فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
مینیون ها، احمق های قهرمان
مینیون ها از دیگر شخصیت های فرعی کارتون های سینمایی هستند که به خاطر محبوبیتشان، تبدیل به قهرمانان اصلی یک فیلم مستقل شده اند؛ فیلمی که حالا در آستانه فروش یک میلیارد دلاری قرار دارد.
هفته نامه همشهری جوان - محمد طالبیان: مینیون ها از دیگر شخصیت های فرعی کارتون های سینمایی هستند که به خاطر محبوبیتشان، تبدیل به قهرمانان اصلی یک فیلم مستقل شده اند؛ فیلمی که حالا در آستانه فروش یک میلیارد دلاری قرار دارد.
سال 2015 بدون شک بهترین تجربه یونیورسال در تاریخ سینمای جهان است. اکران تعدادی از پرفروش ترین فیلم های سال و به دست آوردن چند میلیارد سود آن هم در حضور آثاری همچون «انتقامجویان» می تواند به خوبی نشان دهد که این کمپانی در آینده تبدیل به یکی از رقبای اصلی برادران وارنر، دیزنی و فاکس می شود.
وجود مینیون ها یکی از دلایل اصلی موفقیت این انیمیشن سینمایی است؛ انیمیشنی که براساس شخصیت های زرد رنگ و احمق مجموعه فیلم های «من نفرت انگیز» ساخته شده و با بودجه پایینی که در اختیار داشت، اکنون یکی از کاندیداهای میلیاردی گیشه است.
مساله ای که بیش از پیش بر اهمیت این فیلم می افزاید، نقش مینیون ها به عنوان شخصیت های جانبی است که اکنون خود میزبان فیلمی مستقل شده اند. طی چند سال اخیر چنین اتفاقی برای دیگر شخصیت های معروف انیمیشن های سینمایی رخ داده و به مرور شرایط را برای موفقیت آثار مشابه به وجود آورده. در این میان نقش کارگردان های من نفرت انگیز بیش از گذشته پررنگ شده؛ کسانی که پیش از این اثر خاصی را در کارنامه نداشتند، اما به یکباره توانستند فیلمی را تولید کنند که تبدیل به یکی از نمادهای تبلیغاتی چند سال اخیر شود.
مقابله با ستاره های قدیمی سینما
نمادسازی در دنیای امروز سینمای جهان، کاری به شدت سخت است. سال ها پیش دیزنی توانست با ساخت شخصیت هایی جالب توجه بخش عمده ای از گنجایش نمادهای به اصطلاح کارتونی را به خود اختصاص دهد.
بعد از سال ها که شخصیت های کمدی دیزنی و در ادامه آن برادران وارنر محبوبیت قابل توجهی به دست آوردند، من نفرت انگیز به یکباره در میان قشر اعظمی از مخاطب های انیمیشنی تبدیل به چهره شاخص شدند. اصلی ترین دلیلی که مینیون ها توانستند به چنین محبوبیتی دست پیدا کنند، محدودنبودن آنها به زبان یا منطقه ای خاص بود.
همین موضوع باعث شده به سرعت این موجودات زردرنگ در نقاط مختلف دنیا به محبوبیتی قابل توجه دست پیدا کنند. نکته ای که بسیاری از قهرمان های دیگر شرکت ها همچون دیزنی و برادران وارنر از آن بی بهره بودند.
این موجودات زرد احمق
سال 2011 دریم ورکز با عرضه گربه چکمه پوش نشان داد که می توان از شخصت جانبی های فیلم های موفق باز هم به درآمدزایی رسید. زمانی که گربه چکمه پوش اکران شد، بیشتر کارشناس ها انتظار شکستی سخت را برای این فیلم می کشیدند، اما در نهایت ساخته کریس میلر توانست در گیشه موفق ظاهر شده و با بیش از 500 میلیون دلار درآمد تبدیل به یکی از انیمیشن های پرفروش چند سال اخیر هالیوود شود.
