فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

«غلامعلی پورعطایی»، مرغی که رنجید و از بام پرید


نود و سه سال تلخی برای اهالی موسیقی به‌ویژه موسیقی مقامی خراسان بود؛ سالی پرهیاهو که هربار خبر تلخ بیماری و مرگ یکی از استادان، سازها را با بغضی سنگین، خاموش می‌کرد.

وب سایت موسیقی ایرانیان: نود و سه سال تلخی برای اهالی موسیقی به‌ویژه موسیقی مقامی خراسان بود؛ سالی پرهیاهو که هربار خبر تلخ بیماری و مرگ یکی از استادان، سازها را با بغضی سنگین، خاموش می‌کرد.

انگار همین دیروز بود، مهرماه ٩٣ که بزرگداشت دیرهنگام استاد پورعطایی، که در بیمارستان به‌سر می‌برد، تبدیل به مجلس تعزیه او شد؛ مجلسی که به وصیت خود استاد دوتارها و آوازهای مقامی در غمش فریادها کردند.

به یاد «غلامعلی پورعطایی» مرغی که رنجید و از بام پرید

 متأسفانه استادان بزرگ و شناسنامه‌های موسیقی سترگ مقامی، مهجور ماندند و هنوز هم این سریال ادامه دارد و تأسف‌برانگیزتر آنکه دیگر از این نسل بزرگ و بی‌بدیل، حتی به تعداد انگشتان دست هم نمانده که همان‌ها نیز وضعیت اسف‌باری دارند گرچه این استادان شأن و مقامشان آن‌قدر بلند است که در خلوت خود فرورفته و روزگار می‌گذرانند، بی‌آنکه دستی دراز کنند، چراکه روحشان بلند است، اما غفلت مسئولان جای بسی تأسف دارد.

 هربار که این استادان بزرگ را به خاک سپردیم درواقع گنجینه عظیمی از دانسته‌های موسیقایی را بی‌آنکه از آن بهره یا سند درخوری داشته باشیم، زیر خروارها خاک، با دست‌های خود دفن کردیم…

به یاد «غلامعلی پورعطایی» مرغی که رنجید و از بام پرید

 مهرماه سال گذشته نیز صدای زیبای استاد پورعطایی که می‌خواند: « مرنجان دلم را که این مرغ وحشی / ز بامی که برخاست مشکل نشیند» برای همیشه خاموش شد و غمش در نهانخانه دل نشست… .

در این یک سال مصاحبه‌هایی با اعضای خانواده استاد پورعطایی نیز داشتم، آنها به خاطر عملی‌نشدن وعده‌هایی که برای آرامگاه استاد داده شده بود، گله‌مند بودند.

مزار استاد پورعطایی تا ٢٠ روز پیش حتی سنگ قبر نداشت!


صفورا ناخدایی، همسر استاد پورعطایی به «شرق» می‌گوید: بچه‌ها می‌خواستند استاد در اینجا دفن نشود و قرار بود در مشهد به خاک سپرده شود اما در همان زمان مسئولان آن‌قدر آمدند و اصرار کردند و به من گفتند استاد ستاره این شهر است و قول و وعده‌های بسیاری برای آرامگاه او دادند، بالاخره من هم بچه‌ها را راضی کردم و استاد را به تربت‌جام آوردند و همین‌جا ایشان را دفن کردیم، قرار بود آرامگاه بعد از چهلم استاد درست باشد ولی این اتفاق نیفتاد.

 مزار همسرم تا همین حدود ٢٠ روز پیش حتی سنگ قبر هم نداشت و تلی از خاک بود؛ در این مدت میهمانان بسیاری از خارج و داخل کشور آمدند و با همان مزار که حتی سنگ قبری نداشت روبه‌رو می‌شدند؛ قرار بود برای استاد یادمان و آرامگاه درخور و مناسبی درست کنند اما بعد از گذشت یک سال تازه ٢٠ روزی می‌شود که سنگی بر مزار استاد پورعطایی گذاشته‌اند.

