فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
"پایتخت" سفارشی نیست
سیروس مقدم تاکید کرد مجموعه "پایتخت" پختهترین اثر کارنامهاش است که بخشی از این امتیازها مدیون تجربههای قبلی و بخش دیگر مدیون گروه است.
مجموعه "پایتخت" نشان میدهد تجربه این سالها را در سریالسازی خود به کار بردهاید. به عنوان کارگردان چقدر از این سریال حاصل کارهایی است که سالهای گذشته کردید و چقدر کمک تنابنده به عنوان طراح فیلمنامه و فیلمنامه نویس بوده است؟
سیروس مقدم- کارگردان: سیروس مقدم پروسهای را در 20 سال گذشته طی کرده است که امروز به "پایتخت" ختم شده است. این مسیر از ملودرامهایی شروع شد که شاید در سطح میگذشت، قصههای غمانگیزی داشت و از برش قوی برخوردار نبود.
همه این ها تجربه شد تا به مجموعه "نرگس" رسید که هنوز پربینندهترین ملودرام شبانه تلویزیون است. بعد از آن هم "اغما" و مجموعههای مناسبتی دیگر. طبیعتا تجربه پشت این مجموعه سازی به خاطر دگردیسی بوده است و هدف این بوده که در کنار جذب مخاطب و نشاندن تماشاچی پای تلوزیون حرفی هم برای گفتن داشته باشد. یکسری مسائل و معضلات اجتماعی بیان شود و در کنار آن آدم احساس کند از این گذشته درسی هم برای آیندهاش گرفته است.
یعنی معتقدید که "پایتخت" نسبت به کارهای دیگرتان بهتر است؟
مقدم: این مجموعه پختهترین کارم است که بخشی مدیون این تجربه و بخش عمده دیگر مدیون گروه است. ما به درک مشترکی از ابزاری که میخواهیم در یک کار نمایشی به کار ببریم، رسیدیم. بخشی از کار مدیون تیم بازیگری است که یکدست و کمک کننده به کارگردان بودند. ریشه همه اینها به فیلمنامهای برمیگردد که به شدت تازگی، جدابیت و نوآوری دارد و مستندگونه و رئال است.
سهم محسن تنابنده در "پایتخت" فراتر از تیتراژ است. یکی از نویسندگان، بازیگر، بازیگردان و مشاوره من بود و شاید اگر کنار من نبود بسیاری از لحظات "پایتخت" اتفاق نمیافتاد. به دلیل اینکه شناخت، شعور و درک من از کمدی به مراتب ضعیفتر از محسن تنابنده است و او سابقه بیشتری دارد. این مکمل بودن باعث شد بسیاری از چیزهایی که برای من ناشناخته بود، با پیشنهاد و راهکارهای تنابنده در ساخت بهتر شود.
آقای الوند شما تجربه کار گروهی دارید، فیلمنامه "پایتخت" را چطور نوشتید؟
خشایار الوند - فیلمنامه نویس: از نظر من این یکی از بهترین شکلهای کار گروهی است. من و محسن پیش از این با یکدیگر دوست بودیم. فکر میکنم نمود آن در کار هم پیدا شد. چون محسن صاحب ایده اصلی بود و من به او احترام میگذاشتم. من یکسری از ایدههای پراکنده محسن را به صورت یک روال منطقی و قصه درمیآوردم. محسن جلوی دوربین نیز بود و شاید تمرکز نداشت.
یعنی شما به ایدههای محسن تنابنده سر وسامان میدادید؟ خودتان هم صاحب ایده بودید؟
الوند : محسن ایدههایی داشت که به شکل مجزا نمیشد در فیلمنامه آورد. کاری که محسن برای من کرد این بود که ایدههای من را هرس میکرد. این کار سبکی داشت. درعین حال که کمدی است، رئال هم هست، اما مستند گونه نیز نباید باشد و جذابیت نمایشی آن حفظ شود. شاید اگر من به تنهایی قصه را مینوشتم شاخ و برگ داستان خیلی زیاد میشد.
مسئله مهمتری که وجود داشت این بود که چون همزمان داستان را مینوشتیم از ایده بچهها هم استفاده میکردیم. در ابتدا با محسن صحبت کردیم در مورد اینکه این خانواده چگونه باشند، برای چه به تهران می آیند، چه اتفاقی برایشان میافتد و.. بعد از اینکه اولین متن را خواندم به نظرم زبان آدمها خیلی شبیه این قصه نبود.