مسوولان یونیورسال که با اکران قسمت اول من نفرت انگیز به گنجی بزرگ از فرصت ها رسیده بودند، تصمیم گرفتند ساخت چند انیمیشن کوتاه را براساس مینیون ها در دستور کار قرار دهند. هرچند این انیمیشن ها نتوانستند با نمونه های ساخته شده توسط پیکسار رقابت کنند، اما در نهایت موفقیت چشمگیر قسمت دوم به آنها ثابت کرد که می توان فیلمی کاملا مجزا را براساس مینیون ها به اکران درآورد.
پیر کافین به عنوان یکی از دو خالق اصلی این مجموعه دست به کار شده و در ابتدا مجبور شد مراحل تولید فیلم شخصی خود را عقب بیندازد. کافین این بار با همکاری کایل بالدا که پیش از این به عنوان انیماتور در پیکسار حضور داشت مراحل ساخت مینیون ها را شروع کرد.
در جست و جوی نفرت انگیزها
از همان ابتدا تصمیم بر این شد که داستان فیلم جدید، زمانی قبل تر از حضور گورو (شخصیت اصلی من نفرت انگیز) به عنوان دوست مینیون ها روایت کند. کافین سعی کرده با ساخت مینیون ها نه تنها داستانی ابتدایی و پیدایشی را برای این موجودات عجیب و غریب روایت کند، بلکه نشان دهد مینیون ها تنها به یک چیز فکر می کنند و آن پیدا کردن صاحبی نفرت انگیز است.
از همان ابتدای تاریخ بشریت مینیونها به شکل موجوداتی تک سلولی و البته زردرنگ به وجود آمده و به مرور پیشرفت کرده اند. آنها در طول تاریخ به نقاط مختلف دنیا سفر می کنند. تا از میان شخصیت های مهم تاریخی همچون فرعون، ناپلئون و... نفرت انگیز ترین رئیس ممکن را پیدا کنند که در نهایت با گورو مواجه می شوند و ادامه داستان...
شاید بزرگ ترین ضعف فیلم همین داستان آن باشد هرچند حضور شخصیت هایی همچون، بتی، دراکولا یا حتی یک دایناسور تیرکس می تواند جذابیت های خاص خود را در اختیار داشته باشد، اما تمامی آنها به سرعت از روند اصلی فیلم خارج شده و این اسکارلت اورکیل با صداگذاری ساندرا بولاک است که تبدیل به شخصیت منفی فیلم می شود. البته در کنار او «جان هم» هم نیز به عنوان شوهر اسکارلت حضور دارد.
زردهای یک میلیاردی
انیمیشن مینیون ها در گیشه عملکرد بسیار خوبی داشته و با در اختیار داشتن بودجه ای 74 میلیون دلاری به فروشی معادل 970 میلیون دلار رسیده که برای انیمیشنی این چنینی بی سابقه است. تاکنون پیکسار و دیزنی با دو فیلم داستان اسباب بازی 3 و منجمد موفق شده بودند مرز یک میلیارد دلار را رد کنند؛ افتخاری که به احتمال فراوان طی هفته های آینده به مینیون ها نیز اختصاص پیدا می کند.
دنیایی از جنس تبلیغات
مطمئنا شما هم با تبلیغاتی مواجه شده اید که ارتباطی به مجموعه فیلم های من نفرت انگیز ندارند، ولی مینیون ها در آن حضور دارند. بعد از افزایش چشمگیر محبوبیت این موجودات، یونیورسال برخلاف شرکت های دیگر همچون دیزنی تصمیم گرفت، از موجودات زردرنگ و احمق خود به درآمد چشمگیری برسد. در حال حاضر این شرکت مشغول برنامه ریزی برای ساخت پارکی تفریحی براساس این شخصیت هاست. در کنار این موضوع مینیون ها سالیانه در تعداد زیادی تبلیغ تلویزیونی غیرمرتبط به یونیورسال همچون مک دونالد حضور دارند.
