فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

فریدون: در آکادمی کسی خواننده نمی شود


شاید آن سال ها که در کانادا (music store) مرکزی محله فقیرنشین ونکوور را صاحب بود و به دور از حاشیه و زرق و برق خوانندگی، بیزینس بی سر و صدای خود را مشغول بود، هرگز به فکرش هم نمی رسید که روزی قرار است یکی از ستاره های پرطرفدار موسیقی پاپ داخل ایران شود.

ماهنامه دیار - بهمن بابازاده: شاید آن سال ها که در کانادا (music store) مرکزی محله فقیرنشین ونکوور را صاحب بود و به دور از حاشیه و زرق و برق خوانندگی، بیزینس بی سر و صدای خود را مشغول بود، هرگز به فکرش هم نمی رسید که روزی قرار است یکی از ستاره های پرطرفدار موسیقی پاپ داخل ایران شود.

سال ها گذاشت تا فریدون آسرایی در ونکوور، وسوسه خواننده شدن را تجربه کند و سال 1990 آغاز دوران کاری او در حوزه موسیقی بود. فریدون صدها هزار کیلومتر دورتر از وطن، با حضور «هومن و کامران» گروه «پرواز» را تاسیس و فعالیت موسیقی خود را شروع کرد.

فریدون: در آکادمی کسی خواننده نمی شود

آلبوم اول و تجربه های نخستش در کانادا با شکستی بزرگ مواجه شد، تا او سرخورده از موسیقی و بیزینس و 14 سال زندگی در غربت به کشور بازگردد. زمانی زیادی طول نکشید که فریدون به یکباره خود را در کنار «بهروز صفاریان» دید و آلبوم «غریبه» به سرعت تمام رمزهای داخلی را درنوردید و این خواننده جدید (به قول لاله زاری های آن زمان)، با «آهای خوشگل عاشق» و «کبوتر» به چهره شماره یک موسیقی پاپ دهه هشتاد تبدیل شد. نام و آثارش به دشت به همه گیری در سطح جامعه رسید و همین باعث شد «فریدون» در ایران ماندگار شود و قید فروشگاه موسیقی و بیزینسش در کانادا را بزند. سال های زیادی از آن روزها می گذرد و این خواننده فراز و نشیب های زیادی را در ایران و در همه سال های فعالیت مجازش در داخل کشور تجربه کرده است. آلبوم های دیگری را منتشر کرده و کنسرت های زیادی را هم روی صحنه برده است.

قطعه دو صدائه اش با «آمرین» کلی سر و صدا به پا کرد و همین سال گذشته بود که بعد از چند آلبوم ضعیف، بار دیگر توانست با آلبوم «عشق یعنی» به روزهای اوجش بازگردد. فریدون این روزها داور مسابقه خوانندگی «شب کوک شبکه نسیم است. مسابقه ای که شبکه نسیم مثل پیش تر برنامه هایی که کم تر کسی فکرش را می کرد به آن ها آنتن بدهد، نه تنها بهترین ساعت پخش را گرفت، بلکه مدیران این شبکه نیز با حمایتی همه جانبه از این مسابقه خوانندگی باعث شده اند که تیم تولید این برنامه با انرژی و توان چند برابر به  کشف صداهای جدید بپردازند. گفت و گوی ما با فریدون از همین مسابقه خوانندگی و آکادمی موسیقی آغاز شد و به بحث های روز و اتفاقات حول و حوش این خواننده ختم شد.

«من و تو» یا «آمریکن آیدل»؟

حضور فریدون به عنوان یک خواننده محبوب در بین دیگر داوران مسابقه «شب کوک» از همان ابتدا مورد توجه قرار گرفته و شاید اگر حضور این خواننده در این مسابقه نبود، کم تر کسی به دیدن «شب کوک» علاقه ای نشان می داد. آسرایی درباره کلیت این برنامه و مقایسه هایی که از ابتدای آغاز به پخش آن از سوی برخی رسانه ها انجام شده، توضیح می دهد: «این برنامه، برنامه تازه ای نیست و من نمی دام چرا یک سری از افراد و رسانه های «شب کوک» را با برنامه های ماهواره ای شبکه «من و تو» و «تی وی پرشیا» مقایسه می کنند.

