فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
فرهنگ و آداب و رسوم مردم برزیل
فرهنگ برزیل به عنوان کشوری چند نژاده، تأثیرات دیگری را نیز پذیرا بوده است. سرخپوستان برزیل بر زبان و آشپزی این کشور تأثیر گذاشته و آفریقاییانی نیز که به عنوان برده به این کشور وارد شده بودند نیز بیشتر بر موسیقی، رقص، آشپزی و زبان برزیل تأثیر گذاشتند. مهاجران ایتالیایی، آلمانی و مهاجرانی از دیگر کشورهای اروپایی نیز در تعدادی بسیار به برزیل گام گذاشتند و تأثیر آنان بیشتر در جنوب شرقی و جنوب برزیل مشهود است.
در این کشور که همیشه زیر سلطة سفید پوستان بوده است، تعیین سهم سرخ پوستان و سیاه پوستان در فرهنگ امروز آن بسیار مشکل است. سهم آنان در این فرهنگ با توجه به تاریخ هر منطقه و ساختار موجود در روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی متفاوت است. به همین دلیل تأثیر سرخ پوستان در ناحیة آمازون، به مراتب از سایر نواحی بیشتر و نفوذ فرهنگی سیاهان در سراسر ساحل، بویژه در ایالتهای ریودوژانیرو، بامبیا، میناس ژرایس، نیرومند و فعال است.
نباید فراموش کرد که سرخ پوستان و سیاهان، همواره بعنوان بردگان و رعایای محروم از حقوق انسانی در حیات برزیل سهیم بوده اند ولی به رغم همة این بیعدالتیها شجاعت کافی برای پیکار و مقاومت داشتهاند.
از جمله رسوم و معتقدات که از سرخ پوستان و آفریقاییها به ارث مانده و در میان طبقات متوسط زنان برزیلی متداول است عادت پوشیدن لباس قرمز رنگ است. «خاصه در نواحی شمال شرق و آمازون». این حسن انتخاب در نواحی سبز و خرم و یا در مناطق خشک و ریگزار زمینه گیرا و مهیجی فراهم نموده و جذابیت خاصی به زنان میدهد.
سیاهان برزیلی و آمریکایی به موسیقی علاقه زیادی دارند و موسیقی جاز مؤید این أمر است. لیکن سیاهان آمریکایی بیشتر به نغمه و آواز میپردازند در حالی که سیاهان برزیلی بیشتر متوجه رقص و حرکات بدنی هستند.
مذاکره در کشور برزیل با آرامش و بدون شتاب در رسیدن به نتیجه انجام میشود. برخی از دانستنیها دربارهی فرهنگ مذاکره در این کشور عبارتند از:
• پیش از دیدار و گفتگو، طرفین باید دست یکدیگر را فشرده و در چشمان یکدیگر نگاه کنند.
• برای بازرگانان برزیلی شناسایی فرد مذاکرهکننده و جایگاه او بسیار مهم است. در این شرایط فرد مذاکرهکننده مهمتر از شرکت اعزامکننده فرد است.
• بازرگانان برزیلی دیدار و گفتگوی رو در رو را به مکاتبات تجاری ترجیح میدهند.
• دستپاچهشدن فرد در هنگام دیدار باعث میشود که اعتبار او خدشهدار شود.
• اجازه دهید تجار برزیلی بحث همکاری را آغاز کنند.
• دیدارها معمولاً غیررسمی بوده و از چارچوب خاصی پیروی نمیکند.
• ایجاد وقفه در گفتگوی فرد مقابل، کاری ناپسند به شمار نمیرود.
• در هنگام گفتگو صبر و حوصله داشته باشید و از بروز نشانههای بیحوصلگی و عجله خودداری کنید.
• شاید برای مرور مطالب عنوانشده زمان بسیاری صرف شود. از این رو آمادگی روبرو شدن با چنین وضعیتی را داشته باشید.
• در صورتی که به زبان پرتقالی تسلط ندارید، از مترجم استفاده کنید.
• آقایان بهتر است از پیراهن رسمی و کت مشکی برای دیدارها استفاده کنند.
• تنها در صورتی میتوان با یک خانم دست داد که ایشان، خود برای دستدادن پیشقدم باشد.