مسوولان استودیوی سازنده به طور رسمی اعلام کردند که در زمان اکران قسمت دوم این مجموعه، موفق شده اند چیزی حدود 500 میلیون دلار را تنها از تبلیغات به دست آورند. حال این نکته را نیز در نظر بگیرید که حضور مینیون ها در تبلیغات دیگر محصولات نه تنها برای یونیورسال سود به همراه دارد، بلکه برای برند مینیون ها نیز تاثیرگذار است. پیش از اکران فیلم سینمایی مینیون ها مشخص شد که مجموعه 250 میلیون دلار تنها از تبلیغات غیرمستقیم درآمد کسب کرده که رقمی فوق العاده محسوب می شود.
نکته ای که تهیه کننده های این مجوعه را همواره به ساخت قسمت های جدید راغب می کند، هزینه ساخت پایین است. برخلاف تولیدات پیکسار که هرکدام چیزی حدود 200 میلیون دلار آب می خورند، پیر کافین و کریس ریناد هرکدام از قسمت های این مجموعه را با بودجه ای زیر 100 میلیون ساخته و با سودی چشمگیر مواجه شده اند. اگر انیمیشن مینیون ها همین طور به عملکرد مثبت خود در گیشه ها ادامه دهد، می توان انتظار داشت که به سومین انیمیشن یک میلیاردی تاریخ تبدیل شود.
اطلاعات فوری
مینیون ها
• کارگردان: پیر کافین و کایل بالدا
• پخش کننده: یونیورسال
• بودجه: 74 میلیون دلار
• فروش جهانی: 970 میلیون دلار (در حال اکران)
• صداپیشه ها: ساندرا بولاک/ جان هم/ پیر کافین
• صداپیشه مینیون ها: مایکل کیتون/ استیو کارل/ جفری راش (راوی)
• متوسط امتیاز منتقدها: 56
از برنامه آینده خالقان مینیون ها باخبر شوید
آینده نفرت انگیز
با وجود اینکه سومین قسمت از من نفرت انگیز برای اکران در سال 2017 میلادی آماده می شود، کارگردان های اصلی این فیلم یعنی پیر کفاین و کریس ریناد مشغول ساخت فیلم های جداگانه ای نیز هستند که بد نیست نگاهی به آنها داشته باشیم؛ فیلم هایی که می توان جنون ساخته های قبلی این دو کارگردان را در آنها به خوبی دید. نکته قابل توجه این است که هرچند هر دو این کارگردان ها من نفرت انگیز را به عنوان اولین تجربه کارگردانی جدی خود در کارنامه دارند، اما همواره در ساخت آثاری نقش داشته اند که از استایلی مشابه بهره می برده.
کافین پیش از حضورش در سینما مجموعه تلویزیونی به نام پن واستن را تولید می کرده که داستان دوستی یک سگ و اسب آبی را روایت می کند. به طور کلی دوستی چنین موجوداتی به اندازه کافی احمقانه است که توانایی ادامه پیدا کردن به اندازه سه فصل را در اختیار داشته باشد. در مقابل ریناد با وجود حضور در سینما هیچ گاه تجربه کارگردانی نداشته.
زندگی پنهان حیوانات خانگی
داستانی را تصور کنید که در آن تعدادی حیوان خانگی به بهترین شکل ممکن زندگی خود را پشت سر گذاشته و البته با دیگر همراهان خود نیز درگیری های خاصی دارند. در این میان تعداد زیادی حیوان خانگی از وضعیت خوب خانگی ها ناراحت شده و تصمیم می گیرند جنبشی را علیه حیوان های خانگی شکل داده و زندگی آرام آنها را مختل کنند. این انیمیشن که توسط کریس ریناد برای اکران در سال 2016 آماده می شود، چهره های مطرحی همچون لوئی سی کی، آلبرت بروکس و کوین هارت را نیز به عنوان صداپیشه های خود در اختیار دارد.
