فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

محمد هاشمی در گفت‌و‌گویی مطرح کرد؛ صداوسیما ناتوان در ارائه الگو به جامعه



اخباربازیگران,خبرهای هنرمندان,هاشمی

بعد از ماجرای برجام و انتخابات هفتم اسفند ماه میزان انتقادات درونی و بیرونی از صداوسیما و نحوه عملکرد این نهاد به سمت وسویی رفت که حتی عده‌ای از سیاسیون گفتمان حاکم بر آن را جناحی توصیف کرده‌اند.

در بحبوحه همین انتقاد‌ها و در جوار مانور تبلیغاتی این رسانه ملی برای جریانی سیاسی خاص در بزنگاه حساسی همچون انتخابات و البته در کنار قیل و قال مدیران این نهاد از کمی بودجه اختصاص یافته بدان از سوی دولت، استعفای مدیر سابق این سازمان چشم‌های نگران و منتظر بسیاری را به روند حوادثی که تا‌کنون پیش آمده و یا بعد از این قرار است پیش آید، دوخت. مدیریت‌ سابق سازمان صداوسیما در کنار تمام حواشی مسیری دو سویه مثبت و منفی را ایجاد کرد که حتی به زعم عده‌ای در این مسیر میانبر‌های بیشتری برای غلبه بار منفی تحولات وجود دارد. به هر‌روی با توجه به رسالتی که بر دوش این رسانه عمومی برای القای خطوط اصلی و فرعی زندگی مردم عامه در ابعاد مختلفی وجود دارد، اکنون تمام توجه جامعه به سوی مدیری جلب شده که هنوز برای قضاوت رویکرد‌هایش زمانی نگذشته است. به طور کلی و در پرتو آنچه که ذکر شد، به منظور بررسی و ارزیابی وضعیت فعلی و آینده سازمان صداوسیما با دکتر محمد هاشمی، رئیس اسبق سازمان صداوسیما به گفت‌و‌گو نشستیم که در ذیل باهم می‌خوانیم.


- وضعیت کنونی صداوسیما را خصوصا از دید مخاطب و میزان مقبولیت عامه چگونه توصیف می‌کنید؟
آن‌طور که از گفته‌ها و شنیده‌‌ها درک و دریافت می‌شود، به‌دلیل تعدد و تنوع انواع رسانه‌ها در داخل کشور،‌امکان اطلاع‌رسانی به مخاطب بسیار افزایش یافته و علاوه بر رسانه‌های حقیقی شاهد موج اطلاع‌رسانی وسیعی از سوی رسانه‌های مجازی نیز هستیم و همین امر به خودی خود یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش اقبال و گرایش عمومی به صداوسیما به عنوان یک رسانه‌ ملی است. به‌عبارت دیگر اگر صداوسیما را فقط منبعی برای تغذیه اطلاعاتی مخاطب بدانیم، آنچه که امروز به زعم بیشتر رسانه ها و مطبوعات اتفاق افتاده، حکایت از افزایش انواع مجاری اطلاعاتی دارد و همین تا حدی از میزان اقبال مردم به رسانه عمومی کاسته است و این چیزی است که از تحلیل‌های موجود برداشت می‌شود و در این باره من نظر شخصی را ارائه نمی‌دهم چرا که درباب سنجش اقبال عمومی به صداوسیما باید توجه به شاخصه‌هایی همچون ارزیابی سنی مخاطبان و... را در نظر داشت.


- در خصوص نحوه ایفای نقش سازمان صداوسیما و تحقق رسالت فرهنگی این نهاد به چه مواردی می‌توان اشاره کرد؟
صداوسیما به عنوان یک رسانه ملی امروز به‌نوعی در اکثر مسائل کشور حضور دارد و چه در مسائل سیاسی و چه در عرصه‌های ورزشی، فرهنگی، خبری و سرگرم‌کننده دارای نقشی تاثیر‌گذار است. گفتنی‌است که میزان این اثر‌گذاری را به‌طور مثال می‌توان در حوزه فرهنگی و از مجموعه فیلم‌ها، سریال‌ها و دیگر برنامه‌ها برداشت کرد. هر موضوع در هر زمینه‌ای را اعم از مسائل اجتماعی، سیاسی،‌‌دینی و... را که در‌نظر بگیریم از منظر اطلاع‌رسانی یک بعد آن حتما صداوسیما و نحوه ایفای نقش این سازمان است. به‌عبارتی در تمام زمینه‌های مهم امروز بعد غالب از‌آن صداوسیما است. بنابراین این رسانه ملی به‌واسطه نقش خطیری که در جامعه بر‌عهده دارد، از نظر میزان اثر‌گذاری در رتبه بالایی قرار دارد و کنش و واکنش آن در مرتب بالاتری از ارزش ارزیابی می‌شود. اگر مدیریتی در این سازمان با اتخاذ رویکرد‌هایی خاص در ایفای نقش نام‌برده نا‌موفق عمل کند، باید منتظر آثار سوء آن در جامعه بود.

