فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

قصه تکراری مرد مومن و دختر عاشق



اخبار,اخبار فرهنگی , سریال محمد حسین لطیفی

هشت قسمت از آخرین سریال محمد حسین لطیفی پخش شده و از همان قسمت اول با حاشیه همراه شده است. صحنه تشییع جنازه در ابتدای کار واکنش و اعتراض های زیادی را به همراه داشت. اما با گذشت بیشتر داستان موضوع دیگری به بحث روز تبدیل شد؛ تصویر کشیدن "میردامادی" امروزی.

سریال «تنهایی لیلا» از 3 مرداد سال 1394 پخش خود را از شبکه سوم سیما آغاز کرد. به گفته دست اندرکاران این سریال 30 قسمتی قرار است هر شب به مدت 40 دقیقه پخش شود. هرچند که می توان گفت که نزدیک به پانزده دقیقه این زمان هر شب به روایت آنچه در گذشته اتفاق افتاده است می گذرد.

با انتشار این خبر که لطیفی قرار است سریالی دیگر بسازد سریال دوستان زیادی را به خود جلب کرد. این کارگردان که سریال های موفقی همچون صاحبدلان، دودکش و همسایه ها را در کارنامه خود دارد ثابت کرده که به خوبی توانسته با مخاطبان ارتباط برقرار کند. زمانی که لیست بازیگران این سریال هم مشخص شد این اشتیاق بیشتر شد. وجود بازیگرانی همچون اکبر زنجان پور، حسن پورشیرازی، بهروز شعیبی و اندیشه فولادوند که مدتی است کمتر بر جلوی دوربین ظاهر شده اند این اشتیاق را بیشتر کرد.

اما با آغاز سریال مشخص شد که نه تنها نقش شعیبی هیچ تفاوتی با سایر نقش هایش ندارد بلکه گریم او هم متفاوت نیست و قرار است همان نقش تیپیکال و همیشگی اش را ایفا کند یعنی فردی خجالتی و متدین.

اخبار,اخبار فرهنگی , سریال محمد حسین لطیفی


روزنامه هفت صبح هم به این تکرار واکنش نشان داد و در گزارشی نوع بازی تا شیوه لباس پوشیدن شعیبی را مورد بررسی قرار داد.

در این گزارش آمده: «بهروز شعیبی در «تنهایی لیلا» مجددا همان گریم همیشگی خود را حفظ کرده. موها و رویش نسبتا بلند و آشفته با همان عینک دور مشکی معروف؛ گریمی که بیشتر شکل و شمایل یک بچه مثبت، آدم خوب یا فردی بسیار ساده و بی‌آلایش را نمایش می‌دهد.»

در ادامه این گزارش هم نوشته شده: «آقا محمد سریال «تنهایی لیلا» را می‌توان شمایلی کامل از نقش‌های مثبت بهروز شعیبی دانست. او پیش از این رگه‌های پررنگی از نقش محمد را به نمایش گذاشته بود؛‌ ولی حالا وجوه مذهبی و مثبتش به اوج رسیده است.»

با آنکه رفت و برگشت مدام به زمان حال و آینده تغییری در روند سریال سازی لطیفی بود اما خیلی زود مشخص شد که آنچه شاهد آن هستیم آنچنان هم دور از فضای «صاحبدلان» قدیمی نیست.

اخبار,اخبار فرهنگی , سریال محمد حسین لطیفی

 
داستان این سریال درباره محمد، متولی امامزاده‌ای است که در زلزله خانواده خود را از دست داده است. لیلا دختری است از خانواده ثروتمند و البته غیرمذهبی و نازپرورده که عشق به محمد کاملاً او را دگرگون می‌سازد و ایمان او را تحکیم می‌کند و با محمد ازدواج می‌کند و صاحب یک فرزند می‌شود اما در نتیجه محمد که بیماری قلبی داشت می‌میرد؛ با این حال لیلا زندگی مذهبی را انتخاب می‌کند و با وجود اصرار خویشاوندانش به زندگی قبلی خود باز نمی‌گردد و به بزرگ کردن فرزندش نزد خانوادهٔ همسرش می‌پردازد.

اما آنچه این روزها «تنهایی لیلا» را به یکی از سریال های بحث برانگیز تبدیل کرده است صحنه ای است که این علاقه را بین دو کارکتر اصلی به وجود آورد. لیلا دختر پولدار داستان مجبور می شود به علت خرابی ماشینش شبی را در امامزاده به سر کند. هنگامی که او به خواب می رود محمد که جوانی متدین است برای محک زدن ایمانش و جلوگیری از غالب شدن هوای نفس دست خود را در آتش می سوزاند. این کار توجه لیلا را به خود جلب کرده و باعث ایجاد علاقه او به محمد می شود.
 
