فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

سعدی هم برای ما كلنگی شد!



نقد «جدال با سعدی در عصر تجدد»

سعدی هم برای ما كلنگی شد!

در نشست بررسی كتاب «جدال با سعدی در عصر تجدد»، با انتقاد از متجددانی كه برای مقابله با سنت، سعدی را قربانی می‌كنند، گفته شد، سعدی هم برای ما كلنگی شد.

 



اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

به گزارش  (ایسنا)، در نشست بررسی كتاب «جدال با سعدی در عصر تجدد» نوشته كامیار عابدی كه در شهر كتاب برگزار شد، كوروش كمالی سروستانی كه در نبود علی‌اصغر محمدخانی اجرای نشست را برعهده داشت، درباره‌ی آغاز ستیز‌ها با سعدی گفت: گلستان به كتاب آموزشی مكتب‌خانه‌های ایران تبدیل می‌شود و سال‌ها در كنار قرآن کریم در مكتب‌خانه‌ها تدریس می‌شود. تحولات اجتماعی دوران قاجار در ایران و شكل‌گیری انقلاب مشروطه و تحولات پس از آن به دلایل مختلفی سعدی‌ستیزی را در آثار كسانی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان كرمانی، احمد كسروی، علی دشتی، تقی رفعت و نیز شاعرانی چون نیما، احمد شاملو و جامعه‌شناسانی همچون دكتر علی شریعتی و برخی از تئوری‌پردازان ماركسیست به‌ویژه با تأكید بر آموزه‌های گلستان رواج می‌دهد.

مدیر مركز سعدی‌شناسی و ناشر كتاب «جدال با سعدی در عصر تجدد» ادامه داد: كتاب «جدال با سعدی در عصر تجدد» نگاهی گسترده به همین موضوع دارد. از آن‌ زمان كه دیدگاه تجددگرایانه در پیش از مشروطه نطفه می‌بندد تا زمان انقلاب مشروطه و تا سقوط پهلوی، میرزا فتحعلی آخوندزاده معتقد است كه «دوره گلستان گذاشته است». میرزا آقاخان كرمانی از استیلای هفتصدساله گلستان بر ادبیات فارسی و تقلید از آن ناخرسند است، اگرچه خود نیز كتاب «رضوان» را به سیاق گلستان نگاشته است.

كمالی همچنین بیان كرد: سال‌ها بعد در چالش‌ سیاسی و بینش علی‌اصغر طالقانی در روزنامه «زبان آزاد» كلیات سعدی را تنزل‌بخش می‌خواند و می‌نویسد كه: «این كلیات چیست كه بت مسجود ملل فارسی‌زبان شده است». احمد كسروی او را همرایی می‌كند و بر جبرگری سعدی می‌تازد. علی دشتی گلستان سعدی را یكی از آثار مكتب ماكیاولی می‌داند. نیما یوشیج پدر شعر نو اشتباهات لغوی سعدی را مورد حمله قرار می‌دهد و بر معشوقه چادرپوشیده و به كنجی نشسته‌ی او می‌تازد. به دنبالش احمد شاملو، شاعر توانای معاصر، سعدی را ناظم می‌خواند و نه شاعر. نصرت رحمانی، اسماعیل خویی و به اشاره‌های كوتاه دكتر شریعتی و جلال آل ‌احمد هر یك به گونه‌ای به سعدی می‌تازند. اگرچه بیش‌تر حملات متوجه گلستان است و از میان چند حكایت بر سعدی می‌تازند.

او در ادامه این سؤال را مطرح كرد كه به راستی چرا سعدی؟ چرا سعدی این‌گونه مورد حمله و تحریم و تخطئه قرار می‌گیرد؟ و عنوان كرد: شاید به این دلیل كه به باوری «در آن زمان ـ حتا می‌توان گفت تا دهه 1330 ـ قهرمان بلامنازع شعر فارسی، سعدی بود. حافظ عزیز بود و «خواجه» و ‌«لسان‌الغیب»، مولوی هم «مولای روم» بود. فردوسی در زمان آخوندزاده مقام این‌ها را در میان ادبا نداشت و خیام را كه تقریباً نمی‌شناختند، اما «شیخ اجل» مقام دیگری داشت». به گونه‌ای که جیمز موریه در داستان‌ «حاجی بابای اصفهانی» او را «شاعر ملی ایران» می‌خواند. از سوی دیگر سعدی تنها غزل و قصیده‌سرا نبود. گلستان او جایگاه ویژه‌ای در فرهنگ عمومی داشت. در كنار قرآن در مكتب‌خانه‌ها تدریس می‌شد. بیش از 70 گلستانواره به تقلید از آن نگاشته شده است و به باور یوسفی 400 ضرب‌المثل از عبارات و ابیات گلستان در بین مردم ایران رایج است و همه‌ی این نكات نشان‌دهنده‌ی آن است كه تجددخواهان ذوق‌زده كه مقهور لعاب تمدن غرب شده بودند، برای «انقلاب ادبی» باید «استاد سخن» را نشانه‌ می‌رفتند كه در صورت پیروزی، تكلیف دیگران روشن بود. در واقع آنان سعدی را نماد سنتیِ مذهب می‌دیدند و چاره تجدد را رهایی از اندیشه‌های او.

