سجاد شادمند به دنبال مجوز کار در داخل کشور

هفته نامه تماشاگران امروز: «سجاد شادمند» برنده دوره سوم مسابقه نکست پرشین استار است. او از شهر رشت در این مسابقات شرکت کرد و پس از بازگشت به ایران زادگاه خود را ترک نکرد. چند ماه پس از اتمام دوره سوم، نام او مجددا در رسانه ها مطرح شد.

 سجاد در بیانیه ای رسما اعلام کرد که همه وعده های تی وی پرشیا دروغ بوده و در ادامه هم با پاسخ مدیر آن شبکه مواجه شد. سجاد برای اولین بار در این گفت وگو از جزئیات وعده های آن مسابقه پرده برداشت. همچنین درباره تهدیدهایی که از سوی آن تلویزیون دریافت کرده هم سخنانی به میان آورد.

پس از شرکت در مسابقه «نکست پرشین استار» چه وعده هایی به شما دادند؟

هدف من از شرکت در آن مسابقه پیش از هرچیز این بود که خودم را محک بزنم. در ایران مسابقه ای نبود که بتوانم چنین اقدامی را انجام دهم. سطح این برنامه را در آن برهه از زمان، خوب ارزیابی کردم و وارد این رقابت شدم. کاری با وعده های آنها ندارم و برایم مهم این بود که بدانم جایگاه خودم کجاست. از جمله وعده های آنها برای نفر اول مسابقه می توانم به پول نقد، تهیه کلیپ و آلبوم اشاره کنم. حتی در پاسخ به سوالات من گفتند که پاسپورت آلمانی و خانه مبله در انتظار نفر اول است. پس از این که من موفق به کسب رتبه نخست شدم هم یک مشاجره لفظی با رییس شبکه «تی وی پرشیا» داشتم.

شما ابتدا بیانیه دادید و رییس شبکه هم در ادامه و در یکی از برنامه های خود پاسخش را بیان کرد.

ایشان وصله هایی را به من نسبت دادند که شاید به خودشان بچسبد اما به من هرگز! پس از آن اتفاق در فیس بوک، بیانیه ای دریافت کردم که در آن نوشته شده بود: «حالا می بینم که در افتادن با یک شبکه ماهواره ای بزرگ چه عواقبی خواهدداشت.» در پاسخ اعلام کردم که خدا را شکر تا این لحظه، روزی من دست شما نبوده و به امید خدا از این پس هم این گونه نخواهدبود. در ادامه هم صحبت هایی را مطرح کردند که اصلا ربطی نداشت. ایشان نمی توانستند بگویند که هنرمند یا خواننده نیستم. زیرا اگر خواننده نبودم مورد قبول تیم داوری خودشان قرار نمی گرفتم.

در ادامه تماس تلفنی دیگری با من برقرار و دعوت کردند تا به دبی بروم و مجددا صحبت کنیم و به توافق برسیم. گفتم که من عطایش را به لقایش بخشیدم و همین جا در ایران می مانم. هدف من هم رفتن از ایران نبود. هدف من این بود که بتوانم جایگاهی در موسیقی پیدا کنم. خودتان هم واقف هستید که برای فعالیت در مارکت داخل یا خارج از ایران یا باید توان مالی زیادی داشته باشید یا این که شانس در کارتان دخیل شود.

 یکی از دلایل شرکت در این مسابقه هم این بود که بتوانم به خوبی پرزنت شوم و اسپانسرهایی را برای کار خودم جذب کنم. برخی از دوستانی که در مرکز حضور داشتند با حمایت های بیشتری رو به رو شدند و مجوز گرفتند و الان هم کار خوبی دارند. در هنرمند بودن آنها شکی نیست ولی همیشه نسبت به شهرستانی ها کم لطف بوده اند و من هم از این بابت در مضیقه بودم.

آن پیغامی که در فیس بوک دریافت کردید از طرف پروفایل «خشایار غیاثی» بود؟

یک پروفایل بی نام و نشان درست کرده بودند. ما هنرمند هستیم و هیچ گاه به دنبال حاشیه و حاشیه سازی نبوده و نیستیم. ولی زمانی که می بینید کسی دارد حق شما را پایمال می کند و به جای کمک، زیر پای شما را خالی می کند مجبور می شود که از خودتان دفاع کنید. حق، هیچ گاه دادنی نیست و گرفتنی است. من هم قصد داشتم که حق خودم را بگیرم ولی این داستان را ادامه ندادم.

