فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

محسن تنابنده چگونه آقای صدا شد؟



محسن تنابنده چگونه آقای صدا شد؟

بمب خبری، درست دو هفته پیش ترکید! تصاویری از گریم متفاوت محسن تنابنده در سریال «شاه‌گوش» در فضای مجازی و خبرگزاری‌ها منتشر شد و نظر همه را به این سریال و بیش از آن به هنر گریم جلب کرد.

بمب خبری، یک ماه پیش ترکید! تصاویری از گریم متفاوت محسن تنابنده در سریال «شاه‌گوش» در فضای مجازی و خبرگزاری‌ها منتشر شد و نظر همه را به این سریال و بیش از آن به هنر گریم جلب کرد. تنابنده که با نقش نقی در سریال «پایتخت» و کاراکتر بانمکش در «سن پطرزبورگ» حسابی دل‌های مخاطبان را برده بود، این بار با گریمی متفاوت در سریال شبکه نمایش خانگی داوود میرباقری ظاهر شد تا بار دیگر هنر بازیگری را به رخ بکشد. هنری که این بار با مهارت و هنر مثال‌‌زدنی عبدالله اسکندری در طراحی چهره‌پردازی، تلفیق و تبدیل به کاراکتری آشنا شده است.

 

اگر چه تنابنده در این سریال، نقش خواننده لس‌آنجلسی را بازی نمی‌كند، اما این شباهت، بیش از هر چیز هنر گریم را نشان می‌دهد. به بهانه یک گریم استثنائی که این چند روز، حسابی سروصدا به پا کرد، سری به دنیای گریم‌های ماندگار، سخت، سنگین و عجیب در سینمای ایران و دنیا زده‌ا‌یم. استاد عبدالله اسکندری نازنین، بعد از مدت‌ها درباره این گریم حاضر به صحبت با ایده‌آ‌ل شد. زحمات آیدا مصباحی، مشاور رسانه‌ این سریال در سامان دادن این پرونده را نباید نادیده بگیریم و از او متشکریم. همین طور از احسان ناظم‌کایی و مسعود پاکدل عزیز. امیدواریم، این مجموعه و تمام آثار هنری، ایده‌آ‌ل را مجله خود بدانند. این شما و این دنیای گریم. خوش بگذرد.

 

محسن تنابنده چگونه آقای صدا شد

 

محسن تنابنده (شاه گوش)
او در این سریال شبکه نمایش خانگی،​در نقش خواننده ای که ادای یک خواننده لس آنجلسی را در می آورد،​بازی می کند. می توانید تا مهرماه صبر کنید و بازی او  را در کنار بازی دیدنی اکبر عبدی، فرهاد اصلانی،​احمد مهرانفر،​شهرام حقیقت دوست،​طناز طباطبایی، مرجانه گلچین، حمید آذرنگ ،​سیروس گرجستانی و حامد میرباقری ببینید.

عبدالله اسکندری، سرشناس‌ترین طراح گریم سینمای ایران در اولین گفت‌وگو با نشریه ایده‌آل از گریم متفاوت محسن تنابنده گفت:
طراحی گریم بیشتر از 160 فیلم و سریال در ایران و کشورهای منطقه، صیاد 5 سیمرغ چهره‌پردازی جشنواره فیلم فجر و یکی از 10 طراح چهره برتر جهان به روایت مجله معتبر make up artist. عبدالله اسکندری با چنین کارنامه درخشانی یکی از ستاره‌های سینمای ایران است که حالا در 68 سالگی در پروژه سریال شاه‌گوش که اولین سریال ویدئویی داوود میرباقری هم هست، طراحی گریم این کار را برعهده گرفته است. اسکندری به همراه خانواده‌اش وزنه مهم چهره‌پردازی ایرانند. نگاهی به کارنامه بلندبالای او، این نکته را اثبات می‌کند. استاد اسکندری طراحی چهره فیلم‌های ماندگاری مثل مادر، هامون، ناخدا خورشید، بای‌سیکل‌ران، دستفروش، دلشدگان، آدم‌برفی، پری، روز واقعه و... و سریال‌هایی مانند امام‌علی(ع)، مختارنامه، دایی جان ناپلئون، هزار دستان و... را برعهده داشته. با او در لوکیشن شاه‌گوش در شهرک قائم تهران گپ زدیم. در اتاق گریم و در فاصله زمانی میان انجام گریم‌ها بین انبوهی از ریش و سبیل و مو و لاتکس و... .