 

به‌طور مثال اکنون در جامعه به‌دلیل رویکرد‌ها و سیاست‌های اتخاذ شده از سوی صداوسیما شاهد فاصله گرفتن فرهنگ مردم از بستر اصلی هستیم و این همه در شرایطی است که این میزان تاثیر‌گذاری خصوصا در بعد فرهنگی در جامعه‌ای اسلامی باید در‌نظر گرفته‌شود. آنچه که امروز در سطح کشور مشاهده می‌شود، بخش عظیمش به فرهنگی باز‌می‌گردد که از سوی مهم‌ترین منبع اطلاع‌رسان یعنی صداوسیما به بطن جامعه القا شده‌است. یکی از مشکلات کشور امروز فرهنگ‌گریزی است که ارزیابی تاثیر صداوسیما بر این پدیده باید از سوی کارشناسان صورت‌پذیرد.


- نحوه عملکرد و تاثیر‌گذاری این رسانه عمومی را در حوزه سیاست و ارائه اخبار به جامعه چطور ارزیابی می‌کنید؟ همچنین توازن سیاست‌زدگی رسانه ملی با جنبه سرگرم‌سازی آن چگونه است؟
در عرصه سیاست نیز همین‌طور است. یکی از مهم‌ترین عرصه‌هایی که صداوسیما در آن دارای تاثیر فزاینده‌ای است، سیاست و حوزه‌های آن است. این اثر‌گذاری در بزنگاه‌هایی خاص همچون انتخابات پر‌رنگ‌تر نیز می‌شود. راه دوری نرویم و همین انتخابات اخیر و چند‌ساله کشور را به‌ یاد بیاوریم. آنچه که در بطن رویکرد‌های صداوسیما در این دوران مشاهده شد این بود که این رسانه به صورت واضحی از کاندیدا و یا جریانی خاص حکایت به عمل می‌آورد. از طرفی بر‌خلاف آنچه که در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از سوی صداوسیما به اجرا گذاشته‌شد، دیدیم که نتایج انتخابات خصوصا در تهران به چه شکلی رقم خورد و آن جریانی که مورد حمایت خاص این رسانه قرار‌داشت موفق به کسب آرای مردم نشد. از چنین مواردی می‌توان برداشت کرد که صداوسیما به دلیل برخی رویکرد‌ها و اتخاذ برخی سیاست‌ها نتوانسته آن میزان تاثیر‌گذاری فزاینده را به عمل بیاورد. حتی در حوزه ورزش هم رویکرد‌های صداوسیما باعث القای اندیشه قهرمان‌جویی در میدان‌های متفاوتی به مردم شده‌است. بنابراین در هر حوزه به تناسب نقشی که صداوسیما در آن عرصه بر‌عهده دارد، باید ارزیابی جدا از این سازمان به عمل بیاید. تا‌کنون بر‌اساس مسائل ساری و جاری در کشور می‌توان نتیجه گرفت که رویکرد‌های اتخاذ‌شده از سوی صداوسیما در برخی حوزه‌ها تاثیرات منفی و در برخی دیگر از عرصه‌ها تاثر مثبت داشته‌است.

 

مردم هیچ‌گاه از اصل سیاست زده نمی‌شوند بلکه در صورت وجود رویکرد های نامطلوب جامعه از منبع ارائه‌دهنده اطالاعات سیاسی فاصله می‌گیرد و در همین جاست که امکان گرایش مردم به رسانه‌های نامطلوب غیر خودی نیز محقق می‌شود و گاه دیده می‌شود که مردم در اخبار و تحلیل‌های خود به رسانه‌ای غیر از صداوسیما استناد می‌جویند که این یکی از تاثیرات منفی مدیریت در این سازمان است.


- در دوره مدیریت جدید همچنان در مورد شخصیت‌های سیاسی همچون آیت الله هاشمی و برخی دیگر از چهره‌ها یا اخبار گروه‌های سیاسی سانسور وجود دارد. نظر شما در این باره چیست؟
یکی از رویکرد‌های صداوسیما به‌طور مثال در حوزه سیاست، خصوصا در زمان برخی از مدیریت‌ها سانسور چهره‌هایی خاص از این عرصه است. در‌خصوص چرایی چنین امری گفتنی است که نوع مدیریت های حاکم باید پاسخگو باشند که چرا امکان فعالیت برای برخی از شخصیت‌های سیاسی وجود دارد و برای برخی دیگر نه. از طرفی این‌طور نیست که با تغییر هر مدیریتی سیاست‌ها،‌رویکرد‌ها و نحوه ایفای نقش‌ها تغییر کند بلکه هر استراتژی جدید نیز از زمانی که اتخاذ شود و جا بیفتند و تاثیراتش نمایان شود، نیاز به گذر زمان دارد و بنابراین باید صبر کرد و مشاهده‌ کرد که آیا مدیریت جدید صداوسیما در حوزه‌های خبری و از جمله آنچه که بدان اشاره شد، تغییری ایجاد می‌کند یا خیر. همان‌طور که اشاره شد اگر تغییری نیز محتمل باشد، برای مشاهده نتایج ملموس آن نیاز به گذر زمان داریم و در کوتاه‌مدت نمی‌توان تاثیر هر تغییری را جست‌و‌جو کرد.


