فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
قصه «نیکی کریمی» روان آدم را به هم میریزد+تصاویر
نیكی كریمی بازیگر و كارگردان سینمای ایران است؛ بازیگری كه بیش از سه دهه است در سینمای ایران به ایفای نقش میپردازد. تا چندین سال پیش مخاطب داخلی و خارجی سینمای ایران فقط او را به واسطه نقشهایش در فیلمهایی بهیادماندنی همچون «عروس»، «پری»، «سارا»، «دیوانه از قفس پرید» و... میشناخت.
اما این بازیگر سینما، نزدیك به ١٠ سال است كه در حوزه فیلمسازی هم فعالیت میكند و حاصل این یك دهه چهار اثر است. فیلمهایی كه هر كدام حاصل دغدغههای این بازیگر زن سینما است. كریمی البته یك چهره بینالمللی نیز به شمار میرود و در تمام این سالها در جشنوارههای متعدد خارجی به عنوان داور حضور داشته است.
با وجود این آثار او در جشنوارههای داخلی خیلی نتوانستند حضورهای موفقی داشته باشند و عمدتا با بیمهری داوران روبهرو شدهاند در حالی كه در جشنوارههای خارجی همیشه مورد توجه بودند.
این روزها «شیفت شب» آخرین ساخته این فیلمساز سینمای ایران روی پرده سینماها است و فروش قابل قبولی هم داشته است. با نیكی كریمی درباره «شیف شب» و همچنین دغدغههای اجتماعی این روزهایش كه منجر به ساخت چنین فیلمی شده است، گفتوگو كردیم.
شما به عنوان یك زن فیلمساز مستقل تلاش كردید فیلم سوم خود را بدون هرگونه حمایتی اكران كنید. شما به واسطه اینكه سالها در عرصه بازیگری در سینما فعالیت میكنید، میدانید كه اگر فیلم را در اكران رها كنید هرگز به خوبی دیده نمیشود.
به همین دلیل كنار فیلم ایستادهاید تا از تمام شرایط تبلیغی به خوبی استفاده كنید. قطعا در این شرایط فقط نیكی كریمی به عنوان یك بازیگر كه مخاطب شناخت خوبی از او دارد، مطرح نمیشود؛ بلكه فیلمسازی برایتان خیلی جدی است و تمام تلاش خود را میكنید تا «شیفت شب» به خوبی دیده شود.
یك فیلم از زمان شكلگیری فیلمنامه تا پایان مانند بچهای است كه باید از آن مراقبت كنیم. در این میان ما هم جزو گروههایی نیستیم كه حامی داشته باشیم، بنابراین خودمان باید شرایط را به وجود بیاریم. البته از چند ماه قبل كمپین تبلیغاتی برای این فیلم در نظر گرفته بودیم، ولی به دلیل تاخیری كه در اكران فیلم اتفاق افتاد، خیلی شكل كاملی نگرفت.
آیا شما اكران فیلم را به خاطر فیلم «محمد(ص)» عقب انداختید؟
بعد از تمدید اكران فیلم «محمد(ص)»، تاریخ اكرانها تغییر كرد. در نتیجه اكران «شیفت شب» هم به این زمان موكول شد. ما هم مجبور شدیم چون از قبل بیلبوردها را هماهنگ كرده بودیم، در همان تاریخ قبلی تبلیغات شهری را انجام دهیم.
جالب بود به دلیل همین تغییرات در حالی كه بیلبوردها «شیفت شب» را تبلیغ میكردند، فیلم ما اكران نشده بود! ولی با این حال فكر میكنم كه شاید همین تاخیر در زمان اكران هم اتفاقات خوبی را به همراه داشت.
شما در «شیفت شب» و «سوت پایان» به سراغ دغدغههای اجتماعی خود رفتید و به نظر میرسد پرداختن به چنین موضوعاتی كه برگرفته از دل جامعه باشد در دو فیلم آخرتان پررنگتر شده است. خصوصا در «شیفت شب» كه به نظر میرسد ما با فیلمی روبهرو هستیم كه لایههای بیشتری دارد. شاید در ظاهر این گونه درباره فیلم صحبت شود كه بیشتر فیلمساز از ساخت چنین اثری قصد دارد به زندگی زوجی بپردازد كه دچار مشكلاتی شدهاند ولی تلاش میكنند زندگیشان را حفظ كنند. اما این فقط لایه ابتدایی فیلم است.
بله. دقیقا همین طور است. داستان «شیفت شب» روایت زندگی یك زن و مرد نیست، بلكه لایههای بیشتری دارد كه حتی در آن به بحث روانشناسی هم پرداخته میشود. وقتی در جامعه ما به دلیل تحریمها، با مشكلاتی روبهرو میشویم، قطعا این اتفاقات میتواند در كانونهای مختلف بازتابهای متفاوتی داشته باشد.
در این میان وقتی اوضاع اقتصادی بهم میریزد، افرادی هم تلاش میكنند از این آب گل آلود ماهی بگیرند، اما ممكن است نتوانند به نتیجه دلخواه برسند. مرد قصه «شیفت شب» هم دقیقا همین شرایط را دارد. او حالا به دلیل چنین مشكلاتی، در زندگی و كانون خانوادگی هم دچار مشكل شده است.
من در اطراف خودم چنین افرادی را زیاد دیدم. در تمام این سالهای تحریم و شرایط اقتصادی، مردهایی را میدیدم كه شب و روز در چند شیفت كار میكنند و در همان زمان فكر میكردم همسران این افراد در خانه مشغول چه كاری هستند؟! البته بعضی خانمها هستند كه خودشان هم كار بیرون انجام میدهند.
اما برخی دیگر تمام مدت در خانه سرشان گرم ماهواره است و اصلا خبر ندارند كه شرایط اقتصادی در جامعه چگونه است. این موضوع دقیقا مسالهای بود كه در این فیلم دنبال میكردم.
