فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

ساره بیات، از «جدایی...» تا «محمد رسول الله (ص)»



با ساره بیات از جدایی نادر از سیمین شروع کردیم و به فیلم محمد رسول الله (ص) رسیدیم؛ فیلمی که این روزها اکران شده و بیات در آن نقشی مهم، حلیمه، را بازی می کند.

مصاحبه مان با ساره بیات کوتاه است اما همین هم نکته هایی دارد؛ آن قدر که کم و بیش شخصیت هنری او را مشخص می کند. ما با او از جدایی نادر از سیمین شروع کردیم و به فیلم محمد رسول الله (ص) رسیدیم؛ فیلمی که این روزها اکران شده و بیات در آن نقشی مهم، حلیمه، را بازی می کند.

وقتی می خواستیم برای این گفت و گو آماده شویم، دنبال مصاحبه ها و مطالب قدیمی شما گشتیم. اما گفت و گوهای زیادی پیدا نکردیم. برای همین گفت و گو هم که خیلی طول کشید تا پیدایتان کردیم. کم حرفید یا دوست ندارید درباره کارتان حرف بزنید؟

شاید هم دلیل سومی وجود دارد؛ حرفی برای گفتن ندارم و برخلاف خیلی از آدم های این روزها خودم را در تمام حوزه ها متخصص و دانای کل نمی دانم. نهایت تلاشم حضور با تمام وجود در فیلم هاست و اگر قرار بر حرف زدن باشد، اثر خلق شده و نتایج آن کافی است. کلا در زندگی شنونده بودن را به گوینده بودن ترجیح می دهم. برای حرف زدن زمان زیاد است.

اخبار , اخبار فرهنگی,بازیگران فیلم محمد زسول الله,ساره بیات در فیلم محمد رسول الله


راستش هرچقدر تلاش کردیم که بدون مراجعه به اطلاعات سایت ها و مجلات، به ساره بیات قبل از «جدایی نادر از سیمین» برسیم و ببینیم چه فیلم یا سریالی بازی کرده، چیزی یادمان نیامد. بعد که مرو کردیم دیدیم هم سریال کار کرده اید هم تئاتر. اما جدایی... در معرفی و جاافتادن شما خیلی نقش داشته؛ درست مثل اتفاقی که برای خسرو شکیبایی در «هامون» افتاد. گاهی رهایی از این قله ممکن نیست. شما الان راضیه جدایی... را فراموش کرده اید؟ از آن نقش خلاص شده اید؟

گرفتار و مبتلا و یا اسیر راضیه نیستم که از آن خلاص شوم یا رهایی یابم، بلکه راضیه یکی از بخش های جذاب و فوق العاده زندگی کاری من محسوب می شود که در مسیر تکامل زندگی کاری ام همراهی بی نظیری با من کرده. کاراکتر راضیه توان من را در ادامه این راه افزایش داده. راضیه برای من انرژی است، نه ایستگاهی که در آن توقف کنم.

برای جداشدن از یک نقش چه می کنید؟ زود می روید سیر یک فیلم دیگر یا نه، می روید مسافرت، کتاب می خوانید، می روید دنبال زندگی شخصی و اصلا به سینما فکر نمی کنید؟ اصلا این قدر درگیر نقش می شوید که نیاز به بازسازی روحی داشته باشید؟

برای جداشدن از نقش قبلی، فیلم جدیدی را شروع می کنم، به همین سادگی. بازیگری یعنی همین. البته نکات شما را رد نمی کنم، به انضمام فاصله زمانی منطقی بین پذیرش دو نقش. ترجیح برای من فاصله بین پذیرش دو نقش زندگی کردن است؛ یعنی همان حرف های شما، یعنی نفس کشیدن، تجربه کردن، شنیدن، تماشاکردن.

