فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

زندگی شخصی مستر بین + تصاویری از منزل شخصی‌اش



زندگی شخصی مستر بین + تصاویری از منزل شخصی‌اش

روان آتكینسون معروف به مستربین كمدین معروفی كه سال‌هاست خنده را بر لبان مردم دنیا می‌نشاند، در 6 ژانویه 1955 در نیوكاسل انگلیس در منطقه تینه متولد شد.

 

به گزارش باشگاه خبرنگاران، روان آتكینسون معروف به مستربین كمدین معروفی كه سال‌هاست خنده را بر لبان مردم دنیا می‌نشاند، در 6 ژانویه 1955 در نیوكاسل انگلیس در منطقه تینه متولد شد.

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

نام كامل: ROWAN SEBASTIAN ATKINSON

تاریخ تولد: 6 ژانویه 1955.

محل تولد: نیوكاسل انگلیس.

شغل: بازیگر، كمدین، نویسنده.

تحصیلات: مهندسی الكترونیك از دانشگاه نیوكاسل و آكسفورد.

علت شهرت: MR..BEAN

قد: 183 سانتی متر.

پدر: ERIC ATKINSO

شغل: كشاورز

مادر: ELLA MAY ATKINSON

برادرها: RYBERT-RODNEY.

همسر: SUENTRA SASTRY--

شغل: آرایشگر و گریمور

ازدواج:1990.

پسر: BENJAMIN

دختر: LILY

جوایز دریافتی:

BRIT ACADEMY AWARDS

 

OLIVIER THEATRE AWARDS

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

* وی در دوران دبستان با تونی بلر هم كلاسی بوده است.

* وی از سال 1979 فعالیت هنری خود را آغاز كرد.

* وی از كودكی دچار لكنت زبان می‌باشد. وی قادر به تلفظ صحیح حرف B نمی باشد.

* وی صاحب چندین اتوموبیل ریسر و اسپورت می‌باشد. تفریح و سرگرمی وی مسابقات اتومبیل رانی سرعت می‌باشد. وی در این زمینه مهارت زیادی نیز داراست..

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

روان آتكینسون معروف به مستربین كمدین معروفی كه سال‌هاست خنده را بر لبان مردم دنیا می‌نشاند، در 6 ژانویه 1955 در نیوكاسل انگلیس در منطقه تینه متولد شد. پدرش اریك آتكینسون و مادرش الامی‌ نام داشت. او دو برادر بزرگ‌تر به نام‌های روبرت و رودنی دارد. پدرش یك مزرعه‌دار ساده بود. روان بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در دانشگاه نیوكاسل در رشته مهندسی برق مشغول به تحصیل شد. مدتی بعد دانشگاهش را به آكسفورد منتقل كرد و تحصیلاتش را در همان رشته در دانشگاه آكسفورد به پایان رساند.

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

او از نوجوانی به بازی در نقش‌های كمدی علاقه فراوانی داشت و در این زمینه از استعداد خاصی برخوردار بود. روان در دانشگاه آكسفورد با فیلمنامه‌نویس طنز معروف ریچارد كورتس آشنا شد و فعالیت‌هایش را در زمینه بازیگری كمدی زیرنظر این فیلمنامه‌نویس آغاز كرد. او در چند نمایش كوتاه طنز كه در سالن آمفی تئاتر دانشگاه اجرا شد ایفای نقش كرد و بسیار مورد توجه تماشاچیان قرار گرفت. روان كار حرفه‌ای خود را در این زمینه در سن 23 سالگی و در سال 1978 با ایفای نقش در یك نمایش كمدی با نام oclock news شروع كرد.