پس قصه و طرح اولیه از همین جا شكل گرفت؟
محمود آیدن پیش از این برای من داستان مردی را روایت كرده بود كه به دلایل مشكلات زندگی، خود و خانوادهاش را كشته بود. او این خط داستان را از بخش حوادث روزنامه خوانده بود. چرا چنین اتفاقی باید رخ دهد؟ مطمئنا حوادثی است كه باعث به هم ریختن روان آدمها میشود و فكر میكنند كه راه چارهای ندارند.
اما من میتوانستم قصه را از نگاه همسر این مرد ببینم. همان خانمی كه از چیزی خبر ندارد و مانند این است كه به شكل ناگهانی با كوهی از مشكلات روبهرو میشود ولی چون فرد منفعلی نیست، سعی میكند با مبارزه مشكلات را حل كند.
بله. ما در ابتدا شخصیت زن قصه را به شكلی میبینیم كه غرق در روزمرّگی است و اصلا خبر ندارد در اطرافش چه اتفاقهایی میافتد. زندگیهایی كه این روزها در اطرافمان زیاد میبینیم.
دقیقا زن قصه نیز چنین شخصیتی دارد.
شما در این فیلم تلاش میكنید، نگاه تكبعدی به زنان قصه نداشته باشید. در واقع «شیفت شب» نگاه فمینیستی ندارد. در حالی كه عمدتا این تصور وجود دارد كه زنان فیلمساز میتوانند به راحتی در آثارشان به این نگاه دچار شوند.
من همیشه در پاسخ به چنین سوالی ترجیح میدهم با مثالی از فیلم صحبتم را تكمیل كنم. در سكانسی كه فرهاد، ناهید را كتك میزند. پس از این صحنه ما به جای اینكه با ناهید همراه شویم، فرهاد را میبینیم و با او به ایوان خانه میرویم در حالی كه سیگار میكشد.
من درماندگی جامعه را برای زن و مرد به یك اندازه میدانم. شخصیت فیلم هم دقیقا با همین موضوع روبهرو است. ما نمیخواهیم بگوییم كه زن خوب است و مرد بد. اصلا چنین دیدگاهی ندارم.
البته همان طور كه اشاره كردید شما در نگارش فیلمنامه «شیفت شب» یك همكار فیلمنامهنویس هم داشتید كه قطعا در به تصویر كشیدن این نگاه نقش مهمی داشته است.
در حقیقت محمود آیدن در همان ابتدا به من سیناپس یك صفحهای داد كه در آن درباره مردی نوشته شده بود كه به بنبست رسیده و از لحاظ روانی شرایط خوبی ندارد و میخواهد خودكشی كند. او در تمام مدت به این فكر میكند كه باید كسی را بكشد. اما من فكر كردم كه میخواهم فیلمی درباره ایران امروز تعریف كنم.
چیزی كه باعث بروز خشونت در جامعه امروز شده است. همین موضوع كه اصلا خشونت از كجا میآید؟ یا اینكه یك فرد در چه شرایطی عصبی میشود؟ یا فشار مالی میتواند منجر به چه اتفاقاتی بشود.
مسائلی بود كه دوست داشتم در این فیلم به آنها بپردازم. در اصل كل داستان را خودم نوشتم و بعد برای پروانه ساخت اقدام كردیم. البته پس از آن با علی اصغری متن را بازنویسی كردیم.
خیلیها در شرایط تحریم سعی كردند درباره این موضوع فیلم بسازند و داستانهایی را روایت كنند كه در آن به شكل زندگی افرادی پرداخته میشود كه با چنین مشكلاتی دست و پنجه نرم كردند.
چه تمهیداتی اندیشیدید كه فیلم شما نسبت به این آثار تفاوتهایی داشته باشد ولی همچنان لایههای اجتماعی را به تصویر بكشد. خصوصا اینكه چنین فیلمهایی به راحتی میتوانند به ورطه شعار بیفتند.
من سینمای مستند و سینمای مینیمالی كه درباره واقعیت صحبت میكند را دوست دارم. حالا این قرار نیست كه حتما در خارج از شهر باشد.
خودم فكر میكنم زیباترین فیلم رئالی كه ساخته شده است، «گزارش» عباس كیارستمی است كه درباره یك خانواده است. ولی ما به قدری آنها را باور میكنیم كه من در كمتر فیلمی این واقعیت را دیدهام. به هر حال من سالها دستیار آقای كیارستمی بودهام و این سبك و نوع كار را میشناسم.
بنابراین به این معتقدم كه حتی اگر به دنبال روایت داستان هستیم، به شكلی این كار را انجام دهیم كه باورپذیر باشد. البته خود من در این فیلم دوست داشتم، بیشتر قصه بگویم و همین موضوع «شیفت شب» را از دیگر فیلمهایم متفاوت كرد.
بله، دقیقا این نگاه مستند گونهای كه به آن اشاره كردید را ما در فیلمهای قبلیتان پررنگتر دیدیم.
بله. اما در این فیلم لازم بود كه ما به سمت قصهگویی برویم. چون باید شرایط شخصیتهای قصه را تعریف میكردم.
ما در این فیلم با شخصیتهایی فرعی روبهرو میشویم كه در برخی مواقع به كمك قصه میآیند و هر كدام از آنها خرده داستانهایی دارند. مانند شخصیت زن همسایه كه خودتان آن را ایفا كردید یا سحر قریشی. البته به نظر میرسد هر كدام از این شخصیتها برای شما بیانگر قشری از جامعه هستند.
به هر حال وقتی ما قصه را در یك آپارتمان به تصویر میكشیم، باید به همسایهها هم میپرداختیم. اما همه این شخصیتهای فرعی داستان كه اتفاقا خودم هم در یكی از آنها بازی كردم، برایم بسیار اهمیت داشت.
