فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

مهناز افشار: با هم کمی مهربان حرف بزنیم



اخبار,اخبارجدید,اخبار جالب

خبرنگاری که عوامل فیلم «هیچ کجا، هیچ کس» را عصبانی کرد / من چهره نیستم، رضا کیانیان هستم / مهناز افشار: با هم کمی مهربان حرف بزنیم

 نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی ««هیچ کجا، هیچ کس»» روز پنجشنبه در اولین روز برگزاری سی و یکمین جشنواره فیلم فجر با حضور ابراهیم شیبانی کارگردان و رضا کیانیان، مهناز افشار و بهاره کیان افشار بازیگران و محمدرضا شهیدفر مجری در سالن سعدی مرکز همایش‌های برج میلاد برگزار شد.

در ابتدای این نشست ابراهیم شیبانی درباره حضور ابراهیم حاتمی‌کیا در نشست نقد و بررسی گفت: «این نمایش برای من مهم‌ترین نمایش جشنواره امسال بود زیرا خیلی دوست داشتم با اصحاب رسانه به تماشای ««هیچ کجا، هیچ کس»» بنشینم. خوشحالم که آقای حاتمی کیا هم در این جلسه حضور دارد و این برای من مایه افتخار است.»

او ادامه داد: «مرحله نگارش تا اجرای «هیچ کجا، هیچ کس» حدود سه سال زمان برد و مراحل پس از فیلمبرداری نیز حدود یک سال طول کشید. قصه فیلم دارای خط موازی بود و به همین دلیل تصمیم گرفته شد فیلم به طور موازی و کنار هم پیش برود. به طور قطع یکی از دلایل جذابیت این فیلم می‌تواند نوع روایت آن باشد.»

شیبانی در خصوص استفاده از بازیگران چهره توضیح داد: فکر نمی‌کنم استفاده از بازیگران شناخته شده سینما برای پنهان کردن کشش کم درام باشد. زیرا به دلیل نوع انتخاب قصه و روایت مجبور بودیم این مسیر را برویم ضمن اینکه استفاده از بازیگران حرفه‌ای به بهتر شدن فیلم کمک می‌کند.»

او درباره تاثیر از فیلم «21 گرم» برای انتخاب نوع روایت گفت: «به طور قطع به فیلم «21 گرم» توجه زیادی داشتم اما چند تفاوت عمده میان این دو فیلم وجود دارد و آن تفاوت میان خط قصه و تعداد شخصیت هاست.»

در بخش دیگری از این نشست رضا کیانیان در خصوص آشنایی با شیبانی توضیح داد: «من با آقای شیبانی سر فیلمبرداری فیلم اکران نشده «گزارش یک جشن» ساخته ابراهیم حاتمی کیا آشنا شدیم. در این فیلم آقای شیبانی دستیار کارگردان و بازیگردان بود و وقتی با وی آشنا شدم که بازیگردانی من را هم بر عهده داشت. فیلمنامه «هیچ کجا، هیچ کس» را زمان فیلمبرداری گزارش یک جشن خواندم که مورد پسند قرار گرفت.»

او ادامه داد: «دوست داشتم چنین نقشی را تجربه کنم که در این فیلم رخ داد و با یک تعداد زیادی بازیگر درجه یک جوان کار کردم.»

در ادامه مهناز افشار یکی از بازیگران این فیلم در خصوص چرایی انتخاب فیلمنامه «هیچ کجا، هیچ کس» گفت: «ویژگی این فیلم درگیر بودن قصه فیلم است که موجب شد در آن ایفای نقش کنم. فیلمنامه «هیچ کجا، هیچ کس»، خیلی سخت و دشوار بود، اما حضور بازیگرانی مانند آقای کیانیان موجب شد تجربه چنین نقشی را قبول کنم.»

افشار همچنین عنوان کرد: «همیشه بزرگ‌ترین منتقد کار‌هایم خود هستم و اصلا بازی‌هایم را دوست ندارم و آن‌ها را نقد می‌کنم. با این حال باید بگویم فیلمی با ویژگی‌های «هیچ کجا هیچ کس» را تاکنون در سینمای ایران ندیده بودم و دلیل انتخاب آن فیلمنامه عجیب و دشوار آن بود.»