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

این نمایش یك تقلید خبر طنزآمیز بود كه از شبكه BBC انگلیس پخش می‌شد. این نمایش كمدی كه پخش آن مدت چهار سال ادامه داشت موفقیت چشمگیری به دست آورد و در این مدت چهار سال روان جوایز ملی و بین‌المللی فراوانی را از اتحادیه‌های مختلف از آن خود كرد. روان كه با بازی در این سریال محبوبیت خاصی در انگلیس پیدا كرده بود در سال 1980 به این ترتیب عنوان بازیگر سال BBC را از آن خود كرد و مورد تقدیر قرار گرفت.

 

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

روان در سال 1981 در یك نمایش تك نفره طنز در تئاتر وست اند لندن بازی كرد و بعد از اتمام یك فصل كامل بازی جایزه بازیگر كمدی سال اتحادیه تئاتر وست اند لندن را از آن خود كرد. او جوان‌ترین فردی بود كه تا آن زمان تئاتر تك نفره طنز بازی كرده بود. دومین نمایش تك نفره او در سال 1988 نه فقط در لندن بلكه در نیویورك، استرالیا، نیوزلند و خاورمیانه بسیار موفقیت‌آمیز بود و مورد استقبال قرار گرفت.او در سال 1983 با همكاری فیلمنامه‌نویس ریچارد كورتیس نمایش طنز Black Adder افعی سیاه را برای BBC ساخت كه این سریال نیز برنده جوایز فراوانی در سطح بین‌المللی شد و روان به واسطه بازی در نقش اول این سری نمایش‌ها برای دومین بار عنوان بهترین بازیگر سال BBC را از آن خود كرد. این سریال در چهار دوره متوالی پخش شد.

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

معروف‌ترین كار تلویزیونی بزرگ او در سال 1989 ساخته شد. این سریال كمدی صامت، مجموعه نمایش‌های مستربین بود كه برای شبكه‌های ITV و HBO توسط شركت تایگر اسپكت ساخته شد. در این مجموعه نمایش‌های طنز، روان نقش یك شهروند انگلیسی دست و پا چلفتی را بازی می‌كرد كه بدون كلام و بیشتر با شكلك‌های صورت و حركات خنده‌دار، خنده را بر لبان تماشاگران می‌نشاند. این سریال برنده جوایز بین‌المللی فراوانی از جمله رز طلایی مونترایكس شد و در سال 1995 نیز عنوان بهترین نمایش كمدی را از آن خود كرد.

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

این سریال از شروع ساختش بسیار مورد توجه كشورهای مختلف دنیا قرار گرفت و در بیش از دویست كشور مهم دنیا فروخته شد و از آن به بعد روان به عنوان مستربین در سطح بین‌الملل معروف شد. این مجموعه نمایش‌ها از لحاظ اقتصادی برای تلویزیون انگلیس پرفروش‌ترین سریال دهه نود به شمار می‌رفت. این مجموعه از سال 1989 تا 1995 در تلویزیون بریتانیا ساخته و پخش می‌شد. در سال 1997روان یك فیلم سینمایی را نیز با این نقش بازی كرد كه بین، نمایش واقعه ناگوار نام داشت و در سطح جهان موفقیت‌های فراوانی را از آن خود كرد...

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

روان آتكینسون نه تنها یك بازیگر بلكه یك نویسنده، تهیه‌كننده و دوبلر معروف فیلم‌های كمدی در اروپا به شمار می‌رود وی می‌گوید: یك فیلم كمدی خوب علاوه بر بازی خوب یك كمدین نیاز به یك موسیقی زیبا، یك كارگردانی خوب و یك فیلمنامه زیبا دارد.

او در مورد مجموعه مستربین می‌گوید: من هرگز دوست ندارم از مستربین كه با آن در سطح دنیا شناخته شده‌ام جدا شوم. من از بازی در این نقش لذت فراوانی می‌برم. روان علاوه بر این مجموعه‌های تلویزیونی، فیلم‌های سینمایی بسیار موفقی را هم در كارنامه هنری خود دارد.

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

روان در سال 2006 ساخت دومین مجموعه مستربین را آغاز كرده است كه در 29 مارس 2007 به سینماها آمد. این مجموعه تعطیلات مستربین نام دارد.