بعد از صحبتی که با محسن داشتیم و تغییرات ایجاد شده، من هم خودم را اصلاح کردم بعد از مدتی دیگر بچهها تشخیص نمیدادند کدام سکانس را من نوشتم و کدام را محسن. برای همین یکی از بهترین همکاریهای مشترک ما بود. همدیگر را قبول داشتیم و به ایدههای دم دستی راضی نمیشدیم، مثلان من ایدهای میدادم و محسن میگفت: این ایده که بوده اما چه چیز تازهتری میتوانی پیدا کنی، به نوعی چالش داشتیم.
شخصیتپردازی به نظرم تا قسمتهای آخر کامل است. چقدر از این شخصیتپردازی در فیلمنامه شکل گرفته بود؟
مقدم: یادم است دو سه بار متن نوشته شد ولی محسن تنابنده راضی نبود. اولین بار که قصه نوشته شد از خانهای در کنار خط راه آهن شروع شد و خانواده از حاشیه تهران به خانه یا در داخل تهران منتقل میشوند اما از آنجایی که بی خانمانی این خانواده برای مردم ملموس تر باشد به این نتیجه رسیدیم از شهرستانی شروع کنیم که طبیعت زیبا، فرهنگ غنی و لهجه دلنشینی دارد و خانوادهای که در این شهر هستند را بیاوریم به جایی که به آن تعلق ندارند. جایی که آلودگی هوا، آلودگی صوتی و اتوبان، عدم اعتماد آدمها و..را دارد. برای همین قصه در نهایت به همین فرمی که میبنید رسید.
شما در انتخاب بازیگران هم نقش داشتید؟
مقدم: واقعیت این است که وقتی آقای مهرانفر را در دفتر دیدم، به نظرم رسید ارسطوی فیلمنامه همین است. وضعیت شخصیتها در فیلمنامه مشخص بود. فقط تلاشم را میکردم در اجرا بچهها به راحتی برسند و تکنیک و فن باعث نشود دست و پای بچهها بسته شود و داستان از فرم زندگی رئال به یک فرم معمولی برسد. "پایتخت" اولین و شاید آخرین سریال من است که بدون دکوپاژ تصویربرداری میشد.
دکوپاژ سر صحنه بود یا اصلا دکوپاژ نداشتید؟
مقدم: میزانسن و دکوپاژ در صحنه بعد از اینکه سر سکانس به فضای کامل میرسیدیم، اتفاق میافتاد و تازه جای دوربینها مشخص میشد. یعنی ما یک پروسه را طی میکردیم، بعد مشخص میشد مستندترین شکل اتفاقی که قرار است در فلان صحنه بیفتد، این بود که از نمای بسته شروع کنیم نه از یک لانگ شات. این حالتها از تمرین بچهها به دست میآمد. همه خودمان را آماده کرده بودیم با کاری که از قبل نمیدانیم چیست، روبرو شویم. من سعی کردم این غافلگیری را همواره تا آخر سریال "پایتخت" با خودم بیاورم که بتوانم به همین شکل تماشاچی را غافلگیر کنم.
منظورتان این است چون گروه پتانسیل را داشت بدون دکوپاژ کار کردید؟
مقدم: دقیقا. چون آنقدر روی کاری که داشتند میکردند، مسلط بودند و لوکیشنها آنقدر منطبق بر قصه پیدا شده بود که احتیاجی به قواعد کلاسیک نداشتیم. من قواعد کلاسیک را در این کار بوسیدم و کنار گذاشتم. در خیلی از سکانسها ما میبینید قواعد جهت نگاه و..رعایت نشده است. حس کلی صحنه برایم مهم بود و باعث شد خیلی از پلانهایی که از نظر قواعد کلاسیک بنظر غلط میآمد، در حس مخاطب درست بنظر برسد.
آقای الوند شما موقع نوشتن به بازیگر خاصی فکر کرده بودید؟
الوند: روز اولی که در مورد فیلمنامه گپ زدیم، فهمیدیم مهمترین ویژگی داستان لحن است. باید به یک لحن مشترک میرسیدیم که جذابیت نمایشی داشته باشد و اتفاقات عجیب و غریب یک خانواده در 13 روز که شاید هر 10 سال یکبار برای یک خانواده میافتد، واقعی باشد. با توجه به این لحن، بازیگران انتخاب شدند اگر این کست نبود، لحن هم درنمیآمد. یکی از شانسهای کار آقای خمسه بود.ابتدا بازیگر دیگری برای این نقش مدنظر بود، اما مطمئنم هر کس جز خمسه لحن را بهم میریخت یا مثلا اگر خانم رامینفر نبود این لحن بازی خوب از کار درنمیآمد و به نظرم نقطه برجسته این کار بازیگرانش هستند.
