فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

هالیوود چگونه ترس جوانان را فاش می کند؟


جنگجویان پانزده – بیست ساله ای که این روزها از دل داستان های پرطرفدار ادبی و سینمایی بیرون می آیند، دقیقا با که و با چه می جنگند؟

ماهنامه همشهری سینما 24 - ترجمه مهدیه منصوری: جنگجویان پانزده – بیست ساله ای که این روزها از دل داستان های پرطرفدار ادبی و سینمایی بیرون می آیند، دقیقا با که و با چه می جنگند؟ سه سال پیش با به پایان رسیدن مجموعه فیلم های پنج قسمتی «گرگ و میش» و اکران فیلم های کم سروصداتری چون «میزبان» (اندرو نیکول) و «مخلوقات زیبا» (ریچارد لاگراونیز)، سینما ناگهان با پدیده ای جذاب مخاطبان جوان و نوجوانش را غافلگیر کرد: اکران فیلم «بازی بقا» در ماه مارس سال 2012 دوستداران این آثار را وارد فضای رزمی تازه ای کرد. در دنیای خیالی این آثار، قدرت همواره در دست حکومت های برتر است و قهرمانان جوان داستان که تقریبا هم سن و سال مخاطبانشان هستند، باید یاد بگیرند چگونه برای آزادی فردی شان بجنگند.

سه سال بعد، در اواخر سال 2015 آخرین قسمت از چهارگانه «بازی بقا» در حالی به نمایش درآمد که در دنیای واقعی، جوانان دیگری در گوشه و کنار دنیا، می رفتند تا یاد بگیرند چگونه با سلاح های شان آدم های بیشتری را بکشند. در چنین فضای وحشت زایی، استقبال گسترده از این دست آثار سوال برانگیز است. البته اینجا قرار نیست به این موضوع بپردازیم که کارخانه های سری ساز هالیوود چقدر در این سال ها توانسته اند تصویری شفاف از دنیا ارائه دهند اما در شرایطی که گروه ها و دسته های مختلف در سراسر دنیا از صنعت پر مخاطب و اثرگذاری چون سینما برای تبلیغ اهداف و آرمان هایشان استفاده می کنند، بهتر است نگاهی متفاوت به این دست آثار داشته باشیم؛ فیلم های علمی – خیالی که با بهره بردن از مضمون نبرد و مبارزه، جوانان بسیاری را در چهار گوشه دنیا مجذوب خود کرده اند.

هالیوود چگونه ترس های جوانان را فاش می کند

فیلم های «بازی بقا»، «ناهمگون» (نیل برگر)، «بخشنده» (فیلیپ نویس) و «دونده هزارتو» (وس بال) که به آنها اشاره خواهیم کرد، داستان شان در آینده ای نزدیک و در دنیایی پساآخرالزمانی اتفاق می افتد؛ دنیایی که در پی درگیری ها و جنگ های جهانی و فاجعه های زیست محیطی نابود شده است.

در سه مورد از این فیلم ها، بازماندگان بر خاکستر تمدن های گذشته جوامع تازه ای شکل داده اند. طبقات اجتاعی بسیار سختگیرانه از هم جدا شده اند و هدف، برقراری صلح و آرامش است. در دل سیستم فئودالی «بازی بقا»، همه گروه ها زیر سلطه ثروتمندترین گروه منطقه هستند و موظف اند بخش عمده ای از منابع و درآمدشان را در اختیار آنها بگذارند.

در دو فیلم «ناهمگون» و «بخشنده» سه دسته طبقاتی به این صورت وجود ندارد. اعضای جامعه با توجه به شغلی که دارند، مثلا کشاورزند یا پزشک و یا کارگر، هر کدام در گروهی قرار می گیرند. آنها در واقع باید از همان سنین نوجوانی بر اساس معیارهای نه چندان دقیق و روشن، گروه اجتماعی خود را انتخاب کنند. قهرمانان این فیلم ها جوانان و نوجوانانی هستند که حاضر نیستند با زور و تهدید در دسته بندی هایی که برای شان تعیین شده، قرار بگیرند. به خصوص این که این نوع دسته بندی ها معمولا بر اساس قانون مشخصی صورت نمی گیرد و حتی گاهی بوی توطئه می دهد.