فریدون: در آکادمی کسی خواننده نمی شود

 اگر قرار به مقایسه باشد و این که ریشه و مبدا این قبیل مسابقات و برنامه ها از کجا بوده، حتما همه می دانیم که مبدا این قبیل شوهای تلویزیونی و مسابقات خوانندگ برنامه «آمریکن آیدل» از آمریکا بود و به مرور و با همه گیری این برنامه و پرمخاطب شدنش، همه شبکه های مهم و حتی شبکه های پربیننده بسیاری از کشورهای جهان نیز به ساختن چنین مسابقات و شوهایی با محوریت موسیقی و مسابقات خوانندگی اقدام کرده اند. مثل عرب آیدل، ترکیه و اغلب کشورهای اروپایی. این موج به مرور فراگیر شد و حتی در بسیاری از مواقع زمینه ساز معرفی چهره ها و خوانندگان جوان و بااستعدادی شد که پس از معرفی و محبوبیت در این مسابقات، توانستند خیلی زود به ستاره های پول ساز تبدیل شوند.

«شب کوک» به تبعیت از این قبیل اتفاقات و الگوبرداری از آن و رعایت تمام استانداردهای فرهنگی کشو، برای شناسایی استعدادهای موسیقی کشور روی آنتن می رود و سعی دارد در بهترین حالت، موقعیتی را برای شناساندن چهره های جدید موسیقی به علاقه مندان این حوزه فراهم کند. استعدادهای موسیقی در ایران اغلب کم تر توانسته موقعیت و فرصت دیده شدن را در رسانه همگانی ای چون تلویزیون به دست آورند و «شب کوک» می خواهند بهترین رسانه و سکو باری کسانی که دارای استعداد هستند، باشد.»

می خواهیم از موسیقی حمایت کنیم

آسرایی از بخری انتقادها و واکنش هایی که درباره سری اول «شب کوک» در برخی از رسانه ها شد، گله مند است و اعتقاد دارد که این قبیل واکنش های تخریبی از سوی افراد و رسانه هایی است که هرگز دل خوشی از موسیقی نداشته و ندارند. او از اتفاقات جدید در سری دوم برنامه می گوید و این که تغییرات زیادی نسبت به دوره اول در این برنامه رخ داده است و پیش بینی می شود استقبال چشمگیری نیز از آن شود.

فریدون: در آکادمی کسی خواننده نمی شود

در همین برنامه ما چند خواننده خیلی خوب داریم. خیلی از آهنگسازها که از ما سراغ فلان خواننده در فلان برنامه را می گیرند و تمایل دارند روی هنر و استعدادش سرمایه گذاری کنند. این یک قدم خوب برای بچه هایی است که پیش تر کسی آن ها را نمی شناخت. از سوی دیگر این نگاه استعدادپروری که به سمت تهیه کننده های موسیقی آمده، بسیار قابل احترام و مهم است. مارکت موسیقی باید به سمت این نگاه جهانی سوق داده شود و حمایت از استعداد چهره های جوان، یکی از اصول مهم در زاییش و همه گیر شدن چهره ها در مارکت داخلی است.

از سوی دیگر شروع هر برنامه ای با همه سختی هایی که در صدا و سیما برای آن وجود دارد، کار راحتی نیست. خیلی ها سال ها به دنبال شروع آن بوده اند و بالاخره از «شب کوک» شروع شده است. خیلی ایرادات و اشکالات و اشتباهات برای آن احساس می شد. ولی باید نفس کار را دید که نتیجه آن چه می شود. در نهایت من فکر می کنم کار قشنگی بود و الان بچه ها خودشان را پیدا کرده اند و امکانات بیش تری از طرف صدا و سیما در اختیارشان قرار داده شده است.

استیجی که برایشان تدارک دیده شده بسیار زیبا و حرفه ای است. به تعداد داورها یکی اضافه شده و روز به روز شرایط بهتر می شود. اگر ما واقعا می خواهیم از موسیقی حمایت کنیم به جای داستان درست کردن و حرف و حدیث ها و تهمت ها بیاییم کمک کنیم. یک سری افراد با موسیقی ضدیت دارند و دوست ندارند این بخش از هنر در ایران دیده شود. البته بعضی افراد بعد از یک سری رف هایی که زده بودند عذرخواهی کردند.

ما تلاش مان بر این است که یک قدم خوب برای جوان هایی برداریم که این فرصت در اختیارشان نیست تا خودشان را به خوبی در مرحله بعدی نشان دهند. در این مرحله خواندن آن ها با موزیک خواهدبود و جذابیت بیش تری خواهدداشت. شک ندارم که این برنامه همه قابلیت های تبدیل شدن به یک موج بزرگ را در تلویزیون ایران دارد.»

