فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
عروسی در زنجان قدیم چگونه بود؟
مراسم ازدواج در زنجان
آداب، رسوم و فرهنگ هر منطقهای از کشور سرشار از غنا و ظرافتهای خاص است. این آیینها در درون خود، خرده فرهنگهایی را نهفته كه شالوده و اساس فرهنگ آن ملت را بنیان مینهد.
باورها و آرزوهای هر ملتی را میتوان در آداب، رسوم و آیینهای ملی و مذهبی آن ملت یافت. دیدن این آداب و رسوم برای بسیاری از مردم ایران و جهان، میتواند بسیار جذاب باشد و حتی یکی از انواع گردشگری را نیز دربرمیگیرد که به آن «گردشگری رویداد» گفته میشود.
آداب و مراسم عروسی در زنجان قدیم نمونهای از این سنتها بوده که در روزگاری نه چندان دور شکل و شمایل خاصی داشت. هر چند مرور زمان رنگ کهنگی بر چهره این سنتها نشانده ولی این مراسم در برخی روستاهای این استان هم چنان پا برجاست و گذر زمان نتوانسته شکل و شمایل این سنتها را رنگ و بوی دیگر بدهد.
آن زمان جوانی كه قصد ازدواج داشت، به خاطر مسائل عرف خانوادگی نمیتوانست موضوع را با پدر و مادر خود در میان بگذارد و آن را به خواهر، خاله، عمه یا اقوام نزدیك دیگر میگفت و آنان قضیه را با پدر و مادر او در میان میگذاشتند. البته اگر پسر مشكلاتی از قبیل سربازی نداشت، برایش آستین بالا میزدند و پس از جویا شدن نظرات پسر درباره دختر مورد نظر، با مشورت اقوام نزدیك، مادر یا خواهر بزرگ به خواستگاری میرفتند.
فرد خواستگار كه به او «ائل چی» میگفتند با مخاطب قرار دادن مادر عروس و با گفتن اینكه: بیزیم اوغلوموزو نوكرچیلیگه قبول ائدریز (پسر ما را به نوكری قبول میكنید) سر صحبت را باز میكرد. اگر مادر عروس با این وصلت موافق باشد، با گفتن: قیزدا اوزوزون، اوغلان دا اوزوزون دور، (دختر و پسر هر دو مال شماست) میگوید: اجازه بدهید، ببینیم نظر خود دختر، پدر و برادرانش چیست تا به شما جواب دهیم. اگر خانواده عروس کلا با این وصلت مخالف باشند. میگویند: بیزیم قیزیمیز یوخ (ما دختر نداریم). پس از دو تا سه بار رفت و آمد اگر خانواده عروس جواب بله میگفت، چند نفر از بزرگان خانواده داماد برای صحبت درباره مهریه و شیربها (باشلیق) و قرار و مدار عروسی به خانه عروس میرفتند.
رسم بعضی خانوادهها بر این بود که پس از معلوم شدن مهریه مقداری از آن را بهعنوان شیربها تعیین میکردند و بعضیها شیربها را جدا تعیین كرده كه باید خانواده داماد آن را برای كمك در تهیه جهیزیه به خانواده عروس بپردازند؛ البته این هم به وضع مالی خانواده عروس بستگی دارد.
اگر خانواده عروس از لحاظ اقتصادی غنی بود، زیاد به شیربها اهمیت نمیداد یا آن را نمیگرفت. عدهای هم به جای شیربها سه یا چهار تكه از وسایل جهاز را میخریدند. مبلغ مهریهها از صد سال پیش تاکنون آن طوری که قدیمیهای این شهر نقل میکنند، از چند تومان به میلیونها تومان رسیده و جالب اینکه در هیچ كدام از مراحل خواستگاری داماد و عروس خودشان حضور ندارند.
در زنجان قدیم به حلقه ازدواج، نشان اوزوكی می گفتند .