- در ارزیابی نهایی با توجه به آنچه که از عملکرد‌‌های صداوسیما در حوزه‌های مختلف از جمله سیاست مشاهده ‌شد، این رسانه ملی تا چه میزانی «ملی» است؟
حداقل در حوزه سیاسی عملکرد صداوسیما این رسانه را بیش از آن‌که ملی باشد، به صورت جناحی به تصویر کشید. به عبارتی این سازمان تا‌کنون در اختیار جریان سیاسی خاص بوده‌است. حتی در مواردی متاسفانه جناحی بودن رسانه ملی از نوع رویکرد‌های تندروانه برداشت می‌شود. آنچه که در این زمینه باید بدان توجه داشت، این است که چنین سیاست‌هایی از فرهنگ اصیل جامعه فاصله دارد. فرهنگ اصلی در جامعه اسلامی ایران مکتب اهل بیت است و رسانه ملی باید به گونه‌ای عمل کند تا این نوع گرایش و فرهنگ را در جامعه ایجاد کند و بسط دهد

 

. در این صورت است که موفق ارزیابی می‌شود اما نه‌تنها موفق عمل نکرده بلکه بین فرهنگ اصیل و آنچه که امروز رواج یافته فاصله ایجاد کرده‌است. در نهایت با ارزیابی نقش گوناگون صداوسیما در حوزه های متفاوت گفتنی است که این رسانه در ارائه الگو به جامعه بازمانده است حتی یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات این سازمان تحریف تاریخ است که آثار سوء اجتماعی،سیاسی و... دارد و البته عامل بی اعتمادی مردم به صداوسیما می‌شود و چون که این رسانه دیگر برایشان فاقد جذابیت است به سمت رسانه‌های غیر داخلی سوق داده می‌شوند که چنین گرایشی نیز به مراتب تاثیرات منفی و نامطلوب خود را دارا است.

 

اخبار فرهنگی و هنری - ابتکار


ویدیو مرتبط :
معرفی کتاب زیست پیش دانشگاهی نشر الگو-دکتر اشکان هاشمی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

محمد هاشمی: امام خمینی (ره) احزاب دولت ساخته را طرد می کردند



 

 مردمسالاری: محمد هاشمی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش نخست مصاحبه خود در مورد لزوم قانون مداری، حرکت مسوولان و تکیه آنها بر روی قانون محوری همچنین تحلیل اندیشه امام خمینی (ره) درباره حاکمیت قانون، در راس بودن مجلس و نقل تجربیات گذشته سخن گفته بود.

 

او در بخش پایانی گفت وگوی خود به سوالاتی در مورد تحزب، لزوم توسعه جامعه مدنی، مشکلات کنونی احزاب و چالش هایی که در شرایط کنونی پیش رو دارند، پاسخ داد. وی با اشاره به تحقیقی که در مورد تحزب انجام شده است، تاکید می کند که تحزب نه تنها با دین اصطکاک ندارد و اندیشه ای وارداتی نیست، بلکه درآیات و روایات مختلف بر مشورت، کار گروهی و جمعی تاکید شده است.

همچنین هاشمی دیدگاه تحزب را در اندیشه بنیانگذار انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار می دهد که تشکیل حزب جمهوری اسلامی پس از دوره ای سخت و بحرانی و تشدید اختلافات در جامعه توسط بدخواهان نظام  دور اندیشی ایشان را نشان می داده است که بر حفظ وحدت در عین کثرت و وجود سلیقه های مختلف در جامعه تاکید داشتند.

وی بر این اعتقاد دارد که جامعه چند صدایی را پذیرفته و تلاش برخی برای ایجاد تک صدایی در بلند مدت نمی تواند سرانجام مثبتی داشته است. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید می کند که احزاب به عنوان دیده بانهای جامعه هستند که می توانند جلوی بسیاری از اشتباهات را با ارائه راهکار و نقد منصفانه بگیرند و برخوردهای قهری با تشکل ها نمی تواند چاره کار برخی افراد که به دنبال پنهان کردن کمبودها هستند، باشد.