خمسه چقدر بداهه داشت؟
مقدم: بابا پنجعلی در قصهای که طراحی شده بود پیرمرد محترمی بود که سادگیهای روستایی دارد. او نقطه ضعفی به نام فراموشی دارد که طبیعی است و هر کس پیر شود دچار آن میشود. تنها تفاوت این شخصیت با شخصیتهای دیگر این است که خانوادهاش به او احترام میگذارند و خانه سالمندان زندگی نمیکند. از ابتدا قرار بود خمسه کم گو اما موثر باشد. افرادی که فراموشی دارند معمولا تمرکزشان روی یک نفر است و بابا پنجعلی هم فقط نقی را میشناسد. یا مثلا چیزهایی را به یاد میآورد که دیگران فراموش کردند. اینها در تمرین و بده وبستان و توافقهایی که از ابتدا صورت گرفته بود، در فیلمنامه گنجانده شد.
از همان ابتدا خمسه کم دیالوگ بود یا در حین تصویربرداری به این نتیجه رسیدید؟
مقدم: ما زیرکیهایی داریم. زمانی که یکی دو قسمت از کار پخش شد و بازخورد مردم را دیدیم، تکیه کلامهایی که مردم از پنجعلی دوست داشتند را بیشتر کردیم و به جای نوشتن دیالوگهای جدید برای او از همان دیالوگها استفاده کردیم.
خانم حسن پور چطور شد به "پایتخت" دعوت شدید؟
سمیرا حسن پور- بازیگر: همکاری اولم با سیروس مقدم در "چاردیواری" بود. بعد از آن برای مجموعه "زیر هشت" دعوت شدم که این همکاری ادامه پیدا نکرد. بعد هم که "پایتخت پیشنهاد شد. تا دقیقه نود قرار نبود من بازی کنم اما بالاخره در این کار حضور پیدا کردم.
برای "چاردیواری" تست بازیگری دادید؟
حسن پور: برای مجموعه "رستگاران" تست بازیگری دادم. تجربه بازیگریام هم به تئاترهایی که کار کرده بودم، برمیگردد. برای "چاردیواری" دوباره از من تست گرفتند و آقای آقاخانی انتخابم کرد.
ظاهرا هدف اصلیتان از ساخت این مجموعه بیان سختیهای مهاجرت بود. درست است؟
مقدم: من با هدف اینکه یک کار درمورد مهاجرت بسازم کار را شروع نکردم. ضمن اینکه قرار بود داستان این مجموعه در تهران اتفاق بیفتد و شخصیتها تهرانی باشند.
یعنی "پایتخت" مجموعهای سفارشی نیست؟
مقدم: این یک سوء تفاهم است و "پایتخت" به هیچ وجه سفارشی نیست. شبکه اول سریالی آماده نمایش برای عید داشت و قرار نبود مجموعه "پایتخت" برای نوروز آماده شود. مبدا حرکت ما یک جمله آقای تنابنده از داستان بود و علاقه من و الهام غفوری به این خط قصه.
قصه ابتدایی چه بود؟ شما چرا در این فرصت کوتاه قبول کردید بسازید؟
مقدم: خانوادهای که بنا به دلایلی مجبور میشوند ایامی را در کامیون زندگی کنند. به نظرم آن کامیون میتوانست ما را به هر نقطهای از جهان که بخواهیم ببرد. وارد هر معضل اجتماعی میتوانسیم بشویم و هر مساله اقتصادی سیاسی، ورزشیع اجتماعی و... را میتوانستیم مطرح کنیم. اگر این ایده را دو دستی نمیچسبیدیم مثل این بود که لیوان شهد عسل را پس میزدیم. بعد از اینکه ما این کار را سفارش دادیم و برای سازمان تعریف کردیم، بحث ساخت آن جدی شد. من و محسن تنابنده بعد از این کار طرح دیگری را پیگیری میکردیم اما سازمان از ما خواست ساخت "پایتخت" را جلو بیندازیم و ما هم طرحی که در دست داشتیم را رها کردیم.