همسر استاد بعد از شرح‌دادن پیگیری‌هایش از مسئولان در این یک سال برای ساخت آرامگاه استاد پورعطایی، ادامه داد: استاد پورعطایی بسیار مردمی بود، بسیار به شیخ احمد جامی ارادت داشت، هرچه از خوبی‌های او بگویم، کم است. من ٣۶ سال با او زندگی کردم ولی بازهم او را کامل نشناختم؛ استاد پورعطایی فقط یک استاد آواز و دوتار نبود، او عارفانه زندگی کرد.

 هرکسی که علاقه‌مند بود از یک بچه سه، چهار ساله گرفته تا پیرمردی که حتی شاید اصلا او را نمی‌شناخت وقتی از او تقاضا می‌کردند ساز بزند و آواز بخواند، دریغ نداشت و گاهی می‌شد که به استاد اعتراض می‌کردند و می‌گفتند: «تو هنرمند بزرگی هستی چرا برای هرکسی اجرا می‌کنی؟»

به یاد «غلامعلی پورعطایی» مرغی که رنجید و از بام پرید

 او همیشه جواب می‌داد: «من از همین مردم هستم و برای همین مردم می‌خوانم و می‌زنم و باید خاکی بود و فروتن» و واقعا خود استاد همین ویژگی‌ها را داشت و به فرزندانم همین توصیه‌ها را می‌کرد و می‌گفت هیچ‌گاه خود را از مردم جدا ندانند.

میهمانان زیادی برای دیدار با استاد به خانه ما می‌آمدند و استاد ساعت‌ها برای آنها ساز می‌زد و به سؤالات آنها با حوصله زیادی جواب می‌داد. خیلی‌وقت‌ها در خانه یا در خلوت خودش تا صبح ساز می‌زد گاهی هم من با آوازی او را همراهی می‌کردم، خود من تمام آهنگ‌های استاد را دوست دارم و البته عاشق دوبیتی‌ها و خواندن نوایی او هستم، حالا هم در تربت‌جام همه صدای استاد را در خانه دارند، یاد استاد همیشه ماندگار است، او بسیار مردم را دوست داشت و مردم هم به استاد علاقه زیادی داشتند.

بر سر مزار استاد پورعطایی در قطعه هنرمندان تربت‌جام می‌روم، روی سنگ قبر او همان شعری نوشته شده که در روز مجلس تعزیه او در کلیپی با صدای خود استاد خوانده شد و بغض تمام دوستداران و حاضران سالن را شکست «طناب و چوب دارم را بیارید / غبار کوی یارم را بیارید / وصیت می‌کند پورعطایی / شب مرگم دوتارم را بیارید…».

حالا استاد پورعطایی در یک قطعه به نام قطعه هنرمندان واقع در بهشت نبی تربت‌جام دفن شده، در این قطعه تنها مزاری که دیده می‌شود، مزار استاد پورعطایی است؛ درباره عملی‌نشدن وعده‌ها برای ساخت یادمان و آرامگاه استاد پورعطایی، فرماندار تربت‌جام ا، مطرح کرده است: «تا بعد از فوت ایشان هیچ قطعه‌ای به نام قطعه هنرمندان نداشتیم ولی اکنون آن قطعه شکیل و مناسب ساخته شده و آرامگاه مرحوم پورعطایی هم جانمایی‌اش انجام شد و سنگ‌قبر آن با توجه به مطالب و مضامینی که خانواده ایشان داشتند، نوشته و حدود ٢٠ روز پیش نصب شد.

وی در پاسخ به اینکه قول‌هایی که مسئولان در آن زمان برای آرامگاه یا یادمان خود استاد داده بودند، چه شد و چرا عملی نشد، نیز اظهار کرد: وقتی قطعه هنرمندان می‌سازید دیگر چیزی به نام یادمان ندارید.

