فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
فرزاد حسنی از حاشیه دور شده؟
هر چند كه موضع او در مقابل همه این جنجال و حاشیهها سكوت بود و ترجیح داد روی جمله معروفش مبنی بر اینكه «با اخلاقها فریاد نمیزنند» بماند و حرفی پیرامون مسائل شخصی زندگیاش مطرح نكند. اما این روزها حسنی بار دیگر در صدر خبرها قرار گرفت منتها اینبار این توجهات به واسطه حضور او در سریال«سالهای ابری» و ایفای نقش متفاوت فرهاد پوردلجو بود؛ نقشی كه به لحاظ ظاهری و شرایط زندگی با او بسیار متفاوت است.
اما وی توانست تا حد زیادی این نقش را باورپذیر بازی كند. هر چند خودش معتقد است بخشی از دلیل باورپذیری این نقش به خاطر فضای مناسبی است كه كرمپور حین حضور در این سریال برایش ایجاد كرد. او میگوید با اینكه در آن مقطع زمانی در شرایط خوبی قرار نداشتم اما كرمپور برایم فضای ایزولهای را ایجاد كرد كه از خبرهای حاشیهای پیرامون زندگی شخصیام مصون بمانم و صرفا به بازی در این سریال فكر كنم. گفتوگوی ما را با حسنی در زیر میخوانید.
برای رسیدن به این نقش مهدی كرمپور به من كمك زیادی كرد به ویژه كه در آن مقطع زمانی به لحاظ روحی در شرایط خوبی قرار نداشتم. او فضای ایزولهیی را برایم ایجاد كرد كه به واسطه آن هیچ خبر حاشیهیی به گوشم نمیرسید و اجازه نمیداد كسی اخبار بیرون را به من منتقل كند. او تاكید داشت كه در این محیط تو فرهاد پوردلجو هستی و باید از هر گونه خبر حاشیهیی بر حذر باشی
معمولا كم پیش میآید وقتی در فیلم یا سریالی بازی میكنم مخاطب زمانی كه من را در كوچه و خیابان میبیند من را با اسم نقشم مورد خطاب قرار دهد . اما نكته جالب اینجاست بعد از بازی در این سریال وقتی به جایی میرفتم بیشتر مخاطبان من را پوردلجو صدا میكردند و این موضوع بعد از سالها برایم حس خوشایندی داشت و نشان میداد كه مخاطبان با این نقش كاملا ارتباط برقرار كردهاند
بازی در نقش فرهاد پوردلجو در سریال «سالهای ابری»برای شما به خاطر شخصیت خاكستری و گریم متفاوتش تا حدی ریسك به شمار میرفت، چه شد كه بازی در این نقش را پذیرفتید؟
من و مهدی كرمپور كارگردان این سریال نزدیك به ٢٠ سال است كه با یكدیگر دوست هستیم و این موضوع باعث شده كه با خصوصیات اخلاقی همدیگر آشنا باشیم و بدانیم در یك كار از هم چه میخواهیم از طرفی كارنامه هنری كرمپور نشان میدهد كه او یك كارگردان تواناست و به خوبی میداند كه چطور از بازیگران در جای درستش استفاده كند به همین خاطر وقتی پیشنهاد بازی در این نقش را به من داد به راحتی ریسك حضور در آن را پذیرفتم چرا كه میدانستم حاصل این اعتماد دو نفره نتیجه بدی نخواهد داشت. وقتی مهدی كرمپور برای بازی در این سریال از من دعوت كرد، پیش از اینكه فیلمنامه كار را بخوانم توضیحات مفصلی را در مورد چگونگی نقش به من داد و گفتوگوهای مفصلی را در مورد شخصیت فرهاد پوردلجو داشتیم. بعد از خواندن فیلمنامه، در مورد جزییات نقش بیشتر با هم صحبت كردیم و پیرامون لحن، نحوه گویش و سبك زندگی كردن آن با یكدیگر گپهای طولانی زدیم.