چرا قصه را در مورد تهرانیها پیش نبردید؟
مقدم: وقتی قصه جلوتر رفت این بحثها از فیلمنامه درآمد. کم کم متوجه شدیم که اگر یک شهرستانی از شهر دیگر به تهران بیاید و چنین موقعیتی داشته باشد، مشکلاتی برایش به وجود میآید. تفاوت فرهنگی، تفاوت لهجه، پوشش و خلق و خو هم مطرح میشود. در نهایت همه این قضاوتها به تماشاچی سپرده میشود که از شهرشان به تهران بیایند یا خیر.
انتخاب خانهای نزدیک اتوبان که گویای همه چیز بود!
مقدم: باور می کنید این مساله هم برایمان قطعی نبود؟ ما نمیخواستیم پیام مستقیم بدهیم. خانواده نقی با تهران ناسازگار بودند و هما هم به این نکته در جملههایش اشاره کرد.
اما به نظرم همه چیز حساب شده بود.
مقدم: مطلقا چنین چیزی نبوده است.
الوند: ما به خاطر اینکه این مجموعه برای نوروز تدارک دیده شده بود اصلا اشارهای به تهران مخوف نداشتیم. سمت بحث اعتیاد، تکدی گری و فحشا نرفتیم. دم دستیترین چیز برای ما همین بود و خیلی جا داشت که چنین مسائلی را در فیلمنامه بگنجانیم. تهران با چنین ویژگیهایی برای آدمهای این چنینی مناسب نیست. نمیخواستیم خیلی به تلخیهای زندگی در تهران اشاره کنیم و هدفمان این بود که خانوادهای به ارزش یکدیگر پی ببرند.مطمئن باشید اگر نامه شهرداری برایشان نمیآمد، یک ماه بعد میرفتند علی آباد. چون تهران جای خوش گذرانی برای این خانواده نبود.
"پایتخت" به قومیتی توهین کرد؟ به نظرم اگر مردم از زبان شما بخوانند برایشان باورپذیرتر است.
مقدم: توهین به هر شکلی زشت و ناپسند است. ما در این سالها سعی کردیم شرافتنمدانه کار کنیم و دلیل برقراری ارتباط ما با مردم این است که درتمام این سالها صادقانه برخورد کردیم و در رفتار عادیمان در خیابان هم چنین رفتار داریم. ادب را رعایت میکنیم تا با ادب با ما برخورد شود.
این مساله در مورد همه شخصیتها چه تقی تاکسی "چاردیواری" که با لهجه آذری حرف میزد و چه خانواده نقی، میخواستم بگویم قومیتها قابل احترام هستند و به هم اعتماد دارند و کنار یکدیگر قویترند. تلویزیون وظیفه دارد این جسارت را داشته باشد تا این مسیر را ادامه بدهد تا بتوانیم قومیتها را در آثار هنریمان داشته باشیم. وگرنه همه آثار نمایشی ما به تهران محدود میشوند. ما در این مجموعه از صنف خودمان هم وارد قصه کردیم تا بگوییم با چه مشکلاتی رو به روایم. رسانه نباید عقب نشینی کند تا مردم هم با قومیتهای دیگر آشنا شوند.
الوند: ایران مجموعهای از قومیتهای مختلف است.
منبع : خبرگزاری مهر
ویدیو مرتبط :
چرخ مجتبی سفارشی -نوه حاج احمد سفارشی زورخانه مختص آباد
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
دستگیری كلاهبرداران یك میلیاردی در پایتخت
كلاهبرداران حرفهای كه در قالب ۱۰ شركت كاغذی از ۲۰۰ تن نزدیك به یك میلیارد تومان كلاهبرداری كرده بودند، توسط ماموران پلیس آگاهی تهران بزرگ دستگیر شدند.
بیش از ۳۵ تن از شهروندان تهرانی در تیر ماه سال جاری با در دست داشتن شکوائیه های جداگانه ای به دادسرای ناحیه ۲ سعادت آباد مراجعه و اعلام كردند كه از طریق آگهی در جراید کثیرالانتشار به آدرس شرکتی به نام «آویژه ایرانیان» واقع در خیابان ستارخان، مبالغی چند میلیونی را درباره خرید لیزینگی خودرو به حساب شرکت مذكور واریز كرده بودند اما علیرغم وعده و وعیدهای متوالی این شركت تاکنون خودرویی دریافت نکرده بودند و در مراجعات بعدی خود متوجه شدند كه دفتر شرکت موردنظر تعطیل شده است.