اخبار , اخبار فرهنگی,بازیگران فیلم محمد زسول الله,ساره بیات در فیلم محمد رسول الله


اصغر فرهادی برای نزدیک کردن بازیگر به شخصیت های فیلمش کلی طرح و برنامه دارد. مثلا شنیده ایم به شما توصیه کرده که مدتی با چادر و مقنعه رفت و آمد کنید یا پولی در کیفتان نگذارید تا نتوانید چیزهایی را که دوست دارید بخرید. این شیوه نزدیک شدن به نقش را بعدها برای خودتان تکرار کرده اید؟ اصلا چطور به نقش نزدیک می شوید؟ با فاصله با آن طرف می شوید یا در آن حل می شوید؟

سبک آقای فرهادی برای گرفتن بازی از بازیگرانش سبک متفاوت و دشواری است و آثارشان اثبات کرده که این شیوه، شیوه متفاوت و راضی کننده ای است. ضمن این که تسلط آقای فرهادی در این روش غیرقابل انکار است. و در مورد این دعوای قدیمی دنیای بازیگری (حل شدن در نقش و درگیر شدن با آن یا فقط هنر بازیگری)، از تعامل با کارگردان می توان یکی از این دو راه را انتخاب کرد.

برای شخصیت طراحی دارید؟ مثلا می گویید این شخصیت در نقطه A است، بعد کم کم تغییر می کند و به نقطه B می رسد؟

طراحی برای من یعنی فیلمنامه به اضافه شیوه روایت کارگردان. از تلفیق فیلمنامه و کارگردانی می توان به شخصیت پردازی رسید و این اصل مهمی برای من است؛ قرارگرفتن در اتمسفری که توسط کارگردان هدایت می شود و من در آن به ایفای نقش می پردازم. شرایط ایده آل برای بازیگر فیلمنامه سنجیده و کارگردانی درست است که با ضعف یکی از این دو حتما طراحی بازیگر دچار مسئله خواهدشد.

اخبار , اخبار فرهنگی,بازیگران فیلم محمد زسول الله,ساره بیات در فیلم محمد رسول الله


کارنامه تان را که مرور می کنیم می بینیم بیشتر انتخاب هایتان زن هایی اند که مدام با خودشان در کشکمش اند. همه چیز درونی است و آنچه که بیرون دیده می شود تنها سطح ماجراست. از جدایی... تا ناهید و حتی خداحافظی طولانی، نگاه کردن به چهره تان حکایت از یک غم خیلی عمیق دارد که انگار نمی شود از شرش خلاص شد. این انتخاب ها «پیش آمده» یا این که فکر کرده اید در آنها بهتر عمل می کنید؟

یکی از جذابیت های بزرگ بازیگری برای من مواجهه با چالش برای درک یک شخصیت است. برای همین، شخصیت های چندوجهی، خاکستری، حتی مرموز برایم جذابیت بسیاری دارند. شخصیت سطحی احتیاج به بازی ندارد.

شما چطور یک نقش را انتخاب می کنید؟ می خواهیم بدنیم معیارتان دقیقا چیست؛ کارگردان، همکاران، فیلمنامه، حس و حال خودتان، سختی نقش یا چیزهای دیگر...؟ مثلا می شود بگویید بازی در «خواب زده ها» و «خداحافظی طولانی» را برای چه قبول کردید؟

فیلمنامه، کارگردان، عوامل پشت صحنه. همه اینها عوامل موثر در انتخاب من اند که البته منوط به احوالات خودم در آن روزهایم هستند. دلیل انتخاب «خواب زده ها» جواب سوال سوم شماست: پایان دادن به راضیه جدایی... با بازی نازگل مشرقی خواب زده ها؛ دو ژانر و اتمسفر کاملا متفاوت که البته حضور آقای جیرانی انگیزه ام را تقویت می کرد. دلیل انتخاب «خداحافظی طولانی» هم علاقه ام به سینمای فرزاد موتمن بود.