فریدون: در آکادمی کسی خواننده نمی شود

یک خواننده خوب

خواننده «عشق یعنی» تعریف جداگانه و آکادمیکی از یک خواننده خوب دارد. او معتقد است همان طور که فقط تمرین و استعداد نمی تواند به تنهایی به شناساندن شخصیت یک هنرمند در حوزه موسیقی کمک کند. حضور در یک آکادمی یا یک برنامه موسیقی هم قرار نیست به «خواننده شدن» یک هنرجو ختم شود. آسرایی مجموعه ای از برخی عوامل را در همه گیر شد استعداد و توانایی های یک خواننده موثر می داند.

 که در این بین برخی  آموزش ها، ریزه کار های، مباحث آموزشی و تئوریک نیز کارساز است: «شما در مورد صدا صحبت می کنید ولی آنچه را که من دارم می بینم آن است که صدا تنها عامل موفقیت یک انسان نیست. خیلی از چهره های معروف ما در داخل و خارج کشور صداهای خاصی ندارند و مثال های زیادی برای آن هست.

 شاید اخلاقی نباشد که من بخواهم اسم ببرم، ولی بسیاری از چهره های موسیقی داخل و خارج کشور هیچ صدایی ندارند و تنها برخی قواعد بازی که ما از این به بعد با لفظ «کاراکتر خوانندگی» از آن ها یاد خواهیم کرد، باعث شده بتوانند به خوبی خودی نشان دهند و کارشان بگیرد و حالا ستاره های موسیقی کشور لقب بگیرند. «کاراکتر خوانندگی» عبارت است از یک مجموعه و پکیجی که باید دست به دست هم بدهد تا فرد را به شهرت برساند و در اصطلاح خمیرمایه خوانندگی را در شخصیت هنری و اجتماعی این فرد بسازد. الان خوانندگی فقط داشتن صدای خوب و آکادمیک نیست. این حرف ها را حمید حامی در این چند سال بارها و بارها فریاد زده و گفته.

یک مجموعه بسیار مهم در کار خوانندگی است که دست به دست می دهند تا یک فرد را موفق کند. باز هم نمونه های زیادی هستند که می توان از آن ها نام برد که به رغم نداشتن یک صدای خوب، با تکیه بر دیگر اصول خوانندگی از قبیل استایل، سبک، تکنیک، کاریزما و... توانسته اند ضعف صدای خود را زیر سایه ببرند و توانسته اند چهره های موفقی باشند.

فریدون: در آکادمی کسی خواننده نمی شود

علاوه بر این بچه ها باید این شانس را داشته باشند تا یک آهنگ هیت را بخوانند و آهنگ خوب برایشان ساخته شود. وضعیت اجتماعی و مالی انسان ها در ایران از نظر اختلاف طبقاتی بسیار متفاوت است و خیلی ها هستند که موقعیت مالی مناسبی برای انتشار آلبوم ندارند. «شب کوک» در حال فراهم کردن مقدماتی است که برای افراد و هنرجویان بااستعداد و نفرات برگزیده اش شرایطی را فراهم کند که هم آلبومش تولید شود، هم آثارش به گوش مردم برسد و از همه مهم تر برخی اصول را به او یاد بدهد و مسیر درست را نشان دهد.»

موسیقی در ایران مظلوم است

آسرایی از سال های بایکوت موسیقی در کشور خاطرات خوبی ندارد. اعتقاد دارد چهره های زیادی بودند که به دلیل نگاه نادرست به موسیقی، زندگی و عمر هنری شان به باد رفت و نتوانستند در سال های اوج کاری شان، صدای خود را به گوش مخاطب برسانند و حالا که چنین بستری در جامعه برای این هنر فراگیر فراهم آمده بهتر است در بهترین حالت ممکن در راستای اشاعه و همه گیری آن تلاش کرد: «موسیقی همیشه مظلوم واقع شده است و بعد از 30 سال با بدبختی به اینجا رسیده است. بنابراین داشتن برنامه موسیقی به این شکل در ایران بی سابقه بوده و به نظر من یک قدم بسیار خوب است و باید از آن حمایت کرد. موسیقی هنر مظلوم و بی پشتوانه ای است. چهره های زیای در همه این سال ها بوده اند که به دلیل نداشتن تریبون مناسب، شرایط مالی خوب و بسیاری دیگر از کمبودها، با سرخوردگی از حوزه موسیقی رفته اند و زندگی و انگیزه شان را از دست داده اند.

به هر حال در دوران  حاضر در مقایسه با دوران گذشته شرایط بهتر شده است. من فکر می کنم موسیقی در کشور دوران جدیدی را تجربه می کند و این دوران جدید می تواند زمینه ساز اتفاقات جالبی در این حوزه باشد.»