 

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

روان در فوریه 1990 با سانترا سایستی ازدواج كرد كه حاصل این ازدواج دو فرزند به نام‌های بنیامین و لیلی می‌باشد. قابل ذكر است كه مستربین عاشق ماشین‌های سریع‌السیر از جمله استون مارتین است. وی در خصوص ماشین‌های تندرو مقالاتی را در مجلات ماشین منتشر كرده است./باشگاه خبرنگاران

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

مستر بین و همسرش سانتراسایستی

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

بنیامین اتكینسون , پسر مستر بین

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 

لیلی آتكینسون , دختر مستر بین

 

مستربین,عکس مستربین,منزل شخصی مستربین,عکسهای خانه مستر بین,دختر مستربین,بیوگرافی مستربین

 



ویدیو مرتبط :
ثبت تصاویری زیبا از زندگی شخصی امام توسط عروس ایشان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سرک در زندگی کاری و شخصی رضا عطاران!!




رضا عطاران


و این هم آقای پنج میلیاردی

در میان این تعداد سوپراستار و بازیگر و هنرور پرافاده، رضا عطاران، از آن‌جا بی‌همتاست که چیزی نیست غیر از آنی که انتظار داریم. او بعد از موفقیت خیره‌کننده فیلم آخرش، هنوز همان آقای جبلی است. همان رضا عطاران که سال‌ها پیش بود.


از تلخی‌ها دوری می‌کنم
زنـدگـی به سبک خیام


رمز و راز زندگی بازیگر رکوردشکن سال چیست؟


آقای جبلی روبه‌روی ما نشسته بود. بدون آن موهای افشان و آن عینک غلط‌‌انداز. آقای جبلی، همان معلم بی‌دست‌و‌پا و تو‌دل بروی دبیرستان دختران المپیادی. این، بعدازظهر جمعه‌ای بود که گفت‌وگو با رضا عطاران دلپذیرترش کرد. وقتی که کارتان روزنامه‌نگاری در حوزه سینما و تلویزیون باشد، این بعدازظهر را از یاد نخواهید برد. در میان این تعداد سوپراستار و بازیگر و هنرور پرافاده، رضا عطاران، از آن‌جا بی‌همتاست که چیزی نیست غیر از آنی که انتظار داریم. او بعد از موفقیت خیره‌کننده فیلم آخرش، هنوز همان آقای جبلی است. همان رضا عطاران که سال‌ها پیش بود. در این گفت‌وگو از سادگی‌اش، از بی‌خیالی‌اش و حسی که هی به ما می‌گفت او سرکارمان گذاشته، لذت بردیم. از تک‌جمله‌هایش و خنده‌هایی که درست مثل خنده‌های آقای جبلی بود. خنده‌هایی که گرچه در خود فیلم به آن نمی‌خندیدند، اما ایرانی‌ها را روده‌بُر کرده است. اگر می‌خواهید بدانید چرا همه رضا عطاران را دوست دارند، بد نیست که این گفت‌وگو را هم بخوانید. گفت‌وگو درباره مردی که هرگز نمی‌تواند گریه کند.


بازیگران طنز، جدی گرفته نمی‌شوند


این‌که وقتی مردم ما را می‌بینند به فکر خنده و شادی می‌افتند، خیلی بد نیست، اما این مساله به مرور باعث این شده که بازیگران طنز در ایران خیلی حال‌شان خوب نباشد. اصولا یک بازیگر دوست دارد در ژانرهای متنوع نقش‌آفرینی کند، اما در ایران خیلی سریع در یک کلیشه تثبیت می‌شود.همین مساله باعث شده خیلی از بازیگران طنز که هیچ‌وقت جدی گرفته نشدند، سرخورده شده و اتفاق‌های خوبی برایشان نیفتد. در خیلی از جاها که برایشان مهم است، تحویل گرفته نمی‌شوند؛ مثلا در جشنواره‌ها. البته خوشبختانه همه‌جا ما را دعوت می‌کنند، اما وقتی پای جایزه دادن وسط می‌آید، خبری نیست. خود خانم آسایش که امسال به دلیل نقش‌آفرینی در یک نقش طنز جایزه گرفت، در اصل بازیگر جدی است و به عقیده من اگر یک بازیگر کمدی بود، این جایزه را به او نمی‌دادند. این‌طور می‌شود که بازیگران طنز به مرور به ورطه بازی در فیلم‌هایی که خیلی جالب نیست و خودشان هم خیلی دوست ندارند، می‌افتند. خود من هم فیلم‌هایی بازی کرده‌ام که جالب نبوده.