وقتی عكسهای گریم سریال «سالهای ابری» پخش شد، خیلیها از دیدن چهره جدید و البته متفاوت شما تعجب كردند؟
خوشبختانه گریم این كار توانست در رسیدن من به فرهادپور دلجو كمك زیادی كند و این امكان را در اختیار من قرار داد كه راحتتر به این نقش برسم. گریمور این كار با دقت زیادی روی جزییات نحوه طراحی گریم این كاراكتر كار كرده بود و برای ایجاد هر خطش روی صورت، میزان سفیدی و استفاده از ته ریش دلایل درست و منطقی داشت. در كنار گریم خوب، طراحی لباس هم به من كمك زیادی كرد چرا كه طراح لباس با تیزهوشی به سمت لباسهایی رفت كه مناسب و برازنده این نقش بود و در باورپذیری این كاراكتر تاثیرگذار بود.
فكر میكنم در كنار گریم برای باور پذیر شدن نقش باید تغییراتی را در نحوه صحبت كردن، راه رفتنتان و... ایجاد میكردید چرا كه در این سریال باید نقش مردی را بازی میكردید كه چند سالی از شما بزرگتر بود و یك پسر ١٥ ساله داشت.
خوشبختانه ما پیش تولید طولانی را داشتیم و همین موضوع باعث شده بود كه بتوانیم در مورد همه این جزییات فكر كنیم. سعیام بر این بود كه روی صدا و نحوه ادای كلماتم تغییراتی را ایجاد كنم و با صدای همیشگیام در این نقش حرف نزنم ضمن اینكه من ٣٧ سالم است و از نظر سنی چندان عجیب نیست كه یك پسر ١٥ ساله داشته باشم. از طرفی من همیشه ارتباط خوبی با بچهها برقرار كردهام و در فیلم و سریالهای مختلف تجربه پدر شدن را داشتم. حال در این سریال با توجه به شرایطی كه وجود داشت نقش پدری را بازی كردم كه فرزند ١٥ ساله دارد. و این موضوع برای خودم در این كار بسیار خوشایند بود.
«سالهای ابری» سریال دیالوگ محوری است. حین ادای دیالوگها چقدر به فیلمنامه وفادار بودید، به واسطه سابقه اجرایتان بسیاری این تصور را دارند كه ممكن است حین بازی بداههگوییهایی داشته باشید؟
همینطور است، بسیاری این تصور را دارند كه من به خاطر تجربه اجرایم حتما در ایفای نقشهایم بداهه گویی دارم به ویژه اینكه بعد از پخش سریال «مسیر انحرافی» این موضوع شدت بیشتری پیدا كرد در حالی كه در این سریال ما كاملا به فیلمنامه و دیالوگهایی كه در آن نوشته شده بود وفادار بودیم.
هر چند كه پیش از شروع فیلمبرداری در مورد نحوه صحبت كردن این كاراكتر با خسرو نقیبی، فیلمنامهنویس و مهدی كرمپور صحبتهای طولانی انجام دادیم و سعی كردیم دیالوگها را به نوعی از فیلتر پوردلجو رد كنیم اما بعد از اینكه به این اتفاق نظر رسیدیم. حین فیلمبرداری حتی یك خط دیالوگ را تغییر ندادیم و سعی كردیم به اصل آن وفادار باشیم.
با وجود اینكه شما طی این سالها بازیگری را به موازات كار اجرا تجربه كردید اما همچنان وجه اجرایتان پررنگتر است و این موضوع باعث میشود برای ایفای باورپذیر یك نقش، راه سختتری را در پیش داشته باشید؟
بله، معمولا كم پیش میآید وقتی در فیلم یا سریالی بازی میكنم مخاطب زمانی كه من را در كوچه و خیابان میبیند من را با اسم نقشم مورد خطاب قرار دهد و فرزاد حسنی را فراموش كند. اما نكته جالب اینجاست بعد از بازی در این سریال وقتی به جایی میرفتم بیشتر مخاطبان من را پوردلجو صدا میكردند و این موضوع بعد از سالها برایم حس خوشایندی داشت و نشان میداد كه مخاطبان با این نقش كاملا ارتباط برقرار كردهاند.
برای اینكه از فرزاد حسنی جدا شوید و كاراكتر فرهاد پوردلجو را بازی كنید احتمالا راه سختی را در پیش داشتید؟
آل پاچینو جمله معروفی دارد كه در آن میگوید هر چقدر مردم بازیگر را بیشتر بشناسند سختتر او را باور میكنند به همین خاطر او همیشه از مصاحبه و دیده شدن فارغ از نقشهایش پرهیز میكند. چرا كه میخواهد مخاطبان آل پاچینو واقعی را كمتر بشناسند و بیشتر درگیر نقشهایش شوند. این مسائل در ابعاد كمترش پیرامون سایر بازیگرها هم وجود دارد.