بردن«كله قند» به خانه عروس
پس از قرار و مدار و مشخص شدن وضعیت این وصلت، خانواده داماد با دعوت از اقوام و دوستان در یك شب معین مقداری مواد غذایی مثل برنج، روغن (که سابق روغن حیوانی بود)، قند و... به همراه مقداری شیرینی جات و یك «كله قند» به خانه عروس میبردند.
در این مراسم اگر عاقد حضور داشت، پس از خواندن صیغه محرمیت یكی از ریش سفیدان مجلس كله قند را میشكست و با شكستن كله قند حاضران با كف زدن میگفتند: مبارك اولسون (مبارك باد). بعد از آن با شیرینی و میوه حاضران پذیرایی میشدند. این مراسم «قند سیندیرماق »(قند شكن)یا «شیرینی ایچمك» (شیرینی خوران) نام داشت.
فردای آن شب چند نفر از زنان خانواده داماد به همراه مقداری هدایا، یك انگشتری طلا برای عروس میبرند كه اصطلاحا به آن «نشان اوزوكی» به معنی حلقه ازدواج و به این مراسم «اوزوك تاخما» میگفتند. از آن پس دختر را نشانلی(نشاندار)، دختر و پسر را «آداخلی» (نامزد) و دوران نامزدی را «آداخلیلیق» مینامیدند.
ائل جاری
در دوران نامزدی خانواده داماد در انجام بعضی از كارها به خانواده عروس یا به قول برخی تازه فامیل شان كمك میكردند. یكی از این كمكها را «ائل جاری یا جار» میگویند. اگر دوران نامزدی در فصل تابستان بود، خانواده داماد عدهای را بهعنوان كمك برای برداشت محصول خانواده عروس دعوت میكرد. تعداد این افراد بر اساس تقاضای خانواده عروس از5 نفر به 40 نفر میرسید.
آداب و رسوم ازدواج به دو شکل در زنجان برگزار میشد.
این افراد پس از صرف صبحانه در خانه عروس راهی محل كار میشدند. در این مراسم ترجیح میدادند، از فامیلهای عروس مثل پدر بزرگ، عمو، دایی و سایر اقوام دعوت نشود. پدر عروس هم افراد خود را به كمك اقوام خود میفرستاد. این مراسم با شوخی و بگو و بخند همراه بود. كسانی كه صدای خوبی داشته باشند، ترانه یا از داستانهای «آشیقی» برای حاضران میخواندند و افراد با گفتن: «ساغول اول» او را تشویق میكردند.
موقع عصر پدر یا برادر عروس نیم ساعت تا یك ساعت زودتر از وقت معمول با گفتن: (خدا قوت، دست و پنجهتون درد نكنه) پایان كار را اعلام میكرد. حاضران در مراسم نیز با گفتن: «مبارك اولسون». محل كار را ترك میكردند و به پاس زحماتشان شام به خانه عروس دعوت میشدند.
بردن عیدی
اگر دوران نامزدی با یكی از اعیاد مصادف میشد، خانواده داماد چند نفر از زنان فامیل را برای عیدی بردن دعوت میكرد. در این مراسم مقداری شیرینی، برنج، قند، روغن و... و هدایای مخصوص عروس مثل طلا، لباس و وسایل آرایشی در مجمعها (سینی بزرگ) میگذاشتند و پارچه قرمز رنگی به نام «كلهیاغی» روی آن میكشیدند. مجمعها را 2 یا3 نفر از تازه عروسها و دختران دم بخت برمیداشتند. یكی از زنان با نواختن «دف» و دیگران با دست زدن به طرف خانه عروس روانه میشدند و حاضران نیز با توجه به بضاعت خود هدیهای به عروس میدادند.
در قدیم موادی سوختی از قبیل نفت و گاز در روستاها كم استفاده میشد و بیشتر سوخت خانوارها هیزم بود. در اعیاد یك نفر از خانواده داماد مقداری هیزم بار الاغ كرده به خانه عروس میبرد و خانواده عروس نیز با دادن هدیهای قدردان او میشد. جوراب پشمی دستباف یا یك قواره پارچه مخصوص پیراهن مردانه جزو این هدایا بود، حتی در عید قربان نیز خانواده داماد گوسفندی را تزئین كرده و بهعنوان قربانی به خانه عروس میبردند.