با توجه به تاکید مکرر شهیدی‌فر مبنی بر اجرای جلسات به صورت جلسات پرسش و پاسخ نه نقد و بررسی، در پایان این نشست یکی از خبرنگاران از شیبانی پرسید: «فیلم شما خوب نبود، اما بد هم نبود چون از چهره‌ها در فیلم استفاده کرده بودید، با توجه به این مساله به خودتان چه نمره‌ای می‌دهید؟»

شیبانی نیز در پاسخ به این خبرنگار گفت: «من تمام مدت در سالن می‌چرخیدم که ببینم کیفیت صدا در قسمت‌های مختلف سالن به چه شکل است. شما را دیدم که زمان اجرای نمایش فیلم لب تاپ خود ار روشن کرده بودید. می‌خواهم از حاضران در این سالن بپرسم که اگر کسی فیلمی را اینگونه دیده باشد می‌تواند از کارگردان بپرسد چه نمره‌ای به خودش می‌دهد؟»

در این بخش از نشست شهیدی‌فر تلاش می‌کرد فضای سالن را آرام کند، اما رضا کیانیان نیز در پاسخ به این خبرنگار گفت: «از ابتدای برنامه مدام می‌پرسند از حضور چهره‌ها استفاده کردید. ما بازیگر هستیم. مگر درباره شی حرف می‌زنید که مدام می‌گویید یک تعداد چهره در فیلم ریختید؟ من چهره نیستم، رضا کیانیان هستم. بازیگرم و برای به دست آوردن این موقعیت زحمت کشیدم و دانش و تخصص کافی را به دست آوردم.»

در ادامه مهناز افشار نیز توصیه کرد: «خواهش می‌کنم با هم کمی مهربان حرف بزنیم و از کلمات بهتری استفاده کنیم. نقدهای تند همیشه باعث آفت سینما است و به جایی نمی‌رسد.»/خبرانلاین

 


ویدیو مرتبط :
مهناز افشار و حرف های عاشقانه با دخترش

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

خاطره نگاری مهناز افشار از تماشاگری که پشت سرش حرف بدی زد!



سوپراستار سینما,مهناز افشار,عکسهای دیدنی مهناز افشار

وقتی ذهن سوپراستار سینما روی صحنه نمایش سفیدِ سفید می شود؛

خاطره نگاری مهناز افشار از تماشاگری که پشت سرش حرف بدی زد!

در یکی از شبهای اجرای نمایش «آمدیم نبودید رفتیم» به کارگردانی رضا حداد در لحظه ای که پشت به تماشاگران بودم یکی از تماشاگران پشت سرم حرف بدی زد که در جا خشکم زد! اگر موقع بازی در یک فیلم این اتفاق می افتاد کات می دادم و کمی استراحت می کردم تا به خودم مسلط شوم و کار را ادامه دهم اما در صحنه تئاتر امکان چنین امری میسر نیست.

به گزارش شبکه ایران مهناز افشار بازیگر زن سینمای ایران که این روزها «چه خوبه که برگشتی» را روی پرده دارد در گفتگویی با مفصل با هوشنگ گلمکانی در مجله «فیلم» خاطرات جالبی را از تجربه های تئاتری اخیرش بیان کرده است.

 

در ادامه بخشهایی از این خاطره نگاریها را می خوانید:

اولین تجربه تئاتری ام بود و قدرت کوچکترین حرکتی از من سلب شده بود

در یکی از شبهای اجرای نمایش «آمدیم نبودید رفتیم» به کارگردانی رضا حداد در لحظه ای که پشت به تماشاگران بودم یکی از تماشاگران پشت سرم حرف بدی زد که در جا خشکم زد! اگر موقع بازی در یک فیلم این اتفاق می افتاد  کات می دادم  و کمی استراحت می کردم تا به خودم مسلط شوم و کار را ادامه دهم اما در صحنه تئاتر امکان چنین امری میسر نیست.

اولین تجربه تئاتری ام بود و قدرت کوچکترین حرکتی از من سلب شده بود.

 

در لحظه فکرهای مختلفی از سرم گذشت. با خودم فکر کردم حالا که نمی شود بروم پشت صحنه تا بر خودم مسلط شوم و دوباره برگردم روی صحنه یا بروم بگویم من نمی آیم و می خواهم بروم خانه مان! چه باید می کردم؟ یک لحظه همه قدرتی که در وجودم باقی مانده بود را جمع کردم که روی صحنه نلرزم؛ بقیه آن تکه را بازی کنم و برگردم پشت صحنه و پس از پیدا کردن خودم برای اجرای قسمت بعدی بیایم روی صحنه.

 

دیالوگ آخر نمایش را وسطهای اجرا خطاب به ستاره پسیانی گفتم و به او خیره ماندم

در کار «21 بار مردن در 30 روز» هم یک شب وسط اجرا ناگهان ذهنم سفید شد؛ سفید سفید، خالی و هیچی در آن نبود. دیالوگ بعدی و حرکت بعدی از یادم رفت. اجرای بیستم بود اما نمی دانم چرا مسخ شده بودم. دیالوگ آخر نمایش را وسطهای اجرا خطاب به ستاره پسیانی گفتم و به او خیره ماندم.

 

ستاره هم همان جور هاج و واج مانده بود که چه شده است. خدا کمکم کرد که در یک لحظه به خودم آمدم و فهمیدم نمایش 60 دقیقه ای بنا نیست در دقیقه 20 به انتها برسد. خودم را پیدا کردم و ادامه دادم و بعد لحظه ای به گوشه صحنه رفته و نفس عمیقی کشیدم و برگشتم./شبکه ایران