فنیمالز
هرچند به نظر می رسد ساخت این فیلم کمی با تاخیر مواجه شده، اما پیر کافین به احتمال فراوان اولی اقتباس سینمایی از مجموعه کتاب های فنیمالز را در سال 2018 یا 2019 کارگردانی می کند. نکته قابل توجه این است که مجموعه کتاب های فنیمالز توسط ریکی گرویین، کمدین معروف انگلیسی ساخته می شود. فنیمالز داستانی را روایت می کند که شخصیت های اصلی آن تعداد موجود عجیب و غریب و البته به درد نخور هستند؛ داستانی کمدی که برای مخاطبی خاص نوشته شده.
مکمل هایی که بعد از محبوبیت قهرمان شدند
خروج از زیر سایه قهرمان
این اولین باری نیست که شخصیت های جانبی فیلمی خود میزبان یک اثر سینمایی می شوند هرچند این موضوع در سینمای لایواکشن کم اتفاق می افتد، اما انیمیشن ها با توجه به پتانسیل بالایی که در اختیار دارند، معمولا میزبان چنین اتفاقاتی می شوند.
گربه چکمه پوش
بودجه: 130 میلیون دلار
فروش: 554 میلیون دلار
متوسط نمره منتقدها: 65
بعد از موفقیت چشمگیر مجموعه فیلم های شرک، شخصیت گربه چکه پوش آن، هرچند براساس افسانه های قدیمی شکل گرفته بود، اما به محبوبیت بالایی دست پیدا کرد. کری میلری که وظیفه کارگردانی قسمت سوم شرک را برعهده داشت، از سوی پارامونت مامور شد فیلمی سینمایی به عنوان پیش زمینه داستانی مجموعه اصلی را براساس شخصیت گربه کارگردانی کند.
گربه چکمه پوش با حضور افرادی همچون آنتونیو بندراس و سلما هایک تبدیل به موفقیتی بزرگ شد و با فروش 554 میلیونی، درآمد قابل توجهی را روانه دریم ورکز و پارامونت کرد. همین موضوع باعث شده ساخت قسمت دوم به سرعت در برنامه کاری قرار گیرد. قسمت دوم این مجموعه که «گربه چکمه پوش: 9 جان و 40 دزد» نام دارد برای اکران در سال 2018 میلادی آماده می شود. حتی مجموعه انیمیشن های تلویزیونی نیز براساس این شخصیت شکل گرفت.
شان گوسفند
بودجه: نامشخص
فروش: 74 میلیون دلار (در حال اکران)
متوسط نمره منتقدها: 81
شاید بگویید این فیلم سینمایی جدید براساس مجموعه ای تلویزیونی ساخته شده، اما اشتباه نکنید. شان گوسفند به طور کلی به عنوان یک اثر جانبی از فیلم والاس و گرومیت طراحی شده که سال ها پیش به موفقیت چشمگیری دست پیدا کرد. هرچند هنوز برای قضاوت دقیق در مورد وضعیت اکران این فیلم زمان نیاز است، اما باید به این مساله اشاره کرد که شان گوسفند یکی از موفق ترین آثار چند سال اخیر دنیای انیمیشن از دید منتقدها بوده و با دریافت متوسط امتیاز 81 فعلا بعد از ساخته پیکسار بهترین انیمیشن امسال است. کارگردانی این اثر را ریچارد استارزاک برعهده دارد که پیش از این روی مجموعه تلویزیونی شان گوسفند کار کرده بود.
پنگوئن های ماداگاسکار
بودجه: 132 میلیون دلار
فروش: 373 میلیون دلار
متوسط نمره منتقدها: 53
ماداگاسکار همچون دیگر مجموعه انیمیشن های موفق، توانست چند شخصیت جانبی قابل توجه را نیز معرفی کند. پنگوئن های این فیلم که به نوعی توهم کوماندویی دارند، بعد از چندین قسمت انیمیشن کوتاه در نهایت توانستند میزبان فیلمی مستقل شوند. کارگردانی این اثر بر عهده اریک دانلی قرار داشت که پیش از این قسمت های اصلی ماداگاسکار را کارگردانی کرده بود. هنوز ساخت ادامه ای براساس این فیلم به صورت رسمی اعلام نشده، اما بسیاری انتظار دارند با توجه به فروش مناسب پنگوئن ها شاهد حضور دوباره آنها در فیلمی سینمایی باشیم.