اتفاقا این شخصیت ابتدا قرار بود آرایشگاهی از خودش داشته باشد كه با علی اصغری به این نكته رسیدیم، بهتر است محل كارش در خانه نباشد.
شخصیت این زن، نماد زنانی است كه همه ما آنها را به خوبی میشناسیم. آنهایی كه با داشتن فرزند بزرگ، طلاق گرفتهاند و نباید به دلیل نگاهی كه در جامعه وجود دارد، با فرد دیگری ارتباط داشته باشند.
اما در قصه میبینیم این زن چون مستقل است و كار میكند، حالا با فردی آشنا شده و ازدواج هم كرده است. ولی نمیتواند به دخترش بگوید. اتفاقا یكی از دوستان من دقیقا با چنین مشكلی در زندگیش روبهرو شده است.
به همین دلیل میخواستم خودم این نقش را بازی كنم چون این افراد در جامعه خیلی مورد قضاوت قرار میگیرند. البته میدانید كه در كشور ما بحث قضاوت همیشه وجود دارد.
برای این نقش بازیگرهای زیادی را در ذهن داشتیم و حتی چند نفری هم به دفتر آمدند، اما شاید برای اینكه كمی بیشتر دیده شود و مورد توجه قرار بگیرد، خودم آن را بازی كردم.
شاید برایتان جالب باشد، كه من از وكیلی شنیدم، جامعه امروز ما پر از دخترهایی شده است كه به دلیل فرار از خانواده ازدواج میكنند و اتفاقا با یك فرد پولدار آشنا میشوند و بعد از مدتی بهانهای برای طلاق پیدا میكنند و حالا كه پول زیادی به دست آوردهاند، سراغ شوهر دوم و سوم میروند. نقشی كه سحر قریشی در «شیفت شب» بازی میكند، برای من نمادی از همین افراد است.
میخواستم ما این دو خواهر را در كنار یكدیگر ببینیم. اینكه ناهید اصلا فرد مادیای نیست ولی خواهرش دقیقا برعكس اوست. همان طور كه ما امروز با بمباران تبلیغاتی در شبكههای مختلف روبهرو هستیم.
همه انگار به ما میگویند كه چطور خوبتر زندگی كنیم و افراد را راهنمایی میكنند. در حقیقت فرهاد و ناهید در معرض بمباران چنین موضوعاتی هستند تا یك قدم به جلو بردارند و بیشتر زندگی مصنوعی خود را بچرخانند.
در این مورد هم من آدمهای زیادی را دیدهام كه میخواهند زندگیهایشان را جور دیگری نشان دهند. البته در میان همكاران بازیگر خودمان هم چنین افرادی دیده میشوند. آنها برای این كار مجبور هستند زیر بار مسائل مختلف مالی بروند.
درست مثل شخصیتی كه فرهاد در این فیلم دارد. او برای اینكه همپای شوهرخواهر زنش و همین طور جامعه حركت كند، مجبور است كارهایی را انجام دهد كه باعث گرفتاریاش میشود.
ما با اینكه در ابتدا شخصیتی از ناهید در قصه میبینیم كه اصلا متوجه نیست زندگیاش دچار چه مشكلاتی شده است، اما كمكم كه جلو میرویم، میبینیم كه او اتفاقا برخلاف آنچه نشان میدهد، تلاش میكند بنیان خانوادهاش را نگه دارد. با اینكه كتك میخورد و حتی مجبور به ترك خانه میشود.
دلیل این موضوع را میتوان در دوست داشتن ناهید دید، چون از زمان دانشگاه همسرش را دوست داشته و حالا نمیخواهد به هیچ قیمتی زندگیاش را از دست بدهد.
حرفهای كه برای شخصیت فرهاد در فیلم در نظر گرفتید، خیلی بكر است؛ یك موشكش! آیا انتخاب این شغل به دلیل گرهی است كه میتواند در قصه به وجود آورد یا كدهایی كه میتواند ذهن مخاطب را به هم بریزد. به طور مثال مرگ موش.
واقعیت این است كه ما اول شغل را انتخاب كردیم و بعد كدها را پیدا كردیم.
ذهنیت این شغل از كجا شكل گرفت؟
من و علیاصغری، زمانی كه روی فیلمنامه كار میكردیم، اصلا پایان را ننوشته بودیم و شغلی را برای این شخصیت در نظر نداشتیم. كامبوزیا پرتوی و كیانوش عیاری هم دستیاران ما بودند و ماهی یك بار بعد از اینكه ما روی فیلمنامه كار میكردیم، جلسه مشترك میگذاشتیم و صحبت میكردیم.
برای شغل ایدههای مختلفی داشتیم تا اینكه یك روز آقای اصغری عكسهای واقعی از افرادی كه به استخدام شهرداری درآمدهاند و شبها موش میكشند، آورد.
من فكر كردم كه چرا این افراد از خواب شبانه خودشان میزنند و برای كشتن موشها بیرون میآیند و از همین رو قضیه برایم جالب شد كه این آدمها با وسیله و خیلی مجهز این كار را با تفنگ و كنار جوبها انجام میدهند. آن شغل به ما كمك كرد و در مسیر داستان چیزهایی را اضافه كردیم و با تسلط كامل از آن بهره بردیم.
از طرفی وقتی علی اصغری این شغل را به من گفت، هم به این فكر كردیم كه چقدر شبیه به نشانهگذاریهای جامعه خودمان است و خیلیها پولهای بیشماری به دست میآورند و اختلاس میكنند ولی هیچ اتفاقی نمیافتد، اما آدمی به خاطر ۵۰۰ میلیون تومان باید با چنین مشكلاتی روبهرو شود و جامعه ما همین افراد را مانند موشهایی از بین میبرد، چون هركدام به نوعی در حال از بین رفتن هستند.
پس بیشتر این حرفه برای شما یك نوع نماد است.