• تجار برزیلی علاقه بسیاری به ایجاد روابط و برگزاری نشستهای متعدد تجاری دارند. این کار نباید با عدم توجه بازرگانان خارجی روبرو شود، زیرا موجب ناراحتی تجار برزیلی میشود.
• بهتر است برای مذاکره برنامهای از پیش تهیه شود و هنگام برگزاری نشست ابتدا دربارهی موضوعاتی که از اهمیت بیشتری برخوردارند صحبت شود.
• کارت ویزیت در زمان معرفی طرفین مبادله میشود. در صورت امکان کارت ویزیت دوزبانه به همراه داشته باشید و آن را از سمت پرتقالی زبان ارایه کنید.
• با توجه به وجود سنتها و باورهای مردم برزیل، تخطی از تعهدات موجب بدنامی فرد یا شرکت خواهد شد. از این رو مردم و به ویژه بازرگانان برزیلی تلاش فراوانی برای اجرای تعهدات دارند.
رعایت این موارد، چه برای خرید کالا از برزیل، چه فروش کالا به این کشور ضروری است.
هدایا و سوغات
هدایا و سوغات به عنوان یک مولفه اجتماعی، در برزیل از اهمیت اجتماعی بالایی برخوردار است. برخی از این ویژگیها عبارتند از:
• در صورتی که فردی به منزل فرد برزیلی دعوت میشود، بهتر است گل یا هدیهای کوچک برای خانمها به همراه داشته باشد. اگر در هنگام دیدار هدیه به همراه نداشته باشید، میتوانید در روز بعد از ملاقات دسته گلی را به منزل فرد برزیلی ارسال کنید.
• از دادن هدایای دارای رنگ مشکی یا بنفش یا دستمال خودداری شود، زیرا این موارد برای مراسم عزاداری استفاده میشوند.
• در این کشور بهتر است کادو در برابر دیدگان هدیهدهنده باز شود.
ارزشهای غالب و رسوم خاص
برزیل دارای تنوع نژادی و قومی بالایی است. به دلیل ترکیب نژادی مردم بومی با پرتقالیها و دیگر نژادها، مردم این کشور وارث فرهنگ، آداب و رسوم متنوعی هستند. مردم برزیل به فرهنگ و سنتهای خود پایبند هستند. این سنتها زندگی روزمره آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. آنها در هر شرایطی پایبندی خود را به فرهنگشان نشان میدهند و از این کار شادمان هستند.
بخشی از آداب و رسوم اجتماعی مهم مردم برزیل عبارتند از:
• مردم برزیل خود را متعهد به حفظ سنتهای دیرین میدانند و در این زمینه با همهی توان خود تلاش میکنند.
• خانواده اساس ساختار اجتماعی بوده و موجب پایداری زندگی مردم است. از این رو تعداد اعضای خانوادهها در حال افزایش است.
• افراد مجرد تحت حمایت کامل خانوادهها هستند.
• برزیلیها اگر به مهمانی شام دعوت شوند، معمولاً با تاخیر زمانی نیم ساعت به محل ملاقات وارد میشوند.
• افراد سالخورده در جامعه برزیل از ارزش و جایگاه ویژهای برخوردارند و احترام به آنها در هر شرایطی الزامی است.
• به دلیل تنوع نژادی در برزیل، طبقات فرهنگی و اجتماعی فراوانی در میان مردم کشور مشاهده میشود. برخی از این طبقات بر اساس شرایط اقتصادی و رنگ پوست از یکدیگر جدا میشوند. بسیاری از مردم برزیل ورزشکار و دوستدار ورزش هستند. برخی از ورزشها مانند فوتبال، والیبال و والیبال ساحلی با نام این کشور در جهان شناخته میشود.
• مردم برزیل از اوقات فراغت برای حضور در مهمانیهای خانوادگی، مطالعه، خرید و … استفاده میکنند. آنها میکوشند تا از اوقات فراغت خود به بهترین شکل ممکن بهرهبرداری کنند.