هواپیماها
بودجه: 50 میلیون دلار
فروش: 239 میلیون دلار
متوسط نمره منتقدها: 39
ضعیف ترین اثر موجود در این فهرست هواپیماهاست. این فیلم سینمایی که به عنوان نسخه ای جانبی از ماشین های پیکسار ساخته شده، حتی نتوانست در سطح و اندازه فیلم اصلی قرار گیرد که به عنوان ضعیف ترین ساخت پیکسار شناخته می شود.
کلی هال به عنوان کارگردان این فیلم پیش از این نیز با تینکربل شکستی تجاری را تجربه کرده بود، اما باز هم دیزنی به او اعتماد کرد که هواپیماها را کارگردانی کند، فیلمی که تنها در گیشه موفق ظاهر شد و نتوانست نظر هیچ کدام از منتقدها را به خود جلب کند. سال گذشته قسمت دوم این مجموعه اکران شد و به نوعی پرونده هواپیماها را فعلا مختومه کرد.
ویدیو مرتبط :
طراحی ناخن به شکل مینیون+کاپ کیک مینیون
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مینیون ها، موجودات دوست داشتنی احمق
«مینیونها» بدون شک یکی از موفقترین انیمیشنهای امسال بود که با غوغایش در گیشهها، تبدیل به دومین انیمیشن پر فروش تاریخ شد. اینبار در گیشه نگاهی به نقاط ضعف و قوت این انیمیشن انداختهایم.
نظر منتقدان خارجی
کِنِث توران از لسآنجلس تایمز که فیلم را دوست داشته در نقدش میآورد: «مینیونها تکتک ثانیهها و لحظاتش را با یک فلسفهی مشخص به مخاطب ارائه میکند: نشاندن لبخند بر لب بیننده و نگهداشتن آن تا پایان. این روزها، لذت تماشای این انیمیشن دقیقا به مانند نوشابهی گازدار خنکی است که در یک بعد از ظهر داغ، سر بکشید». وی به مینیونها نمرهی ۸ از ۱۰ را اعطا کرده است.
مانولا دارگیس که به مینیونها نمرهی ۷ از ۱۰ را داده، در نیویورک تایمز مینویسد: «خبر خوب این است که مینیونها یکی از انیمیشنهایی است که برای مخاطبان بیشتری ساخته شده و با هرج و مرجهای جذاب خود، تعداد بیشتری از بینندگان را جذب خود میکند.
( البته به لحاظ استراتژیک باید گفت لذت کامل مینیونها را در حالتی میبرید که قبل از پایان فیلم از خنده غش نکرده باشید).
مینیونها حقیقتا بنیانی بیمعنی و مضحک دارد و باید مثل یکی از سربازهای جنگهای صلیبی سخت و بیروح باشد اما لباسی که کارگردانهایش(یعنی پیر کافین و کایل بالدا) بر تن این انیمیشن کردهاند، نتیجه را تبدیل به چیزی کاملا متفاوت کرده که حقیقتا در نوع خود بینظیر است.
امتیاز »مینیونها» در سایت متاکریتیک برابر با ۵۶ است.
وقتی که کمپانی یونیورسال رسما اعلام کرد که قصد ساخت انیمیشنی با محوریت مینیونها را دارد، بدون هیچ شکی نتیجه را چیزی دوستداشتنی میدانستم و به همین دلیل هرگز از موفقیتهای این انیمیشن روان و جذاب متعجب نشدم.
