فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

علی نصیریان از «بزرگ آقا» می گوید



کارنامه سینمایی و تلویزیونی علی نصیریان آن قدر پربار است که انتخاب و نام بردن چند کار از میان آثارش، به امری سخت و ناشدنی تبدیل می شود. علی نصیریان، به تنهایی بخش مهمی از تاریخ معاصر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران را بر دوش می کشد.

کارنامه سینمایی و تلویزیونی علی نصیریان آن قدر پربار است که انتخاب و نام بردن چند کار از میان آثارش، به امری سخت و ناشدنی تبدیل می شود. علی نصیریان، به تنهایی بخش مهمی از تاریخ معاصر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران را بر دوش می کشد.

برای همین نشستن پای صحبت های او فرصتی گران بهاست. هنرمندی که اغلب مردم او را دوست دارند. خیلی معمولی گفت و گو را شروع می کند، اما وقتی سر سخن می آید، آن قدر شیرین صحبت می کند که دوست داری ساعت ها پای صحبت هایش بنشینی. تمایل چندانی به گلایه و اعتراض ندارد.

اخبار , اخبار فرهنگی,مصاحبه با علی نصیریان,گفتگو با علی نصیریان درباره بزرگ آقا


حتی وقتی این دوران را با دوره جوانی خودش مقایسه می کند، شکایتی ندارد. خیلی دقیق و جزئی، خاطرات آن دوران را به یاد دارد. می گوید بچه محله اش، شعبون بی مخ بوده و همیشه در دسته های عزاداری ماه محرم او و طیب را بر سر معاملاتشان می دیده. فاصله دوری هم از اتفاقات سیاسی آن دوران نداشته، حتی یک بار هم سر یکی از اجراها، در بحبوحه اتفاقات کودتا، او را بازداشت می کنند. اما همیشه آدم آرام و بی حاشیه ای بوده و خیلی ساکت و آرام زندگی و کار می کرده. اگر کارنامه هنری 65 ساله اش را بررسی کنید، متوجه می شوید حتی یک بار هم در کاری دچار اختلاف و حاشیه نشده است.

سبک زندگی؛ آدم محافظه کاری بوده ام

شما به نسبت همسن و سال هایتان و کسانی که هم زمان با شما وارد عرصه هنر شدند، هنوز روی پا و سالم و با اقتدار، کاری بازیگری می کنید. طوری که به وضوح از سایر بازیگرهای جوان سریال «شهرزاد» هم پیشی گرفته اید. چطور توانسته اید این سلامت جسمانی و بازیگری را هم زمان حفظ کنید؟ راز موفقیتتان در بازیگری و زندگی چیست؟

این ها چیزهایی نیست که خود بتوانم تحلیل درباره آن ها داشته باشم. فقط تا حدود زیادی سعی کردم از چیزهایی که جنبه صدمه زدن به انسان را دارند، دوری کنم. مثلا قبلا سیگار و پیپ می کشیدم، اما از یک زمانی به بعد احساس کردم که نفسم دارد بریده می شود و به راحتی نمی توانم کار کنم. بنابراین هردوشان را ترک کردم. چیزی حدود 20 سال است که دیگر طرف دود و دم نمی روم و بیشتر به سمت طبیعت و خدا رفتم.

در طول عمرم خیلی چیزها را رعایت کردم. به هیچ وجه سمت مزه های مصنوعی و الکل نرفتم. شب زنده داری های بی جهت نداشتم. البته کار ما یک مقدار هم تاثیرش را روی زندگی مان می گذارد و آداب خاص خودش را دارد. به نظرم اگر آن آداب و پرنسیب ها را رعایت کنیم و مدیریت درستی داشته باشیم، می توانیم راحت تر و سالم تر زندگی کنیم. البته من خیلی مقتدر نیستم و احساس قهرمان بودن نمی کنم. اما تا جایی که بضاعتم اجازه دهد، انجام می دهم. سعی می کنم درست زندگی کنم.

وضعیت بازیگران جوان امروز و هم چنین شرایط اقتصادی کشورمان را چطور می بینید؟ این که سرانه مطالعه در میان قشر جوان و حتی بازیگر هم کم رنگ شده. چه رویکردی نسبت به آن دارید؟

من خیلی با جوان های بازیگر حشر و نشر ندارم و نمی دانم چه جور زندگی و فرهنگی دارند و کجا درس خوانده اند. ولی بعضی ها که با آن ها همکاری داشتم، آدم های فهمیده و باسواد و اهل مطالعه ای هستند. البته شاید یک قشر و عده ای همین طور باشند که شما می گویید.