 قطعه با تیپ مشخص انجام شده و جانمایی سنگ‌قبرهای دیگر به یک شکل خواهد بود. اینکه در آن روزها بحث قطعه نام‌آوران بوده یا نه یا قرار بوده یادمان ویژه‌ای برای ایشان بگذارند، من بی‌خبرم؛ اما آنچه اتفاق افتاد درواقع در شورای فرهنگی، اجتماعی و شهرداری و مسئولان به یک نظر واحد رسیدند که به جای اینکه برای یک نفر یادمانی شکل گیرد، قطعه‌ای درست کنیم و هنرمندان در آن قطعه باشند.

به یاد «غلامعلی پورعطایی» مرغی که رنجید و از بام پرید

ما در شهرستان به هنرمندان یک نگاه واحد و یکنواخت داریم؛ نمی‌توان اگر هنرمند دیگری را از دست دادیم برایش یادمان بسازیم؛ درواقع آنچه باید به آن توجه کنیم، این است در بهشت نبی (آرامستانی که استاد پورعطایی در آن دفن شده است) قابلیت این وجود ندارد که برای هر یک از هنرمندان یادمانی درست شود.

 درنتیجه جمع‌بندی‌ای که اتفاق افتاد به این ختم شد یک قطعه هنرمندان متناسب با نام‌آوران داشته باشیم و به یک تیپ یکنواخت هنرمندان در آنجا دفن شوند ولی اینکه برای کل قطعه یادمان یا تندیس و جانمایی عکسی داشته باشیم، هنوز پرونده و باب آن باز است و ما به جای نمادسازی برای افراد، قطعه‌ای به نام قطعه هنرمندان داشته باشیم و نماد کلی برای کل قطعه را خواهیم داشت».

 البته مزار استاد بزرگ موسیقی خراسان تا همین ٢٠ روز قبل تلی از خاک بود، که در این‌باره نیز علی رستمی، فرماندار تربت‌جام، گفته است: «در جانمایی قطعه هنرمندان و شکل و شمایل آن ملاحظاتی نیز در منطقه در حوزه مردم متدین و انقلابیون شهر وجود دارد و باید متناسب با شأن هنرمند و با نظر به تمام ملاحظات، این اتفاق بیفتد.

 منزلت استاد پورعطایی بر کسی پوشیده نیست و البته صبوری و متانت خانواده استاد که ٢٠ روز پیش سنگ قبر گذاشته شد و علت طولانی‌شدن بازسازی آن نیز همین ملاحظات بود که با چالش مواجه بود که درنتیجه با دستور مستقیم خود من برای سالگرد ایشان به سرانجام رسید و به‌نظرم تا همین‌جا نیز کار بزرگی انجام شده است».


ویدیو مرتبط :
نوایی ، غلامعلی پورعطایی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

غلامعلی طاهری شبهه‌های دوسالانه...



 

 

غلامعلی طاهری شبهه‌های دوسالانه تصویرگری كتاب كودك را پاسخ داد

 

غلامعلی طاهری شبهه‌های دوسالانه تصویرگری كتاب كودك را پاسخ داد -مشاور مركز امور تجسمی و مسئول پیگیری پرونده دوسالانه تصویرگری كتاب كودك، عدم برگزاری جلسه با اعضای این انجمن را به‌دلیل سفرهای متعدد رد كرد و گفت: سال گذشته فقط یك و ماه نیم در پاریس، یك هفته در ونیز و در سال جدید یك هفته در پاریس بودم. او تاكید كرد كه اعضای انجمن هر وقت اعلام كنند؛ حاضر به همكاری با آنها هستیم.


دوسالانه تصویرگری باید توسط انجمن تصویرگران برگزار شود و مركز امور تجسمی نیز باید بر آن نظارت داشته باشد و ازآن حمایت كند.