اما بازهم وقتی در مقابل آن نشستم و به تماشایش پرداختم، با چیزی فراتر از انتظارم رو به رو شدم و خیلی بیشتر از آنچه فکر میکردم مست چرخدندههای غیرقابل ایستادنِ روایتِ بامزهاش گشتم.
«مینیونها» به حدی ساده و در عین حال زیبا است که میتواند در ۹۰ دقیقهای که دارد مخاطبش را از هر فکر و ناراحتی خلاص کند و در تکتک ثانیهها لبخند را بر لب وی بنشاند.
همانگونه که از یونیورسال انتظار داشتیم، مینیونها به مانند قسمت اول و دوم «من نفرتانگیز» داستانی روان و ساده را یدک میکشد، اما همین قصهی بدون پیچیدگی را آنقدر پر تلاطم و بامزه روایت میکند که برخلاف انتظارتان، درگیر ماجراهای این موجوداتِ زردِ کوچک و خاص شده و برای آنها و اهدافشان ارزش قائل میشوید.
سرنوشت و اتفاقاتی که در آینده برایشان رخ میدهد برایتان مهم است و در عین این که تمام دقایق فیلم چیزی شبیه به یک شوخی خندهدار به نظر میرسد، خیلی مواقع دغدغههایشان را جدی میگیرید!
البته این وسط یک اتفاق خیلی بد هم روی داده است.
داستان مینیونها حقیقتا بارها احمقانهتر و بیخاصیتتر از ماجراهای «من نفرتانگیز» جلوه کرده و انگار هدفی به جز نشاندن این موجودات بامزه جلوی دوربین نداشته و ندارد.
مینیونها ثانیه به ثانیهاش را بر اساس شخصیتهایش چیده و هیچوقت از ابزار «داستانپردازی بینظیر» برای افزودن بر جذابیت خود بهره نمیبرد اما نوع قصهگویی این داستان به شکلی است که در آن برخی ماجراها ناخواسته جدی میشوند و اهمیت پیدا میکنند.
قصه در نقطهی اول از چیزی بیشتر از«سه تا مینیون و یک زن خلافکار عجیب و غریب» تشکیل نشده است اما در ادامه تصویرسازیهایش را آنقدر خوب به سرانجام میرساند که روایت قصهی سادهاش، مهم، تاثیرگذار و حتی در ابعادی معنادار به نظر میرسد.
هرچند، در اغلب دقایق اینگونه نیست و مینیونها در اغلب سکانسهایش هدفهای سادهتری را دنبال میکند.
اینجا با موجوداتی رو به رو میشوید که در عین سادگی و بچگانه بودنشان، خیلی محکم قصهشان را روایت میکنند. قصهای که به تنهایی بیمعنی و احمقانه است و فقط با وجود آنها معنی میگیرد.
قصهای که هیچ ارزشی برای مخاطب بزرگسال ندارد و صرفا کودکان را راضی میکند. در حقیقت، فیلمنامهی اثر به معنی واقعی کلمه پوچ و خالی از جذابیت است و برخلاف انیمیشن محبوب دیگر این روزها یعنی «پشت و رو» در هیچ نقطهای مخاطب عام را جذب خود نمیکند اما همانگونه که گفتم، شکل روایت مینیونها به گونهای است که اصلا این وسط کسی حواسش به داستان نباشد و همه دنبال دیدن شوخیهای بیشتر از مینیونهای قصه باشند.
داستان از آغاز حیات بر روی کرهی زمین آغاز میشود و در سال ۱۹۶۸ وارد بخش اصلی خود میگردد. سکانسهای ابتدایی فیلم به سبب زیبایی و تفاوتشان با یکدیگر، در جذب مخاطب موفقند اما متاسفانه به خاطر دیده شده تکتک آنها در تریلرهای پیش از اکران، رسما تکراری هستند و چیز خاصی ارائه نمیکنند.
در ادامهی ماجرا، مینیونها که از نداشتن رئیسی بد طینت و پست ناراحتند، زندگی خود را در اوج بیهیجانی میگذرانند و از لحظه به لحظه آن متنفر هستند.