با این حال، هر زمان اقتضائات خودش را دارد. دوره ای که من شروع به کار کردم، تنها یک عدد کتاب تئاتر بود به نام «هنر تئاتر عبدالحسین نوشین» یعنی سال 1330 ما فقط به همین یک کتاب اکتفا و رجوع می کردیم. اما حالا، بعد از 64 سال، علاوه بر این که کتاب های متعددی از نویسندگان و نمایشنامه نویسان مختلف منتشر شده، ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی هم در اختیار بشر قرار گرفته.

اخبار , اخبار فرهنگی,مصاحبه با علی نصیریان,گفتگو با علی نصیریان درباره بزرگ آقا


تا جایی که هر اتفاق و فیلمی را بلافاصله می توانید در اینترنت ببینید. اما آن زمان، فیلم ها فاقد کیفیت مناسب بودند و هنوز دوبله نیامده بود. یک سکانس از فیلم پخش می شد، بعد فیلم قطع می شد و دیالوگ ها نوشته می شدند و دوباره سکانس دیگر پخش می شد.

زمانی که در تئاتر کار می کردیم، هیچ دختری نبود که با ما همکاری کند. مردها یعنی هم کلاسی ها و هم دوره ای های خودمان در نقش زن ظاهر می شدند و لباس های مردانه می پوشیدند. اما الان دخترهای جوان و بااستعدادی وارد عرصه بازیگری شده اند و کار می کنند.

بنابراین زمانه فرق کرده. و آن چیزهایی را که ما در دوره خودمان داشتیم، نمی توانیم به جوان های امروز تجویز کنیم. اوضاع ما خیلی سخت تر از جوان های امروز بود. حتی از نظر اقتصادی، در فقر کار می کردیم و خیلی تنگ دست بودیم. نه کسی در تئاتر ما را می شناخت و نه برای تئاترمان بلیت می خرید. حتی اولین فیلم هایی هم که بازی کردم، کسی استقبال چندانی از آن ها نکرد.

مثلا برای اولین فیلمم، «گاو»، نه قراردادی داشتم و نه دستمزد گرفتم. فقط از سر عشق و علاقه ای که به کارم داشتم، سر این فیلم رفتم. چون خودم خواسته بودم بازیگر شوم. حتی دو، سه فیلم هم که بعدها بازی کردم، بابت آن ها دستمزد آن چنانی نگرفتم، شاید یک هشتم دستمزد رایج فیلم را به من و دیگر بازیگران امثال من می دادند. البته حق هم داشتند که این دستمزدها را بدهند، چون من هیچ شهرتی نداشتم.

علت این که به اداره تئاتر رفتیم و آن جا ایستادیم، به دلیل همین مضیقت ها بود. چون خیلی علاقه مند نبودیم دولتی باشیم و انگ دولتی بهمان بزنند. گرچه دولت هم با ما همکاری نداشت، چون ما کارمان را می کردیم و یک حقوق مختصر و بخور و نمیری هم بهمان می دادند. اما الان وضعیت فرق کرده. هر جوانی که تلاش خودش را بکند و به جایی بخواهد برسد، می تواند از طریق بازیگری درآمد خوبی کسب کند. به نظرم جوان های بااستعداد بازیگر، خیلی خوب دارند کار می کنند.

قصه بزرگ

شما در نقش های تاریخی زیادی بازی کردید. از ابوالفتح در «هزاردستان» گرفته تا قاضی شارح «سربداران» و شاه قاجار «پستچی سه بار در نمی زند». چیزی که در سریال «شهرزاد» برایتان تازگی و جذابیت داشت و در عین حال شما را به سمت بازی در آن سوق می داد، چه بود؟

تفاوت ها. تفاوتی که بزرگ آقا با ابوالفتح و قاضی شارح و دیگر نقش هایم داشت، خیلی برایم جذاب بود. این که بتوانم این تفاوت ها را حفظ و در شخصیت پردازی حل کنم، تا بتوانم آن ها را ارائه دهم، مهم و جذاب بود. مثل یک جدال بود. جدال درونی با کارم، که دوستش داشتم. البته همیشه این ترس را هم دارم که یک جاهایی نتوانم. اما تا جایی که بضاعت فرهنگی و تعلیماتی اجازه دهد، تمام تلاشم را می کنم و سکوی پرتاب،برخورد اولی است که با متن و شخصیت پیدا می کنم. چون برخورد اول خیلی رویم تاثیر می گذارد.