عشق یعنی؟

انتهای این گپ و گفت به آلبوم «عشق یعنی»، آخرین اثر فریدون آسرایی اختصاص داشت که بار دیگر توانست این خواننده را به روزهای اوج خودش بازگرداند. آلبومی که بعد از چند اثر متوسط و حتی ضعیف پس از آلبوم «غریبه» توانست این خواننده را از آن دوران افول خارج کند و هوش بالای فریدون در انتخاب تیم کاری و عوامل آلبومش مهم ترین فاکتور این اتفاق در دروانی بود که گسترش موسیقی پاپ در جامعه ایرانی، رقابت را سخت تر و سخت تر کرده بود: «معمولا هر آهنگ ساز و تنظیم کننده ای سبک کاری مربوط به خود را دارد. اگر خواننده ای بخواهد با آهنگ ساز یا تنظیم کننده ای کار کند باید مدت ها با یک دیگر فعالیت داشته باشند تا حرف هم را متوجه شوند، به نظری واحد برسند، ایده هایشان به هم نزدیک شود و بتوانند به طرز فکری مشترک دست پیدا کنند.

فریدون: در آکادمی کسی خواننده نمی شود

چنین خط فکر مشترکی در کار تولید به وجود می آید و به همین دلیل خواننده با هر آهنگ سازی نمی تواند کار کند. بهروز صفاریان در من چیزی را که در یک فرد به عنوان خواننده می خواهد، دیده و متقابلا من نیز از او انتظاراتی را که از یک تنظیم کننده داشتم، محقق شده دیدم. برای به دست آوردن شناختی مناسب از یک تنظیم کننده باید مدت ها با او کار کرد تا در نهایت به نتیجه گیری مناسب و درستی رسید و به همین دلیل است که روند تولید کارهای من طولانی می شود و «عشق یعنی» سه سال و نیم پس از «خاطرات گمشده» روانه بازار موسیقی شد.

ما هم زمان با زمان پیش می رویم و از این رو هر آلبوم فضای مربوط به خود را دارد. گاهی اوقات تولید برخی آثار یک اتفاق است و اصل آلبومی که تهیه می شود براساس اصل ترانه ای است که در اختیار خواننده قرار داده می شود که در زمان تولید آلبوم «غریبه» ترانه هایی هم چون کبوتر و گل هیاهو در اختیار ما قرار گرفت که ترانه هایی بسیار زیبا بودند. این ترانه ها سرنوشت یک آلبوم را تعیین می کنند و تمام سرنوشت یک اثر به ترانه هایی مربوط است که در اختیار آن اثر قرار می گیرد.

آلبوم «عشق یعنی» 12 قطعه و 11 ترانه سرا داشت. شخصا در این حوزه خیلی به اسم فکر نمی کنم و به همین دلیل کارها را از ترانه سراهای مختلفی دریافت کردم. در رابطه با ترانه و ملودی با گروه مشخصی کار نمی کنم و تنها در مورد تنظیم حساسیت های ویژه ای دارم در زمینه ترانه همیشه از دوستان جوانی که ترانه های خوبی برای ارائه دارند، استقبال می کنم چون بعضی اوقات کارهایی از دل این جوان ها در می آید که مانند قطعه «گل هیاهو» ماندگار می شود.

 «عشق یعنی» برای من تجربه لذیذی بود که توانست در جامعه مورد استقبال قرار بگیرد و لذت این اتفاق برای من جوری بود که همه مراحل تولید آلبوم و خستگی هایش را فراموش کردم و با یک امید و انگیزه ویژه، به ادامه روند کاری ام نگاه می کنم. زندگی ادامه دارد و برای آینده برنامه های زیادی دارم و امیدوارم به زودی بتوانم نسبت به عملی کردن این اقدامات و برنامه ریزی ها اقدام کنم.»


ویدیو مرتبط :
اینک بهار : خواننده فریدون فرهی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

فریدون: اگر بهانه نداشتیم شیش و هشت می خواندم/اگر حق یک انتخاب داشتم، فوتبالیست می شدم نه خواننده



فریدون: اگر بهانه نداشتیم شیش و هشت می خواندم/اگر حق یک انتخاب داشتم، فوتبالیست می شدم نه خواننده

فرهنگی > موسیقی - طرف گفت اگر این آسرایی است، منم مایکل جکسونم!/بازیکن جوان به جای فوتبال بازی کردن، سوار بنز می شود و به میهمانی می رود/بیشتر دوستانم پرسپولیسی اند.