من و مدیری در هملت


در کارهای نمایشی که انجام می‌دادیم، در عین حال که همه‌چیز جدی بود، خودم احساس می‌کردم که تماشاچی با ناخودآگاه من که به طنز می‌زد، بیشتر همراه است. مثلا دو نمایش کار کردم با دکتر قطب‌الدین صادقی. نمایش‌های هملت و سیمرغ. من و آقای حسن خلیلی‌فر نقش دوستان هملت را داشتیم. یادم هست با وجود این‌که نقش جدی بود، تماشاچی می‌خندید. در سیمرغ هم من یکی از 30 مرغ بودم که باز هم همین اتفاق می‌افتاد. در نمایش هملت مهران مدیری هم نقش لاهرتیس برادر اوفیلیا را بازی می‌کرد. با هم همانجا آشنا شدیم. دو، سه سال بعد از این، هسته اولیه گروه ساعت خوش در نوروز 72 شکل گرفت که شامل مرحوم داوود اسدی، ارژنگ امیرفضلی و مهران مدیری بود که بعد قرار شد ساعت خوش را با بازیگران بیشتری کار کنند. در مرحله اول از 70 نفر تست گرفتند که من در آن حاضر نبودم، اما مدیری بعدا یادش آمده بود و با من تماس گرفت و من هم به گروه ملحق شدم. سعید آقاخانی هم از بچه‌هایی بود که در هملت کار کرد. یوسف صیادی هم در سیمرغ حضور داشت و از همین طریق ساعت‌خوشی شد.


تقدیر بی‌تقصیر نیست


مراقبت یکی از مهم‌ترین نکات برای موفقیت است، اما من خیلی‌ها را می‌شناسم که بیشتر مراقبت می‌کنند، کتاب‌های بیشتری می‌خوانند و... ولی اتفاقات خوبی برایشان نمی‌افتد. علت این موضوع را نمی‌دانم. اما برای بعضی‌ها اتفاقات خوبی می‌افتد و برای بعضی‌ها هم نه. مثلا خود من داشتم زندگی‌ام را می‌کردم که یکهو ساعت خوش پیش آمد و ما رفتیم جلو.


مطالعه را دوست ندارم


زشت است بگویم، اما من مطالعه را اصلا دوست ندارم، همان‌طور که دوست ندارم کسی هنر را به من آموزش بدهد. من در این مورد تجربه کردن را ترجیح می‌دهم. البته علت این‌که مطالعه نمی‌کنم، این است که قبلا تاثیر کتاب‌ها را روی خودم دیده‌ام، مثل وقتی که سری کامل کتاب‌های کامو را خواندم. من زود تحت تاثیر قرار می‌گیرم و بنابراین از خواندن اجتناب می‌کنم. راه‌حل من نوشتن درباره چیزی است که باید درباره‌اش بخوانم. البته من دارم از همه یاد می‌گیرم، اما درس گرفتن را دوست ندارم. دانشگاه را هم به همین دلیل رها کردم.

 

من و همسر بازیگرم


دغدغه‌های امروز من شبیه به آدمی است که زن دارد، 16 سال است ازدواج کرده و کارگردان است. مهم‌ترین چیز هم در زندگی‌ام، کار است.