بله، چون هم نشاندهنده خشمی است كه آن را خالی میكند و هم اینكه شخصیت فرهاد از كودكی به تفنگ علاقه زیادی داشته است.
درباره انتخاب بازیگران توضیح بدهید. آیا حضور سحر قریشی صرفا برای جذب گیشه بود؟
بحث توجه به گیشه اصلا برایم مهم نبود. وقتی تركیب بازیگران درست باشد قطعا بخشی از راه را رفتهایم و نتیجه هم خوب خواهد بود. برای من بیشتر انتخاب بازیگرانی مهم بود كه با نقش همخوانی داشته باشند.
آیا براساس بازیگر خاصی فیلمنامه را نوشتید؟
در زمان بازنویسی لیلا زارع را در ذهن داشتیم و بعد از اینكه كمی جلوتر رفتیم به محمدرضا فروتن هم برای نقش فرهاد رسیدیم.
شما در «شیفت شب» تلاش میكنید ارزشهای اخلاقیای را كه در جامعه كمرنگ شده است دوباره یادآوری كنید. از این جهت معتقدم كه فیلم دارای چندین لایه است. به طور نمونه بحث قضاوت كردن افراد درباره یكدیگر مسالهای است كه در فیلم به درستی دیده میشود.
بله این موضوع برای خودم هم خیلی مهم است. و بارها شاهد این موضوع بودم و شنیدهام كه افراد به راحتی با یك برداشت اشتباه درباره یكدیگر قضاوت میكنند. اتفاقا همیشه هم درباره این موضوع واكنش نشان دادم. شرایط جامعه ما به گونهای است كه همهچیز به افراد امر و نهی میشود و به نوعی مرز بین خوب و بد خطكشی شده است.
در چنین شرایطی كمتر با رفتار واقعی افراد روبهرو میشویم. همین موضوع باعث میشود كه مردم به راحتی یكدیگر را قضاوت كنند. اما من سعی كردم از این موضوع دور شوم و همیشه تلاش میكنم آدمها را كمتر قضاوت كنم.
شاید به خاطر همین موضوع است كه شما همیشه از حاشیه دوری میكنید.
اتفاقا چند روز قبل خبرنگاری در گفتوگویی عنوان كرد كه نسل شما در بازیگری نسل دیگری بود. اتفاقا من اصلا موضوع را این گونه نمیبینم. قصد قضاوت ندارم.
اما ممكن است در نسل من هم افرادی اینگونه باشند. نباید بین نسلها خط كشی كنیم. اتفاقا در نسل جدید هم ما بازیگرانی داریم كه كار خودشان را بلد هستند. من هیچوقت با این فاصلهگذاریها ارتباط برقرار نمیكنم.
شما در طی تمام این سالها درباره دیدهنشدنهای كارهایتان هم سكوت كردید. فكر میكنم شما به عنوان بازیگر در طی تمام این سالهایی كه در سینمای ایران فعالیت كردید، آن طور كه باید تقدیر نشدید. البته در خارج از ایران بیشتر آثار شما حضورهای بینالمللی داشته و اتفاقا در این بخش به دیده شدن سینمای ایران در مرزهای بینالمللی هم كمك كردید.
من نباید جوابی به این مسائل بدهم و دیگران باید درباره آن صحبت كنند.
نیكی كریمی به خاطر دغدغههای اجتماعیاش به فیلمسازی رو آورده یا اساسا كارگردانی برایش دغدغه است و میخواهد كارهای تازهای انجام دهد؟
هر دوی آنها باهم.
بازیگرهایی كه وارد دنیای كارگردانی میشوند، یا ظرف بازیگری آنها پر شده یا دغدغه فرم و محتوا دارند. برای شما این ظرف بازیگری پر نشده و همچنان حضور دارید، دغدغهای كه به دنبالش هستید، چیست كه شما را در این حوزه با جدیت و تلاش نگه میدارد؟
فكر میكنم علاقه است. از طرفی نمیخواهم فیلم سفارشی بسازم و واقعا بر اساس موضوعاتی كه در ذهن دارم به سراغ ساخت فیلم میروم. من به همه آنها ایمان داریم و مدام به این فكر میكنم كه چطور آنها روایت كنم.
همه آدمها وقتی با خودشان تنها میشوند و به قطعیت انجام كاری میرسند، در آن صورت با جان و دل حاضر هستند برایش وقت بگذارند. همین موضوع دلیلی است كه من میخواهم همیشه روی این دغدغهها كار كنم و همچنان ادامه بدهم.
چقدر به حضور بینالمللی فیلم فكر كردید.
این موضوع همیشه برایم مهم است. همیشه تلاش میكنم كه فیلم عمدتا در جشنوارههای مختلفی دیده شود. البته این مدت درگیر اكران «شیفت شب» بودم و نتوانستم خیلی در نمایشهای فیلم در جشنوارههای خارجی حضور پیدا كنم.
قطعا از حالا به فكر فیلم بعدی هم هستید.
عمدتا مرحله نگارش فیلمنامه برایم طولانی است. اینبارهم میخواهم با تمركز زیادی كار كنم. سراغ قصهای از یك نویسنده ایرانی رفتم. و هدفم اقتباس ادبی است. اما اینبار فیلم درباره زنان نیست.
جملههای كلیدی
حوادثی است كه سبب به هم ریختن روان آدمها میشود كه فكر كنند راه چارهای ندارند. اما من توانستم قصه را از نگاه همسر این مرد ببینم. همان خانمی كه از چیزی خبر ندارد و مانند این است كه به شكل ناگهانی با كوهی از مشكلات روبهرو میشود ولی چون فرد منفعلی نیست، سعی میكند با مبارزه مشكلات را حل كند.
من درماندگی جامعه را برای زن و مرد به یك اندازه میدانم. شخصیت فیلم هم دقیقا با همین موضوع روبهرو است. ما نمیخواهیم بگوییم كه زن خوب است و مرد بد. اصلا چنین دیدگاهی ندارم.