 

محسن تنابنده چگونه آقای صدا شد

 

تنابنده، آن‌که فکر می‌کنید، نیست!

چی شد که سراغ محسن تنابنده رفتید؟
وقتی متن را دادند تا بخوانم به من گفتند قرار است تمام نقش‌هایی را که در داستان مورد سوءظن قرار می‌گیرند و در اصل ماشین‌شان پژوی سبز است، محسن تنابنده بازی کند. در حقیقت، همه آدم‌ها یکی‌اند اما مسائل‌شان با هم فرق دارد. این ایده برای من جالب بود چون میدان فعالیت زیادی داشتم. می‌توانستم چند تا چهره را روی صورت یک نفر کار کنم.

یعنی می‌شود چندین چهره را روی تنابنده پیاده کنید؟
با آقای میرباقری صحبت کردم و گفتم تا جایی که تعداد چهره‌ها روی تنابنده بنشیند، می‌شود کار کرد. حالا باید دید چند تا در می‌آید. این موضوع خیلی ذهنم را درگیر کرده است. اگر 10 آدم مختلف به من بدهید تا گریم کنم راحت‌ترم اما یک نفر را در قالب چند نفر، کارکردن، کار سخت و هیجان‌انگیزی است چون از گریم اول باید بقیه گریم‌های دیگر را هم در نظر داشته باشی و نباید توانایی‌ات را روی یک قالب بریزی. باید برای هر کدام، یک ایده نو بزنی.

 خواننده‌ای که ادا در می‌آورد

چرا اولین گریم‌تان، گریم خواننده لس‌آنجلسی بود؟
کاراکتر اول که نوشته شده بود خواننده‌ای بود که ادای بقیه را درمی‌آورد. از آن دست خواننده‌هایی که مایه و اعتماد‌به‌نفسی ندارند و سعی می‌کنند تا جایی که می‌شود خودشان را شبیه بقیه کنند. این کاراکتر، مثلا چون دماغش شبیه آن خواننده است پس خودش را همه‌جوره شبیه او می‌کند. نمی‌خواستیم کسی را شبیه خواننده آن طرف آبی دربیاوریم یا بگوییم این، خود اوست. اتفاقا فضا و صدای او نشان می‌دهد که با این خواننده فرق دارد. خواستیم بگوییم آدم‌هایی که اعتماد‌به‌نفس ندارند این جور می‌شوند. این شبیه‌سازی فقط مربوط به خواننده‌ها نیست. این ماجرا حتی درباره بازیگرها هم صادق است مثلا فلان بازیگر، بازی خودش را شبیه رضا کیانیان می‌کند. بعضی‌ها خودشان جنم دارند می‌گویند بقیه شبیه من بشوند اما این کاراکتر برعکس است.

 

محسن تنابنده چگونه آقای صدا شد

 

نقش‌های دیگر تنابنده چی؟ آنها را هم درآورده‌اید؟
هنوز همه‌شان را در نیاورده‌ام. بقیه تیپ‌ها براساس قصه‌ای که نوشته شده شکل می‌گیرد. بحث می‌کنیم تا به نتیجه کلی برسیم. مثلا یک استاد دانشگاه داریم که می‌رویم در فضای دانشگاهی و دانشجویی. کلا میرباقری می‌خواهد متن نمایشی باشد. برای همین سعی می‌کنم کاری کنم که جلب توجه کند. اصلا نمایش یعنی جلب توجه مثل نمایش دندون طلا. ما نمی‌خواهیم رئال کار کنیم، فرم‌مان نمایشی است برای همین باید بازیگر و طراح لباس و گریم، غلو کنند. نه در جهت نمایش خودمان بلکه در جهت جلب توجه شخصیت. برای همین باید بگردم توی ذهنم تا مصداقی برای استاد دانشگاه پیدا کنم.