بازی در فیلمی مثل «محمد رسول الله (ص)» برای بازیگران یک ریسک است؛ از یک طرف عوامل حرفه ای بین المللی حضور دارند که کار کردن با آنها جذاب است و از طرف دیگر، در همان مرحله خواندن فیلمنامه می شود مطمئن شد که هیچ شخصیتی جز پیامبر(ص) نقش اصلی نیست و آن قدرها فرصت دیده شدن برای بقیه بازیگرها وجود ندارد. شما چطور با این فیلم برخورد کردید؟

به نظرم تمام بازیگران فیلم «محمد رسول الله (ص)» نقش اصلی اند. برای این که با هر مقدار حضور، در آن، نشانی حضرت را می دهند. یعنی تکمیل شدن یک پازل که با حذف یکی از این نقش ها، طراحی ناقص می شود. برای این که تماشاگر با اتمسفر یا قصه ای از نقش اصلی رو به روست، نه صورت، فیزیک و میمیک او. برای پذیرش حلیمه حتی لحظه ای درنگ نکردم.

اخبار , اخبار فرهنگی,بازیگران فیلم محمد زسول الله,ساره بیات در فیلم محمد رسول الله


فیلم «محمد رسول الله (ص)» از آن نوع فیلم هایی است که بازی رئال به شیوه معمول نمی طلبد، چون آن قدرها روی بازیگر مکث می کند تا شخصیت پردازی کند. طراحی تان برای نقش چه بود؟ راهنمایی ها چه بود؟ قرار بود چطوری بازی کنید و چطور به نظر برسید؟

تعداد و تنوع نقش ها شبیه جزئیات متنوع و پراکنده است، اما جزئیاتی جذاب و مهم که کنار هم قرار گرفتن آنها کلیت مهمی به اسم حضرت رسول (ص) را روایت می کند. بنابراین مهم این است که من در نقش حلیمه که یکی از جزئیات است اما مهم، تمام تلاش خود را برای برقراری ارتباط تماشاگر با کلیت زندگی حضرت رسول انجام بدهم. البته در اهمیت کاراکتر حلیمه همین کافی است که برای بررسی دوران کودکی حضرت، شخصیت حلیمه فصلی جدانشدنی است و بسیار پراهمیت.

حلیمه از معدود نقش های شماست که کشمش درونی ندارد و بیشتر، متمرکز است روی بروز احساس. برای شما هسته مرکزی بازی چه بود؟ می خواهیم بدانیم خودتان در طراحی نقش می خواستید چه جنبه ای از شخصیت بیشتر دیده شود؟ کدام وجه احساسی اش؟ حرف ما درباره آن چیزی است که خودتان به فیلمنامه اضافه کردید و الان دوست دارید دیده شود.

درواقع این تنها نقشی است که اصلا به دیده شدن بازی خودم توجهی نداشتم. آن قدر غرق لذت و عشق معنوی بودم که از خدا خواستم به من نیروی مضاعف عطا کند تا از پس سنگینی این شخصیت بربیایم. فقط دعا می کردم و از خدا می خواستم کمکم کند و هیچ طرح جز ذکر در طول کار یادم نمی آمد. عشق و شیدایی حلیمه به حضرت رسول (ص) و روایت دو فصل زندگی حلیمه قبل و بعد از مواجهه با حضرت، نکات مهم پردازش شخصیت حلیمه بود در بازی من.

اخبار , اخبار فرهنگی,بازیگران فیلم محمد زسول الله,ساره بیات در فیلم محمد رسول الله


حلیمه یک شخصیت تاریخی است که قاعدتا نزدیک شدن به آن خیلی سخت است. شما حلیمه خودتان را ساختید یا حلیمه مدنظر مجید مجیدی را؟ یا نه، به این فکر کردید که مثلا باید به تاریخ وفادار باشید و همه چیز را در مطالعات به دست بیاورید؟

همه چیز کاملا توام با تعامل بود؛ تعاملی بود بین کارگردانی کاردان که پناهگاه امنمان بود و منی که ولع داشتم برای حضورم در این کار. من حلیمه خود را ساختم با راهنمایی های آقای مجیدی، با تایید ایشان و با نظارت لحظه لحظه شان بر کل اثر، نه تنها نقش حلیمه. ضمن این که ما برشی از تاریخ را روایت کردیم؛ بنابراین پایبندی به تاریخ و شخصیتی که بعد از آن شکل گرفته نکته بسیار بااهمیتی است.