اشکال مختلف ازدواج
در گذشته آداب و رسوم ازدواج به دو شکل در زنجان برگزار میشد. در شکل اول عروس همراه با داماد بدون اطلاع قبلى منزل پدرى را ترک مىکرد و چند روز بعد پدر داماد با ریش سفیدان محل به منزل عروس رفته و به هر تقدیر پدر عروس را راضی میکردند و نامهای تحت عنوان «وکیلنامه» جهت عقد ازدواج رسمی دریافت میکردند.
اما در شکل دوم پدر داماد به همراه ریشسفیدان محلی به منزل عروس برای خواستگارى میرفتند و پس از جلب رضایت، از طرف هر کدام نمایندهای برای شروع صحبتهای اولیه در قالب قرارداد تعیین میشد. شیربها و مهریه بر اساس وضع مالی داماد و نیز مواد غذایی مانند قند، چای، برنج، روغن، شیرینی و کشمش متن قرارداد دو طرف بود.
برخی از قدیمیهای شهر نیز در خصوص تعیین متن قرارداد میگفتند. این متن مشتمل بر تعیین شیربها و مهریه بوده و در صورت مساعد بودن وضع مالى داماد، تعهد تحویل خواربار را كه شامل ۲ گونى قند، ۱۰ بسته چای. ۳۰ کیلو برنج، ۲ حلب روغن، ۲۰ کیلو شیرینى و ۱۵ کیلو کشمش بود، داشتند.
تعیین این موارد بستگی به توافق دو طرف داشت که اکنون نیز این سنت در شهر رایج است. در این بین پدربزرگ و مادربزرگ عروس نیز یک نوع پارچه ابریشمى گرانقیمت «آناکتانی» یا «مخری» از طرف پدر داماد مىگیرند و عروس نیز بهعنوان هدیه زیورآلاتى دریافت كند.
پس از بحث و توافق اولیه، پدر عروس به تهیه لوازمى براى جهیزیه دخترش اقدام مىکرد که شامل قالى، کمد، ظروف، جاجیم محلى، چرخ خیاطى، خورجین، لوازم خواب، کت و شلوار داماد میشد. سپس جعبه دربستهای که توسط مادر عروس تهیه شده و محتواى آن نامعلوم خواهد بود، تدارک میدیدند. تهیه این لوازم از طرف پدر داماد بر طبق قرارداد اجبارى و از طرف پدر عروس اختیارى بود.
مجلس «صلاح چایی»
پس از تدارک جشن عروسى، ابتدا پدر داماد مجلسى به نام «صلاح چایی» برپا میکرد و ریشسفیدان محل و قوم خودشان را دعوت مىکرد. این جمع پس از صلاح و مشورت در ارتباط با زمان و مکان عروسى و نحوه جابهجایى مهمانان تصمیمگیرى مىکردند و تصمیم گرفته شده به خانواده عروس اعلام مىشد.این تصمیم از طرف خانواده عروس لازمالاجرا بود.
در ادامه پدر عروس و داماد هر کدام نمایندهاى تعیین کرده و ضمن تحویل خلعتهاى خریدارى شده، میهمانان را براى روز عروسى دعوت میکردند و حتی دعوتکننده نیز به نوبه خود انعامى از دعوت شونده دریافت مىکرد. پس از جمع شدن میهمانان در خانه عروس و داماد، میهمانان زن مقدارى پول، جاجیم، دستکش تحت عنوان «توره» به عروس هدیه مىدهند تا همراه جهیزیه فرستاده شود. با صرف شام، در خانه داماد مقدارى حنا همراه با تعدادی شمع و مقدارى شیرینى در یک سینى مىگذارند و به خانه عروس مىفرستند.