منبع:najafdar.ir
ویدیو مرتبط :
آداب و رسوم
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
فرهنگ و آداب و رسوم ایل قـشقـایی
قشقائی یکی از دو ایل بزرگ و کهن ایران زمین است (ایل بزرگ دیگر بختیاری است.) بـیشتر ایل قـشـقایی در استان فارس ساکن هستـند. بسیاری از آنها هنوز بصورت سیار در فصول مخـتـلف سال از یـیلاق به قـشلاق کوچ می کنند. قـشقاییها همچـون بسیاری دیگر از اقلیتهای نـژادی، ترک تبار هستـند. اینان قومی دلیرند که شکست دادن و تسلیم کردنشان کاریست بسیار مشکل. یكی از مناطق مهم عشایری ایران, استان فارس میباشد و بزرگترین ایل ایران (ایل قشقایی) با شش طایفه در فارس به كوچ روی ادامه میدهند. علاوه بر ایل قشقایی ایل خمسه و ایل محسنی و همچنین طوایف كوچكتری به زندگی عشایری خود در فارس ادامه میدهند.
ایل قشقائى یکى از ایلات مهم ترک زبان ایران است. مرکز اصلى این ایل فارس است. قشقائىها در دورههاى مختلف بهتدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شدهاند. عشایر ترکزبان در سراسر ایران پراکنده هستند. استقرار ایلات ترک در مناطق گوناگون ایران در دوران سلجوقیان، مغولان، تیموریان و صفویه شدت یافته است. پارهاى از مورخان مسکن اصلى ایل قشقائى را آذربایجان و تبریز مىدانند, ترانههاى فولکوریک قشقائىها هم این نظر را تأئید مىکند.
قشقائیها شیعه جعفری هستند و به آداب و رسوم خود علاقهمندند. شاید بیش از پنج درصد آنان نماز نخوانند، یا اصلاً نماز را ندانند ولی به عرف و عادات خود سخت معتقدند. زبان قشقائیها ترکی قشقائی آمیخته به فارسی است و همه آنها فارسی را خوب میدانند و به آن به آسانی سخن میگویند.
طایفههای ایل قشقائی
جمعیت ایل قشقائی نزدیک به 30 هزار خانوار یعنی 150 هزار نفر است. این ایل از پنج طایفه بزرگ «درهشوری»، «شش بلوکی»، «کشکولی بزرگ و کشکولی کوچک و قراچه»، «فارسیمدان»، «عمله» و برخی تیرههای مستقل مانند، «صفی خانی»، «گله زن» و «یلمهای» تشکیل شده است. طایفه عمله در زمان ایلخانی صولت الدوله برای رسیدگی به کارهای شخصی خان، گردآوری حق مالکان، رسیدگی به کارهای کشاورزی، گله داری ایلخانی و تنظیم امور ایلی از تیرههای گوناگون ایل قشقائی و سران تشکیل شد. طایفه عمله یا عمال اجرای دستورها و فرمانهای ایلخانی بزرگ، با آن که اکنون سمت و وظایف پیشین خود را از دست داده است، هنوز هم به نام «عمله» خوانده میشود.
کوچ قشقائیها
خانهای هر طایفه نیز گروهی خدمتگزار و کارگزار مخصوص دارند که آنها را نیز «عمله دور و بر خان» مینامند ولی جزو طایفه عمله نیستند.
سازمان ایل قشقائی به ترتیب از فرد تا ایل به صورت زیر است: نفر- خانوار - ایشوم - تیره - طایفه - ایل.
هر طایفه از چندین تیره و هر تیره از چندین «ایشوم» و هر چند ایشوم از چند خانوار تشکیل شده است.
حسینی فسائی در "فارسنامه ناصری" (که به سال 1312هجری قمری نوشته) شصت و شش تیره از ایل قشقائی را نام برده است ولی شماره تیرههایی که امروز جزو قشقائی است. بیش از این است. شاید گروهی از این تیرهها در گذشت زمان و یا سودجوئی به ایل قشقائی پیوسته باشند.
در سازمان کنونی، هر خانوار یک سرپرست و هر ایشوم که از چند چادر گرد هم که در آن چند خانوار زندگی میکنند تشکیل میشود. یک ریش سفید و هر تیره یک یا دو کدخدا و هر طایفه یک یا دو و یا سه کلانتر دارد. کلانتران که از طبقه خانها هستند از جانب دولت برای رسیدگی به کارهای طایفه خود و برقراری امنیت و انضباط برگزیده میشود. یک یا دو افسر ارتشی نیز برای برقراری انتظامات ایل به نام افسر انتظامی از طرف ارتش برگزیده میشوند.
در سازمان کنونی ایل قشقائی، «ایل بیگی» یا «ایلخانی» (ریاست ایل) وجود ندارد و دولت این مقام را از بین برده است.