با تجمیع پروندهها در شعبه هشتم دادسرای ناحیه ۲، کارآگاهان اداره چهاردهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ( اداره مباره با کلاهبرداری) مأمور رسیدگی به شکایت مالباختگان شدند.
در تحقیقات نخست از ۳۵ شاکی پرونده از سوی کارآگاهان اداره ۱۴، مشخص شد که محل شرکت دفتر مجللی متشکل از چندین کارمند مرد و زن با وضعیتی آراسته و مرتب بود که میتوانسته توجه هر تازه واردی را به خود جلب كند. همچنین مشاهده سربرگهایی که در فرمهای مکاتباتی با مشخصات و آرم ایران خودرو مورد استفاده قرار می گرفت هم موجب جلب اعتماد مشتریان شده بود.
كارمندان شركت مذكور مدعی شده بود كه نماینده مجاز شرکت ایران خودرو در تحویل لیزینگی خودروها است و در مدت کمتر از ۲۵ روز در صورتیکه مدارک متقاضیان و مبلغ واریزی کامل باشد، خودروی مورد نظر را تحویل متقاضیان خواهند داد.
در تحقیقات پلیس مشخص شد كه هویت اعضای اصلی این شرکت جعلی است ، لذا در اطلاعاتی که مالباختگان در اختیار كارآگاهان قرار دادند، یکی از کارمندان شرکت به نام «حسین - م» دردهم مردادماه امسال در خیابان آذربایجان شناسایی و دستگیرشد اما در تحقیقات از این فرد مشخص شد که وی از ابتدای تأسیس شرکت و از طریق آگهی استخدامی در جراید، به استخدام در آمده است و اطلاعات زیادی از نحوه فعالیت نفرات اصلی ندارد.
در ادامه پس از دستگیری «حسین» مشخصات نفرات اصلی در اختیار کارآگاهان قرار گرفت و پلیس متوجه شد كه فردی حدود ۴۵ ساله، خود را «امیری» معرفی کرده و هر ماه دو الی ۳ بار خود را به دفتر شرکت رسانده و به عنوان مدیرعامل حساب ها را بررسی می کرده است.
با توجه به اطلاعات بدست آمده از مشخصات ظاهری این فرد از قبیل وضعیت ظاهری و لهجه خاص شهرستانی فرد موردنظر، افسر پرونده احتمال داد این فرد می تواند متهم متواری به نام «بهنام - ص» باشد که از سال ۸۶ و پس از اخذ مرخصی از زندان، متواری شد.
بنابراین تصاویر «بهنام» به کارمندان دستگیر شده نشان داده شد و تعدادی از شکات که وی را دیده بودند نیز همگی تأیید کردند فرد اصلی تحت تعقیب همان کلاهبردار باسابقه فراری است.
این متهم سابقه دارفراری از حدود ۱۵ سال قبل دارای ۶ فقره سابقه کلاهبرداری اثبات شده و موجود در اداره چهاردهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در خصوص کلاهبرداری، فرار از زندان ، صدور چک بلامحل بود و هم اکنون نیز از سوی بازپرسی شعبه هشتم دادسرای ناحیه ۲ ، بازپرسی شعبه پنجم دادسرای ناحیه ۵ ، اجرای احکام و دادیاری شعبه دوم دادسرای ناحیه ۳ تهران تحت تعقیب قرار داشت.
کارآگاهان اداره چهاردهم برای دستگیری متهم موردنظر و دو تن دیگر به عنوان نفرات اصلی شرکت «آویژه ایرانیان»، بسیاری از شرکتهای فعال در امر خودروهای لیزینگی را زیر نظر گرفتند.
تا اینكه شركت «طاهاخودرو و تجارت خوردوی ایرانیان» كه از اواخر مهرماه مورد شناسایی قرار گرفته بودند و با مشخصاتی که از فعالیت اعضاء و کارکنان و نحوه فعالیت آنها بدست آمد کارآگاهان را بر آن داشت تا «احمدرضا توکلی» مدیر این شركت را تحت مراقبت شبانه روزی قرار دادند.
در ادامه در ۲۰آبانماه امسال در ساعت ۱۱ صبح پس از حدود یک ماه از شناسایی این شرکت از سوی تیم مراقب کارآگاهان، فرد مورد نظر که همان «بهنام» متهم سابقه دار بود، وارد آپارتمان شد كه در این هنگام با ورود کارآگاهان به دفتر شرکت طاها خودرو و تجارت خودروی ایرانیان، متهم که قصد داشت از محل متواری شود با اقدام به موقع کارآگاهان غافلگیر شد، با این وجود متهم تحت تعقیب تلاش كرد تا ضمن ایجاد درگیری فیزیکی با یکی از کارآگاهان، وی را خلع سلاح كند که این موضوع مأمور پلیس را وا داشت تا با شلیک تیر به پای چپ متهم، «بهنام» را دستگیر كند كه در ادامه متهم پس از دستگیری جهت مداوا به بیمارستان منتقل شد.