چون برای مخاطبان وجه فرزاد حسنی من به عنوان مجری پررنگتر است و راه سختتری را نسبت به سایر بازیگرها دارم تا بتوانم یك نقش را باورپذیر ایفا كنم. اما خوشحالم تا اینجای كار مخاطبان با این نقش ارتباط برقرار كردند و وجه فرزاد حسنی در ذهن آنها كمرنگتر شده است.
فكر میكنید دلیل این اتفاق چه بود؟
برای رسیدن به این نقش مهدی كرمپور به من كمك زیادی كرد به ویژه كه در آن مقطع زمانی به لحاظ روحی در شرایط خوبی قرار نداشتم. او فضای ایزولهیی را برایم ایجاد كرد كه به واسطه آن هیچ خبر حاشیهیی به گوشم نمیرسید و اجازه نمیداد كسی اخبار بیرون را به من منتقل كند. در طول كار هم با وجود اینكه ما ساعتهای زیادی را در كنار هم بودیم و گپ میزدیم اما مهدی با وجود صمیمیتی كه با من داشت حتی یكبار در مورد مسائل خصوصی زندگیام با من حرف نزد.
او تاكید داشت كه در این محیط تو فرهاد پوردلجو هستی و باید از هر گونه خبر حاشیهیی كه باعث تغییر روحیهات شود و تو را از رسیدن به این نقش دور كند، بر حذر باشی. فضای خوب و ایزولهیی كه او ایجاد كرده به من كمك كرد راحتتر به این نقش برسم.
پس كرمپور برای رسیدن شما به این نقش حسابی ازتان مراقبت كرد؟
دقیقا همین طور است و این نشان از هوشمندی و تجربه بالای یك كارگردان است كه اجازه نمیدهد محیط پیرامون تاثیری روی بازی بازیگرش بگذارد و با ایجاد فضای مناسب بازیگرش را در شرایطی درستی قرار میدهد تا بتواند با همه توان و تمركز نقشآفرینی كند.
شما در این سریال ایفاگر یك نقش خاكستری بودید، این كاراكتر معمولا در فیلم و سریالهای ما طراحی خوبی نمیشود و بیشتر این نقشها به سمتی سیاه میروند؟
همین طور است، اما فیلمنامه خوب«سالهای ابری»مانع از لغزش اینچنینی نقش شد و باعث شد پوردلجو از سایر نقشهای كلیشهیی كه در فیلم و سریالهای ما معمولا نشان داده میشود، جدا شود. بخشی از موفقیت این موضوع هم به خاطر طراحی خوب شخصیتها بود و اینكه هر یك از كاراكترها در جای مناسب خودشان قرار گرفته بودند. شك نكنید اگر همسر فرهاد را زنی آرام و مثبت نشان میدادند این نقش خیلی زود به سمت كلیشههای رایج شخصیتهای خاكستری تلویزیونی میرفت.
در حالی كه شخصیت عصبی و پرتنش همسر پوردلجو باعث میشود رفتارهای این دو به نوعی در ذهن مخاطب بالانس شود و او با این كاراكترها ارتباط بیشتری برقرار كند.
یعنی رفتارهای متضاد و عصبی همسر پوردلجو باعث شد كه مخاطب با او همذاتپنداری بیشتر كند و درگیر نقش شود؟
بحث همذاتپنداری نیست، مخاطب وقتی این دو نفر را كنار هم میبیند و متوجه رفتارهای پرتنش و عصبی این دو میشود، در فضای قصه تا حدی به آنها حق میدهد و چنین كنشهایی را از آنها باور میكند. همان طور كه در سوال قبل هم به نوعی اشاره كردم اگر همسر پوردلجو یك زن مثبت بود چنین موقعیتی برای مخاطب ایجاد نمیشد و همهچیز خیلی زود رنگ و بوی كلیشه میگرفت.
در این سریال لیلا برخورداری نقش همسرتان را بازی میكرد حضور او چقدر در بازی شما كمككننده بود؟
بسیار زیاد، خانم برخورداری هم شیوه متفاوت و بسیار خوبی را برای بازی در این نقش انتخاب كردند و این موضوع باعث میشد كه رنگآمیزی خوبی بین بازیهای ما ایجاد شود.