فارسنامه ناصری قشقائیها را از طایفه خلج ترک میداند که از روم شرقی (آسیای صغیر یا آناتولی) به عراق عجم گریختهاند و مینویسد که به همین جهت آنها را «قاچ قائی» یعنی فراری نامیدهاند و واژه قاچقائی رفته رفته به صورت قشقائی در آمده است. برخی نیز مانند «بارتلد» نام قشقائی را از کلمه «قشقا» به معنی اسب سفید پیشانی گرفتهاند ولی خود قشقائیها معتقدند که در زمان صفویان از ماوراء قفقاز به آذربایجان و سپس به اصطهبانات و نیریز تبعید شدهاند.
قشقائیها پیوسته میان سرزمینهای سردسیر (قشلاق) سمیرم شش ناحیه، دامنه کوه دنا، سرحد چهاردانگه، کام فیروز، کاکان و پیرامون شهرهای آباده، شهرضا، اردکان، کوه مرّهَ تا سرزمینهای گرمسیر (ییلاق) کرانههای خلیج فارس و پیرامون بهبهان، ماهور میلاتی، کازرون، فراش بند، قیر، کازرین، خنج، افزر، خشت، فیروزآباد، خواجهای، دشتی و دشتستان برای رفتن به ییلاق و قشلاق کوچ مینمایند و چنانکه یاد شد معمولاً چادرنشینند.
قشقائیها سه تا چهار ماه از سال را کوچ میکنند و بقیه سال را در ییلاق و قشلاق میگذرانند. و به همین جهت به آنها «قشقائی بادی» میگویند. عده بسیار کمی از قشقائیها نیز به تازگی ده نشین شدهاند و به کشاورزی و باغداری مشغولند و در دهات برای خود خانه ساخته اند. این دسته را «قشقائی خاکی» مینامند. قشقائیهای بادی بیشتر به دامپروری و گله داری میپردازند و به همین جهت برای رسیدن به چراگاه پیوسته کوچ میکنند. قشقائیهای بادی بجز دامداری، در ییلاق و قشلاق به کشت و زرع نیز میپردازند. این ایل در ییلاق با بختیاریها و در قشلاق با ایلهای بویر احمدی، خمسه، ممسنی هممرزاند.
چادر
چادرهای ایلی را که «بوهون» خوانده میشود، از موی بز و به رنگ سیاه میبافند. این چادرها به شکل مستطیل است و از چند بخش گوناگون: سقف، لتفهای اطراف چادر، تیرکها، چند قطعه «کمَّج» یا «کمجِّه»، بندها، میخهای بلند چوبی، میخهای کوچک چوبی که به نام «شیش» خوانده میشود و لفاف یا «چیق» یا «نی چی» اطراف چادر تشکیل شده است. لتفها از جنس سقف و به رنگ سیاه بافته میشوند. پهنای لتف یک متر و درازای آن نامعین است و گاهی تا ده متر میرسد. لتفها با میخهای کوچک چوبی «شیش» به سقف متصل میگردند. تیرکها و کمجها نگهدارنده سقف چادرند. سر تیرکها در زیر سقف، در سوراخ کمجها قرار میگیرد. شکل چادر در تابستان و زمستان فرق میکند. در زمستان بیشتر تیرکها در میان و سراسر چادر قرار میگیرند و سقف را به شکل مخروط درمیآورند تا هنگام ریزش باران، آب از لبه سقف و به زمین بریزد. پیرامون چادر نیز جوی کوچکی حفر میکنند که آب باران در آن جاری میشود ولی در تابستان و بهار تیرکها را در اطراف چادر قرار میدهند تا سقف صاف و هموار باشد. در تابستان چادر تنها در بخشی که اسباب خانه و رختخوابها قرار میگیرد دیوار دارد. در زمستان و پایان پائیز سه طرف چادرها با لتف پوشیده میشود و تنها راه ورود و خروج، یک ضلع پهنای چادر است. «نی چی» یا «چیق» حصیری است از زنی که از درون، دورادور بخش پایین چادر گذاشته شود تا چادر، از دید خارج، باران و سرما محفوظ بماند. باید دانست که بیشتر لوازم زندگی و خواربار و رختخواب و پوشاک و وسایل دیگر را در جوالها و خورجینها و خوابگاهها یا چمدانها میگذارند و آنها را در امتداد درازای چادر منظم و مرتب روی هم میچینند و گاهی یک جاجیم بزرگ منگوله دار و زیبا بر روی سراسر آنها میکشند.