 

فریدون آسرایی خواننده خوش صدا

 

سعید اکبری-کاوه اسماعیلی

 

میهمان غافلگیر کننده ما، فریدون آسرایی بود. خواننده خوش صدا و پرطرفداری موسیقی ایران. او به همراه سید مهدی فاطمی دوست و مدیر برنامه هایش، آمد. این حضور، ناشی از عشق ویژه فریدون، به فوتبال بود. بی شک با خواندن حرف های او، متوجه این عشق می شوید. صدای آسرایی همواره معروفتر از چهره اش بوده. فریدون، همواره از رسانه ای شدن، پرهیز کرده. با اینهمه، دیروز تا توانستیم از او عکس گرفتیم و درباره فوتبال، با این خواننده محبوب حرف زدیم.

 

فریدون آسرایی خواننده خوش صدا

 

*اقای آسرایی! شنیده ایم شما فوتبالیست هستید و هر هفته بازی می کنید.

 

حقیقتا من از زمان دانشجویی فوتبال بازی می کردم. فرودین سال 58 برای ادامه تحصیل به فیلیپین رفتم و 8 سال آنجا بودم. از همان سال اول نیز عضو تیم فوتبال دانشگاه شدم. کمی بعد هم تیم فوتبال ایرانیان را تشکیل دادیم که در آن نیز بازی می کردم. بعد از پایان درسم، به کانادا رفتم و تورنتو مستقر شدم که در آنجا به دلیل مشغله های زیادی کاری اصلا وقت نداشتم ورزش کنم. اما فکر کنم اواخر سال 1990 بود که به ونکور رفتم و بعد از آن دوباره شروع کردم به بازی کردم. باشگاهی بود نام پرشین ساکر کلاب که متعل به ایران مقیم ونکو بود و من تا آخرین روزهایی که آنجا بود، حتی به عنوان پیشکسوت برایشان بازی کردم. الان هم هر سال دو ماه به کانادا می روم و آنجا بیشتر ورزش می کنم. اسم من همیشه رد شده و کارت ورزشی ام آماده است تا به باشگاه بروم و ورزش کنم.

 

*هیچوقت نخواستید فوتبال حرفه ای بازی کنید؟

 

نه، بازی ام اینقدرها که فکر می کنید خوب نیست ولی بد هم نبود و نیست. در حد و اندازه های یک رزرو خیلی خوب هستم!(خنده)

 

*در تورنمنتی هم بازی کرده اید؟

 

من در سه سال گذشته به لاس وگاس می روم و در تورنمنتی به نام کینگ کاپ شرکت می کنم. شاید اکثر مردم ایران تصور دیگری از این شهر داشته باشند، در صورتی که بزرگترین تورنمنت ها در آنجا برگزار می شود. هر سال 13 ژانویه این مسابقات استارت می خورد. تیم ها در رده های سنی مختلف به آنجا می آیند و بازی می کنند که من هم همراه با تیم سن خوزه، به مسابقات می روم و بازی می کنم.

 

*پست شما چیست؟ به چهره تان می خورد که گلزن باشید!

 

اتفاقا من فوتبال را به عنوان فوروارد آغاز کردم. سال ها هم فورواد بودم ولی در سال های آخر به دفاع منتقل شدم و الان دفاع بازی می کنم. اگر همینطور ادامه پیدا کند به دروازه می روم و بعد هم پشت دروازه!(خنده)

 

*شما طرفدار کدام تیم لیگ برتری هستید؟ استقلال یا پرسپولیس؟

 

من طرفدار تیم خاصی نیستم و بیشتر با تیم ملی می توانم ارتباط برقرار کنم. حقیقتا بازی های باشگاهی را خوب نگاه نمی کنم ولی اینطور که می بینم، تیم های شهرستانی روز به روز بهتر می شوند و دارند از تیم های استقلال و پرسپولیس جلو می زنند.

 

*احساس می کنیم شاید طرفدار داماش هستید!

 

در حقیقت به خاطر کرجی بودم باید طرفدار سایپا باشم ولی به چهره ام می خورد که طرفدار داماش باشم!(خنده)

 

سیروان و آسرایی

 

*اما در کنسرت های تان چهره های استقلالی و پرسپولیسی زیادی دیده می شود. با خبریم که استقلالی ها زیادی به کنسرت هایتان نمی آیند و بیشتر محل جولان قرمزهاست!

 

از بین بازیکنان این دو تیم، دوستان صمیمی زیادی دارم. البته بیشتر آنها دیگر فوتبال بازی نمی کنند و مثل خود من پیشکسوت هستند. فرشاد فلاحت زاده بازیکن سابق استقلال از دوستان خیلی خیلی نزدیک به من به حساب می آید. از پرسپولیس هم دکتر زادمهر، حمید استیلی، رضا شاهرودی، مهدی هاشمی و.... علی انصاریا را داشتم جا می انداختم. با او هم دوستی زیادی دارم.