همسر من در اوایل زندگی مشترک تئاتر کار می‌کرد، اما یواش‌یواش بی‌خیال شد. البته الان گهگاه بازی می‌کند.


مثلا در فیلم صندلی خالی بازی کرد و نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر شد. کارش خیلی خوب است اما ظاهرا خیلی علاقه ندارد.


البته نگاه او جدی است و از دست من حرص و جوش می‌خورد.

 

 

رضا عطاران

 

 

 


مدیری ظاهرا با زندگی حال نمی‌کند


بزرگ‌ترین ویژگی مهران مدیری به عقیده من هوش سرشاری است که دارد و توانایی جمع کردن آدم‌هایی که البته آنها جنم خوبی در بازیگری طنز دارند و امتحان‌شان را پس داده‌اند. او سال‌های سال در اوج بوده و مردم دوستش دارند و این چیز کمی نیست. البته او ظاهرا خیلی با زندگی حال نمی‌کند. من چون خیلی رفت و آمدی با مدیری ندارم، در این مورد نمی‌توانم اظهارنظر کنم.


نه مظلومم، نه غمناک


من اصلا بلد نیستم جوک تعریف کنم. یعنی وقتی یک جوک خوب را برای بقیه بازگو می‌کنم، کلا طوری تعریفش می‌کنم که حتی یک نفر هم نمی‌خندد. این یکی از خصوصیات من است. اما فکر می‌کنم چهره‌ام به من کمک کرده تا کمی به عنوان یک بازیگر طنز، جا بیفتم. ضمن این‌که علاقه زیادی هم دارم. البته چهره‌ام یک‌ کمی مظلوم است و این چیزی است که من از آن حسابی سوءاستفاده کرده‌ام. به‌خصوص در دوران دبیرستان که همه فکر می‌کردند بچه درس‌خوانی هستم. مرا می‌گذاشتند مبصر در حالی که من رهبر شلوغی‌ها و شیطنت‌ها بودم. البته وقتی که مدیر و ناظم می‌آمدند، دوباره من همان آدم مظلومه می‌شدم و اگر با کسی هم مشکل داشتم، کارش ساخته بود!


پدرم به هنر علاقه‌ای ندارد


17 سال پیش که ساعت‌خوش را بازی کردم، 27 سالم بود. آن موقع در اکثر مصاحبه‌ها راجع به کودکی، خانواده و... حرف می‌زدم و آخرش کار به جایی رسیده بود که همه می‌دانستند که من قورمه‌سبزی دوست دارم. اما برای این‌که شما هم بدانید، ما یک خانواده 6 نفره بودیم. چهار برادر و خواهر. این خانواده ربطی به هنر نداشت، اما از سال 58 و 59 کار هنر را شروع کردم، در حالی‌که سنی هم نداشتم.


در کوچه بچه‌ها را جمع می‌کردم و نمایش اجرا می‌کردم. همیشه هم اجراها مربوط به زمانی بود که پدرم نبود. او موافق کار من نیست. پدر من کارمند دفتر ترمینال اتوبوسرانی بود و هنوز هم علاقه‌ای به کار من ندارد. یک بار پدرم وسط یک اجرای خانگی سر رسید و همه میهمانان را ریخت بیرون!


روی بچه‌نداری توافق داریم!


من و همسرم بچه‌های مردم را دوست داریم، اما تصمیمی برای پدر و مادر شدن نگرفته‌ایم


مردم با اسم کوچک صدایم می‌کنند


من ماشین ندارم و رانندگی نمی‌کنم و همین باعث می‌شود که خیلی بیشتر با مردم باشم و از حرف‌های آنها استفاده کنم. نمی‌دانم دلیلش چیست، اما مردم به راحتی درباره مشکلات‌شان با من صحبت می‌کنند. حتی مرا با اسم کوچک -رضا- صدا می‌کنند. مردم به من اطمینان می‌کنند، اما اشتباه‌شان همین‌جاست! (خنده)

