فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

عشق تو می کشاندم...(رفعت سمنانی)



اشعار رفعت سمنانی, شعر و ترانه, شعر نو

عشق تو می کشاندم شهر به شهر , کو به کو

مهر تو می دواندم پهنه به پهنه ، سو به سو

سیل سرشک و خون دل ، از دل و دیده شد روان

قطره به قطره ، شط به شط ، بحر به بحر ، جو به جو

بافته با محبتم رشته ی تار و پود جان

تار به تار ، نخ به نخ ، رشته به رشته ، پو به پو

آن چه دل از فراق تو کرد به من , نمی کند

آتش هجر من به من ، آب وصال او به او

نیست جز او چو بنگری در صحف ولای من

آیه به آیه ،خط به خط،صفحه به صفحه،توبه تو

بود و , نبود جز دلم ، در خم زلف او نهان

طره به طره ، خم به خم ، رشته به رشته ، مو به مو

رفعت و شرح عشق او تا ننهد نمی کند

سینه به سینه ، لب به لب ، چهره به چهره ، رو به رو

"محمدصادق رفعت سمنانی"

 

منبع:moharamghorbani.blogfa.com


ویدیو مرتبط :
کریمی:بسیار بسیار زیبا:شور عشق تو گریه اش/عشق عشق تو ناله اش

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

داستان زیبای هزینه عشق واقعی من به تو




 

داستان زیبای هزینه عشق واقعی من به تو

 

شبی پسر کوچکی یک برگ کاغذ به مادرش داد. او با خط بچگانه نوشته بود:


صورتحساب:

کوتاه کردن چمن باغچه ۵ دلار
مرتب کردن اتاق خوابم ۱ دلار
مراقبت از برادر کوچکم ۳ دلار
بیرون بردن سطل زباله ۲ دلار
نمره ریاضی خوبی که امروز گرفتم ۶ دلار
جمع بدهی شما به من: ۱۷ دلار

 

مادر که به چشمان منتظر پسر نگاهی کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب او این عبارات را نوشت:

 

بابت سختی ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی، هیچ
بابت شب هایی که بر بالینت نشستم و برایت دعا کردم، هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی، هیچ
بابت غذا، نظافت تو و اسباب بازیهایت، هیچ
و اگر تمام اینها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه عشق واقعی من به تو هم هیچ است .

 

وقتی پسر آنچه را که مادرش نوشته بود خواند، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد، گفت: مامان دوستت دارم.


آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت: قبلا به طور کامل پرداخت شده!