 

*خب کفه ترازو به نفع قرمزهاست.

 

خب بیشتر دوستانم پرسپولیسی هستند ولی من از ابتدا تا به حال عاشق یک تیم هستم و آن هم رئال مادرید است.

 

*رئال بهتر است یا بارسلونا.

 

خب این را قبول دارم که بارسلونا تیم بهتری است ولی وقتی تو هوادار هستی، تیمت را باید با همه چیزش بخواهی. حتی اگر اشتباه کند، ببازد یا هر اتفاق دیگری بیفتد. به هر حال تو هوادار تیم هستی و باید هوادارش بمانی.

 

*بهترین بازیکن دنیا چه کسی است؟ مسی یا رونالدو؟

 

به نظر من هر دو جزو بهترین ها هستند و محبوب. ولی چون من طرفدار رئال هستم، طبیعتا رونالدو را بیشتر دوست دارم.

 

*در ایران چطور؟

 

در ایران که بازیکن خوب نداریم(خنده)

 

*مثلا کریمی.با او اصلا ارتباطی دارید؟

 

کریمی بازیکن خوبی است ولی من فکر می کنم بازیکن خوب، بازیکنی است که همیشه خوب باشد. مدام نوسان نداشته باشد. اگر می گوئیم مسی بهترین است، چون همیشه خوب بازی می کند. یا شما نگاه کنید رونالدو در تمام بازی های رئال خوب بازی می کند وشاید در فصل یکی دو بار او را بد ببینید.

 

*خب طبیعتا در ایران کسی با این ویژگی یافت نمی شود.

 

به خاطر همین، چنین احساسی درباره علی کریمی ندارم ولی وقتی او خوب باشد، تیم ملی ما خیلی خوب خواهد بود ولی هر وقت علی کریمی بد باشد، تیم ملی هم بد خواهد بود. یک زمانی یادم هست که تیم ملی روی پاشنه کریمی می چرخید ولی طبیعتا الان به خاطر بالا رفتن سنش، از روزهای اوج فاصله گرفته است.

 

*شنیده ایم با قدیمی ها زیاد فوتبال بازی می کنید.

 

بله، هفته ای دو روز.روزهای دوشنبه با آقای پژمان جمشیدی و دوستان در ولنجک. سالنی هست که دور هم جمع می شویم و بازی می کنیم. سال هاست روزهای چهارشنبه هم به حیدرنیا می روم و با دوستان مطبوعاتی و صدا و سیما فوتبال بازی می کنم.

 

*پس با دوستان رسانه ای ارتباط دارید ولی چرا اینقدر از شما کم مصاحبه می بینیم؟

 

زیاد اهل مصاحبه نیستم. الان هم شما من را غافلگیر کردید. بیشتر آمده بودم همراه با دوستان، سری به شما بزنم.

 

*شما اگر خواننده نمی شدید، چه اتفاقی می افتاد.

 

اگر یک حق انتخاب بین فوتبال و خواندن داشتم، شک نکنید که به دنبال فوتبال می رفتم. فقط خواستم به شما نشان دهم که چقدر فوتبال را دوست دارم. ولی خب آنموقع وضعم خوب بود ولی الان نه! وضع مالی خراب شده و مدام باید کنسرت بدهم که از پس هزینه ها بر بیایم.

 

*فوتبالیست های زیادی خواننده شده اند. از پژمان جمشیدی بگیرید تا نکیسا، عنایتی، مهرداد میناوندو... این کار خوبی است؟

 

همین سوال را درباره هنرپیشه های دیگر هم از من سوال کردند و پاسخ دادم از زمانیکه با مادرم دوایم شد و رفتم خواننده شدم، هرکس دیگری هم می تواند خواننده شود!(خنده)

 

*ولی اینکه فوتبالیست ها خواننده شوند، جالب است؟

 