روی تابلوی راهروی لوکیشن نوشته شده بود، گریم تنابنده حدود 2 ساعت طول می‌کشد. خود تنابنده بی‌قراری نمی‌کند زیر این گریم سنگین؟
نه؛ او خیلی صبور است و همین هم من را مشتاق‌تر کرده که این کارها را روی او انجام بدهم. شما وقتی کسی را با اشتیاق می‌بینید که  تمام تمرکزش را  روی کار می‌گذارد، شوق در شما ایجاد می‌شود. وقتی بازیگر انرژی مثبت می‌دهد، گریمور هم تمام توانش را می‌گذارد. تنابنده اینجور آدمی است و ما می‌خواهیم بهترین کار را برای او بکنیم.

  محسن تنابنده ذهنم را درگیر کرده

چرا اصلا باید روی تنابنده این همه نقش اجرا شود؟ معمولا شنیده‌ایم که صورت‌های گرد برای این کار مناسب‌ترند مثل صورت اکبر عبدی.
قبلا هم گفتم مهم ارتباط حسی بین گریمور، بازیگر و نقش است. نمی‌شود گفت عبدی به همه گریم‌ها می‌خورد. چون خودش، نقش را دوست دارد، نقش خوب می‌شود والا زیر دست هر گریموری برود خوب می‌شود. او چون دوست دارد ظاهرش در قالب نقش برود، اینطور می‌شود والا بعضی‌ها  این مدل را دوست ندارند و دوست دارند مردم، خود آنها را در قالب نقش ببینند.

اولین واکنش تنابنده به گریم خواننده لس‌آنجلسی چی بود؟
یکی از کسانی است که واکنش خوبی به گریم می‌دهد. رابطه خوبی با گریمورهایی که کارشان را بلدند، دارد. به نظرم او مایه هنری زیادی دارد و گریم نبوغ بازیگری‌اش را بیرون می‌زند. آنهایی که نبوغ درونی دارند گریم بهشان کمک می‌کند و برعکس به گریمور هم  کمک می‌کنند. اگر بازیگر ضعیف باشد گریم من بیرون می‌زند. بازیگر باید حس پشت گریم را داشته باشد و منتقل کند.

بازیگر دیگری بوده که دوست داشته باشید در این پروژه یا کار دیگر، او را گریم کنید؟
من قبلا خیلی اصرار داشتم رضا کیانیان وارد جمع میرباقری بشود که بالاخره در مختارنامه آمد. این ماجرای گریم‌های متنوع و مختلف محسن تنابنده اینقدر ذهنم را درگیر کرده که فکرم جای دیگری نمی‌رود.

 

محسن تنابنده چگونه آقای صدا شد

 

اینها بازیگر نیستند، عکس‌اند!

این روزها خیلی از بازیگران هستند که جراحی زیبایی انجام می‌دهند. زیبایی بینی، کاشتن گونه و بوتاکس و خیلی کارهای دیگر، این کارها تاثیری بر گریم‌کردن‌شان دارد؟ چیزی به شما می‌گویند؟

لازم نیست حرفی بزنند. شما دست به هر جای صورت او بزنید از طرز نگاهش می‌شود فهمید که او عاشق خودش است تا نقش. خیلی‌ها این‌طوری هستند اصلا حاضر نیستند یک ذره صورت‌شان به هم بخورد. چون اعتمادبه‌نفس‌اش به «عکس خود»‌اش است. اگر همین ظاهر را از او بگیرید همان یک ذره بازی را هم از یادشان برده‌اید. من به این بازیگرها می‌گویم عکس. حتما قد و بالای خوشگلی دارد اما او مانکن است نه بازیگر. آنها نان خوشگلی‌شان را می‌خورند. آدم‌ها با او همذات‌پنداری می‌کنند و فیلم می‌فروشد اما این، بازیگری نیست. بازیگر، نقش را خلق می‌کند. 4 تا دیالوگ حفظ کردن که بازیگری نیست، باید دیالوگ از جانش بیرون بیاید.

