فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
فیلم های مورد علاقه مارتین اسکورسیزی
اسکورسیزی که دانشآموخته سینما از دانشگاه نیویورک در دهه ۶۰ میلادی است، بنیاد فیلمی را راهاندازی کرد که کارش مرمت و معرفی دوباره آثار تاریخ سینمای آمریکا و بقیه جهان بود.
این بنیاد طی یک سال اخیر تصمیم به معرفی مجموعهای از فیلمهای تاریخ سینمای لهستان گرفت که به شکل دیجیتال مرمت شده و با انتخاب اسکورسیزی در سینماهای آمریکای شمالی نمایش داده میشوند. چنین بود که نمایش ۲۴ فیلم مرمت شده تحت عنوان «شاهکارهای سینمای لهستان» از مرکز فرهنگی لینکلن در نیویورک آغاز شد و با موفقیت در بقیه ایالتهای آمریکا و شهرهای مهم کانادا ادامه پیدا کرد و حالا این تور سینمایی به بریتانیا رسیده و قرار است در شهرهای مختلف این کشور نیز نمایش داده شود.
در ذیل برخی از فیلمهای مورد علاقه مارتین اسکورسیزی از تاریخ سینمای لهستان معرفی شدهاند.
«خاکستر و الماس» به کارگردانی آندری وایدا ۱۹۵۸
این فیلم با بازی زبینگیف سیبولسکی معروف به جیمز دین سینمای لهستان، درباره یک عضو نهضت مقاومت است که بعد از جنگ دست به قتل کمونیستها میزند. وایدا که از دهه ۱۹۵۰ تا امروز همچنان مشغول به کار است و موفقترین کارگردان تاریخ سینمای لهستان محسوب میشود، به نوعی مورخ تاریخ معاصر لهستان است. او وقایع تلخ یا تراژیک معاصر لهستان را با نگاهی تجدیدنظرطلبانه و انتقادی روایت میکند و فیلمهایش مملو از لحظاتی شاعرانه و انسانیاند که از دل تاریخی سبوعانه سر برآوردهاند.
اسکورسیزی که فیلم را یکی از بزرگترین آثار تاریخ سینما، لهستانی یا غیر لهستانی میداند، میگوید: اولین باری که فیلم را دیدم تأثیر ژرفی رویم گذاشت؛ کارگردانی استادانه، داستان قدرتمند، تصویرپردازی کوبنده و بازی تکان دهنده زبینگیف سیبولسکی. فیلم آنقدر رویم تأثیر گذاشت که تصمیم گرفتم یک عینک مشابه عینک قهرمان این فیلم را برای شخصیت چارلی (هاروی کایتل) در فیلم «پایین شهر» انتخاب کنم.
«آخرین روز تابستان» به کارگردانی تادئوش کونویکی ۱۹۵۸
این فیلم روایتگر داستان مرد و زنی است که در جزیرهای متروک زندگی میکنند و با وجود جداافتادگی از محیط زندگی انسانها، خاطرات دوران جنگ رنگ و بویی تلخ و دردناک به رابطه عاطفی بین مرد و زن میدهد.
کونویکی در آن زمان در لهستان نویسندهای شناخته شده بود و در استودیوی فیلمسازی مشهور کادر (جایی که خیلی از شاهکارهای سینمای لهستان ساخته شدهاند) بر فیلمنامهها نظارت میکرد. این اثر که اولین فیلمش بود با بودجهای خیلی اندک ساخته شد اما استقبال از آن کونویکی را تشویق به ساخت فیلمهای دیگری کرد که از بینشان «پرش» (۱۹۶۵) هم توسط اسکورسیزی برای نمایش دوباره انتخاب شده است.
«اروییکا» به کارگردانی آندری مونک ۱۹۵۸
این فیلم یک کمدی در ۲ اپیزود، درباره شکست ارتش لهستان در جنگ جهانی دوم است و در زمان خودش بسیار جنجالی بود. در بخش اول فیلم یک آدم بیکفایت ناخواسته تبدیل به یک قهرمان نیروی مقاومت میشود و در بخش دوم نیز این موضوع مدنظر قرار میگیرد که چرا و چطور زندانیان جنگی لهستانی هر فکری در سر داشتند به جز فرار از زندان.