این سعدی‌پژوه افزود: نكته قابل تأمل در بررسی روند تاریخِ سعدی‌ستیزی و سعدی‌گریزی، نگاه مشترك ملی‌گرایان، چپ‌گرایان و چپ‌های مذهبی بود كه برخی از روشنفكران و اندیشمندان و شاعرانِ هر سه گروه به سعدی تاختند و یا از او گریزان شدند. اگرچه در همه این دوران روشنفكران و اندیشمندانی بودند كه از سعدی و آثار و تأثیر او سخن می‌گفتند و چاپ و تصحیح آثار سعدی ادامه داشت، اما روند سعدی‌ستیزی و سعدی‌گریزی نیز در میان برخی از روشنفكران و شاعران و ناقدان ادامه داشت.

كمالی با اشاره به تاثیر انقلاب بر ادبیات بیان كرد: انقلاب اسلامی ایران تأثیرهای قابل تأملی بر تاریخ و فرهنگ و ادب ایران‌زمین داشت. دوران گذار تا تثبیت و حوادث مختلف سیاسی به‌ویژه در دهه 60، گفتمان‌های تازه‌ای را در ایران به وجود آورد. مطالعات سعدی‌شناسی نشان می‌دهد كه به‌ویژه از سال 1370 تاكنون سعدی‌شناسی دیگر تنها عرصه فعالیت ادیبان و مصححان و شارحان نیست؛ بلكه مورخان، جامعه‌شناسان، نویسندگان، مترجمان و اهل فلسفه نیز به سعدی می‌پردازند. در این دوران، سعدی و به‌ویژه گلستان او كه آماج حمله تجددخواهان نسل اول بود، نه تنها مانع تجدد نیست كه به روایتی می‌تواند یكی از عوامل تجدد باشد و چهره‌های فراوانی به نوشتن درباره‌ی سعدی پرداختند.

كمالی گفت: بی‌تردید دو دهه گذشته برای ایرانیان فرصت مناسبی در بازخوانی هویت ملی، دینی و فرهنگی خود بوده است؛ بازخوانی‌‌ای كه در پرسش‌های تازه و البته نگاه علمی و دقیق ریشه داشته است. اگر نسل اولِ تجددخواه، مقهور و ذوق‌زده غرب بود و نسل دوم مقهور نگاه چپ، برخی از روشنفكران امروز خردگرایانه و منصفانه، بدون غرب‌زدگی و غرب‌ستیزی و با تكیه بر داشته‌های گذشته و كنونی به تبیین جایگاه ایران و سعدی پرداخته‌اند. اندیشمندان و فرهنگوران ایرانی امروز واقع‌بینانه‌تر و دقیق‌تر و مطمئن‌تر از گذشته با سنت‌ها و ارزش‌ها و آثار ادبی و هنری خود روبه‌رو می‌شوند. آن‌ها با آشنایی با اندیشه‌های اصیل تحولات اجتماعی در غرب، و جهان و نیز تئوری‌های نوین نقد ادبی و جامعه‌شناسی به سعدی و دیگر مفاخر ادبی و هنری می‌پردازند و به این دلیل سعدی‌گرایی در دوران ما یكی از نشان‌های بازگشت خردگرایی است؛ بازگشتی كه ریشه در نگاه عمیق به پدیده‌ها دارد، نگاهی كه نتایج دقیق‌تری را برای فرهنگ و ادب و فردای ایران‌زمین به ارمغان خواهد آورد.