 کار باید رفاقتی باشد

عبدالله اسکندری با کارگردان‌های زیادی کار کرده است. او با کدام کارگردان بهتر و راحت‌تر است؟
شغل خشک و در کنار هم بودن خشک، جواب نمی‌دهد. بیشتر، رفاقت جواب می‌دهد. وقتی کارگردانی با فیلمبرداری رفیق است، فیلم‌شان بهتر می‌شود چون خواسته‌ها و حرف‌های‌شان را می‌فهمند. من با اکثر کارگردان‌ها رفیق بودم. با داوود‌نژاد و علی حاتمی رفیق بودم و برای همین کارهایم با آنها شاخص‌تر است. رفاقت باعث می‌شود به تو اعتماد کنند و دستت بازتر باشد. کارگردان که گریمور نیست. او شخصیت را حلاجی می‌کند و تو می‌توانی از حرف‌هایش، ته دلش را بیرون بیاوری. من معمولا با همه کارگردان‌ها رفیقم. گریموری که رفیق نباشد جواب نمی‌دهد.

 من با همه دوستم

عبدالله اسکندری یکی از مطرح‌ترین گریمورهای ایران است. رابطه او با گریمورهای دیگر چگونه است؟ به‌خصوص که می‌دانیم شما با آقای ولدبیگی در مختارنامه کار کرده‌اید و همکاری‌هایی با آقای معیریان داشته‌اید.

گریمورها 2 دسته‌اند. ما با عده ای مثل جلال الدین معیریان، مهری شیرازی و مسعود ولدبیگی هم‌دوره‌ایم. عده دیگر یا خودساخته‌اند یا شاگردان دوره ما هستند. از قول خودم برای‌تان می‌گویم. برایم مهم نیست با کی کار کنم. اصلا مشکل کار با جوان‌ها را ندارم. خیلی از کارگردان‌ها در جوانی با من کار کرده‌اند. برایم مهم این است که خودم کارم را خوب انجام بدهم. من دومین نفری  بودم که در اوایل دهه 60 به حوزه هنری رفتم تا به جوان‌ها که کارگردانی نکرده بودند، کمک کنم. دوست داشتم، گارد  نداشتم و ندارم. این طور مسائل به وجود آدم ربط دارد.

ما بالاییم


جایگاه منطقه‌ای و جهانی گریم ایران کجاست؟
ما از سطح منطقه خودمان بالاتریم. الان کشورهای اطراف تازه 3 ، 4 سال است قدم‌های اولیه را برداشته‌اند که ما 40 سال قبل برداشته‌ایم. ما خیلی گریم پیشرفته‌ای نسبت به خاورمیانه داشتیم و داریم. در دهه 50 آدم‌هایی که دوست داشتند، پیگیری کردند و امور گریم را سر و شکل دادند. در دنیا هم آنها وسایل کاملی دارند ولی ما نداریم. 25 سال پیش، بنیاد سینمایی فارابی مقداری وسیله گریم آورد و تقسیم شد. دیگر وسیله پیدا نمی‌کنید. یکی دو جا که وسایل فنی وارد می‌کنند لطف می‌کنند و وسیله گریم می‌آورند اما واردکننده گریم نداریم. دولت باید بیاورد. ما بارها به آقای احمدی‌نژاد و شمقدری گفتیم اما کسی اهمیت نداد.