مونک که یکی از برجستهترین استعدادهای سینمای اروپا محسوب میشود وزنهای مهم در سینمای لهستان بود اما مرگ زودهنگامش در ۴۰ سالگی بر اثر تصادف شوک بزرگی به این سینما وارد کرد.
اسکورسیزی میگوید: این سینما، سینمای جهانبینیهای شخصی، حس مسئولیت اجتماعی و تعلق خاطر شاعرانه است که از آن درسهای بسیار گرفتهام. این فیلمها استاندارد بالایی را تعریف کردهاند که با هر فیلمم سعی میکنم به آن نزدیکتر شوم.
«شوالیههای صلیب سیاه» به کارگردانی الکساندر فورد، ۱۹۶۰
این فیلم که پرخرجترین فیلم تاریخ سینمای لهستان تا آن زمان بوده، بر اساس رمان محبوب «شوالیههای توتونیک» نوشته هنریک شنکویچ ساخته شده که داستانش در قرن پانزدهم میگذرد و به تنش بین لهستانیها و لیتوانیاییها با همسایههای توتونیکشان میپردازد. نقطه عطف فیلم نبرد مشهور گرونوالد در سال ۱۴۱۰ میلادی است که با حضور هزاران سیاهی لشگر بازسازی شده است.
الکساندر فورد اولین مدیر «فیلم پولسکی» (بنیاد سینمایی ملی شده لهستان بعد از جنگ جهانی دوم) و استاد سینمای آندری وایدا و رومن پولانسکی در مدرسه سینمایی ووچ بود.
با این وجود به خاطر دیدگاههای سیاسیاش خیلی زود از چشم نظام کمونیستی افتاد و با سانسور مشکلات عمدهای پیدا کرد. او بالاخره لهستان را به مقصد اسرائیل و بعدها آمریکا ترک کرد. چند فیلم بینالمللی نه چندان موفق ساخت تا این که در ۱۹۸۰ در هتلی در فلوریدای آمریکا خودکشی کرد.
«برد بدون مسابقه» به کارگردانی یرژی اسکولیموفسکی، ۱۹۶۵
فیلم داستان یک بوکسور، روابط خصوصی او، شکست نهاییاش و آسایشی است که در این شکست پیدا میکند؛ مضمونی که احتمالاً بر گاو خشمگین مارتین اسکورسیزی که آن هم درباره بوکس و شکست است تأثیر گذاشته است.
اولین فیلم بلند داستانی اسکولیموفسکی که جایگاه او را به عنوان یکی از پیشگامان موج نوی سینمای لهستان تثبیت کرد به نوعی درباره خود اوست که زمانی بوکسوری آماتور بود. فیلم که بیشتر ملهم از از موسیقی و شعر است تا شکلهای قراردادی قصهگویی در سینما، در کنار آثار پولانسکی، تولد یک سینمای نوین در لهستان را نوید داد.
«فرعون» به کارگردانی یرژی کاولاروویچ، ۱۹۶۶
کاولاروویچ سه سال صرف ساخت این فیلم حماسی کرد که رکورد هزینههای شوالیههای صلیب سیاه را شکست. داستان فیلم درباره تنش بین رامسس سیزدهم و کاهنان بزرگ مصر باستان است که با نمونههای هالیوودی مثل سرزمین فراعنه و ده فرمان تفاوتی اساسی دارد.
این که مضامین سیاسی در لابلای آثار تاریخی طرح شوند، یکی از برجستهترین ویژگیهای سینمای لهستان است و بر همین اساس است که تادوش کنویکی، یکی از فیلمنامهنویسان اثر، این فیلم را تلاشی برای تحلیل دقیق سیستم قدرت و فرعونهای معاصر خوانده است.
این فیلم که دومین نامزدی اسکار سینمای لهستان را به ارمغان آورد تا امروز در خارج از لهستان در نسخههای کوتاه شده به نمایش درآمده و مارتین اسکورسیزی آن را برای اولین بار به شکل کامل ارائه میکند.
«فیلمی کوتاه درباره کشتن» به کارگردانی کریشتف کیشلوفسکی ۱۹۸۸
این برنده جایزه ویژه هیات داوران کن، که شاید مشهورترین اثر سینمای داستانی درباره مجازات اعدام باشد، نشان میدهد که چطور سینمای لهستان از مضامین عمومی و تاریخی به مضامینی شخصی و درونی نزدیک شد و حتی رنگ و بویی مذهبی به خود گرفت.
