فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

نه زنگی،نه حرفی،نه یادگاری (مریم حیدرزاده)



مریم حیدر زاده, شعرهای عاشقانه

نه زنگی،نه حرفی،نه یادگاری
تونكنه رفتی به خواستگاری

 

خب ببینم كیه؟موهاش بلنده؟
توی خیابون بی صدامیخنده؟

 

چشاش چه جوره؟روشنه؟كشیدس؟
یقین دارم كه شبیه سپیدس

 

دساش چی؟جنس دستاش ازبلوره؟
توصورتش یه چیزی مثل نوره؟

ابروش چی؟حتماابروهاش كمونه
اخلاق ورفتارش چی؟مهربونه؟

چه رنگیه؟گندمی یاسفیده؟
چقددوسش داری تبت شدیده؟

 

كجادیدیش،توی محل كارت؟
اون چی،مث توشده بیقرارت

 

راستی مژش چی؟خیلی برمیگرده؟
همونه كه تورودیوونه كرده؟

 

راستی موهاش چه رنگیه؟طلایی؟
یارنگی مثل رنگ بی وفایی؟

 

قدش به قدت میخوره عزیزم؟
بردارم اسفندبراتون بریزم؟

 

خب عزیزم منو خبر میكرد
باگریه هام گلویی ترمیكردی

 

ترسیدی من آه بكشم یانفرین؟
ردشه همون لحظه مرغ آمین

 

من تورونفرینت كنم؟؟نمیشه
هنوزدوست دارم مث همیشه

 

تازه اگه دعاهامستجاب بود
قصه ی ماحالاتوی كتاب بود

 

خلاصه كه یه جمله می نویسم
بابارون پلكای سرخ وخیسم

 

اگه دعاهای منو می خوندن
به جای اون منو پیشت می شوندن

 

تاوقتی كه كلاغ نره به خونه
این آرزوتوی دلم می مونه

 

منبع:lat.blogfa.com


ویدیو مرتبط :
- maryam heydar zadeh Maryam Heydarzadeh - Akharin Nameh - مریم حیدرزاده اخرین نامه - مریم حیدر زاده

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اس ام اس شعرهای عاشقانه از مریم حیدرزاده



 

اس ام اس شعرهای عاشقانه از مریم حیدرزاده

 

گفتی که بیا و از وفایت بگذر
از لهجه بی وفاییت رنجیدم
گفتم که بهانه ات برایم کافیست
معنای لطیف عشق را فهمیدم


**********************************


کاش به پرنده بودی و من واسه تودونه بودم
شک ندارم اون موقع هم این جوری دیوونه بودم
کاش تو ضریح عشق تو یه روز کبوتر می شدم
یه بار نگاه می کردی و اون موقع پر پر می شدم

 

**********************************

 

شبی گفتی نداری دوست من را
نمی دانی که من شب چه کردم
خوشا بر حال آن چشمی که آن را
به زیبایی پسندیدی و رفتی

 

**********************************

 

به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست
قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم

 

**********************************


حالا بدان تو که رفتی در حسرت بازگشت
یک آسمان اشک آن شب در کوچه پایشده بودم
هر گز پشیمان نگشتم از انتخاب تو هرگز
رفتی که شاید بدانم بیهوده رنجیده بودم

 

**********************************

 

تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته
تو مثل سایبان امیدی برای یک دل خسته
تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم
تو مثل خنده یاسی و مثل غربت یک غم

 

**********************************


می توان در قلب های بی فروغ
لحظه ای برقی زد و خورشید شد
می توان در غربت داغ کویر
آن ابری که می بارید شد

 

**********************************


چه می شود تو صدایم کنی به لهجه موج
به لحن نقره ای و بی صدای چشمانت
تو هیچ وقت پس از صبر من نمی ایی
در انتظار چه خالیست جای چشمانت

 

**********************************


تو نازنین من بودی مثل حالا تا همیشه
کاشکی به جز من هیچ کسی این قدر زیاد دوست نداشت
یا که دلت عشق منو اول عشقاش می گذاشت

 

**********************************


رویای من همیشه به یاد تو سبز بود
رفتی و حرفی از غم رویا نمی شود
رفتی و دل میان گلستان غریب ماند
دیگر بهار محو تماشا نمی شود

 

**********************************


نمی دانم چرا رفتی
نمی دانم چرا شاید خطا کردم
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا، تا کی ، برای چه

 

**********************************


من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
نمی دانم چرا شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم

 

**********************************


چه می شد گر دل آشفته من
هر چشم تو عادت نمی کرد
و ای کاش از نخست آن چشمهایت
مرا آواره غربت نمی کرد

 

**********************************


تو را آن قدر در دل می سرایم
که دل یعنی ترا زیبا سرودن
فدای تو شقایق احساس
و رویای بی آغاز سرودن

 

**********************************


و حالا انتهای کوچه شعر
منم با انتظاری مبهم و زرد
ولی ایکاش جادوی نگاهت
غزل های مرا غارت نمی کرد

منبع:Funshad.com