در ادامه این نشست، اصغر دادبه با اشاره به كتاب «جدال با سعدی در عصر تجدد» گفت: حداقل فایده این كتاب این است كه مجموع حركت 100 سال اخیر تجدد در برابر سعدی را منعكس كرده است. این كتاب با مقاله‌ای كه عابدی در شیراز خواند، شروع شد كه در این كتاب گسترش یافته است.

این استاد دانشگاه با اشاره به فارسی‌ستیزی در دهه‌های اخیر گفت: در كشورهای همسایه كه فارسی درشان زنده بود‌، در این سال‌ها همه تلاش‌شان را برای فارسی‌ستیزی به كار گرفتند. آخرین مدرسه فارسی در بخارا را از بین برده‌اند و نسل جدید را دارند طوری تربیت می‌كنند كه با ادبیات فارسی آشنا نباشد.

او ادامه داد: همین گلستان نقش فراوانی در زبان‌آموزی در شبه قاره داشته و جزو كتاب‌های آموزشی بوده است. هندی‌ها و در قلمرو عثمانی، فارسی را با این كتاب شروع می‌كردند و برای همین بر ضد این كتاب حركت كردند. دشمنی كه سلاح نداشته باشد، ترس ندارد. از زبان بیابانی كه پشتوانه‌ای ندارد، كسی نمی‌ترسد. اما زبان فارسی زبانی است كه وقتی انگلس به نامه‌ای از نامه‌های ماركس جواب می‌دهد، می‌گوید «تو كه می‌خواهی نظام جدیدی را بنیان بگذاری، به یك زبان انسانی هم نیاز داری و آن زبان سعدی و حافظ، یعنی زبان فارسی است». این زبان با قابلیت‌هایش توانسته خودش را حفظ كند.

دادبه با اشاره به انجمن‌های ادبی در كشورهای علاقه‌مند به زبان فارسی گفت: در بوسنی و هرزگوین انجمن‌های ادبی مردمی بودند كه 15 سال طول می‌كشید تا یك دوره متون فارسی را بخوانند و تا پیش از جنگ داخلی بوسنی، یكی از این انجمن‌ها هنوز پا برجا بود كه یك نظامی آن را تاسیس كرده بود. در این انجمن همه باید به فارسی صحبت می‌كردند و اگر فارسی حرف نمی‌زدند، جریمه می‌شدند.

این سعدی‌پژوه ادامه داد: وقتی انگلیس وارد هندوستان شد، تلاش كرد تا زبان انگلیسی نقش زبان فارسی را بگیرد. بنابراین با برنامه‌های حساب‌شده و با بی‌لطفی‌هایی كه خودمانی‌ها كردند، دوست نادان و دشمن دانا دست به دست هم دادند.

او ادامه داد: ما در درون هم ویژگی‌هایی داریم كه عصر خداحافظی ما با فكر فلسفی است؛ فكر فلسفی كه با تسلط ایدئولوژی از بین می‌رود. یكی از ویژگی‌های این بی‌خردی توجیه است. ما عقب مانده‌ایم، تنبل بوده‌ایم، گول خورده‌ایم و كاری را كه باید، انجام نداده‌ایم. حالا باید این را به گردن كسی بیاندازیم. چه كسی مناسب‌تر است؟ همان كه برای فرهنگ بیش‌تر زحمت كشیده است.

اصغر دادبه همچنین تاكید كرد:‌ ادوارد براون كه به ایران می‌آید، در یزد در جواب آیت‌اللهی كه از او می‌پرسد از كجا می‌آیی و به كجا می‌روی، با یك حدیث پاسخ می‌دهد. او تریاكی می‌شود تا روابطش را گسترش دهد و همین ادوارد براون در سه شخصیتی شبهه ایجاد می‌كند كه كسی درباره آن‌ها شبهه ندارد؛ فردوسی‌، خیام و سعدی.

این پژوهشگر گفت: به ما یاد داده‌اند خانه‌ای را كه عمرش بیش‌تر از 30 سال شد، خراب كنیم. حالا كجای دنیا مردم با بنای قدیمی این كار را می‌كنند؟ كلنگ را دادند دست‌مان تا به ریشه معماری خودمان بزنیم. ساختمان عینی است؛ اما سعدی هم كلنگی شد.

این سعدی‌پژوه اظهار كرد: آخوند‌زاده درباره غزل سعدی می‌گوید، غزل سعدی كریتیكال نیست. كدام غزلی از غزل سعدی شعرتر است؟ كریتیكال‌تر است؟ انتقادها به سعدی یا از سر غرض است و یا از سر نادانی.