اخبار , اخبار فرهنگی,مصاحبه با علی نصیریان,گفتگو با علی نصیریان درباره بزرگ آقا


سریال «شهرزاد» با این که اسم شخصیت شهرزاد، روی آن است، ولی متوسل به قصه بزرگ آقاست، قصه و سیر تاریخی به سن شما می رسد، که در آن زمان، جوان 19، 20 ساله بودید. از کودتای 28 مرداد سال 1332، چیزی یادتان هست؟

یادم است آن روز ساعت 10 صبح، مردم یا مرگ یا مصدق می گفتند. اما چند دقیقه بعد، ناگهان رنگ جماعت عوض شد و از ساعت 10:30 به بعد و نزدیک ظهر، وزیر شد جاوید شاه. بنابراین کسانی که طرفدار مصدق بودند، کنار زده شدند. ارتش تو خیابان ها و جماعتی از لات و لوت ها و زنان آن چنانی به خیابان ها می آمدند و بعد به سمت خانه مصدق رفتند و آن جا را به هم ریختند و غارت کردند.

همه چیز عوض شد. ارتش هم مسلط شد. دقیقا یادم هست که بعد از این اتفاق به خیابان رفتم و کامیون ها و تانک های ارتشی را دیدم که افسرها روی تانک، کلت لخت به در، دستشان گرفته بودند و به سمت مردم نشانه می گرفتند و آن ها را می ترساندند و تهدید می کردند.

حتی حزب توده هم با این که به سازمان متصل بود، پیرو دستور شوروی و موصاد ، ساکت مانده بود و هیچ کاری نمی توانست انجام دهد. همه ساکت شدند. سرکرده ها به خانه هایشان رفتند و قایم شدند. یک سری زندانی و طرفدارانشان را سرکوب کردند و همه چیز تمام شد...

برگردیم به روز کودتا، شما آن زمان طرفدار چه کسی بودید؟
گرایشم بیشتر به سمت دکتر مصدق بود. مصدق را خیلی دوست داشتم و همیشه مجلات ادبی اش را دنبال می کردم. او یک فرد ملی و یک ایران دوست ایرانی بود. بابت اتفاق هایی هم که برایش افتاد، خیلی متاسف شدم.

فعالیت سیاسی هم داشتید؟
من خیلی سیاسی نبودم. خیلی بی سر و صدا بودم. عشقم تئاتر بود و دنبال کار تئاتر بودم. البته چند روزی هم سر یکی از تمرین ها، ما را گرفتند و بعد آزادمان کردند.

در سریال «شهرزاد» وابستگی دولتی و حکومتی بزرگ آقا به تاج و تخت و افراد پادشاهی، مشخص نیست. یعنی تا این جا او را مهره و زیردست شخص دیگری ندیدیم. می شود گفت که او درواقع فرماندهی خودش را دارد. چقدر واقعا آدم هایی مثل بزرگ آقا در آن دوران در یک شهر می توانستند سلطنت شخصی خودشان را داشته باشند؟
من چنین آدم هایی را از نزدیک ندیده بودم. چون خیلی با آدم های آگاه پشت دربار روابط نداشتیم. ولی می دانستم آن آدم ها وجود خارجی دارند، مثلا شعبان بی مخ، هم محلی ام بود، اما با او ارتباطی نداشتم. درباره آدم های مثل بزرگ آقا هم شنیده بودم و نسبت به آن ها ناآگاه نبودم.

اخبار , اخبار فرهنگی,مصاحبه با علی نصیریان,گفتگو با علی نصیریان درباره بزرگ آقا


می دانستم که یک سری آدم ها در پشت پرده با شهربانی، ارتش، افسرها و دربار رابطه دارند و از زمین ها و مواهب حکومتی بهره مند می شوند و دستشان توی یک کاسه است و با هم می خورند. این به آن نان قرض می داد و آن به این. همه از امتیازات اجناس و مواعد، تاید، برنج، شکر، پارچه و غنائم بهره مند می شدند و دستگاه عریض و طویلی برای خود داشتند.

بنابراین، پول و ثروتشان از طریق ارتباط هایشان به دست می آمد. کسی کاری به کار آنها نداشت. حتی وقتی هم که قتل می کردند، کسی معترضشان نمی شد. با این حال، آدم هایی از جنس بزرگ آقا را تا اندازه ای می شناختم، اما نمی خواستم مدل آن ها را بازی کنم. چون علاقه ای ندارم که از مدلی اقتباس کنم. معتقدم نقش باید درون آدم شکل بگیرد. من زیاد به ظاهر نقش کاری ندارم. حتی وقتی گریم هم می شوم، علاقه ای ندارم خودم را در آینه ببینم.