ببیند یکسری می توانند موفق باشند و یکسری نه. شما باید از این دید نگاه کنید. فقط می خواهم به شما نشان بدهم یک خواننده چقدر کار سختی دارد. دو سال پیش وزارت ارشاد به حدود 500 آلبوم مجوز داد. سال قبل از آن هم شاید بیشتر و شاید هم کمتر. آلبوم من جزو بهترین آلبوم های سال شد. بین 500 آلبوم، بهترین شدن واقعا کار سختی است. یا مثلا شما این 500 آلبوم را ضربدر 10 آهنگ کنید. از بین این تعداد آهنگ هم آهنگ من بهترین شد. شما باور کنید رقابت بسیار سختی است. این توضیحات را به شما دادم که ببیند، خوب خواندن و موفق بودن چقدر سخت است. ولی حالا یک مثال می زنم تا ببیند بد نیست بعضی از فوتبالیست ها هم خواننده شود. درباره دوست خوبم پژمان جمشیدی باید بگویم که یک خواننده فوق العاده است. در آلبوم جدیدش هم من دو کار ساخته ام. او یکی از با استعدادترین خواننده هایی است که در عمرم دیده ام. کاری ندارم، شاید سلیقه ای باشد و نمی دانم آیا کسی از صدای او خوشش خواهد آمد یا نه. ولی وقتی تو برای یک نفر ملودی می سازی، اینکه چطور کار را اجرا می کند مهم است. پژمان یکی از باهوش ترین آدم هایی است که من دیده ام عالی کار را اجرا می کند. شاید خیلی از ورزشکاران آلبوم داده باشند ولی مهم است که بتوانند موفق باشند و آلبوم خوبی تولید کنند که مورد استقبال قرار گیرد. شما وقتی 10 خواننده برتر جهان را نام می برید، یعنی آنها آهنگ خوب داشته اند، خوب خوانده اند و آلبوم شان پرفروش بوده است. شما گاهی با یک آهنگ معروف می شوی. الان خواننده هایی هستند که سال هاست دارند می خوانند ولی این تک آهنگ را ندارند که با آن معروف شوند. شما گاهی با یک آهنگ می توانی به همه جا برسی و همه تو را بشناسند.

فریدون آسرایی خواننده خوش صدا

آسرایی

 

*آهنگ «خوشکله عاشق» بهترین کارتان است؟

 

در دهه 80 بهترین شد. این را به رای گذاشتند. گل هیاهو و خوشگل عاشق هم بسیار موفق بودند. ولی من فکر می کنم همه چیزهایی که رخ داد یک اتفاق بود. خودم اینطور برداشت می کنم.

 

*یعنی آنموقع هم، چنین اعتقادی داشتید؟

 

حقیقتا من نمی دانستم آلبومم اینقدر می گیرد و با چنین استقبالی روبرو می شود. تو وقتی آهنگ می سازی نمی دانی که آیا موفق می شود یا نه. ولی مثلا من در آلبوم آخرم وقتی سلام را ساختم، واقعا رویش انرژی گذاشتم ولی مثلا درباره گل هیاهو این حس را نداشتم. در مورد خوشگل عاشق هم این حس را نداشتم. با خودم فکر نمی کردم که این بهترین است. ولی همیشه آهنگ غریبه برایم خاص بود. یا آهنگ کبوتر را دوست داشتم.

 

*در کنسرت هایتان مردم بیشتر از کدام آهنگ ها استقبال می کنند؟

 

سلاو گل هیاهو. من اجرای دو نفر را دوست دارم که معمولا هم با امیر علیزاده می خوانم. نصف فارسی و نصف هم آذری.

 

*از فوتبال کمی دور شدیم. این روزها از فوتبالیست ها زیاد انتقاد می شود. نظر شما به طور کلی در این باره چیست؟

 

ببینید متاسفانه در فوتبال ما یکسری مجری ها در تلویزیون داریم، که این توپ خالی را مدال بالا می برند در حالیکه ما داریم از واقعیت فوتبال مان فاصله می گیریم. واقعیت این است که ما به زور تیم چهارم آسیا هستیم و سال های سال است که دیگر نمی توانیم اول باشیم، نمی توانیم دو باشیم و حتی سوم. ما همواره به زور به عنوان تیم چهارم بالا می رویم. باید این واقعیت را ببینم و قبول کنیم. ما از حرفه ای بودن چه می دانیم و گاهی غبطه می خورم به خاطر پول هایی که به بازیکنان می دهیم...این هم دلیل دارد.

 

*چه دلیلی؟

 

به نظر من علت ناتوانی تیم های ملی و ما باشگاهی مان جوان هایی هستند که در شهر خودشان توپ را تکه تکه می کردند ولی وقتی وارد یک تیم خوب می شوند، اولین پول را می گیرند، بنر می خرند و به میهمانی می روند، بدون اینکه فوتبال بازی کنند. آنها نمی دانند که باید از این موقعیتی که دارند به خوبی استفاده کنند. متاسفانه حاشیه زندگی شان را فرا می گیرند. نه تنها در فوتبال این مشکل هست بلکه در هنر نیز. بازیکن به میهمانی های آنچنانی دعوت می شود و به دلیل اینکه تا به حال چنین محطیلی را تجربه نکرده و در محیط بسته ای بوده، هدفش را فراموش می کند و تازه وقتی نابود می شود، می فهمد چه هدفی داشته و به چه دلیل آمده است.