دادبه یكی دیگر از ویژگی‌های بی‌خردی یا خرد دربند را تقلید نامید و گفت: ما تقلید می‌كنیم و پای روشنفكری می‌نشینیم و حرف‌های او را تكرار می‌كنیم و حتما باید پای علم یك روشنفكر سینه بزنیم تا به حساب بیاییم. اگر كتاب همین آقای عابدی در گروه كسی بگنجد، كتاب است؛ وگرنه متاب است.

او ادامه داد: از 100 سال به این‌سو آموزش سعدی و گلستان از آموزش همگانی خارج می‌شود. اما بعد فكر می‌كنیم كه به سنت بازگردیم. البته نه به سنت محض بازگشتن درست است و نه تجدد كامل. در این سال‌ها جوانان زیادی به خوشنویسی روی آوردند كه همین نتیجه بازگشت به سنت است. توجه به سعدی هم نتیجه بازگشت به سنت است و این از سال 65 شروع شد.

دادبه همچنین عنوان كرد: باب شده است كه فردوسی و سعدی ضدزن هستند. یكی از بزرگان در جمعی این بیت را از فردوسی می‌خواند «زن و اژدها هر دو در خاك به ». این بیت متعلق به فردوسی نیست. اما حتا اگر این بیت در شاهنامه هم آمده باشد، در داستان سیاوش آمده و باید مقام بحث را دید و این بیت نازل بر ناجوانمردی سودابه است. اگرچه این بیت از فردوسی نیست. سعدی و فردوسی را این‌گونه كنار گذاشته‌اند. حافظ هم اگر اوضاع بهتری دارد، به خاطر این است كه با حافظ كاری می‌شود كرد كه با سعدی نمی‌شود.

او افزود: یكی دیگر از ویژگی‌های خرد دربند افراط و تفریط است و ما این‌گونه هستیم و وقتی چیزی مد می‌شود، به دنبالش می‌رویم و به آن می‌پیوندیم. با تاختن به سعدی كلاه گشادی روی سرمان گذاشتند كه اگر به خودمان نیاییم، روی چشمان‌مان را هم می‌گیرد.

در ادامه سخنان دادبه كه با تشویق مخاطبان این نشست همراه بود، كامیار عابدی ـ نویسنده كتاب «سعدی در جدال با تجدد» ـ با اشاره به تاختن‌ها به سعدی گفت: سعدی در جهان كهن به تدریج نماد ادبیات و فكر ایرانی و قلمرو زبان فارسی شده بود؛ بنابراین وقتی ما با تجدد آشنا شدیم، یكی از اولین و مهم‌ترین شخصیت‌های ادبی كهن ما كه در این میان قربانی شد، سعدی بود. سعدی با گلستان خودش در مكتب‌خانه‌ها حضور داشت، در فرهنگ ایرانی، و انگار نماد ادبیات بود و به لحاظ محتوایی نماد ادبیات سیاسی و فرهنگ و ادبیات ما هم بود. بخش زیادی از انتقادها به گلستان سعدی است.

او افزود: این‌جا ما باید توجه كنیم كه پس از سعدی كه حداقل دو یا سه بار سبك و مكتب ادبی عوض شد، اما سعدی نفود و تاثیرش را حفظ كرد. ولی بعد سعدی نماد سنت شد و متجددان می‌خواستند او را خط بزنند.

كامیار عابدی در ادامه بیان كرد: روند به حاشیه رفتن سعدی هم‌زمان شد با تغییر ذائقه ادبی مردم ایران كه بخشی از آن به دلیل دیدگاه‌های تجددگرایانه است و در نتیجه حافظ جانشین سعدی برای بسیاری از مردم شد./ایسنا

 


ویدیو مرتبط :
دیروز، امروز، سعدی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زندگینامه سعدی شیرازی



سعدی شیرازی

  تخلص خود را از نام سعدبن ابي بكر بن سعد زنگي وليعهد مظفرالدين ابوبكر گرفت. هر وقت سعدي در شيراز بود در خدمت اين وليعهد ادب پرور به سر مي برد.
  

سعدي در نظاميه بغداد تحصيل كرد. دانشجويان دانشگاه نظاميه عبارت بودند از مفسران، محدثان، وعاظ، حكام و مذكران.