جملههای كلیدی
نباید بین نسلها خطكشی كنیم. اتفاقا در نسل جدید هم ما بازیگرانی داریم كه كار خودشان را بلد هستند. من هیچوقت با این فاصلهگذاریها ارتباط برقرار نمیكنم.
نمیخواهم فیلم سفارشی بسازم و واقعا بر اساس موضوعاتی كه در ذهن دارم به سراغ ساخت فیلم میروم. من به همه آنها ایمان دارم و مدام به این فكر میكنم كه چطور آنها را روایت كنم. همه آدمها وقتی با خودشان تنها میشوند و به قطعیت انجام كاری میرسند، در آن صورت با جان و دل حاضر هستند برایش وقت بگذارند.
اخبار فرهنگی - روزنامه اعتماد
ویدیو مرتبط :
نیکی کریمی زشتی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
قصه «نیکی کریمی» روان آدم را به هم میریزد
نیكی كریمی بازیگر و كارگردان سینمای ایران است؛ بازیگری كه بیش از سه دهه است در سینمای ایران به ایفای نقش میپردازد.
اما این بازیگر سینما، نزدیك به ١٠ سال است كه در حوزه فیلمسازی هم فعالیت میكند و حاصل این یك دهه چهار اثر است. فیلمهایی كه هر كدام حاصل دغدغههای این بازیگر زن سینما است. كریمی البته یك چهره بینالمللی نیز به شمار میرود و در تمام این سالها در جشنوارههای متعدد خارجی به عنوان داور حضور داشته است.
با وجود این آثار او در جشنوارههای داخلی خیلی نتوانستند حضورهای موفقی داشته باشند و عمدتا با بیمهری داوران روبهرو شدهاند در حالی كه در جشنوارههای خارجی همیشه مورد توجه بودند.
شما به عنوان یك زن فیلمساز مستقل تلاش كردید فیلم سوم خود را بدون هرگونه حمایتی اكران كنید. شما به واسطه اینكه سالها در عرصه بازیگری در سینما فعالیت میكنید، میدانید كه اگر فیلم را در اكران رها كنید هرگز به خوبی دیده نمیشود.
به همین دلیل كنار فیلم ایستادهاید تا از تمام شرایط تبلیغی به خوبی استفاده كنید. قطعا در این شرایط فقط نیكی كریمی به عنوان یك بازیگر كه مخاطب شناخت خوبی از او دارد، مطرح نمیشود؛ بلكه فیلمسازی برایتان خیلی جدی است و تمام تلاش خود را میكنید تا «شیفت شب» به خوبی دیده شود.
یك فیلم از زمان شكلگیری فیلمنامه تا پایان مانند بچهای است كه باید از آن مراقبت كنیم. در این میان ما هم جزو گروههایی نیستیم كه حامی داشته باشیم، بنابراین خودمان باید شرایط را به وجود بیاریم. البته از چند ماه قبل كمپین تبلیغاتی برای این فیلم در نظر گرفته بودیم، ولی به دلیل تاخیری كه در اكران فیلم اتفاق افتاد، خیلی شكل كاملی نگرفت.
آیا شما اكران فیلم را به خاطر فیلم «محمد(ص)» عقب انداختید؟
بعد از تمدید اكران فیلم «محمد(ص)»، تاریخ اكرانها تغییر كرد. در نتیجه اكران «شیفت شب» هم به این زمان موكول شد. ما هم مجبور شدیم چون از قبل بیلبوردها را هماهنگ كرده بودیم، در همان تاریخ قبلی تبلیغات شهری را انجام دهیم.
جالب بود به دلیل همین تغییرات در حالی كه بیلبوردها «شیفت شب» را تبلیغ میكردند، فیلم ما اكران نشده بود! ولی با این حال فكر میكنم كه شاید همین تاخیر در زمان اكران هم اتفاقات خوبی را به همراه داشت.
شما در «شیفت شب» و «سوت پایان» به سراغ دغدغههای اجتماعی خود رفتید و به نظر میرسد پرداختن به چنین موضوعاتی كه برگرفته از دل جامعه باشد در دو فیلم آخرتان پررنگتر شده است. خصوصا در «شیفت شب» كه به نظر میرسد ما با فیلمی روبهرو هستیم كه لایههای بیشتری دارد. شاید در ظاهر این گونه درباره فیلم صحبت شود كه بیشتر فیلمساز از ساخت چنین اثری قصد دارد به زندگی زوجی بپردازد كه دچار مشكلاتی شدهاند ولی تلاش میكنند زندگیشان را حفظ كنند. اما این فقط لایه ابتدایی فیلم است.
بله. دقیقا همین طور است. داستان «شیفت شب» روایت زندگی یك زن و مرد نیست، بلكه لایههای بیشتری دارد كه حتی در آن به بحث روانشناسی هم پرداخته میشود. وقتی در جامعه ما به دلیل تحریمها، با مشكلاتی روبهرو میشویم، قطعا این اتفاقات میتواند در كانونهای مختلف بازتابهای متفاوتی داشته باشد.
در این میان وقتی اوضاع اقتصادی بهم میریزد، افرادی هم تلاش میكنند از این آب گل آلود ماهی بگیرند، اما ممكن است نتوانند به نتیجه دلخواه برسند. مرد قصه «شیفت شب» هم دقیقا همین شرایط را دارد. او حالا به دلیل چنین مشكلاتی، در زندگی و كانون خانوادگی هم دچار مشكل شده است.
من در اطراف خودم چنین افرادی را زیاد دیدم. در تمام این سالهای تحریم و شرایط اقتصادی، مردهایی را میدیدم كه شب و روز در چند شیفت كار میكنند و در همان زمان فكر میكردم همسران این افراد در خانه مشغول چه كاری هستند؟! البته بعضی خانمها هستند كه خودشان هم كار بیرون انجام میدهند.