کیشلوفسکی که مشهورترین کارگردان سینمای لهستان در آخرین سالهای حکومت کمونیستی بود و شهرتش در دهه ۱۹۹۰ با ساخت سه گانه رنگها (سفید، آبی و قرمز) به اوج رسید، تقریباً تمام فیلم را با فیلترهای زردِ تیره ساخته و به همین خاطر شهر ورشو مثل دوزخی زمینی به نظر میرسد.
اسکورسیزی میگوید این آثار به سینمایی بزرگ، جامع، انسانی و شخصی و ژرف تعلق دارد که حالا که آدم فکر میکند میبیند چه دوران طلایی برای سینمای بینالمللی بوده است.
«روشنگری» به کارگردانی کریشتف زانوسی، ۱۹۷۳
این برنده یوزپلنگ طلایی بهترین کارگردانی از فستیوال فیلم لوکارنو شاید غیرمتعارفترین فیلم این مجموعه باشد.
در زمان ساخته شدن فیلم هنوز اصطلاح مناسبی برای توصیف این نوع از سینما و علاقه زانوسی به استفاده از سینما به عنوان وسیلهای برای پرداختن به مسائل علمی وجود نداشت، اما امروز شاید بشود آن را یکی از نمونههای معدود و موفق «فیلم مقاله» در سینمای داستانی خواند.
فیلم درباره تلاشهای یک دانشمند جوان است که تلاش میکند با رجوع به علوم مختلف معنای زندگی را پیدا کند. او هر کدام از این علوم را که نمیتوانند به پرسشهای فلسفی او پاسخ دهند رها میکند و چنین است که از فیزیک به بیولوژی میرسد. دانشمندان و فیلسوفان واقعی در بخشهای مختلف فیلم ظاهر میشوند.
زانوسی، که خودش درس فلسفه و فیزیک خوانده، تنها کارگردانی است که برای نمایش فیلمهایش در این برنامه مرور بر سینمای لهستان به بریتانیا سفر کرده است.
ویدیو مرتبط :
فیلم کوتاه مارتین اسکورسیزی - Big Shave
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
بازگشت مارتین اسکورسیزی و دنی بویل به سینماها / هجوم فیلمهای عجیب و غریب در سال ۲۰۱۳
سینما - «گرگ وال استریت» ساخته مارتین اسکورسیزی و «خلسه» دنی بویل از مهمترین فیلمهایی هستند که سال 2013 روی پرده میروند.
حسین عیدیزاده: به نظر میرسد سال 2013 سال حضور پرشور کارگردانها و بازیگران مطرح سینماست. از ترنس مالیک گرفته تا دنی بویل، از مارتین اسکورسیزی گرفته تا تری گیلیام همگی با فیلمهای جدید خود به سینماها برمیگردند.
آنچه در ادامه میخوانید معرفی تعدادی از مهمترین فیلمهای سال 2013 است که اغلب آنها فیلمهایی مستقل با حضور بازیگران مطرح هستند.
«جایی آن سوی درختان کاج» / The Place Beyond The Pines
فیلم داستان یک موتورسیکلتسوار است که برای دفاع از فرزندش مرتکب جرمی میشود. پلیسی متوجه جرم موتورسیکلتسوار میشود و دو مرد را روبروی هم قرار میدهد. رویارویی که سالها زندگی این دو نفر و خانوادههای آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.
«جایی آن سوی درختان کاج» را درک کیانفرنس کارگردانی کرده که با «ولنتاین غمانگیز» به شهرت رسید، اگر فیلم قبلی او به عواقب عشق و نفرت میپرداخت، فیلم جدیدش موضوعاتی چون سرنوشت و میراث پدران برای فرزندان را بررسی میکند. نقش مجرم را رایان گاسلینگ بازی میکند که در فیلم قبلی کیانفرنس حضور داشت. برادلی کوپر نقش پلیس را بازی میکند.