هالیوود چگونه ترس های جوانان را فاش می کند

مثلا در «ناهمگون» آزمون نهایی که تعلق فرد را به یک دسته نشان می دهد، عملا ارزش و کارکرد درستی ندارد. در واقع جوانان این فیلم باید عضو گروهی شوند که برای شان تعیین شده؛ اما اگر این انتخاب را نپذیرند و خودشان گروه دیگری را انتخاب کنند و در آن گروه پذیرفته نشوند، محکوم به اخراج از جامعه و داشتن یک زندگی حاشیه ای و فقیرانه هستند، آن هم فقط به جرم این که انتخاب شان با آنچه برای شان تعیین شده بود، فرق داشته است.

جستجوی هویت فردی و مصائب خودشناسی، همواره از مضامین محبوب آثار ادبی و سینمایی بوده اما رنگ مایه اجتماعی – سیاسی که در این فیلم ها وجود دارد، می تواند برای مخاطب جوان تازگی داشته باشد. سیل وان دوولد، کارشناس و جامعه شناس فرانسوی، وضعیت متناقض جوانان امروز را به یک بن بست فریبنده تشبیه می کند.

از نظر او مشکل جوان امروز این است که در جامعه ای زندگی می کند که ظاهرا شرایط رشد و پیشرفت همه جانبه را برایش فراهم و او را به آزادی بیان دعوت می کند، اما حقیقت این است که اگر همین جوان، مخصوصا در جوامع بحران زده بخواهد از نظر اجتماعی و اقتصادی روی پای خود بایستد، باید تاوان سنگینی دهد و خودش را با ده ها قانون نوشته و نانوشته تطبیق دهد.

به عقیده وان دوولد، وقتی جوانان یک جامعه در زمینه شغلی و کسب درآمد با مشکلات متعدد روبرو باشند و امنیت مالی نداشته باشند، روز به روز بیشتر به ملحق شدن به جنبش های معترضانه اجتماعی و تبدیل شدن به همان مبارز و جنگجوی آرمانی فیلم ها گرایش پیدا می کنند. بزرگ شدن بخشی از مسیر مبارزه است و پیدا کردن شغل، همان مبارزه همیشگی است که البته خیلی ها را از پا در می آورد؛ مگر این که زره فولادین بر تن داشته باشند. هر چند در سال های اخیر، بازنشستگی زودهنگام یکی از پدیده های رایج در بسیاری از کشورها بوده اما وضعیت پیش رو چیزی کم از سرنوشت قهرمانان همان فیلم ها ندارد. معضلی که تک تک اعضای جامعه از همان ابتدای سال های جوانی تا پایان عمر باید با آن دست و پنجه نرم کنند.

هالیوود چگونه ترس های جوانان را فاش می کند
مخلوقات زیبا

این وضعیت در مورد جوانان با میانگین سنی بیست سال حتی کمی وخیم تر است. اگر نسلی که حالا سی ساله شده کمی به آینده امیدوار بود، جوان بیست ساله امروز از همین حالا امیدی به پیدا کردن جایگاهش در جامعه ندارد. او احساس می کند در این دنیای بی رحم به دام افتاده و مانند قهرمان فیلم های محبوبش ناچار است تن به سرنوشتی محتوم دهد.

این نداشتن افقی روشن از آینده در همان سکانس های آغازین فیلم «دونده هزارتو» به خوبی احساس می شود. چند پسر جوان که حافظه های شان پاک شده، خود را در فضایی ناشناخته، احاطه شده با دیوارها و موانع غیرقابل عبور می یابند. پس خودشان با توجه به قابلیت هایی که دارند، به چند دسته تقسیم می شوند.

سیل وان دوولد در ادامه تحقیقاتش این نکته را ذکر می کند که پیچیدگی مشکل جوانان این دوره این است که دشمن شان، چهره واضحی ندارد. جوانانی که جنبش های گسترده سال 1968 فرانسه را به راه انداختند، مبارزه شان مختصاتی کاملا واضح و آشکار داشت. دشمن آنها قدرت های اجتماعی و سیاسی وابسته به حاکمیت و سرمایه داری بود.

جوانان عصر حاضر با موجودی بدون چهره روبرو هستند؛ آنها در تاروپود اجتماعی بحران زده مسئولیتی پیچیده و نه چندان تعریف شده دارند. پدر و مادرها، سیاستگزاران اجتماعی و صاحبان سرمایه از جمله افرادی هستند که زندگی این نسل را خط کشی می کنند. جوانان نسل حاضر در حالی به اعتراض برمی خیزند که دقیقا نمی دانند چه کسی را هدف اعتراض های خود قرار دهند.
اما جنایتی که در این میان اتفاق می افتد کاملا واضح است. زمین بر اثر انواع جرایم، بحران ها و آلودگی ها نابود می شود و هالیوود همچنان تابلویی چشم نواز از این ویرانی ارائه می دهد. در قسمت دوم فیلم «دونده هزارتو» زمین بر اثر تابش شدید اشعه خورشید کاملا سوخته و به کویر تبدیل شده؛ این است انتقام زمینی که از تخریب های دیوانه وار انسان به ستوه آمد.