با آقای شجاع نوری که صحبت کردیم، می گفت هروقت گریم می شد و خط ها روی چهره اش می آمد، انگار استحاله پیدا می کرد و به خود شخصیت عبدالمطلب نزدیک می شد. گریم روی بازی شما چنین تاثیری داشت؟ اصلا عوامل خارجی چه کمکی کردند؟ با ذکر مثال لطفا!

مطمئنا کار تمام عوامل تاثیرش را بر صورت و کارم می گذارد، هرکس به نوع، و سعی می کنم از تمام تلاششان برای رسیدن به بهتر شدنم در اثر استفاده کنم. عوامل خارجی با تحقیق و تفحص بسیار موشکافانه به جزئیات پرداختند. وسواس آنها کارم را دشوارتر می کرد و مدام جدیت را یادآور. حضورشان دلگرمم می کرد و خیالم را آسوده. کاردانی آنها مرا به نقش نزدیک و نزدیک تر می کرد و در انتها بسیار از نتیجه راضی بودم و ارتباط خوبی برقرار می کردم. البته به هیچ وجه نمی شود منکر دانش، تجربه و هنر همکاران وطنی خود شد که همیشه قدران زحمات و انتقال تجربیاتشان در کارهای مختلف به خودم هستم.

جایی گفته اید معمولا بین بد و بدتر انتخاب نمی کنم و همیشه سعی کرده ام بهترین انتخاب ها را داشته باشم. حالا که کارنامه تان را نگاه می کنید بینشان هیچ انتخاب بدی نمی بینید؟

در سینمای ما بازیگر پیشگو نیست، بلکه نهایتا براساس تجربه، هوش و ارزیابی در لحظه تصمیم می گیرد. فیلمنامه خوب و متفاوت برای فرار از تکرارها، کارگردان خوب و یک گروه درجه یک و حرفه ای عواملی هستند که بازیگر را برای پذیرش یک نقش نه تنها راضی، بلکه تشویق می کنند. اما این که خروجی اثر چه خواهد شد و تماشاگر با آن چه برخوردی خواهدکرد پیش بینی اش برای بازیگر کار دشواری است.

 

اخبار فرهنگی - مجله همشهری سینما 24


ویدیو مرتبط :
سکانس برتر فیلم جدایی نادر از سیمین با بازی فوقالعاده ساره بیات

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ساره بیات و رعنا آزادی ور از محمد رسول الله چه گفتند؟



ساره بیات و رعنا آزادی ور از محمد رسول الله چه گفتند

رعنا آزادی‌ور و ساره بیات دو بازیگر فیلم سینمایی «محمد رسول الله (ص)» به صورت اختصاصی درباره این فیلم یادداشت نوشتند.

یادداشت اختصاصی رعنا آزادی ور برای کتاب «پیامبر رحمت» ، کتاب اختصاصی  فیلم محمد رسول الله (ص)
همکاری با گروهی که در مقیاس جهانی معتبر هستند، برای هر کسی تجربه فوق العاده ای است. شما به عنوان بازیگر وقتی مقابل دوربین فیلمبردار چیره دستی مثل ویتوریو استورارو می روید، نکاتی را تجربه می کنید و می آموزید که بی نظیر است. من این شانس را داشته ام که مقابل دوربین برخی از فیلمبردارهای بزرگ سینمای ایران بازی کنم، اما وقتی پلان های ثبت شده توسط آقای استورارو را می بینیم، بیشتر شبیه تابلوهای زیبای نقاشی هستند. همکاری با این گروه بین المللی که همه با سوابق آنها آشنا هستیم، برای من توامان با ترس و لذت بود.