 

شيخ پس از اتمام تحصيل به سير و سياحت پرداخت و در مجالس، وعظ مي گفت و مردم را به سوي دين و اخلاق هدايت مي كرد.

 

به طوري كه از آثار سعدي بر مي آيد ومعاصرينش هم مي نويسند در لغت، صرف و نحو، كلام، منطق، حكمت الهي، و حكمت عملي، (عالم الاجتماع و سياست مدن) مهارت داشت. مخصوصاً او در حكمت از تمام آثارش پيداست.

 

كتاب بوستان نه فقط حاوي مطالب اخلاقي و حكمتي است، بلكه استادي شيخ را در علم الاجتماع نشان مي دهد. تبحر وي در زبان عربي و فارسي و ذوق لطيف و طبع و قادش او را برانگيخت تا شيرين ترين آثار فارسي را در نظم و نثر از خود به جاي گذارد.

 

سعدي در ابتدا همان سبك متداول زمان خويش را در نويسندگي در پيش گرفت. بعد به سبك خواجه عبدالله انصاري تمايل پيدا كرد. اما طولي نكشيد كه سبك خاص و مشخصي براي خود ابداع نمود.

  

شيخ اجل نه تنها به نصايح مردم مي پرداخت بلكه از اندرز دادن به سلاطين هم مضايقه نداشت كما اين كه رساله هفتم خود را به اندرز به ملك انكياتو اختصاص داد.

 

علاوه بر اين رساله، قصايدي نيز سروده كه در آنها ضمن مدح، نصايح زنده و گاه خشني به انكياتو نموده است.

 

شاهكار سعدي در نثر، گلستان اوست كه در حقيقت نوعي مقامه نويسي است.ولي در اين رويه گرد تقليد نگشته و راه تازگي و ابتكار را پيموده است.

آثار سعدی

ترتيب و تناسب وتنوع گلستان همراه با موضوعات دلكش اجتماعي و اخلاقي و تربيتي و سبك ساده و شيرين نويسندگي، سعدي را به عنوان خداوند سخن معرفي كرده است. سعدي در بين معاصرين خويش هم با وجود نبودن وسايل نشر جاي خود را باز كرد.

 

شهرت وي به اندازه اي بود كه پس از پنجاه و پنج سال كه از مرگش مي گذشت در ساحل اقيانوس كبير، يعني در چين، ملاحان اشعارش را به آواز مي خواندند.

 

چهل و سه سال پس از فوت شيخ، يكي از فضلا و عرفا به نام علي ابن احمدبن ابي سكر معروف به بيستون اقدام به تنطيم اشعار سعدي و ترتيب آنها با حروف تهجي نمود.

 

وي كليه آثار شيخ را به 12 بخش تقسيم نمود. اول رساله هايي كه در تصوف و عرفان و نصايح ملوك تصنيف كرده است. دوم گلستان، سوم بوستان، چهارم پندنامه، پنجم قصايد فارسي، ششم قصايد عربي، هفتم طيبات، هشتم بدايع، نهم خواتيم، دهم غزليات قديم كه مربوط به دوران جواني شيخ است، يازدهم صاحبيه مشتمل بر قطعات، مثنويات، رباعيات و مفردات. دوازدهم مطايبات. از آثار شيخ نسخ قديمي كه در زمان شخص او تحرير شده موجود است.

 
سعدي در سير و سلوك نيز مقامي بس والا داشت. به تمام قلمرو اسلامي و همسايگان كشورهاي اسلامي مسافرت كرد و ديده تيزبين او در هر ذره، عالمي پند و حكمت مي ديد.
 

يك بار هم در جريان جنگ هاي صليبي به طوري كه خودش در گلستان مي نويسد به چنگ عيسويان اسير مي شود.

آرامگاه سعدی

مدفن شيخ در شيراز معروف است. مورخين، سعديه فعلي را خانقاه او دانسته اند و مي نويسند كه شيخ در اين خانقاه كه در شمال شرقي شيراز واقع شده به عبادت مشغول بوده و از سفره انعام او درويشان بهره مي برده اند.

 

دولت شاه سمرقندي در تذكره الشعراء مي نويسد سلاطين و بزرگان و علما به زيارت شيخ بدان خانقاه مي رفتند. قنات حوض ماهي فعلي در زمان شيخ نيز جاري و معمور بوده و سعدي حوضي از مرمر در باغ خانقاه خود ساخته، از آن قنات آب در آن جاري مي كرده است.