با هم این گفت وگو را می خوانیم:

برخی بر این باورند که تحزب یک مفهوم و اندیشه ای کاملا وارداتی محسوب می شود که با گذشت چند دهه در ایران نهادینه نشده است; حتی طی چند سال اخیر پیشنهاد شد که بساط احزاب جمع بشود و فعالیت های پایگاه های موجود در مساجد جای آن را بگیرد، بفرمایید که در مبانی فکری اسلامی مفهوم حزب گرایی وجود دارد و چطور می توان چنین دیدگاهی را در جامعه نهادینه کرد؟

در آغاز باید شرح لغوی و مفهومی کلمه حزب را از نوع نگاه اسلام و سابقه آن در اسلام بیان کرد که آیا حزب و تحزب وارداتی است یا نه، کلمه حزب در کتاب های فرهنگ فارسی و عربی به معنای جماعتی از مردم، پیروان و هم مسلکان شخ، بهره و قسمت آمده است. راغب اصفهانی که پژوهش های گسترده ای را در این خصوص انجام داده است، در کتاب "المفر فی الفاظ القرآن الکریم"پا را از این فراتر گذاشته و می گوید: "حزب جماعتی است که در آنها شور و حماسه است". از این رو می توان گفت که اشتراک ها و تمایزها در واژه حزب نهفته است، زیرا باعث احساسات شورآفرین جماعتی در خصوص مساله ای می شود، از یکسو وجوه اشتراک و از سوی دیگر تمایز آنان با جماعتی دیگر می شود. برای باز شدن این موضوع کافی است که به احساسات گروه ها و دسته جات سیاسی و اجتماعی در آستانه انتخابات توجه کرد که اشتراک ها و بیش از آن، اختلافات سیاسی گروه ها را به هم نزدیک می کند که در ادبیات سیاسی به ائتلاف تعبیر می شود. کلمه حزب و مشتقات آن مانند حزبه، حزبین و احزاب 20 بار در قرآن کریم آمده است، نوع نگاه قرآن به حزب در چند نکته حائز اهمیت است که باید به آن پرداخت، اولا خداوند بر اساس معیارهای خاص احزاب را به دو نوع " حزب الله" در سه مورد ( آیه 56 سوره مائده و آیه 22 مجادله) و حزب شیطان در دو مورد (آیه 19 مجادله) تقسیم می کند و برای هر کدام ویژگی خاصی برمی شمارد. نپذیرفتن ولایت پیامبر(ص) غضب الهی نسبت به آنان و فراموشی خداوند، سه شاخصه پیروان حزب شیطان و پذیرفتن قیادت خداوند به برپایی خوبی ها و ارزش های الهی دو شاخصه پیروان حزب الله هستند. ثانیا اینکه کلمه حزب یکبار به شکل مثنی (آیه 12 سوره کهف) آمده است که این تثنیه نیز گویای بر حق بودن یک حزب و باطل بودن حزب دیگر است که احتمالا همان دو حزب مذکور بالاست. ثالثا در یازده مورد کلمه حزب به صورت جمع، یعنی احزاب (آیه 17 سوره هود، 36 رعد، 37 مریم، 20 از احزاب، 22 احزاب، آیات 11 و 13 ص، آیات 5 و 30 غافر و آیه زخرف) آمده است که اگر چه این آیات ناظر به کفر، انکار حق و ایستادگی مقابل اسلام به عنوان وجه اشتراک آنان هستند; اما می توان از آن به عنوان توجیه تعدد احزاب استفاده کرد.

به هرحال اگر چه الفاظ امت برای پیروان یک دین، به ویژه اسلام بسیار بالاتر از به کاری گیری لفظ حزب است; اما در نخستین تقسیم بندی اسلام تشیع و اهل سنت، با توجه به تعریفی که از حزب برای اشتراک فکری جماعات می شود می توان وجود این دو مذهب را به عنوان سابقه حرکت جامعه اسلامی به سوی حزب تلقی کرد، اما قداستی که در این دو واژه نهفته است، این تلقی را تکمیل می کند و باید این اصطلاح را در تقسیم بندی این دو مذهب به کار برد که اهل سنت به چهار شاخه مهم و تشیع به شاخه های فراوان مانند، اشاعره، معتزله، هفت امامی، زیدی ها، اثنی عشری ها و... تقسیم شده اند. اگر نخواهیم دین و آموزه های دینی را تا حد قبول آنها به عنوان حزب تنزل دهیم، در یک نگاه توجه به گروه های اجتماعی و سیاسی مانند سیاه جامگان، سرخ جامگان و بعدها سربداران و کمی نزدیکتر موتلفه اسلامی به عنوان احزاب و گروه ها اجتناب پذیر است.