در ادامه بررسی شکایات مالباختگان، از سایر مراجع قضایی در سطح شهر تهران ، مالباختگانی که در شرکتهای مختلف کاغذی متعلق به «بهنام» و همدستانش به بهانه فروش لیزینگی خودرو از آنها کلاهبرداری كرده بودند به اداره چهاردهم دعوت شدند كه بر این اساس مشخص شد متهم و همدستانش در قالب شرکت «ارشیا شرق» از ۳۰ تن تا سال ۸۶ ،« شرکت آرمان خودرو و حامیان خودرو» كه از ۵۰ تن كلاهبرداری در سال های ۸۶ و ۸۷صورت گرفت، « شرکت آویژه» ۳۵ مالباخته که در سال ۸۷ از آنها کلاهبرداری شد، « شرکت تجارت ایرانیان» كه ۲ مالباخته داشت و «شرکت طاها خودرو» كه از ۱۰ تن كلاهبرداری شد و« شرکت لیان خودرو» كه «بهنام» از ۱۵ تن كلاهبرداری كرد.
همچنین متهم در سال ۸۶ یكبار از سوی پلیس دستگیر وبه تحمل زندان و رد مال محكوم شد اما در زمان سپری کردن حبس با سپردن وثیقه از زندان شركتهای واهی دیگری به نامهای «تجارت کاران طارم»،« تخت جمشید» ، «امید درخشان » و « آریا داما» از سوی متهم تاسیس شده بود كه در این میان «شرکت امید درخشان» در سال ۶۴ به عنوان پخش کننده مواد غذایی مجوز فعالیت گرفت، اما «بهنام» در شرکت های «لیان خودرو» ، با استفاده از اسناد و مدارک و سربرگهای شرکت امید درخشان اقدام به کلاهبرداری از شهروندان کرده بود .
در ادامه رسیدگی به این پرونده كلاهبرداری همدست متهم به نام «شیرعلی» در دهم آذرماه امسال در خیابان ستارخان شناسایی و دستگیر و به اداره چهاردهم منتقل شد و متهم دیگر این پرونده به نام «رضا» نیز چند روز بعد در محدوده مرکزی پایتخت شناسایی و دستگیر شد.
با اطلاعات بدست آمده از اعترافات سه متهم دستگیر شده مشخص شد که این افراد در سال ۸۱ که هر یک به اتهام کلاهبرداری های جداگانه در زندان قصر تحمل کیفر می کردند با یکدیگر قرار گذاشته تا پس از آزادی از زندان، شرکتهایی را برای کلاهبرداری از مردم تأسیس كنند.
چهارمین متهم این پرونده به نام «محمد» نیز که تنظیم کننده متن قراردادهای شرکت بود ، درپانزدهم آذرماه امسال با راهنمایی «شیرعلی» در میدان صنعت شناسایی و دستگیر شد .
ارزش اموال کلاهبرداری شده از مالباختگان شناسایی شده شرکت های مختلف متهمان که تاکنون به ۲۰۰ نفر رسیده، نزدیک به یک میلیارد تومان برآورد شده است که با توجه به گستردگی فعالیت های «بهنام» و همدستانش، احتمال افزایش تعداد مالباختگان و ارزش اموال کلاهبرداری شده از آنها دور از ذهن نبوده و با توجه به اینکه متهم اصلی پرونده در بیشتر اوقات در خارج از تهران و در شهرستان ها حضور داشته است احتمال آن وجود دارد كه وی در خارج از تهران و در شهرستان ها نیز از مردم کلاهبرداری کرده باشد.
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رییس پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر اظهار كرد: از شهروندانی که در شرکتهای فوق و در سال های اخیر از آنها کلاهبرداری شده و پس از دستگیری متهمان به اداره چهاردهم و یا دادسرای ناحیه ۲ مراجعه نکرده اند دعوت می شود تا جهت پیگیری شکایت خود به اداره چهاردهم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در خیابان وحدت اسلامی مراجعه و یا با شماره تلفن ۵۱۰۵۵۴۳۱ تماس بگیرند.