در این بین، یکی از این موجودات زرد(که گویا کمی از مابقی عاقلتر است) دست به کار میشود و همراه با دو مینیون دیگر یعنی باب و استوارت(که برخلاف او در ابعادی غیرقابل باور احمق هستند) سفری طولانی را برای یافتن یک وحشی بیصفت دیگر آغاز میکنند.
در ادامهی راه، آنها در یک اتفاق تصادفی و جالب به خدمت اسکارلت شرور در میآیند و تصمیم به دزدیدن تاج ملکهی انگلستان میگیرند.
بله، این تمام قصهای است که مینیونها دارد. داستانی ابتدایی و کودکانه که فقط به درد کودکان زیر ۷ سال میخورد و در هیچ نقطهای فراتر از آن نیست و این ثابت میکند که مینیونها یک اثر صرفا تجاری است که تا جای ممکن از اضافهگویی و تلاش برای بهتر بودن پرهیز کرده است.
فیلم برای بچهها در نقطهی انتهایی بینظیر بودن قرار گرفته اما برای بزرگسالان حقیقتا در نقاطی آزاردهنده به نظر میرسد. فیلم واضحا در شخصیتپردازی ضعیف و پر عیب است و این یکی از آن موضوعاتی است که برخی دقایق حقیقتا روی اعصاب بیننده میرود.
البته، بزرگترین نقص شخصیتی حاضر در مینیونها یعنی اسکارلت شرور، به خاطر صداگذاری قابل باور ساندرا بولاک قابل تحملتر شده است اما باز هم اصل صورت مسئله را پاک نمیکند.
شاید از خود بپرسید با این اوصاف پس چرا مینیونها تا این حد عالی از آب در آمده است و با این که فقط روی این موجودات زرد مانور داده، کودک و بزرگسال را مجذوب خود کرده است؟
موضوع سر این است که در «مینیونها» با سکانسهایی رو به رو میشوید که خیلی بیشتر از آنچه انتظار دارید شما را میخندانند و به عمق خود فرو میبرند و باور کنید این خنداندن بیچون و چرای مخاطب به حدی تاثیرگذار است که تمام آن مشکلات قبلی فراموش میشوند.
اصلا داستان و قصه و شخصیتپردازی احمقانهی اسکارلت و همسرش را رها کنید. در یکی از شاتها، سه مینیون اصلی قصه یعنی باب، استوارت و کوین به مسیر رو به روی خود خیره میشوند و در زمانی که یکی را ترس و یکی را امید فرا گرفته، سومی با لبخند و خوشحالی یک موز را از جیب بغلش بیرون میکشد و با لبخندی دیوانهکننده به آن مینگرد.
باور کنید اگر سنگدلترین و محکمترین انسان روی زمین هم باشید، نخندیدن و لذت نبردن از این سکانس غیرممکنترین کار دنیا به نظر میرسد. تازه این را به علاوه صد شات دیدنی و خندهدار دیگر کنید که دریابید در مینیونها قرار است با چه جذابیت غیرقابل انکاری رو به رو شوید. اصلا نکتهی مینیونها همین است.
قصه ساده است، روایت فقط به خاطر این موجودات زرد بامزه جذاب است، شخصیتپردازی انسانهای حاضر در فیلم بچگانه و احمقانه است، اما در پایان این ۹۰ دقیقه مخاطب بدون شک میگوید که مینیونها فوقالعاده است! و این معجزهای است که فقط به خاطر خودِ خودِ مینیونها صورت گرفته است.
برخلاف جریان اصلی فیلم( که بیمحتوا و صرفا برای نشان دادن مینیونها جلو میرود) تک سکانسهای جدیتر و بزرگسالانهای نیز در این انیمیشن به چشم میخورد.