ایستادن در میان 10 نفر اول

سال 1999، مجله میکاپ آرتیست (make up artist) مسابقه بهترین گریم را برگزار کرد. من هم گریم محمود بصیری را در نقش پیرزن فیلم دستفروش فرستادم. فیلمی که 10 سال قبل ساخته شده بود. 150 گریمور برتر، آثاری فرستاده بودند. هیات داوران از بین آنها، 10 اثر را انتخاب کرد. یکی‌ از آنها من بودم که اسمم را با پرچم ایران منتشر کردند. اسم کشور ما در گریم در کنار کشورهای صاحب گریم و سینمای جهان مثل ایالات‌متحده، انگلیس، ژاپن، کانادا و... قرار گرفته بود. ما گریم‌مان، شانه به شانه آنها پیش می‌رود. من برای تعریف از خودم این را نگفتم، این یک نمونه برای موفقیت گریم ماست که با وجود مشکلات و مضیقه در میان برترین‌های دنیاست. ما برای همین پروژه شاه‌گوش، یکی دو وسیله خریدیم. یک بار در دبی باز کردند که چی هست و کجا می‌برید.

 

محسن تنابنده چگونه آقای صدا شد

 

یک بار هم در گمرک خودمان باز کردند. اینها ماده است و خراب می‌شود. مسئولان باید گوش بدهند. این گریم در منطقه اول است. نباید جلوی رشدش را گرفت. وسایل گریم را بخرید و سهمیه بدهید  و به گریمور‌ها بفروشید. برای عکاسان و همه اصناف وام دادند به جز صنف گریم. آن هم رشته‌ای که جهانی است. خیلی مواد و تجهیزات بخرند می‌شود 30 هزار دلار که برای 4 سال کافی است. لطفا کادو ندهید. پول این تجهیزات را از گریمورها بگیرید. 25 سال پیش هم که فارابی گرفت، پولش را دادیم.

منبع:bartarinha.ir

 


ویدیو مرتبط :
خاطرات محسن تنابنده از کشتی های پایتخت 3

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

حرف‌های صریح محسن تنابنده درباره‌ پایتخت، صدا و سیما و منتقدان/برخی زیر باد کولر آروغ روشنفکری می‌زنند



اخبار,اخبار فرهنگی و هنری,محسن تنابنده

محسن تنابنده می‌گوید افرادی که بی‌خبر از شرایط سخت کار در رسانه‌ی ملی هستند زیر باد کولر می‌نشینند، سیگار می‌کشند و آروغ روشنفکری می‌زنند.

این بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر که چند سالی است نقش نقی معمولی سریال «پایتخت» را بازی می‌کند، در گفت‌وگویی که با روزنامه‌ی شرق داشته درباره‌ی سریال «پایتخت» و نقدهای‌ منتقدان بر این سریال صحبت کرده است.


او بابیان این مطلب که اقبال مخاطبان به سریال «پایتخت» در همه این سال‌ها مثال‌زدنی است و همین استقبال مخاطبان است که باعث شده تمام سختی‌ها را برای تولید پایتخت به جان بخریم، گفته: «اما تا حدی از دوستانی که در حوزه نقد قلم می‌زنند دلگیرم و متأسفانه شرایط را درک نمی‌کنند. در همین فصل چهارم، ما با شرایط بسیار سختی کار را به آنتن رساندیم. گرمای وحشتناک شمال، لوکیشن‌های متعدد و... و از هیچ‌چیز به‌منظور کیفیت بهتر اثر چشم‌پوشی نمی‌کنیم. در این شرایط توقع هم نداریم که توسط گروهی مورد هجمه بی‌مورد قرار بگیریم.»