خداوند را شاکرم که در کارنامه ام با کارگردان هایی همکاری کرده ام که همگی از بهترین های سینمای ایران هستند. اما چیزی که در مورد آقای مجیدی برایم جذاب بود، این بود که ایشان به خوبی می دانستند قرار است هر پلان را چگونه اجرا کنند و در هدایت بازیگران و نحوه دکوپاژ کاملا با آگاهی سر صحنه حاضر می شدند. شیوه هدایت ایشان خیلی شیوه مستقیم و بی دردسری بود، با اینکه در برخی موارد زحمت بسیاری می کشید تا چیزی که مد نظر دارد، به خوبی اجرا شود. تک تک پلان ها با تایید ایشان و حساسیت بسیار فیلمبرداری شد و من به عنوان بازیگر احساس میکردم مدام زیر ذره بین آقای مجیدی قرار دارم و حتی یک حرکت انگشت بی جهت نمی توانم داشته باشم و این بسیار به من احساس امنیت میداد.

هدایت و راهنمایی بازیگران اصلی به طور مستقیم توسط خود آقای مجیدی صورت گرفت. ما قبل از شروع فیلمبرداری، چندین ماه این شخصیتها را در حضور ایشان تمرین کردیم و ایشان حتی در مراحل آخر تمرین با دوربین نیز حضور داشت. تحقیقات میدانی گستردهای قبل از شروع پیش تولید و هنگام نگارش فیلمنامه صورت گرفته بود. من با توجه به محدودیت منابع به صورت فردی نمی توانستم تحقیقات وسیعی در مورد شخصیت جمیله انجام دهم و در جستجویی که میان کتب و مطالب اینترنتی کردم نیز چیزی بیش از نکاتی که در فیلمنامه وجود داشت، به دست نیاوردم و صرفا به برخی نکات کلی برخوردم، مثل این که او گردنبندی داشته که برای دشمنی با حضرت پیامبر آن را میفروشد و…

من در این فیلم برای اولین بار در کارنامه ام یک نقش تماما منفی را بازی میکنم. باید بگویم نقش تاریخی که در عین حال منفی هم باشد، برای هر بازیگری به شدت وسوسه برانگیز است، چون هر چقدر شما منفورتر جلوه کنید، بازی بهتری ارائه داده اید، ولی این منفی بودن باید از طرفی هم کنترل شده باشد و از قاب تصویر بیرون نزند.

طی این دوازده سالی که در سینمای ایران حضور دارم، همیشه دچار یک نوع وسواس بوده ام و تلاش کرده ام حداکثر سالی یک فیلم بازی کنم و این تصمیم بسیار آگاهانه بوده. من بعد از موفقیت درباره الی (اصغر فرهادی) خیلی صبر کردم تا آن اتفاق مثبت دوباره تکرار شود و بین آن فیلم و فیلم محمد رسول الله (ص) فقط در یک فیلم سینمایی حضور داشتم. به نظرم عامل صبر در موفقیت هر بازیگری نقش تعیین کننده دارد و اگر بازیگر برای آن چیزی که ایده آلش است صبر کند، قطعا ثمر خواهد داد.

از صمیم قلبم امیدوارم تجربه هایی این چنین در سینمای ایران تکرار شود. خوشبختانه سینمای ایران بازیگران بسیار خوبی دارد که اغلب آنها مشتاق آزمودن تجربه های تازه هستند.

التهاب در نگاهِ عاشقانِ مشتاق موج میزند. چشمانی پر از ولع بر پرده نقرهای دوخته شده اند تا عشق را تماشاگر شوند. چه سخت و دشوار است نمایش تمامیِ عشقِ خداوند به بندگانش، به دُردانه اش محمد(ص)، سفیر عشق و ایثار.