این بخش داستان واکنش های بسیاری را به همراه داشت. باورپذیر نبودن داستان، پررنگ کردن و غیرقابل کنترل بودن هوای نفس و... همه مواردی بودند که صدای اعتراض بسیاری از مخاطبان را بلند کرد اما آنچه شاید کمتر به آن اشاره شده است آن است که در به تصویر کشیدن داستان محمد و لیلا شاهد ظهور یک "میرداماد" امروزی هستیم.
 
داستان محمد و لیلا همچون همان روایت معروف طلبه جوان و دختر شاه عباس است. روایتی که در آن هم طلبه ای جوان به نام محمدباقر در اتاق خود مشغول مطالعه بوده و دختری جوان که همان شاهزاده است به اتاقش وارد می شود و از او میخواهد تا به خاطر اختلافی که با زنان حرمسرا داشته شب به او پناه بدهد. صبح روز بعد که شاهزاده از خواب بیدار می شود ماموران او و طلبه را نزد شاه میبرند و او دستور می دهد که تحقیقی شود که آیا جوان خطایی انجام داده یا نه و از او می پرسد: «چطور توانستی در برابر نفست مقاومت کنی؟» طلبه هم 10 انگشت سوخته خود را نشان داده و می گوید: «چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می‌نمود. هر بار که نفسم وسوسه می‌کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله ی سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.»

 

اخبار,اخبار فرهنگی , سریال محمد حسین لطیفی

 
شاه عباس از تقوا و پرهیزکاری او خوشش می آید و دستور می دهد شاهزاده را به عقد محمد باقر در آورند و از آن پس او با لقب میرداماد خوانده شد.

«تنهایی لیلا» به قلم حامد عنقا نوشته شده است و با آنکه کم و بیش دیگر داستان سریال در این رفت و برگشت های زمان حال و آینده مشخص شده است اما شاید گره ای تازه به داستان ماجرای میرداماد امروزی و شاهزاده اضافه شود که بتواند یادآور ساخته های موفق لطیفی باشد اما اگر غیر از این باشد، آخرین ساخته لطیفی هم پر شده است از کلیشه هایی که بارها و به شکل های مختلف تا به امروز به تصویر کشیده شده اند.

سریال «تنهایی لیلا» پیش تولید خود را از ابتدای اسفند ماه ۱۳۹۳ آغاز کرد. ابتدا قرار بود این مجموعه تلویزیونی همزمان به ۳ زبان فارسی، انگلیسی و عربی برای مخاطبان داخلی و خارج از کشور از اول ماه مبارک رمضان ۹۴ هر شب از شبکه آی فیلم پخش شود که با صلاح دید کارگردان زمان پخش و شبکه این مجموعه تغییر نمود. حسن پورشیرازی، نسرین مقانلو، اندیشه فولادوند، سام قریبیان، مینا ساداتی، بهروز شعیبی، حسن جوهرچی، اکبر زنجان پور، آفرین عبیسی، برزو ارجمند، رضا رویگری، سعید داخ، بهادر زمانی و علی صالحی از بازیگران این سریال هستند.

 

اخبار فرهنگی - فرارو

 


ویدیو مرتبط :
مراقب باشید قصه ی شما قصه ی «مرد یخ فروش» نشود!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

بچه ها، عاشق شنیدن قصه های تکراری



قصه برای کودک,کتاب خواندن برای کودک,نیازهای کودک

اگر تا به حال برای کودکتان کتابی نخوانده اید و یا به هر دلیلی او به کتاب و کتابخوانی علاقه ای نشان نمی دهد؛ برای علاقه مند کردن او از همین حالا شروع کنید.

کودکان به طور یکسان رشد نمی کنند و نمی آموزند. شما بهترین فرد برای قضاوت و ارزیابی نیازهای کودک خود هستید.بعضی  توانایی های معمول کودکان سه ساله  در زمینه کتاب خوانی به این صورت است  که در زیر ارائه می شود.  این فهرست را به عنوان راهنما انتخاب کنید نه به عنوان قانون باید ها:

-علاقه دارد که در کنار بزرگسالان کتاب بخواند.
-به قصه هایی که برایش می خوانید یا تعریف می کنید ، گوش می دهد.
-کتاب ها را از روی جلدشان می شناسد.
-وانمود می کند که کتاب می خواند
-می فهمد که کتاب ها را باید به شیوه خاصی در دست گرفت و از آن ها استفاده کرد.
-به تصاویر آن ها نگاه می کند و می داند که این تصاویر جایگزین اشیای واقعی هستند.
-اشیای تصویر شده در کتاب را نام می برد.
-شخصیت های داستان را توصیف می کند.
-از بزرگ ترهای خود می خواهد که برایش بخوانند یا به او کمک کنند که بنویسد.
-کم و بیش به یادگیری اسامی حروف الفبا توجهی نشان می دهد.
-در آغاز ِ درک تفاوت بین نوشتن و نقاشی کردن است.
-به منظور نوشتن، ورق ها را خط خطی می کند و چیزهایی می کشد که به حروف الفبا شبیه اند.