یعنی شما معنی و حرکت تحزب را خارج از مفهوم اسلامی نمی دانید؟

دقیقا همین طور است، با توجه به مقدمه بالا اگر سیاست را مدیریت جامعه برای تحصیل مصالح مادی و معنوی بدانیم، در آن صورت در تعریف حزب باید گفت که حزب به گروهی از انسان ها اطلاق می شود که دارای تشکل بوده و در راستای تامین مصالح خویش تلاش می کنند. با این حساب نمی توانیم مقوله حزب را در مبانی اسلام وارداتی بدانیم. اما برداشت هایی که امروزه از این واژه در ادبیات سیاسی ملتها می شود، نشان از نوعی افتراق با نگاه اسلام است و شاید همین باعث شده است که واژه حزب در مبانی اسلام وارداتی تلقی شود. چون مفهوم نوین حزب که مولود توجه غرب به پارلمان است، ره آورد مدرنیته است و حداکثر پیشینه آن به دو سده اخیر برمی گردد و با حزب و قبیله درگذشته مطرح بوده است، تمایز اساسی دارد. با بسط سکولاریسم در غرب، حزب مقوله ای بود که هدف از آن پر کردن خلا» دین و کلیسا در جامعه غربی بود. با گسترش فرهنگ غرب در سایر کشورها بسیاری از مفاهیم از جمله حزب، که ناشی از مولفه های فرهنگ غرب بود، در سایر کشورها رواج یافت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مناقشه درباره مقوله فرهنگی غرب، از جمله حزب که آیا با ارزش ها و آموزه های دینی سازگار است یا نه، موافقان و مخالفانی را به خود جلب کرد. برخی حزب را به علت تعارض با آموزه های دینی نفی کردند و عده ای دیگر آن را پذیرفتند و گروهی معتقد به بازسازی آن براساس اندیشه های اسلامی شدند.

حزب در ایران به چه صورت و در چه شرایطی شکل گرفت و چرا با گذشت سالها هنوز نهادینه نشده است؟

حزب در ایران بر خلاف رخداد طبیعی آن در غرب، ناشی از سیطره طلبی فرهنگ غرب و تلاش منورالفکرها برای چالش کشیدن اندیشه اسلامی ظهور و بروز یافت. یعنی حزب و دیگر مولفه های فرهنگی مدرنیته در غرب یک پروسه بود و در ایران و کشورهای اسلامی پروژه، اما چون با عقاید و ارزشهای دینی در چالش بود هیچ گاه نهادینه نشد و سنت حزبی شکل نگرفت. باید بگویم حزب در غرب از پایین به بالا شکل گرفت، در حالی که در ایران و برخی کشورهای مشابه، از بالا به پایین شکل گرفت. از این رو خاستگاه حزب در دو گفتمان غرب و ایران اسلامی متمایز است. حزب در غرب در اندیشه کسب، حفظ و گسترش قدرت است و در فرهنگ اسلامی قدرت از اصالت برخوردار نیست. قدرت از اهداف میانی برای مسلمانان به شمار می رود که برای دستیابی و حفظ و گسترش آن تلاش فراوانی صورت می گیرد، اما در جهت آرمانها، رشد و تعالی معنوی و حفظ اسلام مورد بهره برداری قرار می گیرد. حزب در اندیشه معاصر غربی هیچ محدودیتی به جز منافع ملی را به رسمیت نمی شناسد و به نظر می رسد حزب در اندیشه اسلامی راهی درجهت عملیاتی ساختن اصول و قواعد دینی است. هدف حزب یافتن راهکارهای اجرایی احکام و دستورات دینی است و همواره در چارچوبی که به مثابه خط قرمز فعالیتهایش قلمداد می شود، فعالیتش را تنظیم می کند. از این رو حزب مولد راهکارهای اجرایی و اندیشه در چارچوب منافع ملی و احکام و قواعد اسلام است. حد و مرز آزادی آن در چارچوبی فرهنگی تعریف می شود.

با توجه به مطالبی که تا به حال گفتم، معلوم می شود که نمی توان برای وارداتی بودن و نبودن مفهوم حزب در مبانی اسلامی حکم کلی داد و در هر شرایطی باید اقتضائات را در نظر گرفت; البته چون فعلا حزب در نگاه جامعه شناسانه مساوی با سیاست شده است و سیاست هم به معنای رایج امروز مولود غرب است، خیلی ها حزب را در کشورهای اسلامی وارداتی می دانند، اما من می گویم آنچه که باعث قبول وارداتی بودن حزب در جوامع اسلامی است، حزب سیاسی است و نه حزب عقیدتی.

نهادینه شدن تحزب در کشورهای مختلف بر اساس چه ویژگی هایی صورت گرفته است؟

در کشورهایی که دارای نظام حزبی جا افتاده، هستند، احزاب به عنوان حلقه پیوند  میان منافع اجتماعی و نهادهای تصمیم گیری سیاسی عمل می کنند. خاستگاه فکری ایجاد احزاب در غرب به این اندیشه بود که در قدرت سیاسی نیز همچون ثروت می تواند به موضوع رقابت آزاد افراد و گروه های مختلف تبدیل شود. زیرا رقابت افراد و گروه های مختلف برای  مشارکت در حکومت و سیاست، بهترین شکل خود را در تشکل های سیاسی این افراد و گروه ها یافت. عده ای نیز شرایط اجتماعی و اقتصادی را عامل ایجاد احزاب می دانند; به این صورت که جامعه مدنی به میزانی از پیشرفت و پیچدگی رسیده باشد تا ضرورت پیدایش احزاب به عنوان نماینده علایق گوناگون پیش بیاید. از لحاظ تاریخی، خاستگاه نظام حزبی با رشد قانون اساسی و یا با جنبش گرایش به قانون اساسی ارتباط تنگاتنگی دارد.