بجز چادرهای سیاه که چادر رسمی ایلی است، چادرهای برزنتی سفید یا اخرائی رنگ دو پوششه آفتاب گردان یا مخروطی برای پذیرائی مهمانها و برای استفاده در جشنها و عروسیها نیز وجود دارد. در جشنها دامن این چادرها را بالا میزنند تا تماشاچیان صحنه را بهتر ببینند. گاهی در درون این چادرها شستشو میکنند. چادرهای دو پوششه را در اصفهان میسازند. بجز این چادر، یک نوع چادر کوچک مستطیلی شکل از کرباس سفید رنگ نیز دارند که ویژه آبریزگاه است. چادر آبریزگاه بهوسیله تجیری از میان به دو بخش مجزا تقسیم میشود و در قسمت وسط آن چاله کوچکی کندهاند.
به تازگی برخی از خانهها برای آرامش بیشتر در ییلاق و قشلاق خانههای سنگی یا آجری ساختهاند.
پوشاک
پوشاک زنان قشقائی بسیار زیبا و جالب توجه است و عبارت است از: چهار یا پنج دامن چین دار است که تنبان با زیر جامه نامیده میشود. تنبانها را روی هم میپوشند و هر کدام آنها از 12 تا 14 پارچه ساخته میشود. تنبانهای زیری از پارچههای ارزان مانند چیت گلدار و دامنهای رویی از پارچههای بهتر مانند مخمل یا زری و تور است و در پائین حاشیه یا تزئین دارد. پیراهن زنان تا ساق پا، یقه بسته و آستین بلند است و در دو طرف پائین چاک دارد که روی دامنها قرار میگیرد. اگر پیراهن از جنس ساده و گلدار نباشد پیش سینه را پولک دوزی میکنند. روی پیراهن آرخالق کوتاهی با آستین سنبوسهای میپوشند که از زری گلدار یا مخمل است. بر دو گوشه کلاخچهای (کلاهچه یا کلاهکی) سه گوش از جنس آرخالق کش میاندازند و پس از آنکه آن را سر گذاشتند کش را به زیر میآورند و موها را دور کش میپیچند. روی کلاخچه چارقد تور یا زری سه گوش بزرگی سر میکنند و آن را با سنجاقی محکم زیر گلو میبندند و روی آن را از قسمت جلوی سر و بالای پیشانی دستمال کلاغی رنگی میبندند. و کلاغی را از پشت سر گره میزنند و قسمت زیادی آن را از پشت آویزان میکنند. پوشش پای آنها کفش ساده یا گیوه ملکی است. جوراب نمیپوشند. زیور دیگر زنان گلوبند زرین یا اشرفی همراه با دانههای میخک خوشبو و همچنین النگو و دست بند طلا است.
لباس مردان عموماً کت و شلوار است ولی پوشاک ایلی آنها آرخالق آستردار بلندی است که تا مچ پا میآید و آستین بلند و گشاد و چاک دار دارد و ساده یا گلدار است. زیر آرخالق پیراهنی به رنگهای گوناگون ساده یا راه راه با شلوار بلند آبی ساده یا راه راه میپوشند. کفش آنها گیوه ملکی ساخت آباده یا شیراز، یا کفش ساده مردانه است. بر روی آرخالق (در قسمت کمر) شال پهنی میبندند و کلاه دو گوشی از جنس کرک شتر به سر میگذارند. کلاه دو گوشی ویژه قشقائیهاست و به دستور ناصر خان، برای تمایز از ایلات دیگر، طرح شده است. پیر و جوان، بزرگ و کوچک به این کلاه علاقه خاصی دارند. «چُقِّه» پوشاک دیگری است که ویژه جنگ و شکار مردان قشقائی است چقه را از پارچه پشمی آستین دار سفید رنگ و نازکی تهیه میکنند. بلندی چقه تا زانوان و قسمت جلو آن مانند قبا چاکدار است. در پشت چقه بند رنگینی قرار دارد که «زِنْهارِه» نامیده میشود و دو سر آن منگوله زیبایی دارد.
زنهاره روی شانهها قرار دارد و دو سر آن از زیر بغلها میگذرد و در پشت به میان زنهاره گره میخورد. کار زنهاره جمع کردن و نگهداری آستینهای چقه در روی بازوان است.