چرا؟
چون برداشتی که از نقش دارم، برایم مهم است. مدل، نمونه و ظاهر یک نقش، کمک خاصی به بازیگر نمی کند. نقش باید درون آدم شکل بگیرد و به اصطلاح پخته شد. حس شخصی در برابر نقش، دیالوگ ها، سکانس ها، موقعیت ها، مسئله مهمی است. آدم باید خودش را در موقعیت نقش قرار دهد و ببیند که چگونه عمل می کند. البته ممکن است کارگردان نسبت به این مسئله برداشت متفاوتی داشته باشد و هم از نظر علمی و هم بیان، نظر بدهد و آن ها را کم و زیاد کند. بنابراین، گفت و گو و تعامل با کارگردان و پارتنرها، مسئله مهم دیگری است.

چه چیز بزرگ آقا را مقتدر می کند؟
قدرت و پول. زور از جانب منشاهای قدرت، مثل ارتش، دادگستری، شهربانی، دربار و جاهایی که به او بال و پر می دهند، فراهم می شود و پول هم از طریق خرج هایی که می کند. خرج هایی که برای نوکر و به اصطلاح فدایی اش می کند و همه لات و لوت ها را دورش جمعی می کند و به آن ها پول و حق و خط می دهد.

 اما به غیر از زور و پول، بزرگ آقا آدم جنم داری است. چون هر آدمی نمی تواند این کارها را انجام دهد. اقتدار و جسارت این را دارد که به سمت جماعتی برود که فحش و کتک بخورد و حتی به سمتش تیراندازی کنند. بنابراین بزرگ آقا، کاراکتر قرص و محکمی دارد و شل و ول نیست.

اخبار , اخبار فرهنگی,مصاحبه با علی نصیریان,گفتگو با علی نصیریان درباره بزرگ آقا


بزرگ آقای آدم محافظه کار و پیچیده ای است. در عین حال که آدم خانواده دوستی است و به اطرافیانش کمک می کند، اما هر کسی را که رقیبش باشد، از میان می برد. آدم می کشد و سر آدم ها معامله می کند. بزرگ آقا چه جور شخصیتی است، یک آدم انتقام جو و کینه ای و فاسد که عطوفت هایش هم نسبت به دخترش از روی تظاهر و ریاست؟

بزرگ آقا آدم خبث یک دست نیست. دو سال صبر می کند و بعد که مطمئن می شود اصلان توپچی، قاتل خانواده اش بوده، او را می کشد. با وجود این که از مدت ها قبل می دانست کار توپچی بده و این احتمال را می داد که رقیبش برای خانواده اش دسیسه چیده، اما صبر می کند، تا این قضیه بهش ثابت شود.

بنابراین بزرگ آقا، آدمی نیست که بی خودی خون بریزد. حتی در جایی تلفنی به رئیس شهربانی می گوید که جلوی شلوغی ها را بگیرند و این قدر مردم را آزار و اذیت نکنند. بزرگ آقا یک آدم سنتی است و به نوعی پای بندی هایی هم در زندگی اش داشته. رافتش نسبت به دخترش یا پافشاری هایش برای داشتن یک وارث امین، ویژگی های انسانی او می تواند باشد.

حتی وقتی اصلان توپچی را می کشد، به حشمت می گوید که از حال خانواده اش جویا شود و اگر کمکی نیاز دارند، به آن ها کمک کند. بنابراین آدم خیلی کثیف و خونخوار و ذاتا خبیثی نیست. زندگی باعث شده که این راهی را که در آن قرار گرفته، انتخاب کند و در این جاده بیفتد و مسیر را طی کند، که در نهایت به ناکامی هم می رسد. بزرگ آقا بیشتر دست پرورده فسادها و زد و بندهایی است که حکومت ها موجبش هستند، و به آن ها پر و بال می دهند و جنبه های شیطانی را به درونشان منتقل می کنند. حکومت ها در هر زمان و دوره ای، به چنین آدم هایی نیاز دارند.

نگران نبودید که به نقش منفی سریال تبدیل شوید؟
من اصلا به چنین چیزهایی فکر نمی کنم! بیشتر کاراکتر و شخصیت و پیچیدگی هایش برایم مهم هستند. مثلا در «شکارچی شنبه» کاراکتر خاخان پیچیدگی هایی داشت که آن ها را دوست داشتم. برایم جذاب بود که با آن ها مواجه شوم و تلاشم را برای رسیدن به آن نقش بکنم. برای من چنین چیزهایی مهم است. نه این که یک نقش، شخصیت خوبی یا بدی دارد و ممکن است در جامعه به عنوان یک بدمن معرفی شود. من بازیگری نیستم که مثبت کار یا منفی کار باشم و برای خودم نقش ها را دسته بندی کنم. چون کار ما، این نیست. کار ما، تجسم کاراکتری است که هم از نظر جسمی و هم از نظر نگاه و روانی مناسب یک بازیگری مثل من باشد.