 


غلامعلی طاهری(نقاش و مشاور مركز امور تجسمی كه مسئول پیگیری پرونده عریض و طویل دوسالانه تصویرگری كتاب كودك شده است) درباره آخرین تحولات و مشكلات قبلی این دوسالانه‌ی پرحرف و حدیث كه به هشت سالانه تبدیل شده است، به خبرنگار ایلنا گفت: سال ۸۶ـ۸۷ بود كه جلساتی با اعضای انجمن و هیات مدیره آن(هیات مدیره قبلی) برگزار كردیم و به نتیجه رسیدیم كه دوسالانه در اردیبهشت ۸۸ برگزار شود.

 


وی درباره شخص دعوت‌كننده این جلسات توضیح داد: نمی‌دانم ولی به احتمال زیاد؛ آقای شالویی آنها را دعوت كرده بود. من در آن زمان تازه سمت مشاورت مركز امور تجسمی را دریافت كرده بودم.

 


یكی از دلایلی كه اعضای انجمن تصویرگران كتاب كودك از برگزاری جلسه با مركز امور تجسمی امتناع می‌كنند این است كه محمود شالویی به‌عنوان مدیر مركز؛ از آنها هیچ‌گاه دعوتی به عمل نیاورده و اعضای انجمن این برخورد را نوعی توهین به حساب می‌آورند. غلامعلی طاهری در ادامه، درباره اختلاف نظر انجمن با مركز شورای تجسمی گفت: در آن زمان نیز اختلافاتی وجود داشت ولی من از انجمن خواستم كه تلاش كنند این دوسالانه كه دوسالانه خود هنرمندان است؛ برگزار شود. یعنی از آنها خواستم از فرصت استفاده كرده و تا وقتی بودجه تامین شده است از آن استفاده كنند.

 


وی، مرتضی بنی‌اسدی را دبیر توافقی انجمن و مركز معرفی كرد و گفت: در دوره هیات مدیره قبلی انجمن؛ ما چندین و چند جلسه داشتیم كه درنهایت بنی‌اسدی و چهار نفر دیگر از اعضای انجمن احكام خود را از آقای شالویی دریافت كردند. حتی خاطرم است كه آقای نظری كه از اعضای اجرایی انجمن تصویرگران كتاب كودك ایران است؛ نیز به سمت دبیری اجرایی دوسالانه معرفی شد.

 


وی ادامه داد: فردای آن روز، عطیه مركزی؛ از اعضای هیات مدیره انجمن تصویرگران؛ در تماسی به ما اعلام كرد: تا اردیبهشت؛ زمان زیادی نمانده است و ما در این زمان كوتاه نمی‌توانیم یك دوسالانه با كیفیت برگزار كنیم درنتیجه خواستار برگزاری این دوسالانه در شهریور ماه شدم كه باتوجه به برنامه‌ریزی‌ها و بودجه‌بندی‌ها ما امكان‌پذیر نبوده است.

 


وی در پاسخ به این سئوال كه آیا بودجه ظرف یك روز و برنامه‌ها طی یك روز ریخته می‌شود؟، گفت: خیر، ما از سال قبل تمام برنامه‌های اجرایی را ریخته‌ بودم و فراخوان را نیز آماده كرده بودیم.

 


طاهری، مقصر اصلی برگزار نشدن دوسالانه تصویرگری را در سال ۸۸ خود انجمن تصویرگران دانست و گفت: انجمنی‌ها، خود دوسالانه را كنسل كردند. حتی ما شیراز را به‌عنوان مركز برای برگزاری دوسالانه آماده كرده بودیم كه تمام برنامه‌های ما را انجمن به هم ریخت.

 


وی خاطرنشان كرد: در تمام این جلسات تمام تلاش من این بوده است كه دوسالانه برگزار شود كه بخشی از مذاكرات و صورت جلسات نیز ثبت و ضبط شده بود و مداركش نیز موجود است. هركس خواست می‌تواند این مدارك را ببیند.