به طور مثال، در یکی از دقایق فیلم که مربوط به سخنرانی یکی از مینیونها یعنی باب برای مردم است، سازندگان خیلی راحت طعنهای به نحوهی تبعیت مردم از نظامهای حکومتی میزنند و حتی بیمعنی بودن سخنان بسیاری از بزرگان کنترلکنندهی کشورها را به سادگی تصویر میکند، آن هم در دوربینی که انتظار داریم چیزی جز شوخیهای بیمعنی نشانمان ندهد!
در ابتدا فکر میکردم که این شاتهای نسبتا بیربط به خط روایت اصلی داستان، بیشتر هجو و اضافه باشند تا تاثیرگذار اما در ادامه، وقتی که با آنها مواجه شدم، حسی کاملا متفاوت داشتم و برعکس انتظارم از آنها نهایت لذت را بردم.
این سکانسهای خوب، نه تنها آزاردهنده نیستند بلکه باعث میشوند لحظههای آبروبری چون بزرگ شدن کوین و مبارزهاش با اسکارلت را فراموش کنیم و حداقل از این یک ذره هوشمندی سازندگان در خلق رویدادها هم که شده راضی باشیم.
برعکس بخشهایی همچون فیلمنامه و شخصیتپردازی، مینیونها در بخشهای فنی چیزی نزدیک به خارقالعاده است. دنیای ساخته شده برای انیمیشن و محیطهای مختلفی که مینیونها برای پیشبرد ماجراهایشان در آنها قدم میگذارند به حدی زیاد و پرجزئیات هستند که انتظارش را ندارید.
محیطسازی و خلق دنیای صورت گرفته در این انیمیشن، آنقدر عالی است که در تکتک لحظات خود را همراه با شخصیتهای قصه احساس میکنید و دقیقا به مانند آنها وارد غارهای یخی و مکانهای ممنوعه و اتاق پادشاه انگلیس میشوید.
به این جذابیتها، موسیقی فیلم را هم اضافه کنید؛ تنها فاکتور این اثر که مثل مابقی نیست و اتفاقا فقط مخصوص بزرگسالان ساخته شده است.
اینجا خبر از آن آهنگهایی نیست که سادهترین و کوچکترین بچههای جامعهی امروز هم آنها را میشناسند و بیشتر ترکهایی که میشنوید جدی و قابل قبول به نظر میرسند.
البته یکی از نکات مثبت مینیونها این است که همین جریانهای متفاوت با روایت اصلی را نیز طوری در فیلم جا داده که مخاطب اصلی(یعنی کودکان) اذیت نشوند.
به جرات میتوان گفت که مینیونها یکی از آن فیلمهای محدودی است که در عین داشتن چندین و چند عیب نابخشودنی، در ابعادی غیرقابل باور جذاب و دوستداشتنی به نظر میرسند.
مینیونها داستان ضعیفی دارد و شخصیتهایش اغلبا مقوایی و بیمعنی هستند. در بخشهای فنی عالی است اما در فیلمنامه، قصهای مناسب کودکان زیر ۷ سال را روایت میکند.
برخلاف رقیبش یعنی »پشت و رو» پر از ویژگیهای بینظیر نیست و نکات خارقالعادهای را یدک نمیکشد اما در راس خود، موجودات زرد و دیوانهواری دارد که مابقی چیزها را بیمعنی میکنند.
شاید مینیونها عیبهای بسیاری را یدک بکشد اما در هیچ لحظهای برای خنداندن بیپایان مخاطبش شکست نمیخورد و در هیچ نقطهای توجه شما را به نکات منفی خود معطوف نمیکند.
فرقی نمیکند چه سنی دارید، فرقی نمیکند چهقدر ریزبین هستید و چهقدر به جزئیات و اشکالات توجه میکنید، اصلا اینها را به کل فراموش کنید!
اگر میخواهید ۹۰ دقیقهی شاد و دوستداشتنی را بگذرانید و بارها از اعماق وجود بخندید، مینیونها دقیقا همان چیزی است که این روزها به دنبالش میگردید.
اخبار فرهنگی - زومجی