جالب اینکه اگر عروس و داماد هر دو اهل یک روستا باشند، در خانه عروس روى حناآورندگان بسته و پس از دریافت انعام «قاپىباسما» از طرف پدر داماد گشوده مىشود و رسم حنابندان تا نزدیکىهاى صبح ادامه دارد. همزمان با این مراسم در خانه داماد نیز رسم مشابهى برگزار مىشود و فرداى آن روز چند نفر براى آوردن عروس به خانه او مىآیند و از جهیزیه صورتبردارى مىکنند و بعد جهیزیه را تحویل میگیرند.
جهیزیه بستهبندى شده، فرستاده مىشود و عروس نیز پس از دریافت اجازه از پدر یا عمو آماده حرکت مىشد. مرکب عروس، ماشین یا اسبى آذینبندى شده بود و عروس همراه با برادر و فرستادگان داماد سوار مىشود و به راه میافتد. در این میان، برادر عروس در حالى که صورت خود را با آرد اندود میکرد و چراغى در دست داشت، پیشاپیش قافله حرکت مىکرد.
در فاصله راه مقدارى خوراکى که «توشه» نام داشت، میان همراهان عروس تقسیم مىشد. داماد پس از دریافت خبر حرکت عروس، با چند نفر از دوستان سوار بر اسب و به قصد ربودن عروس مىآمد و معمولا با مقاومت سرسختانه همراهان عروس روبهرو مىشد و به سوى خانه خود عقبنشینى میکرد.
خط سیر عروس در آبادى طورى پیشبینى مىشد که وابستگان داماد که در برابر خانههاى خود منتظر رسیدن عروس ایستادهاند، پارچههایى را بهعنوان خلعت به گردن اسب ببندند. پس از رسیدن عروس به خانه داماد، داماد که به همراه دوستان خود در پشتبام، از قبل منتظر رسیدن عروس بود، مقدارى پول و شیرینى و سیب را بر سر عروس مىریزد. سپس یک پسربچه به آرزوى زائیدن بچه پسر به بغل عروس داده مىشود.
منبع:donya-e-eqtesad.com
ویدیو مرتبط :
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
گنبد هارونیه تنها اثر بر جای مانده از توس قدیم
تنها ثر بر جای مانده از توس قدیم بنای آجری است معروف به گنبد هارونیه که در دهه های اخیر به همت انجمن ثار ملی و میراث فرهنگی خراسان مرمت و باز سازی شده است مردم این بنا را زندان هارونیه می نامند و در متون وسفر نامه ها از آن مسجد توس آرامگاه و خانقاه غزالی نام برده شده است.
هارونیه كه احتماﻷ مدرسه یا خانقاهی مربوط به سدﺓ هشتم میباشد سنگ یادبودی بنام محمد غزالی در وسط محوطه كارگذاشته شده است. چون آرامگاه « مام محمد غزالی » در توس می باشد و محل آن دقیقاً روشن نیست ، در مجاورت این بنا به یادبود این دانشمند ، سنگ مزاری نصب شده است .
این ساختمان زیر زمینی دارد كه عقیده عمومی مردم این است كه به عنوان زندان از آن استفاده می شده است. تحقیقات اخیر نشان داده که هارونیه صرفا آرامگاه یا خانقاهی است گه در سده های هفتم یا هشتم هجری هم پهلو با یک بنای مذهبی دیگر و بر روی خرابه های ابنیه کهن ساخته شده است این بنا مشتمل بر یک فضای وسیع مربع گنبد دار به ارتفاع حدود25 متر و وسعت 12*12 متر است در انتهای بنا سه حجره با اتاقک با تزئیناتی شامل گچبری قرار دارند تزدینات خارجی آن منحصر به قابهای عمودی وستون نماهای طرفین ورودی می باشد.
راه پله هایی دارد كه می توان به طبقه دوم بنا رفت فعلاً آن را بسته اند ولی در دوران كودكی من باز بود و طبقه دوم را نیز چند بار دیده ام فضای بسیار كوچكی دارد. محل جدیدی كه به تازگی در این محوطه توسط باستان شناسان پیدا شده ، می گویند مدرسه یا مسجد بوده است