اما برخی دیگر تمام مدت در خانه سرشان گرم ماهواره است و اصلا خبر ندارند كه شرایط اقتصادی در جامعه چگونه است. این موضوع دقیقا مسالهای بود كه در این فیلم دنبال میكردم.
محمود آیدن پیش از این برای من داستان مردی را روایت كرده بود كه به دلایل مشكلات زندگی، خود و خانوادهاش را كشته بود. او این خط داستان را از بخش حوادث روزنامه خوانده بود. چرا چنین اتفاقی باید رخ دهد؟ مطمئنا حوادثی است كه باعث به هم ریختن روان آدمها میشود و فكر میكنند كه راه چارهای ندارند.
اما من میتوانستم قصه را از نگاه همسر این مرد ببینم. همان خانمی كه از چیزی خبر ندارد و مانند این است كه به شكل ناگهانی با كوهی از مشكلات روبهرو میشود ولی چون فرد منفعلی نیست، سعی میكند با مبارزه مشكلات را حل كند.
بله. ما در ابتدا شخصیت زن قصه را به شكلی میبینیم كه غرق در روزمرّگی است و اصلا خبر ندارد در اطرافش چه اتفاقهایی میافتد. زندگیهایی كه این روزها در اطرافمان زیاد میبینیم.
دقیقا زن قصه نیز چنین شخصیتی دارد.
شما در این فیلم تلاش میكنید، نگاه تكبعدی به زنان قصه نداشته باشید. در واقع «شیفت شب» نگاه فمینیستی ندارد. در حالی كه عمدتا این تصور وجود دارد كه زنان فیلمساز میتوانند به راحتی در آثارشان به این نگاه دچار شوند.
من همیشه در پاسخ به چنین سوالی ترجیح میدهم با مثالی از فیلم صحبتم را تكمیل كنم. در سكانسی كه فرهاد، ناهید را كتك میزند. پس از این صحنه ما به جای اینكه با ناهید همراه شویم، فرهاد را میبینیم و با او به ایوان خانه میرویم در حالی كه سیگار میكشد.
من درماندگی جامعه را برای زن و مرد به یك اندازه میدانم. شخصیت فیلم هم دقیقا با همین موضوع روبهرو است. ما نمیخواهیم بگوییم كه زن خوب است و مرد بد. اصلا چنین دیدگاهی ندارم.
البته همان طور كه اشاره كردید شما در نگارش فیلمنامه «شیفت شب» یك همكار فیلمنامهنویس هم داشتید كه قطعا در به تصویر كشیدن این نگاه نقش مهمی داشته است.
در حقیقت محمود آیدن در همان ابتدا به من سیناپس یك صفحهای داد كه در آن درباره مردی نوشته شده بود كه به بنبست رسیده و از لحاظ روانی شرایط خوبی ندارد و میخواهد خودكشی كند. او در تمام مدت به این فكر میكند كه باید كسی را بكشد. اما من فكر كردم كه میخواهم فیلمی درباره ایران امروز تعریف كنم.
چیزی كه باعث بروز خشونت در جامعه امروز شده است. همین موضوع كه اصلا خشونت از كجا میآید؟ یا اینكه یك فرد در چه شرایطی عصبی میشود؟ یا فشار مالی میتواند منجر به چه اتفاقاتی بشود.
مسائلی بود كه دوست داشتم در این فیلم به آنها بپردازم. در اصل كل داستان را خودم نوشتم و بعد برای پروانه ساخت اقدام كردیم. البته پس از آن با علی اصغری متن را بازنویسی كردیم.
خیلیها در شرایط تحریم سعی كردند درباره این موضوع فیلم بسازند و داستانهایی را روایت كنند كه در آن به شكل زندگی افرادی پرداخته میشود كه با چنین مشكلاتی دست و پنجه نرم كردند.
من سینمای مستند و سینمای مینیمالی كه درباره واقعیت صحبت میكند را دوست دارم. حالا این قرار نیست كه حتما در خارج از شهر باشد.
خودم فكر میكنم زیباترین فیلم رئالی كه ساخته شده است، «گزارش» عباس كیارستمی است كه درباره یك خانواده است. ولی ما به قدری آنها را باور میكنیم كه من در كمتر فیلمی این واقعیت را دیدهام. به هر حال من سالها دستیار آقای كیارستمی بودهام و این سبك و نوع كار را میشناسم.
بنابراین به این معتقدم كه حتی اگر به دنبال روایت داستان هستیم، به شكلی این كار را انجام دهیم كه باورپذیر باشد. البته خود من در این فیلم دوست داشتم، بیشتر قصه بگویم و همین موضوع «شیفت شب» را از دیگر فیلمهایم متفاوت كرد.
بله، دقیقا این نگاه مستندگونهای كه به آن اشاره كردید را ما در فیلمهای قبلیتان پررنگتر دیدیم.
بله. اما در این فیلم لازم بود كه ما به سمت قصهگویی برویم. چون باید شرایط شخصیتهای قصه را تعریف میكردم.
ما در این فیلم با شخصیتهایی فرعی روبهرو میشویم كه در برخی مواقع به كمك قصه میآیند و هر كدام از آنها خرده داستانهایی دارند. مانند شخصیت زن همسایه كه خودتان آن را ایفا كردید یا سحر قریشی. البته به نظر میرسد هر كدام از این شخصیتها برای شما بیانگر قشری از جامعه هستند.
به هر حال وقتی ما قصه را در یك آپارتمان به تصویر میكشیم، باید به همسایهها هم میپرداختیم. اما همه این شخصیتهای فرعی داستان كه اتفاقا خودم هم در یكی از آنها بازی كردم، برایم بسیار اهمیت داشت.