طی سالهای اخیر، یكی از بزرگترین ضعفهای ما در فیلم و سریالها، عدم وجود فیلمنامه مناسب است و بسیاری از كارها از این ناحیه دچار ضعف هستند.
همین طور است، منتها خوشبختانه در این سریال ما از حضور دو نویسنده كاربلد یعنی خسرو نقیبی و آرش خوشخو بهره بردیم. آنها در «سالهای ابری» توانستند یك قصه جذاب را با ریتم مناسب بیان كنند. با وجود گرههای زیادی كه در این سریال وجود دارد اما نویسندگان كار به خوبی توانستند این موضوع را مدیریت كنند و اجازه ندهند گرههایی كه در قصه ایجاد میشود، روی ریتم كلی داستان تاثیر بگذارد و مخاطب را از فضای اصلی قصه دور كند.
اگر اشتباه نكنم شما در فیلم «آمین گفت» سامان سالور هم حضور داشتید؛ كاری كه پشت درهای اكران مانده است؟
بله، «آمین گفت» هم یك كار متفاوت سینمایی است. امیدوارم هر چه زودتر شرایط برای اكران این فیلم همواره شود.
ممنون كه در این گفتوگو شركت كردید؟
من هم از شما متشكرم. تا چندی دیگر ما شاهد برگزاری جشنواره فیلم فجر هستیم امیدوارم این جشنواره با شكوه و كیفیت هر چه تمامتر برگزار شود و ما شاهد اتفاقات خوب سینمایی در آن باشیم.
اخبارفرهنگی - برترین ها
ویدیو مرتبط :
فرشاد حسنی برادر فرزاد حسنی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
حاشیههای بیپایان یک طلاق رسانهای / واکنش تند آزاده نامداری به اظهارات دوست فرزاد حسنی
اخبار فرهنگی - حاشیههای بیپایان یک طلاق رسانهای
به گزارش «مجله مهر» بگومگوی رسانهای خبرنگار نزدیک به فرزاد حسنی با آزاده نامداری.حاشیههای رسانهای شدن یک جدایی رسانهای همچنان ادامه دارد. بعد از گفتوگوی «آزاده نامداری» با «روزنامه صبا» که دوشنبه 20 مردادماه منتشر شد،یک خبرنگار که گفته میشود رابطه نزدیکی هم با «فرزاد حسنی» دارد، با انتشار یک یادداشت به این موضوع واکنش نشان داد. یادداشتی که با تیتر « الو... من دارم عروسی می کنم» در یک سایت متعلق به یک تلویزیون اینترنتی منتشر شد. دوست خبرنگار فرزاد حسنی در این یادداشت از نامداری به خاطر رسانه ای کردن طلاقش گلایه کردهبود. اما نامداری هم ساکت ننشست واین یادداشت را بی پاسخ نگذاشت.
آقای خبرنگار در بخشی از این یادداشت نوشته بود: «هیچ وقت اون روزی که شماره فرزاد حسنی روی تلفنم افتاد رو فراموش نمی کنم؛ البته نه اینکه قبلش با هم ارتباط نداشتیم ها نه، ولی اون روز یه انرژی و هیجان دیگه ای تو صداش بود. (اصولا خیلی کم پیش میاد فرزاد از اتفاقی هیجان زده شه!) وقتی گفت داداش دارم ازدواج می کنم رو هیچ وقت یادم نمی ره. اولش فکر می کردم داره شوخی می کنه، چون تو ذهن خودم همیشه فرزاد رو پسر مستقلی می دیدم و بعید می دونستم از مجرد بودنش ناراضی باشه، ولی اون روز تمام تصوراتم نسبت بهش عوض شد.»