روند اجرایی مسابقه و خصوصا داوری ها چگونه بود؟

در دوره من، «وارطان آوانسیان»، «رامین زمانی»، «امید» و «فرهاد زند» به عنوان داور حضور داشتند. من از جانب داوران مشکلی نداشتم. البته این حرف من به دلیل برنده شدن خودم نیست زیرا در مرحله پایانی، از سه داور، یک نفر رای مثبت نداد. اما خود داوران هم با مدیر شبکه مشکل داشتند و آنها دستمزد داوران را هم نمی دادند.

هزینه های شرکت کننده ها چگونه بود؟

تمامی خرج و مخارج به عهده شرکت کننده ها بود. چهار سال قبل هم که برای شرکت در این مسابقه ثبت نامک ردم، هزینه ورودی حدود یکصد و پنجاه هزار تومان بود. آن چیزی که جلوی دوربین نشان می دادند واقعیت نبود. یک بار هم ما را به یک تور صحرا بردند که هدف آن برنامه هم فیلم برداری و پرکردن برنامه های خودشان بود واین که بگویند به ما خیلی خوش می گذرد برای ضبط و انجام تست، باید از هشت صبح تا هشت شب صبر می کردیم. قبل و بعد از تست هم با ما کاری نداشتند و فکر نکنید که ما را دعوت می کردند و تدارکات آنچنانی داشتند. همه اینها ظاهرسازی هایی برای جذب اسپانسر بود که بگویند ما خرج می کنیم و بینندگان زیادی داریم. آنها تا زمانی با شرکت کننده ارتباط خوبی داشتند که برایشان سودآور باشد.

فرض کنید یک شهرستان به خاطر من نوعی، برنامه های آنها را نگاه می کند و ایمیل و لایک و... می گیرند. سودآوری من هم برای آنها تا زمانی بود که بتوانند برنامه ها را پر کنند و پولی به جیب بزنند وگرنه در ادامه، صحبت ها و لحن بیان آقای غیاثی ک املا تغییر کرد. پس از این که دیدند من جواب تهدیدهای شان را دادم، او تماس گرفت و گفت که تو را بالا می برم و برایت آلبوم تولید می کنم. زمانی که جواب منفی از من شنید گفت که بدون من در اروپا نمی توانی کار کنی. به او گفتم من چه زمانی قصد کار در اروپا داشتم که حالا تو بخواهی مانع شوی؟

آنها برای برنده دور اول یک کلیپ ساختند اما برای شما و سایر افراد چنین اتفاقی رخ نداد. چه تفاوتی بین شما با آنها وجود داشت؟

«احسان بدخشان» برنده دوره اول بود و اقوام او با من تماس گرفتند که در این برنامه شرکت نکن. گفتند که آنها احسان را رها کردند و او به کارهای دیگری مشغول است. اما احسان نفر اول بود و می خواستند تا جایی که در توان دارند، تبلیغاتی انجام دهند و به نفراتی که در آینده قصد شرکت در برنامه شان را دارند بگویند که بزرگ هستند. پس از دوره اول متقاضیان هم زیاد شد. فرض کنید جریانات من برای همان برنده دوره اول رخ می داد. در این صورت کلا شبکه زیر سوال می رفت. هرچند کاری هم انجام ندادند ولی باید بزرگ نمایی می کردند تا اسم این شبکه سر زبان ها بیفتد و مردم راجع به آن صحبت کنند.

شما توانستید مجوز از ارشاد دریافت کنید؟

مشغول کار روی آلبوم هستیم و مراحل اخذ مجوز را دنبال خواهیم کرد. به امید خدا طی ماه های آینده و در سال 94 این آلبوم منتشر خواهدشد. مشغول همکاری با دوستانی هستیم که شناخته شده و معتبر هستند.

یعنی تاکنون با در بسته ای از سوی وزارت ارشاد مواجه نشده اید؟

هنوز اقدام رسمی انجام نداده ایم و صحبتی با حراست ارشاد نداشته ایم اما قطعا تمامی فعالیت های من با مجوز رسمی انجام خواهدشد.