در این شرایط رویکرد احزاب سیاسی در ایران سابقه دیرینه ای ندارد، عمرشان از عمر مجلس نمایندگی درایران کوتاه تر است و از زمان دومین مجلس شورای ملی بود که شکل گرفتند. پیش از مشروطه، استبداد مطلقه شاهان اجازه هیچ فعالیت و اظهارنظری نمی داد، مگر آنکه اشخاص از وابستگان دربار بودند.  اگر هم گروه هایی وجود داشت، گروه هایی سری بودند که به دور از چشم حاکمیت سودای تحول در ایران را داشتند.

کمی جلوتر بیاییم، مفهوم حزب در اندیشه امام(ره) دارای چه ویژگی هایی است؟

این سوال را به دلیل اهمیت به صورت مصداقی باید پاسخ داد. همین امروز می بینید که چگونه با وجود مستندات مصرحه از آثار غیرقابل انکار امام، عده ای به خود اجازه تفسیر بیانات ایشان را می دهند و در این باره آنقدر پیش رفته اند که یاران غار امام در طول 50 سال مبارزه وبیت امام را با توجه به برداشت های تحلیلی خود در خط امام نمی دانند و حتی شنیدم که یکی از همین نوظهوران سیاسی گفته است که اگر امام هم اکنون بود، شاید از خط امام ( البته خط امامی که ایشان تبیین می کند) منحرف می شد. چون می خواهم خدای نکرده ناخواسته کلامی برخلاف منظور امام راحل درباره حزب نگویم، تا جایی که می توانم و بضاعت علمی من اجازه می دهد، عینا سخنان امام را می آورم. ایشان مرد علم و نظر بودند; در فقه، اصول و کلام، فلسفه و عرفان به مقام استادی رسیده بودند و در تاریخ و ادبیات نیز در حد بالایی بودند. امام در سالهای مبارزه علیه رژیم طاغوت با تاسیس هیات های موتلفه اسلامی در منزل خود در آغازین روزهای شروع نهضت خود، صرف ساعتها وقت بررسی اندیشه های سازمان مجاهدین خلق که به عدم حمایت ایشان منتهی گردید، حمایت از یاران دیرینش در تاسیس حزب جمهوری اسلامی، قراردادن نماینده در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و ... به صورت علمی حزب را به رسمیت شناختند. بنیانگذار انقلاب در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی می فرمایند که از اول عالم تا حال، دو حزب بوده است، یکی حزب الهی و یکی حزب غیر الهی و شیطانی. آثار هر یک هم جدا بوده است و آنی که متعلق به الله بوده،چون مقصد خدای تبارک و تعالی است، به سوی او و در راه مستقیم است و آن که بر خلاف راه بوده که اکثریت هم با اینهاست، حزب شیطانی هستند.  در زمان خودمان هم حزب رستاخیز را دیدید که مقصدشان معلوم بود. انسان می تواند تشخیص بدهد که چه کاره است، البته گاهی حجاب ها مانع می شود که انسان بفهمد چه کاره است. آنها که در این راهند که راه پیدا می کنند، می توانند حجاب ها را پاره کنند و راه حزب الله را، بیابند از باب اینکه حزب الله الغالبون و حزب های دیگر هم که فرضا مدتی بمانند و دست و پا بزنند مغلوبند.

در اندیشه سیاسی امام تحزب امری جدای از حزب بازی است، ایشان به صراحت می فرمایند که در ظرف یک سال کمتر، دویست گروه در یک مملکت پیدا شد و دویست حزب اظهار وجود کردند، هر چه گروه ها زیادتر می شوند، اختلافات زیادتر می شود، اصل حزب بازی را به نظر من در صدر مشروطیت (انگلیسی ها) حزب را در ایران درست کردند; حزب بازی را برای همین درست کردند که نگذارند این ملت با هم آشتی کنند. این سخن ایشان البته در طرد حزب بازی است و تکثر احزاب به صورت منطقی آن را مورد تایید قرار می دادند; چنانکه در جمع اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی فرمودند که اگر گروه ها مختلف باشند، ولی در امور عقیدتی و در اصول عقاید اسلامی تفاهم  داشته باشند، آسیب نمی بینند. درگیری در اختلاف آرا و عقیده است.شما باید کوشش کنید با گروه های دیگری که مسلمان هستند و استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را می خواهند تفاهم داشته باشید. شما با حزب  جمهوری اسلامی نزدیک باشد; مهم این است که مقصد، واحد باشد. هر چند از راه های مختلف به آن مقصد می رسیم و این اساس امور است و اگر اینطور نشود، منجر به درگیری می شود.