برخی پیشههای مردم
قشقائیها در سردسیر و گرمسیر به کشاورزی و باغداری میپردازند. محصولات آنها گندم، جو، برنج، حبوبات، سبزی، مرکبات و خرما است. کشاورزی بیشتر با اصول قدیمی و گاوآهن انجام میگیرد. زنان در همه کارها با مردان همکاری میکنند. پس از برداشت محصول و پرداخت حق مالکانه، زنان بقیه محصول را در خورجینها و جوالها ذخیره میکنند یا به فروش میرسانند. بعلاوه تمام کارهای خانه به عهده زنهاست. دختران و زنان ایل هر صبح از کوه و دشت هیزم سوخت خود را گرد آوری میکنند و پس از آن از رودخانه یا چشمه مشکهای آب را پر میکنند و به پشت میگیرند و به چادر میآورند. سپس گندم و برنج را در هاونهای چوبی به نام «دیوَک» میکوبند و پوست آنها را میگیرند. هنگام کوبیدن، آهنگ ویژهای را زیر لب زمزمه میکنند که آهنگ «برنج کوبی» نامیده میشود. پس از آن آرد را خمیر و چانه میکنند و از آن نان میپزند. نان را روی ساجهای فلزی میپزند. نخست ساج را روی اجاق جلوی چادر گرم میکنند. و سپس چانههای خمیر را روی نان بند پهن مینمایند و روی ساج میاندازند تا پخته شود. تمام خوراکهای گوناگون دیگر نیز روی همین اجاقهای جلوی چادر تهیه میشود.
زنان از شیر کره، ماست، کشک، قره قروت، سرشیر و جز آن تهیه میکنند. ماست را در مشکهایی که به سه پایه چوبی متصل است میآویزند و آنقدر تکان میدهند تا کره و دوغ بدست آید. کار دیگر زنان بافت جاجیم، گلیم، گَبِّه، قالی، خورجین، خوابگاه و جز آنست. زنان و دختران نخست پشم گوسفند را با دوک میریسند و پس از آن که آنها را رنگ کردند به صورت کلاف برای بافت آماده میسازند. بافت با دارهای زمینی و با شانه فلزی که «کرکیتْ» نامیده میشود انجام میگیرد. در هر دستگاه بافت چند تن از زنان و دختران مدت یک یا دو ماه کار میکنند تا یک قطعه جاجیم یا گلیم زیبای قشقایی بوجود آوردند. نخست کلافها را سراسر دار میکشند و از یک سو شروع به بافتن و طرح انداختن میکنند. دوخت پوشاک خانواده نیز به عهده زنهاست و زنها نیز باید این هنر را بدانند بههمین جهت مادران وظیفه دارند که دوزندگی را مانند بافت جاجیم و گلیم و قالی به دختران خود بیاموزند.
تیرهای از قشقائیها که «غُربتی» نام دارند کارشان ساختن وسائل مورد نیاز مردم ایل مانند چکش، بیل، کلنگ، داس، تیشه، اره و جز آن است برای این کار از کورههای زمینی و دمهای پوستی استفاده میکنند. قشقائیها غربتیها را پستترین طبقه جامعه خود میشمارند. بدین جهت همیشه با دیده حقارت به آنان مینگرند تا جائی که با این طایفه زحمتکش ازدواج نمیکنند.
قشقائیها بیشتر نیازمندیهای روزانه خود را محدود و آسان میکنند و بهوسیله خود ایل مرتفع میسازند. مثلاً آرایشگران بومی گذشته از آرایشگری نوازندگی را نیز بعهده دارند و در جشنها و عروسیها ساز میزنند و میخوانند. ختنه کردن کودکان نیز از کار آرایشگران است.
وسایل سواری ـ وسیله حمل و نقل و سواری قشقائیها در ییلاق و قشلاق اسب، شتر، قاطر و خر است و از شتر بیشتر برای بارکشی استفاده میکنند. خانهای قشقائی برای سواری از اتومبیلهائی مانند جیپ و لندرور استفاده مینمایند و بیشترشان اتومبیل دارند.