به گفته تنابنده نگاه اجتماعی جاری در سریال، نوع پلان‌ها، گسترش قصه و نماهای سنگین یا شخصیت‌های زیاد قصه مشخص می‌کند تا چه حد برای ساخت این مجموعه زحمت‌کشیده شده است. حقیقت این است که ما برای منتقد این سریال را نمی‌سازیم و تمام تلاش ما برای مردم است. من متوجه این نگاه دوگانه منتقد و تماشاگر نمی‌شوم! گاهی با خودم فکر می‌کنم انگار منتقدان ما در عوالم دیگری سیر می‌کنند و اصلاً متوجه اثری که ساخته‌شده است نمی‌شوند؛ هرچند منتقدانی هم مثل آقای گلمکانی که آدم بزرگوار و منتقد پیش‌کسوتی هستند به سریال لطف دارند. صحبت من با منتقدانی است که انصاف را در تحلیل‌هایشان رعایت نمی‌کنند.


او در مورد حضور پررنگ اسپانسر در این سریال هم گفته:«برای ساخت یک مجموعه، عوامل زیادی دست‌به‌دست هم می‌دهند. از خیلی‌ها شنیدم که می‌گویند چرا اسپانسر در سریال این‌قدر گل‌درشت است؟ به خدا ما هم عقلمان می‌رسد و متوجه هستیم که چه چیزی به نفع یا ضرر سریال است؛ اما باور کنید حضور اسپانسر اختیاری نیست، کاملاً جبری است. به دلیل اینکه سازمان صداوسیما با مشکلات بسیار بد اقتصادی مواجه است ما هم به‌عنوان تولید‌کنندگان یک اثر مجبور هستیم چیزهایی را بپذیریم.»

او معتقد است: «حضور اسپانسر در کار اگر به شکل بهداشتی و هم‌راستا با نحوه ارائه اثر، استفاده شود اصلاً بد نیست. این مورد در سایر کشورها هم وجود دارد و اصلاً اتفاق بعیدی نیست، اما در کشور ما این ضعف اقتصادی وجود دارد و صداوسیما با توان اقتصادی بسیار کمی که دارد، از وجود این اسپانسرها نه‌تنها در این سریال بلکه در سایر برنامه و مجموعه‌هایش می‌تواند کمی قوت بگیرد.»

تنابنده گفته: «از طرف دیگر تغییر و تحولات معمولاً به ضرر سازندگان تمام می‌شود و آن‌قدر رسانه ملی دچار سیاست‌های غلط می‌شود که مسیر هم برای سازندگان نامشخص است. تلویزیون خواستار سریال‌های باکیفیت خوب و درجه‌یک است و از ما می‌خواهند با سریال‌های مبتذل و مستهجن مبارزه کنیم. این شرایط دقیقاً مثل این است که تمام لوازم یک جنگ را از شما بگیرند و شمارا راهی جنگ کنند هرچند که شاید جنگ واژه درستی نباشد، اما به‌هرحال مشابه همین وضعیت است. مگر شدنی است؟»


او که در حال حاضر فیلم گینس را روی پرده‌ی سینما دارد، معتقد است: «حتماً باید ابزاری در اختیار ما باشد که بتوانیم کاری کنیم. تجربه به من ثابت کرده که وارد شدن به حوزه کارهای شیرین از فشار اول قبر سخت‌تر است و اصلاً ساخت سریال در تلویزیونی که با محدودیت‌های بسیاری روبه‌رو است، بسیار دشوار است. شوخی با خانم‌ها در تلویزیون ما تقریباً امکان ندارد. شوخی با سن و برخی چیزهای دیگر خط قرمز است و تقریباً هیچ دستاویزی برای سرگرمی مردم وجود ندارد. حقیقتاً با این شرایط دلم می‌خواهد یکی از همین منتقدانی که پایتخت را فاجعه‌بار توصیف کرده است، بیاید و سریال بسازد. حتماً کار مشکلی است و از پس آن برنمی‌آید.»

این بازیگر می‌گوید: «بسیاری از منتقدان ما منتظر می‌مانند تا در شرایطی اعلام حضور کنند و حاضر نیستند بپذیرند یک مجموعه وقتی به فصل‌های مختلف می‌رسد باید دچار تغییر و تحولاتی شود و مثلاً برای ساخت فصل چهارم، همه‌چیز؛ از متن گرفته تا نحوه ساخت، سخت‌تر می‌شود و خودشان را در شرایط سازندگان اثر قرار نمی‌دهند.»