باید بگویم که امام بارها بر ضرورت مردمی بودن احزاب تاکید می کردند و احزاب دولت ساخته را مطرود می ساختند. در این خصوص می توان به اعلامیه مشهورایشان پس از تشکیل حزب رستاخیز اشاره کرد که ایشان فرمودند حزب به اصطلاح رستاخیز ملی ایران با این شکل تحمیلی، مخالف قانون اساسی و موازین بین المللی است و در هیچ یک از کشورهای عالم نظیر ندارد. حضرت امام حتی در خصوص مسائل داخلی احزاب نیز نکاتی دقیق عنوان کرده اند که بیانگر دقت به احزاب است.

این نکته را بگویم که امام خمینی تحزب صحیح را چنان ضروری می دانستند که پس از شهادت یاران قدیمشان در حزب جمهوری اسلامی، یکی از فواید این شهادت را اصلاح تفکر عموم مردم نسبت به حزب آنها معرفی کردند که البته خیلی خسارت به ما وارد شد; لکن خسارت در مقابل اسلام، یعنی ما مقصد و هدف داشتیم و هدف ما یک هدف الهی بود و روحی بود. افرادی را از دست دادیم که البته مهم بودند.

در مجموع از سخنان امام بزرگوار چنان بر می آید که ایشان با تحزب اسلامی که در جهت گسترش اسلام و نظامی اسلامی است و تا آنجا که به مرز تشنج و اختلاف کشیده نشود، موافق بوده و بلکه به آن توصیه کرده اند; ولی برابر احزاب و گروه هایی که مضر برای جامعه اند به صراحت به مخالفت پرداخته اند; امام کار حزبی را یک کار فرهنگی می دانستند.

در این مدت انحلال برخی از احزابی که سالهاست فعالیت سیاسی دارند را شاهد بودیم;آیا حزب کارگزاران نیز تحت الشعاع این مساله (انحلال احزاب) قرار گرفته است؟

حزب نهادی مدنی است که با نهادهای دولتی و عمومی تفاوت دارد و بسته های فعالیت یک حزب این است که نوعی پل ارتباطی میان مردم و مسوولان کشور ایجاد کند. برای این کار احزاب باید از چند ویژگی برخوردار باشند از جمله اینکه دارای رسانه اعم از روزنامه یا سایت به منظور اطلاع رسانی صحیح که در واقع یکی از وظایف  اصلی احزاب به شمار میآید، همچنین آزادی اظهارنظر داشته باشند; هرحزبی که تشکیل می شود، می خواهد در اداره کشور مشارکت داشته یعنی به عنوان مثال در مجلس نمایندگانی داشته باشد. اینها حقوقی است که در قانون اساسی بر آنها تاکید شده اما متاسفانه در شرایط فعلی، این حقوق برای همه احزاب چارچوب داری که در کشورمان فعالیت می کنند و براساس ماده 10 قانون اساسی به ثبت رسیده اند، یکسان اعمال نمی شود و این خود به نوعی تخلف از قانون است.

اگر حزبی، خطایی کرده باید به آن از طریق هیات منصفه و دادگاه رسیدگی شود، اما اگر تنها به زعم اینکه انتقادی کرده نام آن تخلف گذاشته شود، در مسیر قانون نیست و هرگونه عملکردی در این زمینه خلاف قانون است.

در همین ارتباط، فعالیت حزب کارگزاران تحت الشعاع قرار گرفت. روزنامه این حزب توقیف شد، پس از انتخابات، سه چهارنفر از اعضای اصلی آن بازداشت و محاکمه  شدند وحتی هنوز برخی در زندان هستند.

یعنی در واقع برخوردها سلیقه ای است و نه براساس قانون؟

بنابراین شرایط و بستر مناسب برای فعالیت حزب وجود ندارد، گاهی حزبی را می خواهیم که توجیه گر باشد. مانند احزاب قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مانند حزب رستاخیز، ایران نوین و غیره که در نظام اسلامی چنین جایگاهی برای آن تعریف نشده است، در قانون اساسی ما آمده احزاب باید بتوانند نقد و اظهارنظر کنند، بالاخره به عنوان مثال شرایط اقتصادی کشور مناسب نیست، یک حزب باید بتواند این موضوع را نقد کند یا درباره فلان قانونی را مجلس تصویب کرده باید بتواند سوال کند.