 


وی از كلهرنیا به‌عنوان دبیر بعدی معرفی شده برای این دوسالانه نام برد و افزود: بعداز كنار كشیدن انجمن؛ آقای كلهرنیا را به‌عنوان دبیر انجمن معرفی كردم هرچند انجمن افرادی مانند مثقالی را برای دبیری انتخاب كرده بود.

 


وی در پاسخ به سئوال خبرنگار ایلنا مبنی بر اینكه آیا كلهرنیا دومین دبیر تحمیلی مركز هنرهای تجسمی به دوسالانه تصویرگری كتاب كودك و نوجوان است، گفت: خیر، وقتی انجمن از برگزاری این دوسالانه انصرف داد، آقای شالویی خود راسا تصمیم به برگزاری این دوسالانه گرفت كه دبیری این دوسالانه جدید بر عهده كلهرنیا گذاشته شده بود.

 


وی خاطر نشان كرد: آقای كلهرنیا را آدم‌های ناشناس تهدید كردند. ایشان در جلسه‌ای گفتند كه برخی افراد ناشناس شبانه با تلفن مرا تهدید كرده‌اند و باتوجه به شرایط، بهتر است دوسالانه را برگزار نكنیم. بعداز این صحبت‌ها عملا دوسالانه تصویرگری به آرشیو سپرده شد.

 


طاهری بیان كرد: كلیه اعضای هیات مدیره قبلی انجمن تصویرگران درصورتی كه به روند برگزاری جلسات دوسالانه مراجعه كنند، به این نكته پی می‌برند كه چگونه من در نحوه پیشرفت مذاكرات و رسیدن به نتیجه نهایی و برگزاری جدی این دوسالانه تلاش كرده‌ام.

 


وی در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینكه اعضای انجمن حاضر به برپایی این جلسه با شما نیستند و خواستار دیدار خود شالویی هستند، گفت:‌ درحال حاضر بنده آمادگی كامل دارم كه جلسات جدی، مستمر و دوستانه‌ای با انجمن برگزار كنم و معتقدم دوسالانه تصویرگری باید توسط انجمن برگزار شود و مركز امور تجسمی از آن حمایت و نظارت كند.


وی درمورد شكل نظارت هم توضیح داد: طبق آئین‌نامه برگزاری دوسالانه‌ها اعضای هیات مدیره انجمن ۱۲ نفر را به ما معرفی خواهند كرد و ما از میان این ۱۲ نفر، هفت نفر را انتخاب و احكام آن توسط شالویی صادر می‌شود. اعضای شورای سیاست‌گذاری نیز سه نفر را به عنوان دبیر معرفی می‌كنند كه آقای شالویی یك نفر از آنها را به‌عنوان دبیر منصوب خواهد كرد البته باید ذكر كنم كه رئیس شورای سیاست‌گذاری كلیه دوسالانه‌ها خود ایشان است.

 


طاهری بیان كرد: من در سال‌های ۶۴ و ۶۵ رئیس موزه هنرهای معاصر بودم و منتهای خواسته من این است كه كار و عموم هنری به خود هنرمندان برسد بدون اینكه از طرف دولت هیچ نظارت یا حمایت مالی صورت بگیرد و خودشان با فعالیت‌های درآمدزایی كه دارند بتوانند برنامه‌های جامع و كاملی را برگزار كنند. صادقانه می‌گویم كه اعضای انجمن هر وقت اعلام كنند؛ ما حاضر به همكاری با آنها هستیم.

 

طاهری در پایان گفت: این نكته كه من به خاطر سفرهایم نتوانسته‌ام با اعضای انجمن جلسه برگزار كنم، نادرست است زیرا من؛ سال گذشته یك و ماه نیم در پاریس، یك هفته در ونیز و در سال جدید نیز نزدیك به یك هفته در پاریس به سر می‌بردم..../خبرگزارى ایلنا