 

*ولی در اروپا اینطور نیست.

 

خب، وضعیت ما با اروپا قابل مقایسه نیست. بازیکن از کودکی آزادی هایی دارد و وقتی به یک تیم بزرگ می رود، دیگر به حاشیه ها توجه نمی کند بلکه می خواهد از موقعیت استفاده کند. خودش را برای یک رقابت سخت و سنگین استفاده می کند. بازیکن سعی می کند نفر اول باشد و روی نیمکت ننشیند ولی اینجا، اصلا اینطور نیست. آخرش اگر هم بازی کنی می شوی شیر در بین موش ها یا یک چشم بین کورها. خیلی از بازیکنان جوان ما اینطور نابود می شوند. من ندیدم 4 تا فوبتالیستی را که به تهران بیایند، به میهمانی نروند و تحت تاثیر این جو قرار نگیرند.

 

*کسی هست که فکر می کنید به حقش نرسید؟

 

همین رضا شاهرودی باید در فوتبال ایتالیا بازی می کرد. او فوق العاده بود. علیرضا نیکبخت را هم یادم می آید که فوق العاده بود. عین آب خوردن می توانست هر بازیکنی را رد کند ولی بعد از مدتی او هم افت کرد.

 

*پس شما این دلایل را علت اصلی افت فوتبال ما می بینید.

 

بله، پول، ماشین، میهمانی....چرا هیچکس مثل مهدوی کیا نشد یا علی دایی؟ آنها دقیقا به موقعیتی که داشتند مثل یک فرصت نگاه می کردند. من یادم می آید تیم پرسپولیس آمد آمریکا، خیلی ها رفتند بیرون از هتل ولی مهدی مهدوی کیا ماند. او از همان موقع، چنین بود. این معضلی است که در ورزش ما وجود دارد. متاسفانه جوانان ما به این دید نگاه می کنند که باید از فرصتی که دارند به شکل دیگری استفاده کنند که فردا غبطه نخورند، در حالیکه این تفکر اشتباهی است.

 

*آخرین فوتبال قشنگی را که دیدید، یادتان هست؟

 

(خیلی فکر می کند) حقیقتا فراموش کرده ام که آخرین بار کی تیم ملی خوب بازی کرد ولی برد مقابل ازبکستان واقعا لذت بخش بود. با اینکه شانسی بردیم و خوب بازی نکردیم و همینطور کلی زجر کشیدیم ولی خیلی چسبید.

 

*شما خیلی معروف هستید ولی شاید اغلب حتی ندانند چه شکلی هستید!

 

اتفاقا قبل از اینکه به اینجا بیایم، همراه با دوستان ناهار به رستورانی رفتیم که هیچکس من را نشناخت الا صاحب صندوق که او هم یک ریال تخفیف نداد! شاید باورتان نشود ولی یک بار هم با یکی از دوستان قرار گذاشتم که بیاید خانه ام. وقتی رسید زنگ زد، در را بازکردم و گفت آقای آسرایی هستند. گفتم تشریف بیاورید داخل. بنشیند الان می آید. رفتم به اتاق دیگری و پیراهنم را عوض کردم و برگشم. گفتم حالا شبیه فریدون هستم یا نه؟!

 

*خاطره دیگری هم دارید؟

 

بله، یک بار با یکی از دوستان رفته بودم تجریش بستنی بخورم. آنموقع پاترول برای خودش ماشین مدل بالایی بود. چلوی مغازه ای که نشسته بودیم نگه داشت، در حالیکه یکی از آهنگ های من با صدای بلند در کاستش می خواند. 4 جوان خوش تیپ بودند. رفیقم به یکی از آنها گفت این آهنگ را کی خوانده که پاسخ داد فریدون آسرایی. گفت کسیکه پیش من نشسته فریدون آسرایی است. آن جوان هم گفت اگر این فریدون است که منم مایکل جکسون هستم! بابا فریدون آنطرف آب است، چه می گویی. به دوستم گفتم بی خیال، بنشین بستنی ات را بخور!

 

*آخرین کنسرت شما چه زمانی برگزار می شود؟

 

24 شهریور.

 

*به عنوان سوال آخر احساس می کنم تمام آهنگ های شما بهانه ای دارد. انگار برای کسی می خوانید.

 

اگر بهانه نداشتم که شیش و هشت می خواندم

 

منبع: روزنامه خبرورزشی