 

اخبار فرهنگی - هفته نامه چلچراغ


ویدیو مرتبط :
علی آقا حیدری هیات بزرگ نعیم آباد

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

علی نصیریان: بزرگ آقا، پدرخوانده نیست



نمی شود این نکته را نادیده گرفت که یکی از دلایل اقبال سریال «شهرزاد»، حضور علی نصیریان در نقش بزرگ آقاست.

نمی شود این نکته را نادیده گرفت که یکی از دلایل اقبال سریال «شهرزاد»، حضور علی نصیریان در نقش بزرگ آقاست. بازیگر پیشکسوت و کاربلدی که حضورش در هر اثری که پیشتر اتفاق افتاده با اقبال عمومی رو به رو شده است و نقش هایی که بازی کرده از خاطره عمومی و جمعی پاک ناشدنی اند؛ چه «آقای هالو»، چه قاضی شارع «سربداران»، چه ابوالفتح «هزاردستان»، چه «بوی پیراهن یوسف»، چه «کفش های میرزانوروز» و چه و چه و چه همه آثاری هستند که هم طومارشان بلند است و هم هرکدام به نحوی به یادماندنی اند. کم نیستند بازیگران پا به سن گذاشته ای که در اجرای نقش شان کاربلد باشند اما وقتی به لیست نقش هایی که علی نصیریان بازی کرده است نگاهی می اندازی، متوجه می شوی که او در انتخاب آنچه قرار است بازی کند هدفمند و آگاهانه رفتار کرده است.

همین آگاهی او نیز سبب شده تا جایگاه او، بدون القاب گوناگون و حواشی مرسوم سینمایی در اطراف پیشکسوتان این حرفه، ماندگار باشد و پاینده. حضور او در «شهرزاد»، پس از «میوه ممنوعه» دومین همکاری نصیریان است با حسن فتحی؛ از سوی دیگر نیز ایفای نقش او در «شهرزاد»، بعد از «هزاردستان» دومین حضور اوست در مجموعه ای که روایتی از تاریخ معاصر ایران است. تجربه ای که این بار در خلق شخصیت چون «بزرگ آقا» کودتان اتفاق افتاده است. به همین سبب نیز با او به واکاوی این شخصیت پرداختیم و از تجربیاتش شنیدیم.

 

اخبار فرهنگی,اخبار هنرمندان,علی نصیریان»


شما در دهه سی کودتای بیست و هشتم مرداد را به عنوان فردی از افراد جامعه که در آن زمان زیست کرده است از زاویه شخصی تان درک کرده اید. حالا و پس از سالیان سال در نقشی بازی می کنید که از مسببان کودتاست. این تغییر زاویه از تحت تاثیر کودتا بودن به بازی در نقش مسبب کودتا بودن درگیری ذهنی برایتان نساخت و به آن ایام سفر نکردید؟
چرا، در طول حضورم در این پروژه اشارات و یادهایی از آن دوره در ذهنم داشتم. یعنی یادبودهایی از آن دوره در ذهن من همیشه بوده ولی آن یادبودها چیزی نبود که برای این نقش کمکم کند و ربطی به آن چیزی که من در آن زمان و از آن دریچه دیده بودم نداشت. چون امثال اشخاصی مثل بزرگ آقا پشت پرده بودند. می خواهم بگویم که در ذهنم برای بزرگ آقا الگویی نداشتم فی الواقع.

 

درست است که من زمانی را در خیابان های شهر پر از نظامی و سرباز بود و تانک آمده بود، کاملا به خاطر دارم و دیده بودم ولی پشت پرده را که ندیده بودم. این اتفاقات را ما آن زمان از دید آدم های عادی تجربه کردیم. البته که آن زمان ما ضربه هایی هم از این ماجرا خوردیم چون گروه تئاتر داشتیم و آمدند همه مان را گرفتند. استنطاق مان کردند. فکر می کردند ما اجتماع کرده ایم در جایی و داریم برای براندازی کاری می کنیم.