قصه برای کودک,کتاب خواندن برای کودک,نیازهای کودک

چگونه کودکی علاقه مند به مطالعه داشته باشیم؟
کتاب مورد علاقه او را بارها و بارها برایش بخوانید. شاید شما از درخواست مکرر او برای خواندن کتاب محبوبش خسته شوید، اما بدانید که بچه ها عاشق شنیدن قصه های تکراری اند. و مهم تر از آن این که تکرار خواندن قصه ها به آن ها کمک می کند که با شنیدن مکرر کلمه ها ، آن ها را بیاموزند و با شکل نوشتاری این واژه ها آشنا شوند.

کودک خود را از حدود شش ماهگی تشویق کنید که کتاب ها را ورق بزند. کتاب های مقوایی محکم را به دست او بدهید تا به آن ها نگاه کند ، با دستان خودش نگه دارد و عکس هایش را لمس کند . صفحات را ورق بزند. وقتی کودکتان کمی بزرگ تر شد ، کتاب ها را در قفسه های پایین تر یا درون سبد هایی روی زمین بگذارید تا به راحتی آن ها ببیند و بردارد. وقتی برای کودک چهار یا پنج ساله خود قصه ای می خوانید، روی کلمات انگشت بگذارید تا شروع هر کلمه و فاصله بین دو کلمه و آغاز کلمه بعدی را درک کند ، تا بیاموزد که نوشته هر کلمه با دیگری متفاوت است و دریابد که زمانی که آخرین کلمه یک صفحه خوانده شد، باید صفحه را ورق زد.

کودکان سه چهار ساله به سرعت استفاده از زبان را یاد می گیرند . از فرصت استفاده کنید و در هر موقعیتی برایش حرف بزنید . وقتی از خیابان می گذرید و چیزهای تازه می بینید، تمام جزئیات را برایش شرح دهید. سعی کنید که لغات جدید را برایش معنی کنید. حتی تابلوها را به او نشان دهید و برایش بخوانید.

-با کلمه ها بازی کنید . برایش تکرار کنید و از او بخواهید مثلا سه بار بگوید: " کشتم شپش شپش کش شش پا را" یا " دایی چاقه، چایی داغه" یا " گرد است گردو نیست، قرمز است لبو نیست"

-اسم اشیای داخل خانه یا عکس های کتاب ها و مجلات را برایش بگویید و آن ها را توضیح دهید: " این عکس یک وال است . وال حیوان خیلی بزرگی است. به بزرگی یک کامیون. وال ها در اقیانوس زندگی می کنند." شاید بعد از آن که وال را شناخت ، معنی اقیانوس را بپرسد. آن را هم با زبان ساده توضیح دهید. " اقیانوس دریای خیلی بزرگی است. مثلا از اینجا تا خانه مریم( که در یک شهر دیگری زندگی می کند.)

-به او کمک کنید تا دستورالعمل ها را دنبال کند. مثلا " لطفا کاپشنت را در بیاور و به من بده تا آویزان کنم. حالا جوراب هایت را در بیاور و سرجایشان بگذار." با در نظر گرفتن سن او حتی الامکان از جمله های کوتاه و ساده استفاده کنید.

-باز هم برایش کتاب بخوانید. اگر تا به حال کتابی نخوانده اید و یا به هر دلیلی کودک شما به کتاب و کتابخوانی علاقه ای نشان نمی دهد؛ برای علاقه مند کردن او می توانید شیوه زیر را به کار ببندید:

یک ورق کاغذ را تا بزنید و آن را دوباره تا بزنید و از آن کتابی چهار برگی درست کنید. از او بپرسید که دلش می خواهد کتابش را درباره چه چیزی بنویسد. اگر نظری داد آن را ادامه دهید. و اگر نه، به اسباب بازی یا شیء مورد علاقه اش اشاره کنید و بگویید : " چه طور است درباره ماشین یا توپ و یا عروسک سفید و صورتی ات بنویسیم؟" به احتمال زیاد با پیشنهاد شما موافقت خواهد کرد. روی جلد کتاب اسم عروسک یا اسباب بازی مورد علاقه او را بنویسید. گاهی می توانید نام حیوانی را انتخاب کنید که او می شناسد و دوستش دارد. با مثال گربه ادامه می دهیم: از او بپرسید گربه چه چیزی دوست دارد بخورد؟ او در پاسخ خواهد گفت "موش" شما جمله او را کامل کنید: " گربه موش می خورد" حالا این جمله را در صفحه اول کتاب بنویسید. بعد از او بپرسید: گربه چه چیزی دارد که تو نداری؟ باز هم پاسخ او را به شکل یک جمله کامل در آورید و در صفحه دوم بنویسید و همین طور ادامه دهید .روی کتاب هم بنویسید: نویسنده:( نام کودک را بنویسید) . می توانید تصاویری متناسب با موضوع هر صفحه هم رسم کنید. سپس همه کتاب را بار دیگر با هم بخوانید.
منبع: تبیان