رایان گاسلینگ در «جایی ان سوی درختان کاج»
دین دیهان، امروی کوهن، اوا مندز، ری لیوتا و بن مندلسن از دیگر بازیگران این فیلم هستند که 29 مارس 2013 بطور محدود اکران میشود.
«زندانیها» / Prisoners
«زندانیها» یکی از معروفترین فیلمهای فهرست سیاه هالیوود بوده که چهرههای مختلفی از برایان سینگر و آنتوان فوکوآ کارگردان گرفته تا مارک والبرگ، کریستین بیل و لئوناردو دیکاپریو مدتی به آن جذب شدند اما پروژه راه نیفتاد.
فیلم ماجرای پدری اهل بوستن است که مردی را به این بهانه که او مسئول ناپدید شدن دختر و بهترین دوستش است، میرباید. فیلم را دنیس ویلنو کارگردانی کرده که با فیلم «آتشافروزان» نامزد جایزه اسکار بود. بازیگران مطرحی نیز در فیلم بازی میکنند؛ هیو جکمن، جیک جیلنهال، پل دانو، ملیسا لئو، ماریا بلو، ترنس هوارد و وایولا دیویس.
هیو جکمن در فیلم نقش پدر را بازی میکند و جیلنهال نقش کارآگاه پرونده را. فیلم 20 سپتامبر 2013 روی پرده میرود و احتمالا در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش دربیاید.
«به سوی شگفتی» / To The Wonder
ترنس مالیک بعد از «درخت زندگی» روزهای پرکاری دارد. «به سوی شگفتی» جدیدترین فیلم اوست که داستان عشق و جدایی یک زن اروپایی و مردی آمریکایی را روایت میکند. مالیک که بسیاری سبک استعالیاش را میپرستند و بسیاری هم مخالف آن هستند در «به سوی شگفتی» انتزاعیترین فیلم خود را ساخته است.
بازیگر نقش اصلی فیلم بن افلک است که تقریبا در تمام طول فیلم کلامی بر زبان نمیآورد، یکی دیگر از بازیگران اصلی فیلم ریچل مکآدامز است که در کمال تعجب کمتر از 10 دقیقه در فیلم حضور دارد. دو بازیگر دیگری که بیش از سایرین در فیلم نقش دارند اولگا کوریلنکو و خاویر باردم در نقش یک کشیش است.
اما بازیگران فیلم به همین چهار نفر ختم نمیشود؛ ریچل وایز، جسیکا چاستین، مایکل شین، آماندا پیت و بری پپر دیگر بازیگران فیلم هستند.
نمایی از «به سوی شگفتی»
فیلم 12 آوریل سال 2013 روی پرده میرود. البته اکران اول فیلم در جشنواره فیلم ونیز 2012 بود.
«خلسه» / Trance
جیمز مکآووی، ونسان کسل و روساریو داوسن در این فیلم بازی میکنند که مارس 2013 اکران میشود. مکآووی در «خلسه» نقش سایمن یک دلال حراج آثار هنری را بازی میکند که با همکاری گروهی تبهکار به ریاست فرانک (کسل) نقشه میکشند یکی از شاهکارهای گویا را از یک حراجی عمومی بدزدند. وقتی سایمن هنگام سرقت کلک میزند، فرانک به سختی از او انتقام میگیرد و سایمن بر اثر اصابت ضربهای به سرش بیهوش میشود.
وقتی او به هوش میآید، مصرانه - و شاید زیرکانه - مدعی است که دچار فراموشی شده و یادش نمیآید اثر هنری را کجا قایم کرده است. فرانک و دار و دستهاش وقتی میبینند که نمیتوانند محل اختفای نقاشی را پیدا کنند، با بیمیلی از یک هیپنوتیزمگر (داوسن) میخواهند سایمن را به حرف بیاورد، اما به تدریج ماجرا پیچیدهتر میشود.
فیلمنامه را جان هاج همکار فیلمنامهنویس بویل در دو فیلم «گور کمعمق» و «قطار بازی» بر مبنای فیلمی تلویزیونی نوشته است.
«میلیونر زاغهنشین» بویل برنده هشت جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه اقتباسی شد. او سال 2011 نیز برای فیلم «127 ساعت» نامزد جوایز اسکار بهترین فیلم و فیلمنامه اقتباسی بود. «ساحل»، «28 روز بعد» و «آفتاب» از دیگر ساختههای این فیلمساز بریتانیایی 56 ساله است.