چون یک جورهایی بلایی که سر فرهاد روزنامه نویس در سریال شهرزاد آمد برایتان رخ داده بود.
بله دقیقا، در حالی که ما ابدا چنین کاری نمی کردیم و داشتیم تمرین تئاترمان را انجام می دادیم. یعنی واقعیت به همین شکل بود و ما که مبارز سیاسی نبودیم. مقصودم از تعریف این جریان این بود که بگویم الگوهایی مثل بزرگ آقا را من اصلا در آن جریانات ندیده بودم. چون اساس این ها پشت پرده بودند و جلو نمی آمدند به این صورت.

 

لات و لوت ها را ما می دیدیم اما این ها را نه. مثلا من شعبان را دیده بودم چون سمت شاپور بودیم و هم محله ای مان بود. نقشی مثل بزرگ آقا ولی که آدم پشت پرده است و کلی عوامل و باند و خدم و حشم دارد اصلا جلوی چشم ماها نبودند که ما ببینیم و بشناسیمشان.

 

اخبار فرهنگی,اخبار هنرمندان,علی نصیریان»


در آن زمان روایاتی هم درباره آدم هایی مثل بزرگ آقا نشنیده بودید؟
چرا می گفتند آن زمان چیزهایی، روایات مختلفی هم وجود داشت درباره این آدم ها. مثلا می گفتند آدم هایی هستند که واسطه هستند و پول از امریکا و این ور، آن ور می گبرند تا آدم ها را با پول بخرند و بریزندشان توی خیابان و این قصه ها. از این قصه ها زیاد می شنیدیم آن موقع ولی فقط شنیده بودیم و هیچ وقت به دیدن این آدم ها نرسیدیم.

شخصیتی مثل بزرگ آقا با این ابعاد تاریخی برای شما به عنوان مجری این نقش چگونه شکل گرفت؟
بزرگ آقا براساس آنچه در فیلمنامه نوشته شده بود شکل گرفت. البته اصولا نه تنها با آقای فتحی که در تمام نقش هایی که بازی و قبول کرده ام، نظرم را حتی راجع به دیالوگ ها هم می گویم. به همین رو هم نکاتی که در فیلمنامه درباره بزرگ آقا نوشته شده بود با مشورت آقای فتحی شکل می دادیم و پس و پیش می کردیم و فرم می دادیم، البته با تاکید بر توضیحاتی که آقای فتحی می داد و ریتمی که ایشان می خواست.

 

من هم فی الواقع به عنوان یک بازیگر کار خودم را انجام می دادم یعنی مواجهه با نقش، اتودزدن درباره نقش، فکر کردن و تخیل و تصور و بعد تمرین و تجسم در کنار لباس و گریم این شخصیت، نتیجه و حاصلش شد در مجموعه آن طرحی که به بزرگ آقا رسید.

ما به ازای بیرونی و پایبندی تاریخی هم دارد بزرگ آقا؟
نه اصلا، از حیث حضور این آدم ها در تاریخ بله ولی از نظر شخصی خیر. می توانم این گونه برایتان توضیح بدهم که مثلا نقش قاضی شارعی که من در سربداران داشتم اصلا در تاریخ سربداران با این اسم و رسم اصلا وجود خارجی نداشته است. شیخ خلیفه بوده، حسن جوری بوده، پسران ابوحمزه بوده اند و واقعیت است ولی از لحاظ تاریخی کسی به اسم قاضی شارع وجود نداشته اما از لحاظ سیر تاریخی ما در طول تاریخمان قاضی شارع بسیار داشته ایم؛ یعنی در حمله ارعاب، در حمله مغول، در حمله ترک، در حمله تاتار و الی آخر ما همیشه قاضی شارع داشته ایم. حالا این لات و لوت ها و این عوامل پشت صحنه حکومتی مثل شخصیت بزرگ آقا هم همیشه بوده اند و داشته ایم و حتی حالا هم داریم. یعنی اصولا همیشه افرادی هستند که عوامل پشت صحنه هستند ولی حضور دارند، نقش دارند و تاثیر دارند.

 

اخبار فرهنگی,اخبار هنرمندان,علی نصیریان»


به همین دلیل همیشه بودن این شخصیت هاست که مخاطب انگار می فهمد و کاملا درک می کند که چه دارد در شهرزاد می گذرد.
بله، بنابراین من نمی توانم برچسبی بزنم و بگویم بزرگ آقا فلان شخص است. چون اصلا مدل ندارد. حتی به زعم من مدل خارجی هم ندارد. چون بعضی ها این ایام می گویند بزرگ آقا نمونه پدرخوانده گونه است ولی به نظر من اصلا بزرگ آقا حتی ارتباطی به مدل پدرخوانده هم ندارد؛ بزرگ آقا، بزرگ آقاست، اصلا یک چیز دیگر است و غیرمعمول آن چیزی است که ما به عنوان پدرخوانده در ذهنمان شکل گرفته است.