عملکرد دولت در این سالها نشان داده که اساسا رغبتی برای فعالیت حزبی  ندارد، چرا که اکثر احزاب را دخالت  در فعالیت دولت می دانند، آیا با توجه به ساختاری که در کشور ما وجود دارد، لزوم فعالیت حزبی احساس نمی شود؟

من قانون اساسی را قبول دارم. براساس قانون اساسی فعالیت احزاب آزاد است، ضمن آنکه تجربه دموکراسی در دنیا همین امر را اثبات می کند، زیرا جامعه ای که در آن نقدی  وجود نداشته باشد، مسوولان اجرایی خود را ایمن خواهند دانست و در این شرایط هر تخلفی ممکن است سر بزند; بنابراین لازمه سلامت در اداره جامعه  وجود احزاب چارچوب دار است. از سوی دیگر در مبانی اسلام و فروغ دین ما امر بر معروف و نهی از منکر به شدت تاکید شده است. در نهج البلاغه نیز حضرت امیر(ع) می فرمایند "کلکم  راع و کلکم مسوول عن رعیته" یعنی هم باید ناظر باشید و هم مورد نظارت  قرار بگیرید، دقیقا احزاب نیز همین کار را انجام می دهند و اگر انسان ها به کمال لازم که در ادبیات  دینی از آن به خودسازی نام برده می شود، نرسیده باشند، دوست دارند ستایش بشوند و از ریا بیشتر خوششان می آید، در این شرایط است که می گویند حزبی نباشد و نظارتی صورت نگیرد.

نظر حضرت امام(ره) در این زمینه چه بود؟

در سال  63 یا 64 که  ریاست سازمان صدا و سیما را بر عهده داشتم، در ماه مبارک رمضان مدیر اخبار به گویندگان گفته بود که به همین مناسبت، صورت خود را اصلاح نکنند و با ریش جلوی دوربین ظاهر شوید. همچنین مدیر رادیو اعلام کرده بود که در طول روز، موسیقی پخش نشود و فقط به شب اختصاص یابد. امام خمینی از این موضوع خبر دار شده بودند و مرا خواستند و گفتند من چنین چیزی شنیده ام; چرا می خواهید ریا و تظاهر را در جامعه گسترش دهید. مفسده این کار از تراشیدن ریش هم بیشتر است; با این که از نظر فتوا ایشان تراشیدن ریش را احتیاط واجب می دانستند، حضرت امام فرمودند " به مدیر رادیو هم بگو اگر موسیقی را حرام می دانید چه روز و چه شب، چه ماه رمضان و چه ماه های دیگر حرام است و چرا می خواهید این کارها را انجام دهید که بعد از آن مقدسین رهایتان نکنند؟

امام نسبت به این مسایل بسیار حساس بودند، هر گاه که احساس می کردند مسوولان از جاده اعتدال ارزش های اسلامی خارج می شوند، همه راجمع می کردند و شدیدا تذکر می دادند.

یادم هست یکبار مرحوم فخرالدین حجازی، در آن زمان نماینده مجلس بود در یک سخنرانی امام را به عرش برد، ایشان برخورد تندی در این زمینه کردند که چرا تملق می کنید؟ یا در یک مورد دیگر، نیروی هوایی، سرودی ساخته بود درباره امام که ایشان را ستایش می کرد و بت شکن می خواند،  ما هم از صداو سیما یکبار آن را پخش کردیم، ایشان من راخواستند و فرمودند دیگر این سرود را پخش نکنید و جلوی آن را بگیرید. امام نه روحیه تملق داشت ونه تظاهر، بر همین اساس من در ادبیات خود، ایشان را "عبدصالح" می نامم.

به بحث احزاب برگردیم، ما تجربه حزب جمهوری اسلامی  و حزب موتلفه، دو شاخه شدن جامعه روحانیت مبارز و ایجاد مجمع روحانیون مبارز را داریم و همین امر نشان می دهد تاکید امام بر لزوم چند صدایی و اختلاف سلیقه بود و در حال حاضر زمزمه هایی از تغییر قانون احزاب به گوش می رسد و پیش نویس آن هم آماده است آیا لزومی برای تغییر این قانون وجود دارد؟ برخی معتقدند همین قانون که در سال 61 نوشته شده کفایت می کند؟

بر اساس ماده 26 قانون اساسی، احزاب، جمعیت ها و انجمن های صنفی، سیاسی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دین شناخته شده، آزادند، مشروط بر اینکه اصول استقلال، آزادی و وحدت ملی موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند و هیچ کس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت. داشتن اساسنامه و مرامنامه، التزام به قانون اساسی، رعایت موازین اسلامی و رعایت حدود آزادی افراد دیگر جامعه در مفاد قانون احزاب وجود دارد، حال باید دید که این پیش نویس بر اساس چه نگاهی نوشته شده است، آیا برای بسط و توسعه تحزب پیش می رود یا در جهت محدود کردن آن.

روندی که دولت در زمینه احزاب در پیش گرفته را چگونه ارزیابی می کنید؟

دو نگاه نسبت به احزاب وجود داشته و دارد. یکی اینکه حزب باید توجیه  گر اعمال دولتمردان باشد و دیگر اینکه احزاب نهادهای مدنی پل ارتباطی میان مردم و مسوولان هستند در این صورت باید نقادی کنند. به نظر می رسد این قانون جدید احزاب نگاه اول حاکم خواهد شد، البته نمی توان پیشگویی کرد. در عین حال پیش نویس این قانون باید به تصویب مجلس و شورای نگهبان برسد و نمی توان خیلی برخلاف قانون اساسی قانونی را تصویب کرد.... / مردمسالاری