«12 سال بردگی» / Twelve Years A Slave
مردی نیویورکی در میانه دهه 1800 ربوده میشود و در جنوب آمریکا به عنوان برده فروخته میشود. استیو مکوئین، کارگردان سیاهپوست بریتانیایی پیش از این «گرسنگی» و «شرم» را ساخته بود. در هر دو فیلم قبلی میشائل فاسبندر نقش اصلی را بازی کرده بود که در این فیلم نیز بازی میکند.
این بار براد پیت نیز به گروه دو نفره این دو اضافه شده؛ پیت تهیهکننده و بازیگر فیلم است. نقش اصلی فیلم را چیتول اجیفورو بازی میکند. فهرست ستارگانی که در فیلم بازی میکنند به فاسبندر و پیت ختم نمیشود؛ بندیکت کامبربچ، مایکل کنت ویلیامز، پل دانو، پل جیاماتی، سارا پولسن و دو بازیگر فیلم محبوب «جانوارن محیط وحش جنوبی» یعنی دوایت هنری و کوونژانه والیس دیگر بازیگران فیلم هستند.
نمایی از «دوازده سال بردگی»
فیلم به احتمال بسیار زیاد در جشنوراه فیلم کن روی پرده میرود.
«یک حکایت زمستانه» / A Winter’s Tale
فیلمی فانتزی که داستان آن در قرن نوزدهم و منهتن معاصر میگذرد و ماجرای یک دزد، دختری رو به مرگ و یک اسب سفید پرنده است. «یک حکایت زمستانه» اولین فیلم آکیوا گلدزمن، فیلمنامهنویس در مقام کارگردان است.
«بتمن و رابین»، «رمز داوینچی» و «من افسانه هستم» از معروفترین فیلمهای اوست. با اینکه این سه فیلم آثار مهمی نبودند اما فیلم جدید گلدزمن حداقل به خاطر بازیگرانش بسیاری را منتظر اکران خود نگه میدارد؛ راسل کرو، کالین فارل، ویل اسمیت، جنیفر کانلی، ویلیام هرت، مت برومر و جسیکا براون-فایندلی در فیلم بازی میکنند.
موسیقی فیلم را هانس زیمر میسازد. فیلمبرداری «یک حکایت زمستانه» در اکتبر 2012 شروع شد و بدون هیچ مشکلی اوایل سال 2013 به پایان رسید. هنوز تاریخ اکران فیلم اعلام نشده است.
«گرگ وال استریت» / Wolf Of Wall Street
«گرگ وال استریت» پنجمین همکاری اسکورسیزی و دیکاپریو پس از «دار و دسته نیویورکی»، «هوانورد»، «مردگان» و «شاتر آیلند» خواهد بود. این فیلم بر مبنای کتاب خاطرات جردن بلفورت، کارگزار بورس اهل لانگ آیلند ساخته میشود.
اسکورسیزی اولین بار سال 2007 چند ماه پس از آنکه «مردگان» جوایز اسکار بهترین فیلم و کارگردان را گرفت، درگیر این پروژه شد. آن زمان قرار بود استودیو برادران وارنر «گرگ وال استریت» را تهیه کند، اما به دلیل درگیری اسکورسیزی در پروژههای مختلف قید ساخت فیلم زده شد.
اسکورسیزی فوریه 2011 به طور رسمی اعلام کرد «گرگ وال استریت» را مقابل دوربین میبرد، اما بعد کار روی فیلم «هوگو» را شروع کرد. «رد گرانیت» پارسال در جشنواره کن از سرمایهگذاری روی «گرگ وال استریت» خبر داد. این فیلم با همکاری شرکت «آپیان وی» متعلق به دیکاپریو تهیه میشود. اسکورسیزی خود یکی از تهیهکنندگان فیلم است.
دیکاپریو مدتهاست قرار است نقش بلفورت را بازی کند. فیلمنامه «گرگ وال استریت» را ترنس وینتر («سوپرانوها» و «امپراتوری پیادهروی تختهکوب») نوشته است. داستان روایتی از ظهور و سقوط بلفورت در وال استریت همین طور سبک زندگی پرآشوب و زندگی شخصی پرتلاطم او بهخصوص اعتیادش به مواد مخدر است.