وقتی با متن و فیلمنامه و شخصیت بزرگ آقا با این تاثیر تاریخی رو به رو شدید تخیل تان نسبت به این شخصیت چگونه شکل گرفت؟
اعتقاد من این است که وقتی ما با نقش یا متن یک کارگردان رو به رو می شویم، باید آن کاری را بکنیم که حس ما، فکر ما و تخیل ما می گوید. حتی می توان با کارگردان درباره خواستش از آن نقش بحث کرد. من ابتدایش بزرگ آقا را طور دیگری می دیدم. من فکر می کردم که شاید بشود بزرگ آقا را همان پیرمرد خنزرپنزری بوف کور صادق هدایت دید. یعنی به نظر من حتی بزرگ آقا می تواند او باشد. با همه این تفاسیر اما در چهارچوب قصه ای که آقای فتحی و خانم ثمینی نوشته بودند، پیرمرد خنزرپنزری نمی گنجید و اگر بخواهی بزرگ آقا او باشد باید چیز دیگری بسازی و از یک بنیاد دیگری داستانت را شروع کنی و روایت کنی.

با این همه به زعم من بزرگ آقا طوری است که به آن شکل هم ذهن درگیرش می شود. خب ولی من پس از این تصور قانع شدم که ساختار شهرزاد با آن پیرمرد خنزرپنزری هماهنگ نیست. مقصودم این است که برای خلق یک شخصیت تفکرات این گونه حرکت می کنند. در نتیجه من قبول کردم که بزرگ آقا را خلق می کنیم ولی با نگاه خودمان، یعنی نگاه ایرانی.

با این تفاسیر بزرگ آقا جز همان کارکرد پشت پرده بودنش در ایام کودتا، هیچگونه الگوی دیگری ندارد.
اصولا من با مدل و الگو توافقی ندارم. یعنی هر خلقی باید در خودش اتفاق بیفتد. من حتی به آینه هم به عنوان الگویی از خود اعتقاد ندارم، چون بعضی ها به وسیله آینه با خودشان اتود می زنند. می خواهم بگویم کلا به هیچ گونه الگویی برای خلق یک شخصیت حتی اگر آن خودم هم باشم اعتقادی ندارم، چون خلق باید یک کار خلاقه باشد.

استانیسلاوسکی یک جمله بسیار زیبا دارد که همه توضیحات را درباره بازیگری و این ها می گوید و می گوید و در آخر ماجرا می گوید یک جمله بسیار زیبا دارد که همه توضیحات را درباره بازیگری و این ها می گوید و می گوید و در آخر ماجرا می گوید: آقاجان، همه این هایی که من گفتم بگذار کنار، به طبیعت خلاقه ای که در نهاد خودت هست رجوع کن تا ببینی که چه کاری باید بکنی. این نکته در خلق یک شخصیت بسیار مهم است. اینکه طبیعت خلاقه ای که در نهادت هست باید تو را برای خلق رهنمون کند.

 

اخبار فرهنگی,اخبار هنرمندان,علی نصیریان»


و بزرگ آقا حاصل این طبیعت خلاقه است.
بله دقیقا. من بازیگر کلاس اول نشسته ام و اتود می زنم برای رسیدن به نقش. چون همیشه همین طور است و تو هر بار که کاری را شروع می کنی انگار سر کلاس اول نشسته ای و باید قدم به قدم جلو بروی. بعد مواجه می شوم با متن، مواجه می شوم با کارگردان و با او حرف می زنم، متن را می خوانم، دیالوگ ها را می خوانم، از شب قبل از فیلمبرداری هر سکانس تمرین می کنم، بعد می روم سر صحنه و با دوربین تمرین می کنم، میزانسن هایم را امتحان می کنم، سر میزانسن هایم گپ و گفت و گو می کنم، بعضی وقت ها می گویم مثلا به نظرم این طور باشد بهتر است، یا من نمی توان این گونه اجرایش کنم و الی آخر... می خواهم بگویم این ها چیزهایی است که در عمل پیش می آید و شخصیت را خلق می کند.