او در ادامه، ماجرای رسانهای شدن خبر ازدواج و انتشار گزارش و عکسهای عقد این زوج رسانهای را بازگو کرده و در پایان، اینطور از آزاده نامداری گلایه میکند:«تنها یک سوال از آزاده نامداری دارم؛ خانم نامداری... شما که می دانستی بهتر است این آتش زیر خاکستر و محرمانه بماند، چرا اینگونه خبر طلاق تان را رسانه ای کردید؟ مگر نه اینکه شما مجری تلویزیونی هستید که میلیون ها بیننده پای حرف هایتان می نشینند، بهتان اعتماد می کنند و شما و همکارانتان را الگوی زندگیشان قرار می دهند؟ چرا فرزاد با آن زبان نیش دار و تند و البته بی پروایش (که بارها و بارها چوبش را خورده)، قفل سکوت به زبانش زده و لام تا کام حرف نمی زند؟ اینکه همیشه چهره های سرشناس از مطبوعاتی ها شاکی اند که چرا در زندگی ما سرک می کشید را همه می دانیم، پس چطور شد شما این بار خودت پیش قدم شدی؟ چطور می شود یک زن ایرانی با این صراحت و بی هیچ ابایی در حرف هایش بگوید «قبل از اینکه همسر کسی باشم، مجری تلویزیونم!» خانم نامداری... یعنی مجری بودن در تلویزیون اینقدر با ارزش تر از همسر یک مرد ایرانی بودن است؟ منِ مخاطب دیگر چگونه می توانم پای حرف های شما در تلویزیون بنشینم و شما از راز و رمز موفقیت و اصالت یک زن ایرانی برایمان حرف بزنید و از خانه داری و همسرداری یک زن برایمان بگویید؟»
این یادداشت البته بلافاصله با پاسخ نامداری مواجه میشود. نامداری ضمن تماس با مسئولان سایت اینترنتی منتشرکننده این یادداشت، در بخشی از پاسخش به دوست خبرنگار فرزاد حسنی اینطور میگوید:«مصاحبه من با روزنامه صبا موجود است، اگر متن مصاحبه ام را کامل خوانده باشید، می بینید آنجا نه اسمی از کسی برده ام و نه به اتفاق خاصی اشاره کرده ام. آنجا قرار بود درباره عشق، فلسفه زندگی و دنیا صحبت کنیم که همه این موضوعات از علاقه مندی های شخصی ام است. هیچ وقت درباره کسی صحبت نکرده ام و خاصه در این گفتگو هم در مورد جدایی ام حرفی به میان نیاوردم. اما رسانه های مختلف به واسطه استنباط شخصی شان و با تیتر «آزاده نامداری طلاقش را پذیرفت!» بازتاب عجیبی به این اتفاق دادند، در حالی که هیچ کجای مصاحبه من چنین حرفی زده نشده بود.»
نامداری البته در بخش دیگری از پاسخش، با مثال آوردن اظهارات «شقایق دهقان» درباره «نامادری بودن» و تجلیلی از روراست بودن او با مردم، این را هم گفته که :« اصولا لاپوشانی یا دروغ گفتن اذیتم می کند و نمی توانم بار سنگین دروغ را روی دوشم تحمل کنم. من به هر محفل هنری از جمله تئاتر، سینما یا کنسرت که می رفتم می گفتند «به فرزاد سلام برسان!» اما مگر چقدر می توانم این مسئله را از همه قایم کنم و بگویم «چشم، سلام می رسانم!»
من تحمل این بار سنگین دروغ را ندارم. من یک زن کاملا سنتی ایرانی هستم و در مرام و ادبیات خودم و خانواده ام نیست که بروم جار بزنم «من جدا شده ام.» هرگز دوست نداشتم این اتفاق تا این حد بازتاب رسانه ای داشته باشد، اما به قول شهاب حسینی «یک پایان تلخ، بهتر از یک تلخی بی پایان است.» تعجبم از این است که فضای رسانه ای مان چقدر آمادگی ذهنی داشت که بعد از انتشار گفتگوی من با روزنامه صبا این هجمه رسانه ای اتفاق افتاد و انگار همه آماده بودند این خبر را منتشر کنند، در حالی که به هیچ وجه به صورت مستقیم این خبر را اعلام نکردم.»
آزاده نامداری در پایان گفتگوی تلفنی اش هم گفته: «امیدوارم همه شرایط حال حاضر من را درک کنند و بیشتر از این به اتفاقات اخیر دامن نزنند. اصلا چرا باید هر کسی از این شرایط با استنباط شخصی اش داستان درست کند؟!»
بهنظر میرسد حاشیههای گفتوگوی خانم مجری با روزنامه «صبا» همچنان ادامه داشته باشد. حاشیههای تلخی که پس از رسانهای شدن جدایی یک زوج رسانهای بهوجود آمده و آتش زیر خاکستری بوده که حالا دوباره شعلهور شده. بیآن که کسی بخواهد آبی بر روی آتش این اتفاق تلخ بریزد.
اخبار فرهنگی - مجله مهر