بودن ترانه هر دو قطعه، شباهت صدای خواننده ها و نزدیک بودن مضمون اشعار، چقدر حال و هوا، مود و فضای دو کار با هم فرق می کند؟


ویدیو مرتبط :
با پراید اینقدر رفتی !!!!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چرا اپل اینقدر محبوب است؟


یک گزارش حاکی است درآمد اپل در سه ماه اول 2015 به رقم 74.6 میلیارد دلار رسیده است.

روزنامه ایران: یک گزارش حاکی است درآمد اپل در سه ماه اول 2015 به رقم 74.6 میلیارد دلار رسیده است.

در صورت تداوم این روند، درآمد این شرکت تا پایان سال به حدود298.4 میلیارد دلار خواهد رسید.

در سه ماه نخست سال‌جاری میلادی اپل موفق به فروش74.5 میلیون آی فون در جهان شد؛ یعنی هر ساعت 34000 دستگاه، اما رمز این موفقیت روزافزون و توقف‌ناپذیر اپل در چیست؟

علل موفقیت شرکت

کیفیت و سطح فناوری محصولات اپل معمولاً در حد رقبایش است، اما کاری که اپل می‌کند این است که به جای مانور روی سخت‌افزارهای قوی‌تر و بالاتر بردن سرعت و قدرت، سعی می‌کند آنها را ساده‌تر و با تمرکز بر راحتی کاربر در استفاده از گجت بسازد و عرضه کند. یکی از ترفندهای موفق و پولساز اپل این است که وقتی شما یکی از محصولاتش را خریدید، خواه ناخواه به سمت خرید محصول دیگر ترغیب می‌شوید و... هرچه که اپل می‌سازد، با هم مربوط می‌شود و با هم کار می‌کند. مثلاً پیام‌های رسیده روی یک ابزار را می‌توان روی ابزار اپلی دیگر چک کرد.

یا حتی یک ابزار را می‌توان با محصول دیگر اپل کنترل کرد. امروزه اپل بسیار روی این موضوع مانور می‌دهد و راه‌های متفاوت و جدیدتری برای به اصطلاح گفت‌و‌گوی ابزارهای اپلی با یکدیگر پیشنهاد می‌دهد. مخالفان اپل هم همواره بر همین نکته به عنوان یکی از دلایل حیله‌گری سردمداران اپل و مخالفت خود با سیاست‌های این کمپانی امریکایی انگشت گذاشته‌اند. دنیای اپل مانند یک تار عنکبوت گسترده کاربران را به دام می‌اندازد و دیگر خلاصی از آن دشوار است.

به هر حال،اغلب آگاهان امر و کارشناسان معتقدند اپل نه تنها موفق‌ترین شرکت حوزه فناوری و موفق‌ترین شرکت دنیا، بلکه موفق‌ترین شرکت تمام ادوار تاریخ است، گرچه این تعریف تا حدی اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد، اما برای آن دلایل و براهینی نیز می‌توان ذکر کرد که برخی از آنها شامل موارد ذیل است:

- اپل در صدر برند‌های فناوری: رده بندی‌های مختلفی بر اساس معیارهای گوناگون برای برندهای جهانی وجود دارد که در اغلب آنها اپل حائز مقام اول است. مثلاً در فهرست مشهور و معتبر فوربس، ارزش اپل دوبرابر مایکروسافت (دومین برند جهان، از لحاظ ارزش اقتصادی) برآورد شده و با مقامدار رتبه سوم، گوگل، فاصله زیادی دارد.

- پولسازترین شرکت تاریخ: اپل در آخرین گزارش مالی خود از درآمد74.6 میلیارد دلاری و سود باورنکردنی 18 میلیارد دلاری‌اش خبر داده؛ آن هم فقط برای سه ماه که در نوع خود یک رکورد برای درآمد فصلی یک شرکت محسوب می‌شود.

- نقدینگی: به گزارش اپل، این شرکت 178 میلیارد دلار نقدینگی انباشته دارد. در عمل با این مبلغ هر کمپانی خودرویی را در جهان به‌طور کامل می‌توان تملک کرد و باز هم مبلغ قابل توجهی باقی می‌ماند. بخش عمده این پول در خارج از مرزهای امریکا متمرکز شده است (عمدتاً ایرلند). سرمایه‌گذاری یا بازگرداندن این پول به سرمایه گذاران اپل، مستلزم پرداخت مالیات هنگفتی است که بی‌شک سران این شرکت مایل بدان نیستند.

- همکاری یا شکست رقبا: رقابت طلبی اپل زبانزد است. در سال 1984، در زمان مدیریت استیو جابز، اپل در جریان یک مسابقه ورزشی یک میلیون دلار صرفاً برای بدنام کردن رقیبش IBM خرج کرد. از دشمنی و رقابت دیرینه اپل و مایکروسافت نیز که همگان آگاهند. همین طور اعلام جنگ جابز علیه گوگل بر سر تصاحب و عرضه اندروید که خودش عنوان «جنگ هسته‌ای» بر آن گذاشته بود. اخیراً نیز که اپل مجادلات و دعواهای فراوانی بر سر حق ثبت، طراحی و سهم بازار با سامسونگ داشت. اما جالب است که تقریباً همه این دعواهای حقوقی و معارضه‌ها با پیروزی اپل به پایان رسیده است.