برخی معتقد هستند که سریال شهرزاد روایت سرخوردگی جامعه ای پس از کودتاست، روایت عوامل کودتا و تاثیرشان بر جامعه. شما این منظرگاه را قبول دارید؟
قصه تا حدودی با روایت داستان فرهاد به این موضوع اشاره می کند. به زعم من اما قصه فی الواقع راجع به این قضایا نیست. مسئله بیست و هشتم مرداد و دهه سی و این قضایا و سقوط مصدق بستر زمانی روایت است ولی قصه، قصه دیگری است. این نکته را اما نمی شود نادیده گرفت که چون فرهاد روزنامه نگار است و با قشر فرهیخته و منورالفکرها و نوشتن ارتباط دارد و پس از کودتا آن اتفاقات برایش می افتد، شاید اشاره به این سرخوردگی که می گویید هم باشد.

نکته ای که وجود دارد اما این است که تم داستان با اینکه شاید به این موضوع هم اشاره کند مسئله سرخوردگی نیست و مسئله دیگری مطرح است؛ یعنی آن چیزی که قصه درباره آن دارد جلو می رود مسیر دیگری را طی می کند. به همین دلایل است که می گویم به مسئله سرخوردگی جامعه پس از کودتا تنها اشاره ای شده و داستان در این باره روایت نمی شود.

 

اخبار فرهنگی,اخبار هنرمندان,علی نصیریان»


در کل می شود چنین برداشت های فرامتنی ای از شهرزاد داشت؟ به طور مثال رابطه بزرگ آقا با کودتا در ایران و همچنین تاثیر منفی اش بر زندگی شهرزاد را می توان از زنانگی نام ایران و شهرزاد کنار هم گذاشت و به خوانش دگرگونه رسید.

بله، به قطع می شود چنین برداشت های فرامتنی ای نسبت به این اثر صورت بگیرد. حتی می شود از زوایای دیگر و گوناگونی نیز سراغ این اثر رفت و برداشت های دیگری هم داشت. البته نمی دانم تا چه حد آقای فتحی و خانم ثمینی که این اثر را نوشته اند نظرشان بر این موضوع بوده است با این همه چنین چیزی که شما اشاره کردید و این نگاه موشکافانه می تواند در دل این اثر نهفته باشد.

شما دومین بار است که در نقشی که متعلق به روایتی از تاریخ معاصر است بازی می کنید. یکی هزاردستان و نقش ابوالفتح که یک مصلح اجتماعی است و یکی هم بزرگ آقا که خودش از عوامل کودتاست. یکی را با آقای حاتمی کار کرده اید و یکی را با آقای فتحی، تفاوت روایت این دو از تاریخ بسیار است. مرحوم حاتمی ادیبانه تر و مسجع تاریخ را روایت می کند و فتحی ساده و روان تر و قصه محور. این دو گونه از روایت تاریخی کدام موثرتر است؟

به باور من هر کدام با نگاهشان به تاریخ تاثیر خود را داشته اند. هنوز هم ابوالفتح، آن شخصیت سوسیال دموکراتی که از قفقاز آمده است کاراکتر جذاب و دوست داشتنی ای است. به همان میزان بزرگ آقا جذابیت دارد برای من؛ منتها این نگاه و روایت آقای فتحی متعلق به این زمان است. نگاه مرحوم حاتمی اما نگاه دگرگونه ای بود و فی الواقع نگاه کهن تری به تاریخ داشت. این نوع نگاه ها و تفاوتشان اقتضاء زمانه هاست و نمی شود این ها را با هم مقایسه کرد و هر کدام در روایت تاریخی جایگاه خودشان را دارند. به زعم من لزومی ندارد که ما این نگاه ها را با هم مقایسه کنیم. یعنی نمی شود این گونه گفت که کدام بهتر و بدتر و تاثیرگذار و غیرتاثیرگذار بوده اند و اصلا اینگونه نگاه کردن به زعم من اشتباه است. کاراکتر ابوالفتح و بزرگ آقا هم کاملا با هم متفاوت و اصلا مغایر هم هستند.

 

اخبار فرهنگی,اخبار هنرمندان,علی نصیریان»


یکی منجی اجتماعی است و دیگری مسبب فلاکت اجتماع.
بله دقیقا. از طرفی هم به نظرم زمانه بر نگاه آدم ها به تاریخ تاثیر می گذارد و شاید مرحوم حاتمی هم اگر امروز زنده بود به طور دیگری به تاریخ نگاه می کرد. کمااینکه من بازیگر هم آن انعطاف را پیدا می کنم که با آقای حاتمی و آن گونه از روایت تاریخ کار می کنم و با آقای فتحی هم با این گونه نگاه به تاریخ کار می کنم. مسئله زمان را ما نباید فراموش کنیم. ما با زمان جلو می رویم، زمان روی ما تاثیر می گذارد و ما هم روی زمان تاثیر می گذاریم.

اخبار فرهنگی - ماهنامه تجربه / برترین ها