شکار ـ یکی از سرگرمیهای مردان قشقائی در اوقات بیکاری شکار پرندگان و جانوران دیکر است که بهوسیله تفنگ انجام میگیرد. قشقائیها به شکار و تیراندازی و سواری بسیار علاقهمندند و بیشتر آنان در این فن مهارت زیادی دارند.
دبستانهای عشایری
وزارت فرهنگ برای باسواد کردن (آموزش زبان فارسی) قشقائیها اقدامات مؤثری نموده و در هر تیره و طایفهای به تناسب شماره آنها، دبستانهای عشایری دائر کرده است. از پیشگامان ایجاد مدارس عشایری محمدخان بهمن بیگی است. دختران و پسران در کلاسها به صورت مختلط درسهای تابستانی را فرا میگیرند و سپس برای ادامه تحصیل به شهرهای پیرامون مانند شیراز میروند. این دبستانها هم در درون چادر و هم در اتاق تشکیل میشود و آموزگاران آنها از جوانهای تحصیل کرده ایل برگزیده میشوند و حداقل کارنامه قبولی دوره دبیرستان را دارند. برگزیده شدگان قبل از آن که به کار آموزگاری بپردازند یک سال در دانشسرای عشایری فارس روش آموزش نونهالان را میآموزند و سپس مامور نقاط گوناگون ایل نشین میشوند.
برخی عادتها و آداب و رسوم
قشقائیها مردمانی سرخوش و دلشادند. به جشن، پا کوبی و رقص بسیار علاقمندند و از اندوه و سوگواری گریزان. در تمام سال تنها در ده روز آغاز محرم سوگواری میکنند. در جشنها و عروسیها رقص چوبی (گروهی) زنان و مردان قشقائی بسیار زیبا و جالب است. در این جشنها زنان و مردان هر یک دو دستمال در دست میگیرند و پیرامون یک دایره بزرگ میایستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمالها را تکان میدهند و با حرکات موزون پیش میروند در رقص «دَرْمَرو» یا چوب بازی نیز، مردان دوتا دو تا و به نوبت با چوبهای کوتاه و بلندی که در دست دارند به آهنگ ساز و دهل با یکدیگر میرقصند مبارزه میکنند. از این رقصها در مراسم عروسی قشقائیها به تفصیل سخن خواهیم گفت.
قشقائیها به نوشیدن چای علاقه بسیاری دارند و فرزندان خود را از کودکی به نوشیدن آن عادت میدهند. چای از خوراکهای عمومی قشقائی است. قشقائیها به کشیدن قلیان بسیار علاقهمندند تنها مردان طایفه دره شوری به جای قلیان از چپق استفاده میکنند.
مردم ایل فرمانگزار و مطیع دستور خانها هستند و هیچ قانونی را بالاتر از فرمان خان خود نمیدانند. هر گاه یکی از خانها یا کلانترها بمیرد غوغای عجیبی در ایل و طایفه او برپا میشود. قشقائیها در مرگ عزیزان و فرزندان خود کمتر از مرگ خان یا کلانتر خود متأثر میشوند. گورستانهای قشقائی در سر راه کوچ ایل فرار گرفته تا هنگام کوچ بتوانند برای مردگان خود فاتحهای بخوانند.
به سبب علاقهای که به خانهای خود دارند برای آنها آرامگاههای باشکوه و استوار میسازند که سالیان دراز پابرجا میماند و هر سال هنگام کوچ قبر آنها را زیارت مینمایند.
در مراسم جشن و عروسی زنان و مردان قشقائی رقص بسیار زیبا و جالب دارند
آرامگاه عدهای از سران ایل قشقائی بویژه خانهای طایفه کشکولی در دامنه با صفای شاهدای اردکان با سنگ و شیروانی به سبک مزار حافظ ساخته شده و نظر بیننده را به خود جلب میکند.
بیشتر قشقائیها مردمانی بلندقامت و خوش صورت و دلاورند. چهره آنها گندمگون و چشمانشان سیاه یا میشی و مویشان مشکی است. در میان طایفه فارسیمدان (ایمور) و دره شوری گروهی سفید پوست با موی زرد یا بور نیز دیده میشوند. زنان قشقائی هرگز آرایش نمیکنند. تنها فرق زنان با دختران «چتر زلف» زنهاست. هنگام عروسی برای آرایش عروس این چتر زلف را درست میکنند. مردان قشقائی همیشه صورت خود را میتراشند و به سبیل گذاشتن چندان گرایش ندارند.