هالیوود چگونه ترس های جوانان را فاش می کند
ناهمگون

فیلم های آخرالزمانی دو وجه املا متمایز دارند؛ از یک سو افقی بی انتها از خرابه ها و بناهای عظیم فروریخته را به تصویر می کشند که نشان از عصر طلایی تمدن گذشته دارد و از سویی دیگر تصویرگر تمدن نوپایی هستند که اغلب شامل منطقه ای نه چندان وسیع است که با هدف برقراری صلح و آرامش شکل گرفته و توسط حصار یا صخره و دیوار می تواند کاملا سمبلیک باشد؛ در معماری فضاهای عصر جدید، پنجره های بزرگ و دریچه های نورگیر، از شفافیت و روشنی دوران تازه حکایت می کند و آوار بتونی ساختمان های غول پیکر قدیمی، حس ترس از هر آنچه از گذشته می آید را تداعی می کند.

پس نمی توان به قهرمانان جوان فیلم ها خرده گرفت که چرا اشتیاقی به حفظ این میراث گرانبها ندارند. میراث پردردسری که در آن، رقم بدهی ها بسیار بیشتر از گنجینه هاست. میراثی که حاصل سیستم اقتصادی ناسالمی است که چرخ دنده های بی رحم آن هر کس را که با معیارهایش هماهنگ نباشد به راحتی خُرد می کند.

سیستم اجتماعی طبقاتی در واقع سرپوشی است بر طغیان ها و بی نظمی های احتمالی. در «بازی بقا» نظم اجتماعی در گرو اجرای یکی از اصول رایج در روم باستان است؛ اصل «نان و سیرک». یعنی جلب رضایت عوام با توزیع نان و به راه انداختن بازی های سیرک. در این فیلم بازی های سیرک در واقع همان مسابقاتی است که شرکت کنندگان در آن در مقابل دوربین های تلویزیون واقعا همدیگر را می کشند.

نتیجه این که تاریخ نه تنها جلو نمی رود بلکه به عقب بازمی گردد. به خدایی باور ندارند و ایمان، به آن مفهوم قابل اعتنایش در باورهای کسی دیده نمی شود. شاید اوج باورهای یک فرد، ایمان به یک شخص استثنایی باشد؛ شخصی مجرب و کاربلد با انرژی های ویژه که البته باز هم نمی تواند نمونه کامل یک شخصیت قابل اتکا باشد.

هالیوود چگونه ترس های جوانان را فاش می کند
دونده هزار تو

به این ترتیب قهرمان های جوان فیلم حقیقتا نمی توانند الگویی مناسب برای خود پیدا کنند. در نهایت شاید به صورت مقطعی، به غیر از پدران شان، از یکی از افراد بزرگ تر از خود تبعیت کنند. اما پیدا کردن الگو عملا برای شان غیرممکن است. در فیلم «بخشنده»، در حالی که هیچ کس گذشته را به یاد نمی آورد، جوناس انتخاب می شود تا حافظه تاریخ باشد. راهنمای او مرد سپیدمویی است که برخی شناخت ها را به او می دهد اما به هیچ وجه نمی تواند استاد کاملی برایش باشد و قدرت عملی را که جوناس همواره آرزویش را داشته، به او بدهد.

در پایان فیلم «بازی بقا» کتنیس کم کم به این نتیجه می رسد که سردسته گروه شان با آن همه سخنرانی و شعار زیبا در مورد آزادی، فرق چندانی با حاکمان زورگویی که با آنها می جنگید ندارد.
تریس در «ناهمگون» هم وضعیتی مشابه دارد. آنچه باعث رشد و پیشرفتش می شود شناختی است که از خود پیدا می کند و نه داشتن الگویی که به آن تکیه کند.

قهرمان های جوان و جنگجوی سینما ظاهرا فقط زمانی به هدف نزدیک می شوند که به تنهایی عزم فتح دنیای آرمانی شان را می کنند. دنیایی که حالا دیگر خودشان هم آن را باور ندارند. دنیایی که نقشه پیچیده و سرگیجه آور رسیدن به آن، به سلاح و زره و بدن هایی بسیار قوی تر از بدن های نحیف جوانان عصر حاضر نیاز دارد.