انسان در فرآیند زندگی همواره در فراز و فرود جهان آفریده خداوند یکتاست. خداوندی که سزاوار حمد و ثناست، مهربان است و رحیم و هبه اش گسترده بر عالمیان. قلوب ما آغشته به عشق لایزال اوست. محمد(ص) خاتم النبین و آخرین فرستاده بر حق اوست و کسی که نور به ارمغان میآورد و به مقام انسان ارج میدهد.

حال، اندیشه پی آن است تا اندکی از جلال و عظمت آن بزرگوار در قاب سینما منقش گردد و تجلی یابد؛ چه اتفاق میمونی، چه درخششی و چه التهابی! آیا این ملزومات حقیر انسانی با این اندک بضاعت میتواند تا حدی، اندکی و نقطهای از آن همه جلال و شکوه این اَبَرمرد تاریخ زندگی را بر جهانیان بتاباند و قطرهای از دریای عشق را نمایشگر شود؟

اقبال، تهوّر و شجاعت یک کارگردان فرهیخته ایرانی و گروهی عاشق به عنوان دست اندرکاران این سفر مملو از عشق، راهی آفرینش این قاب شده و حلیمه هم پروانه وار به دور این آیت خداوندی سبکبال به گردش درمی آید تا سهمی از این همه عشق را از آن خود کند.

حلیمه، حلیم و صبور، نگاه بر قامت خداگونه فرستاده خدا دارد و در این رهگذر، ناظر بر رشد و شکوفایی باشکوهش است. اما بزرگترین خطری که هر بازیگری را تهدید می کند، مبتلاشدن به روزمرگی و بی تفاوتی ست، یعنی کنارگذاشتن ترس، نه ترس به تفسیر فراگیرش، بلکه ترس به همراه امنیت و احساس در مواجهه با قابی به وسعت سینما، ترس برای لحظه تاریکی سالن و دوخته شدن هزاران چشم بر ما و شنیدن هزاران نجوای قضاوت.

من همیشه سعی کرده ام در حد بضاعت اندکم این ترس را همراه داشته باشم و به این وحشت احترام بگذارم، اما امان از ثانیه ای که مجید مجیدی به تو بگوید "بیا در لباس حلیمه رسول الله”… طبیعی ست که جانم مزین به دلهره ای می شود پر از دل آشوبگی و عشق، پر از فریاد در سکوت، پر از هجوم سوالهای محال.

آیا من تنها در جهانی پرشکوه و ناامید، امید این را در دل داشته باشم که استحقاق پوشیدن قبای حلیمه را دارم؟ همان حلیمه ای که پیامبر در روزگار رسالتش ردای خود را برایش پهن میکند تا دایه کودکیاش بر آن جلوس کند؟ ترسیدم، اما صدایی در دلم تکرار می شد که شاید حلیمه، آرزوی من در سینماست، آرزوی من در این دنیاست. ترسیدم، اما با خود گفتم شاید بی قراریِ تنم با حلیمه قرار پیدا کند و شاید حلیمه، پایان سرگشتگیهای بی امان من باشد. پس به درگاه خداوندِ حلیمه تضرع کردم و از او خواستم به من ایمانی دهد مملو از دلدادگی، شوریدگی و عشق برای برخاستن به سوی نور… و خدا در این مهم یاورم شد.

تمام عشق و ریاضت من و کاروان همکارانم در این اثر، اندوخته ای است گرانبها در صندوقچه قلب هایمان. خداوند را شاکرم که در این ضیافت نور، من هم دعوت شدم، چه روزها و شب ها را گذراندیم در این قاب ناب الهی. پوشیدن ردای این بانوی اسلام را بر تنم و نقش آفرینی آن عزیز بزرگوار را موهبتی میدانم بی حد و حصر. به امید تابش نور الهی بر سینمای پردرخشش راهیان راهش و بینندگان ناظر بر این پرده نقره ای. باشد که در چشم تماشاگران نیز امانتدار شایسته ای برای لباس حلیمه باشم.
اخبارفرهنگی - باشگاه خبرنگاران