 

هیچ‌وقت از پا نمی‌افتم


بازیگری تنها راهی است که می‌توانم از آن راحت زندگی کنم و بهترین راهی است که می‌توانم به زندگی زیاد فکر نکنم. بنابراین اگر یکی، دو کار نه‌چندان خوب در بین کارهایم اتفاق افتاد، نباید همه‌چیز را کنار بگذارم و افسرده بشوم. باید به دنبال راه فرار باشم و آن را جبران کنم. در این مورد نمی‌توانم زیاد توضیح بدهم، چون احتیاج به صراحتی دارد که الان همراهم نیست.

 

بازیگری، 15 سال است و بعد...


پول را دوست دارم؟ بله. البته الان دیگر نه. خیلی از کارهایی را که دوست داشتم انجام داده‌ام و حالا در نقطه صفرم. به نظر من درباره ثروت بازیگرها یا کارگردان‌ها قضاوت درستی نمی‌شود. چون کار ما مقطعی است. مثلا خود من امسال فقط در کار خودم بازی کردم، چون اولین فیلمم هم بوده، قرارداد خیلی خوبی نبستم. فرض کنید من تا آخر سال دو کار دیگر هم بکنم. فرض کنید این موفقیت‌ها تا پنج سال دیگر هم ادامه داشته باشد، خب، بعد از این چه می‌شود؟ خیلی از بازیگرانی که سه دهه پیش بیشترین دستمزد را می‌گرفته‌اند، بروید ببینید شرایط زندگی‌شان چطور است. بازیگری یک مقطع 10 تا 15 ساله دارد. هرکسی را ببینید که مسن است و قبلا شرایط خوبی داشته، الان این وضعیت را ندارد.


من باور نمی‌کنم که بازیگری برای حضور در یک سریال، ماهی 50 میلیون تومان دستمزد می‌گیرد. همیشه این ارقام غیرموثق است و بالا و پایین گفته می شود. البته هرچه‌قدر هم که این دستمزد بالا باشد، باز هم قرار است از این پول در طول عمر استفاده شود که با توجه به این‌که بازیگرها عموما دوراندیشی اقتصادی ندارند، بعد از پنج، شش سال این پول تمام می‌شود.

 

 

رضا عطاران

 

 

 


کار دوم


نه‌تنها من که همه بچه‌ها دنبال این هستند که کنار این کار، یک کار دومی انجام بدهند. وقتی دور هم جمع می‌شویم، از هم سوال می‌کنیم چه شد آن کار؟ آن رستورانی که قرار بود بزنی، به کجا رسید؟ ولی هیچ‌وقت این حرف‌ها به جایی نمی‌رسد. خود من تنبلی مفرطی دارم و فکر اقتصادی خوب هم ندارم. خیلی‌ها زدند به یک کاری و آن چیزی را هم که داشتند، از دست دادند. در کل شرایط خیلی جالب نیست. حتی اگر خبر سراسری اعلام کند فلانی 100 میلیون و دیگری 50 میلیون گرفته، اما آن بازیگر 100 میلیونی بنده خدا چهار سال است کار نکرده و از همه ما بدبخت‌تر است!

 

عکس من در عکاسی


آن عکاسی‌ای که عکس مرا به عنوان تابلو استفاده می‌کند، یک دوست است که بده‌بستان مالی خاصی بین‌مان برقرار نیست.