اتفاقا این شخصیت ابتدا قرار بود آرایشگاهی از خودش داشته باشد كه با علی اصغری به این نكته رسیدیم، بهتر است محل كارش در خانه نباشد.
شخصیت این زن، نماد زنانی است كه همه ما آنها را به خوبی میشناسیم. آنهایی كه با داشتن فرزند بزرگ، طلاق گرفتهاند و نباید به دلیل نگاهی كه در جامعه وجود دارد، با فرد دیگری ارتباط داشته باشند.
اما در قصه میبینیم این زن چون مستقل است و كار میكند، حالا با فردی آشنا شده و ازدواج هم كرده است. ولی نمیتواند به دخترش بگوید. اتفاقا یكی از دوستان من دقیقا با چنین مشكلی در زندگیش روبهرو شده است.
برای این نقش بازیگرهای زیادی را در ذهن داشتیم و حتی چند نفری هم به دفتر آمدند، اما شاید برای اینكه كمی بیشتر دیده شود و مورد توجه قرار بگیرد، خودم آن را بازی كردم.
شاید برایتان جالب باشد، كه من از وكیلی شنیدم، جامعه امروز ما پر از دخترهایی شده است كه به دلیل فرار از خانواده ازدواج میكنند و اتفاقا با یك فرد پولدار آشنا میشوند و بعد از مدتی بهانهای برای طلاق پیدا میكنند و حالا كه پول زیادی به دست آوردهاند، سراغ شوهر دوم و سوم میروند. نقشی كه سحر قریشی در «شیفت شب» بازی میكند، برای من نمادی از همین افراد است.
میخواستم ما این دو خواهر را در كنار یكدیگر ببینیم. اینكه ناهید اصلا فرد مادیای نیست ولی خواهرش دقیقا برعكس اوست. همان طور كه ما امروز با بمباران تبلیغاتی در شبكههای مختلف روبهرو هستیم.
همه انگار به ما میگویند كه چطور خوبتر زندگی كنیم و افراد را راهنمایی میكنند. در حقیقت فرهاد و ناهید در معرض بمباران چنین موضوعاتی هستند تا یك قدم به جلو بردارند و بیشتر زندگی مصنوعی خود را بچرخانند.
در این مورد هم من آدمهای زیادی را دیدهام كه میخواهند زندگیهایشان را جور دیگری نشان دهند. البته در میان همكاران بازیگر خودمان هم چنین افرادی دیده میشوند. آنها برای این كار مجبور هستند زیر بار مسائل مختلف مالی بروند.
درست مثل شخصیتی كه فرهاد در این فیلم دارد. او برای اینكه همپای شوهرخواهر زنش و همین طور جامعه حركت كند، مجبور است كارهایی را انجام دهد كه باعث گرفتاریاش میشود.
ما با اینكه در ابتدا شخصیتی از ناهید در قصه میبینیم كه اصلا متوجه نیست زندگیاش دچار چه مشكلاتی شده است، اما كمكم كه جلو میرویم، میبینیم كه او اتفاقا برخلاف آنچه نشان میدهد، تلاش میكند بنیان خانوادهاش را نگه دارد. با اینكه كتك میخورد و حتی مجبور به ترك خانه میشود.
دلیل این موضوع را میتوان در دوست داشتن ناهید دید، چون از زمان دانشگاه همسرش را دوست داشته و حالا نمیخواهد به هیچ قیمتی زندگیاش را از دست بدهد.
حرفهای كه برای شخصیت فرهاد در فیلم در نظر گرفتید، خیلی بكر است؛ یك موشكش! آیا انتخاب این شغل به دلیل گرهی است كه میتواند در قصه به وجود آورد یا كدهایی كه میتواند ذهن مخاطب را به هم بریزد. به طور مثال مرگ موش.
واقعیت این است كه ما اول شغل را انتخاب كردیم و بعد كدها را پیدا كردیم.
ذهنیت این شغل از كجا شكل گرفت؟
من و علیاصغری، زمانی كه روی فیلمنامه كار میكردیم، اصلا پایان را ننوشته بودیم و شغلی را برای این شخصیت در نظر نداشتیم. كامبوزیا پرتوی و كیانوش عیاری هم دستیاران ما بودند و ماهی یك بار بعد از اینكه ما روی فیلمنامه كار میكردیم، جلسه مشترك میگذاشتیم و صحبت میكردیم.
برای شغل ایدههای مختلفی داشتیم تا اینكه یك روز آقای اصغری عكسهای واقعی از افرادی كه به استخدام شهرداری درآمدهاند و شبها موش میكشند، آورد.
من فكر كردم كه چرا این افراد از خواب شبانه خودشان میزنند و برای كشتن موشها بیرون میآیند و از همین رو قضیه برایم جالب شد كه این آدمها با وسیله و خیلی مجهز این كار را با تفنگ و كنار جوبها انجام میدهند. آن شغل به ما كمك كرد و در مسیر داستان چیزهایی را اضافه كردیم و با تسلط كامل از آن بهره بردیم.
از طرفی وقتی علی اصغری این شغل را به من گفت، هم به این فكر كردیم كه چقدر شبیه به نشانهگذاریهای جامعه خودمان است و خیلیها پولهای بیشماری به دست میآورند و اختلاس میكنند ولی هیچ اتفاقی نمیافتد، اما آدمی به خاطر ۵۰۰ میلیون تومان باید با چنین مشكلاتی روبهرو شود و جامعه ما همین افراد را مانند موشهایی از بین میبرد، چون هركدام به نوعی در حال از بین رفتن هستند.
بله، چون هم نشاندهنده خشمی است كه آن را خالی میكند و هم اینكه شخصیت فرهاد از كودكی به تفنگ علاقه زیادی داشته است.