  • نویسنده: ناتومی لوسیانی
  • منبع: روزنامه لوموند


ویدیو مرتبط :
رازی که وهابی ها نمیخواستند فاش بشود اما خدا آن را فاش کرد

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ترس جوانان از پایان دوران تجرد



اخبار,اخباراجتماعی , ازدواج

 در سال‌های اخیر، میزان آمار طلاق و جدایی در کشور افزایش یافته است به طوری که در شهرهای بزرگ از هر سه ازدواج، یکی به طلاق منجر می‌شود. به عبارت دیگر طلاق در بین زوج های ایرانی عادی شده است و با کوچکترین مشکلی جدایی را بهترین راهکار می دانند. این وضعیت بسیار نگران‌کننده است و برای حل آن باید ابتدا دلایل آن را دانست.

بسیاری از کارشناسان نداشتن شناخت، نداشتن امید به تغییر، نبود تفاهم، تکراری شدن و دخالت خانواده و نداشتن شغل مناسب را از مهم ترین علل اصلی طلاق در جامعه کنونی می‌دانند. از این رو نماینده ولی فقیه در اصفهان و امام جمعه اصفهان با اشاره به وضعیت نامطلوب ازدواج و طلاق، تغییر سبک زندگی، تجمل گرایی و عدم توجه به اشتغال پسرها که از موانع بر سر راه ازدواج است می گوید: «باید این موانع برداشته شود.»

 

وی با اشاره به اینکه اولویت اشتغال باید به پسرها داده شود تصریح کرد: «اگر زمینه اشتغال پسرها فراهم شود بستر برای ازدواج و تشکیل خانواده نیز فراهم می شود و شاهد افزایش ازدواج در جامعه خواهیم بود.» وی یادآوری کرد: «در بعضی از زمینه های شغلی مانند تدریس در مدارس، دانشگاه‌ها و پزشکی نیاز به استفاده از زنان وجود دارد اما در بعضی از شغل ها ضرورتی برای فعالیت خانم ها نیست.»


اما جامعه شناسان معتقدند که صرفا اشتغالزایی برای جوانان باعث افزایش ازدواج در جامعه نخواهد بود چرا که دلایل مهمتری مانند عدم مسئولیت پذیری جوانان در طلاق موثر است.


مجید ابهری،‌آسیب شناس در این خصوص به آفتاب یزد می‌گوید: اشتغال یکی از ضرورت‌های اساسی برای تحقق ازدواج است اما به تنهایی نمی‌تواند باعث افزایش آمار ازدواج گردد.وی اظهار داشت: در میان جوانان مجرد بیش از 40 درصد دارای شغل، حقوق و درآمد مناسب می‌باشند اما باز تمایلی به ازدواج ندارند، بنابراین قراردادن اشتغال به عنوان عامل اصلی برای تحقق ازدواج چندان منطقی نیست.این رفتارشناس در ادامه بیان داشت: با توجه به دلایل کاهش آمار ازدواج و کمرنگ شدن تمایل جوانان به آن از نگاه رفتارشناسی، اصلی‌ترین دلیل روانی و رفتاری در این زمینه مسئولیت‌گریزی جوانان و ترس آنان از پایان دوره تجرد و زندگی مجردی می‌باشد.

 

ابهری خاطرنشان کرد: متاسفانه در دو دهه گذشته خانواده‌ها از واگذاری مسئولیت به فرزندان خود فاصله گرفته و جوانان آشنایی کمتری با مهارت‌های زندگی پیدا می‌کنند یعنی بارها مشاهده می‌شود جوانی در خانه نشسته مشغول تماشای تلویزیون یا بازی رایانه‌ای است و پدر یا مادرش برای خرید از خانه خارج می‌شوند.

 

این رفتار شناس با بیان اینکه ازدواج یعنی پذیرفتن مسئولیت و گردن نهادن به آن در مدیریت زندگی است گفت: آزادی های دوران مجردی با ازدواج خاتمه می یابد. متاسفانه در بین زوجین که برای طلاق مراجعه می‌کنند بارها مشاهده شده است که زن یا مرد بعد از ازدواج تازه به یاد کارهایی می‌افتند که در دوران مجردی انجام نداده‌اند به همین دلیل دختران و پسران می‌ترسند با ازدواج آزادی‌های این دوران را از دست بدهند.ابهری در پایان یادآور شد: آموزش مهارت‌های زندگی در برقراری تفاهم و استفاده از آزادی‌های مشترک همراه با مسئولیت‌پذیری می‌تواند مکمل‌های اصلی در کنار اشتغال برای تشویق جوانان به ازدواج گردد و باعث بالارفتن آمار ازدواج شود.


 اخباراجتماعی  -  آفتاب  یزد