 

بازی من به کارهای مدیری نمی‌خورد


بزرگ‌ترین ویژگی ساعت‌خوش تنوع نقش‌هایش بود. مثلا نادر سلیمانی، نصرالله رادش، ارژنگ امیرفضلی، من، رامین ناصرنصیر، رضا شفیعی‌جم، خود مهران مدیری، حمید لولایی و... هرکدام یک‌جور بودند و یک‌جور بازی می‌کردیم. مثلا ارژنگ نقش‌های فانتزی را دوست داشت و داوود اسدی خدابیامرز، طنزهای جدی را بازی می‌کرد که معنای فلسفی داشت. من و سعید آقاخانی کار رئال دوست داشتیم که همین حالا هم همان سلیقه را داریم. علت این‌که من بعدا با مهران مدیری کاری انجام ندادم، همین است. چون با وجودی که دوست داشتم، اما کاراکتر بازی‌ام به نقش‌های او نمی‌خورد و به من نمی‌چسبد. من واقعا دوست داشته‌ام که با مدیری کار کنم، اما نشده. از خدایم است که مدیری در یکی از کارهای من بازی کند، اما از نقش‌هایی که رد می‌کند، مطمئن می‌شوم که حتما با من کار نخواهد کرد.

 

اولین برخورد با رامبد


اولین تجربه کارگردانی من «سیب خنده» بود که برای گروه کودک شبکه اول انجام دادم. رامبد جوان در همان زمان داشت کار «خانواده سبز» را با همان دفتر با مرحوم شکیبایی و بقیه انجام می‌داد. ما در آن سال‌ها با هم آشنا شدیم و سال بعد هم در «سرزمین سبز» با هم کار کردیم. رامبد آدم خوب، درست و البته رکی است. در این خصوصیت اخیر، من کاملا برخلاف او هستم.


من خودم را بازی می‌کنم


به نظر من بزرگ‌ترین بخش کار هر کارگردان، انتخاب بازیگر است و اگر انتخاب بازیگر درست باشد، 70 درصد کار حل شده است. من خیلی در پیش‌تولید کار به این موضوع دقت می‌کنم. این‌که سوال می‌کنید چرا من نقش آدم‌های آسمان جُل را بازی می‌کنم، به این دلیل است که شما باور نخواهید کرد که من یک آدم پولدار هستم. این را قبلا امتحان کرده‌ام. در فیلم کلاهی برای باران، قرار بود نقش آدم پولداری را بازی کنم که به دزدی علاقه داشت، اما در نهایت باز اتفاق دیگری افتاد و اتفاقا راه درست را رفتیم. حالا هر بازیگری وقتی در نقش فرو می‌رود، بهتر است نقش را از وجودش بگیرد. من فکر می‌کنم این سربه‌هوایی، جدی نگرفتن کارها و شوخی کردن با همه چیزهای اطراف در من هست و از آن استفاده می‌کنم. من به خودم آموزش داده‌ام که این‌طور باشم تا اتفاقات جدی دنیا رویم تاثیر نگذارد.


وقتی متن ورود آقایان ممنوع را خواندم...


اولین بار که فیلمنامه ورود آقایان ممنوع را خواندم، سه سال پیش بود. این فیلم قرار بود در دفتر آقای منوچهر محمدی توسط خانم مرضیه برومند ساخته شود و من هم همین نقش آقای جبلی را داشتم. همان وقت من فکر می‌کردم برای این متن یک اتفاقی می‌افتد. آن زمان نشد ولی سری بعد که رامبد جوان کارگردان شد، دیدم شرایط همان‌طور خوب است و متن هم بهتر شده. پیشنهاد خوبی بود، قبول کردم و واقعا راضی‌ام. برای خود من موفقیت فیلم بیشتر از حد انتظار بود.

 

دستمزد من نصف مبلغ اعلام شده است

مبلغی که در تلویزیون به عنوان دستمزد بازیگران اعلام شد، برای من خیلی خوب بود؛ چون دستمزدم را بالا برد! البته دستمزد من در حد نصف چیزی بود که اعلام شده بود. همان‌طور که می‌دانید دستمزدها مبنای خاصی ندارد و بالا و پایین می‌شود. یک موقع هست که دوست داری با یک کارگردان کار کنی و نصف قیمت می‌گیری و برعکس. یک موقع فقط برای پول کار می‌کنی. بازیگر نقش مقابل و شرایط مختلف در این زمینه موثر است.


منبع: bartarinha.ir