درباره انتخاب بازیگران توضیح بدهید. آیا حضور سحر قریشی صرفا برای جذب گیشه بود؟
بحث توجه به گیشه اصلا برایم مهم نبود. وقتی تركیب بازیگران درست باشد قطعا بخشی از راه را رفتهایم و نتیجه هم خوب خواهد بود. برای من بیشتر انتخاب بازیگرانی مهم بود كه با نقش همخوانی داشته باشند.
آیا براساس بازیگر خاصی فیلمنامه را نوشتید؟
در زمان بازنویسی لیلا زارع را در ذهن داشتیم و بعد از اینكه كمی جلوتر رفتیم به محمدرضا فروتن هم برای نقش فرهاد رسیدیم.
شما در «شیفت شب» تلاش میكنید ارزشهای اخلاقیای را كه در جامعه كمرنگ شده است دوباره یادآوری كنید. از این جهت معتقدم كه فیلم دارای چندین لایه است. به طور نمونه بحث قضاوت كردن افراد درباره یكدیگر مسالهای است كه در فیلم به درستی دیده میشود.
بله این موضوع برای خودم هم خیلی مهم است. و بارها شاهد این موضوع بودم و شنیدهام كه افراد به راحتی با یك برداشت اشتباه درباره یكدیگر قضاوت میكنند. اتفاقا همیشه هم درباره این موضوع واكنش نشان دادم. شرایط جامعه ما به گونهای است كه همهچیز به افراد امر و نهی میشود و به نوعی مرز بین خوب و بد خطكشی شده است.
در چنین شرایطی كمتر با رفتار واقعی افراد روبهرو میشویم. همین موضوع باعث میشود كه مردم به راحتی یكدیگر را قضاوت كنند. اما من سعی كردم از این موضوع دور شوم و همیشه تلاش میكنم آدمها را كمتر قضاوت كنم.
شاید به خاطر همین موضوع است كه شما همیشه از حاشیه دوری میكنید.
اتفاقا چند روز قبل خبرنگاری در گفتوگویی عنوان كرد كه نسل شما در بازیگری نسل دیگری بود. اتفاقا من اصلا موضوع را این گونه نمیبینم. قصد قضاوت ندارم.
اما ممكن است در نسل من هم افرادی اینگونه باشند. نباید بین نسلها خط كشی كنیم. اتفاقا در نسل جدید هم ما بازیگرانی داریم كه كار خودشان را بلد هستند. من هیچوقت با این فاصلهگذاریها ارتباط برقرار نمیكنم.
من نباید جوابی به این مسائل بدهم و دیگران باید درباره آن صحبت كنند.
نیكی كریمی به خاطر دغدغههای اجتماعیاش به فیلمسازی رو آورده یا اساسا كارگردانی برایش دغدغه است و میخواهد كارهای تازهای انجام دهد؟
هر دوی آنها باهم.
بازیگرهایی كه وارد دنیای كارگردانی میشوند، یا ظرف بازیگری آنها پر شده یا دغدغه فرم و محتوا دارند. برای شما این ظرف بازیگری پر نشده و همچنان حضور دارید، دغدغهای كه به دنبالش هستید، چیست كه شما را در این حوزه با جدیت و تلاش نگه میدارد؟
فكر میكنم علاقه است. از طرفی نمیخواهم فیلم سفارشی بسازم و واقعا بر اساس موضوعاتی كه در ذهن دارم به سراغ ساخت فیلم میروم. من به همه آنها ایمان داریم و مدام به این فكر میكنم كه چطور آنها روایت كنم.
همه آدمها وقتی با خودشان تنها میشوند و به قطعیت انجام كاری میرسند، در آن صورت با جان و دل حاضر هستند برایش وقت بگذارند. همین موضوع دلیلی است كه من میخواهم همیشه روی این دغدغهها كار كنم و همچنان ادامه بدهم.
چقدر به حضور بینالمللی فیلم فكر كردید.
این موضوع همیشه برایم مهم است. همیشه تلاش میكنم كه فیلم عمدتا در جشنوارههای مختلفی دیده شود. البته این مدت درگیر اكران «شیفت شب» بودم و نتوانستم خیلی در نمایشهای فیلم در جشنوارههای خارجی حضور پیدا كنم.
قطعا از حالا به فكر فیلم بعدی هم هستید.
عمدتا مرحله نگارش فیلمنامه برایم طولانی است. اینبارهم میخواهم با تمركز زیادی كار كنم. سراغ قصهای از یك نویسنده ایرانی رفتم. و هدفم اقتباس ادبی است. اما اینبار فیلم درباره زنان نیست.
حوادثی است كه سبب به هم ریختن روان آدمها میشود كه فكر كنند راه چارهای ندارند. اما من توانستم قصه را از نگاه همسر این مرد ببینم. همان خانمی كه از چیزی خبر ندارد و مانند این است كه به شكل ناگهانی با كوهی از مشكلات روبهرو میشود ولی چون فرد منفعلی نیست، سعی میكند با مبارزه مشكلات را حل كند.
من درماندگی جامعه را برای زن و مرد به یك اندازه میدانم. شخصیت فیلم هم دقیقا با همین موضوع روبهرو است. ما نمیخواهیم بگوییم كه زن خوب است و مرد بد. اصلا چنین دیدگاهی ندارم.
جملههای كلیدی
نباید بین نسلها خطكشی كنیم. اتفاقا در نسل جدید هم ما بازیگرانی داریم كه كار خودشان را بلد هستند. من هیچوقت با این فاصلهگذاریها ارتباط برقرار نمیكنم.
نمیخواهم فیلم سفارشی بسازم و واقعا بر اساس موضوعاتی كه در ذهن دارم به سراغ ساخت فیلم میروم. من به همه آنها ایمان دارم و مدام به این فكر میكنم كه چطور آنها را روایت كنم. همه آدمها وقتی با خودشان تنها میشوند و به قطعیت انجام كاری میرسند، در آن صورت با جان و دل حاضر هستند برایش وقت بگذارند.