بلفورت سال 1998 به جرم جعل اوراق بهادار و پولشویی محکوم شد و 22 ماه را در زندان فدرال گذراند. او از آن زمان تاکنون زندگی آرامی دارد و به عنوان مشاور شرکتها فعال است. دیکاپریو این روزها فیلم «جانگو آزاده شده» کوئنتین تارانتینو را روی پرده دارد.
«زیر پوست» / Under The Skin
فیلم براساس رمان اول میشل فیبر ساخته شده که در سریال کوتاه «گلبرگ سفید و قرمز» بازی کرده. فیلم داستان ایسرلی (با بازی اسکارلت جوهانسن) موجود غیرزمینی است که به زمین آمده تا از گوشت ساکنان زمین برای اهالی سیاره خود ببرد.
موضوع فیلم خیلی عجیب و غریب است، اما اگر بدانیم جاناتان گلیزر آن را ساخته همه چیز روشن میشود. گلیزر با فیلم «تولد» با بازی نیکول کیدمن و داستان عجیبش به شهرت رسید. گلیزر کارگردان کمکار اما جالبی است که گفته این فیلم درواقع ادای دینی به «انواع» ساخته راجر دونالدسن است، اما روشنفکرانه با رویکرد هستیگرایانه پرداخته شده است.
اسکارلت جوهانسن در «زیر پوست»
فیلمبرداری فیلم سال 2011 شروع شد اما مراحل پس از تولید تا سال 2012 عقب افتاد و بعد قرار شد فیلم پاییز 2012 روی پرده برود که این اتفاق هم نیفتاد. فیلم احتمالا در جشنواره فیلم کن هم حضور دارد.
«اسپیوت جوان و نابغه» / The Young & Prodigious Spivet
ژان-پیر ژونه را با فیلم محبوب «سرگذشت شگفتانگیز آملی پولن» میشناسیم. او در فیلم جدید خود داستان پسری 12 ساله را روایت میکند که دیوانه نقشه جغرافیایی کشیدن است و پس از اینکه انستیتو فرهنگی-جغرافیایی اسمیتسونیان از او دعوت میکند به آنجا برود سراسر کشور را زیر پا میگذارد و دست از نقشه کشیدن برنمیدارد.
آخرین باری که ژونه در آمریکا فیلمی ساخت بیش از 10 سال پیش بود که «بیگانه: احیاء» را ساخت که متفاوتترین و شاید بهترین فیلم مجموعه «بیگانه» بود. دومین فیلم انگلیسی زبان او بر مبنای رمان کالت ریف لارسن ساخته میشود و بازیگرانی چون هلنا بونهام کارتر، کتی بیتس و جودی دیویس در آن بازی میکنند.
فیلم بهطور سهبعدی ساخته میشود و در یکی از جشنوارههای ونیز، تورنتو یا نیویورک روی پرده میرود.
«تئورم صفر» / The Zero Theorem
یک هکر رایانهای به دنبال پیدا کردن دلیل هستی انسان است. در این بین یک شرکت مدام جلوی جستجوهای او را میگیرد تا اینکه در نهایت برای تسلیم کردن این هکر، او را عاشق میکند!
فیلم را که داستانی عجیب و غریب دارد، تری گیلیام میسازد که تعداد پروژههای به سرانجام نرسیدهاش بیشتر از فیلمهای ساختهشدهاش است؛ «دن کیشوت» یکی از این فیلمهاست. تلاشهای او در سالهای اخیر مثل «برادران گریم» و «تایدلند» نیز همه به بنبست خوردند. اما او کارگردانی است که با «12 میمیون» و «ترس و نفرت در لاس وگاس» بسیاری را شیفته خود و سبک بصری منحصربهفردش کرد.
او امیدوار است با «تئورم صفر» طلسم را بشکند و دوباره به سطح اول دنیای فیلمسازی برگردد. کریستوفر والتس («لعنتیهای بیآبرو» و «جانگو آزادشده»)، بن ویشاو و تیلدا سوینتن بازیگران فیلم هستند. مت دیمن هم حضوری کوتاه در فیلم خواهد داشت.
فیلم پاییز امسال روی پرده میرود.
منبع:خبرآنلاین