او تأکید می‌کند که شکاف وحشتناکی بین مردم و منتقد وجود دارد و منتقد عمدتاً برای لذت بردن کاری را نگاه نمی‌کند و این‌روها بیشتر به این موضوع فکر می‌کنم که یکسری آدم‌ها چرا از تلویزیون رفتند و به این نتیجه می‌رسم که برخی آن‌قدر تو را مستهلک می‌کنند که ناچار به کناره‌گیری می‌شوی. شرایط برای کار کردن، آن‌هم در رسانه ملی سخت است و در این‌ میان هستند افرادی که بی‌خبر از این شرایط زیر باد کولر می‌نشینند، سیگار می‌کشند و آروغ روشنفکری می‌زنند.


به اعتقاد تنابنده، چیزی که متأسفانه در جامعه ما به‌مرور تبدیل به یک فرهنگ می‌شود، بدرفتاری و استفاده از ادبیات بد در مراوده باهم است. زمانی در دولت قبل، دو نفر درملأعام در مناظره به جان هم افتادند و کار به بدرفتاری و ادبیات بد و سخیف کشید. این فرهنگ به‌مرور نه‌تنها در ابعاد زیاد و آدم‌هایی که جایگاه و منزلت اجتماعی بالایی داشتند بلکه در سایر سطوح اجتماعی هم رسوخ پیدا کرد و فرهنگ و هنر هم از این قاعده مستثنا نبود و متأسفانه به‌جایی رسیدیم که همه به هم ناسزا می‌گوییم.


او می‌افزاید: «به‌زور خانه سینما را می‌بندیم و رفتارهای این‌چنینی از ما سر می‌زند. مدتی است که نخستین تجربه‌ کارگردانی من در سینما اکران شده است و من رفتارها و گفتارهای عجیبی درباره فیلم می‌بینم و می‌شنوم، احتمالاً فیلم من ضعف‌هایی هم دارد، اما متأسفانه کار را هم نقد نمی‌کنیم. فحش می‌دهیم و معلوم نیست چرا این کار را انجام می‌دهیم.»


او بابیان این مطلب که کار من و امثال من از یک‌جهت قابل‌ستایش است، ادامه می‌دهد: «باید احترام گذاشت به کسانی که تماشاچی را به سالن‌های سینما می‌آورند و با توجه به اینکه مدام از بحران مخاطب حرف می‌زنیم، مشخص نیست چرا به کسانی که تماشاچی به سالن‌ها می‌آورند فحش می‌دهیم و برعکس به کسانی که تماشاچی نمی‌آورند هم ناسزا می‌گوییم؟ ما به دنبال چه هستیم؟ فکر می‌کنم زمان آن فرارسیده که این ادبیات سخیف و بدرفتاری و توهین از بین برود و روزگار کمی جلو برود تا باهم کمی مؤدب‌تر و درست برخورد کنیم.»


این بازیگر می‌گوید: «بازی کردن در فیلم سینمایی، نوشتن و حتی کارگردانی، هرقدر هم که سخت باشد، از کار ما در «پایتخت» سخت‌تر نیست. تنها لطف مردم است که «پایتخت» را نگاه داشته و مشخص نیست چرا در این سال‌ها عده‌ای تمام تلاششان را کردند که نباشیم و مدام به این فکر می‌کنند هر طور که هست بلایی سر ما بیاورند که از کار منصرف شویم. این فقط منوط به‌ کار ما نیست. در بسیاری از حوزه‌ها؛ مثل فوتبال و سیاست هم همین اتفاق را می‌بینید و نمی‌دانم چرا چشم دیدن همدیگر را نداریم!»

اخبار فرهنگی و هنری - خبرآنلاین