فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

روایتی مصور از الکی رئیس‌جمهور شدن


سال‌هاست در آمریکا بر سر انتخابات ریاست جمهوری جدال بر سر پیروز شدن یکی از 2 قطب جمهوریخواه و دموکرات است و هیچ نماینده مستقلی نمی‌تواند در انتخابات آمریکا پیروز شود.

روزنامه وطن امروز: سال‌هاست در آمریکا بر سر انتخابات ریاست جمهوری جدال بر سر پیروز شدن یکی از 2 قطب جمهوریخواه و دموکرات است و هیچ نماینده مستقلی نمی‌تواند در انتخابات آمریکا پیروز شود.

تام دابز (رابین ویلیامز) صدای مردم دلزده از کلیشه مرسوم انتخابات در ایالات متحده، کمدین و مجری برنامه‌های تلویزیونی است. اجراهای استندآپ کمدی (1) دابز همواره در حال نیش زدن به سیاستمدارهاست تا اینکه با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری یکی از تماشاگران در برنامه تام دابز، از او می‌پرسد آیا نمی‌خواهد با این محبوبیت و نقد سیاسی روشنفکرانه متفکرانه پای در عرصه سیاست گذارد؟



 ناگهان در همان ابتدا و بدون هیچ مقدمه‌ای از دل یک برنامه استندآپ کمدی چرخ‌های محرک کمدی هجوآمیز بری لوینسن به گردش در می‌آید و دابز به این فکر می‌افتد که نامزد احراز پست موردنظر شود. او با کمک اطرافیانش و مدیر برنامه‌هایش (کریستوفر واکن) و مجموعه هوادارانش در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان نامزد مستقل شرکت می‌کند و در نهایت تعجب موفق می‌شود. بله... او به کرسی ریاست جمهوری ایالات متحده می‌رسد، عجب موضوع عجیبی.

مصداق عینی این موضوع این است که ناگهان از میان بازیگرانی همچون جواد رضویان، مهران غفوریان، علی صادقی یا به صورت مصداقی‌تر حمید ماهی‌صفت به مقام ریاست جمهوری برسد. الینور گرین (لورا لینی ) کارمند شرکت نرم‌افزاری دلاکروی که نرم‌افزار انتخاباتی را طراحی کرده است بعد از انتخابات به دابز نزدیک می‌شود تا او را از حقیقت مطلع کند اما دابز عاشق الینور می‌شود و گفتن حقیقت به تعویق می‌افتد.

 دابز که رئیس‌جمهور ایالات متحده شده است یک بی‌سرو پای تمام عیار و متشخص است. تصور کنید بامزه‌ترین فرد یک ممکلت بالاترین مقام سیاسی ایالات متحده را از آن خود کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چند لحظه چشمان خود را ببندید و به جای باراک اوباما، جیم‌کری دلقک فیلم کارآگاه حیوانات را به جای رئیس‌جمهور آمریکا تصور کنید. دابز یک تنه با لحن غیرمتعارف کمدی نامزدهای ریاست جمهوری دموکرات و جمهوریخواه را به چالش می‌کشد.

از نگاه دابز مناظره‌های تلویزیونی پر از تزویر، دروغ و ریاکاری است و مشاورانش به او مشاوره می‌دهند که از گفتن هر گونه حرف جدی پرهیز کند. او در مناظره با نامزد جمهوریخواهان و دموکرات‌ها استندآپ کمدی اجرا می‌کند و لحن سبک و مسخره‌اش را حفظ می‌کند تا باور همگان را تحت تاثیر قرار دهد.



او تظاهر به خانواده دوستی از سوی نامزد 2 حزب را هجو می‌کند و پاسخی که می‌دهد جذاب‌تر است و به نوعی یادآور شعارهای در وصف خانواده دوستی کلینتون است که نهایتا به ماجرای روابط نامشروعش با مونیکا لوینسکی منجر شد.

 کافی است کمی تاریخ را مرور کنید، رئیس کمپین انتخاباتی سناتور مک کین (سارا پیلین) در انتخابات سال 2008 دائما حرف از احیای نظام خانواده می‌زند اما دخترش به صورت نامشروع از دوست پسرش باردار شد. و این اشاره‌های نامحسوس مخاطب را به این نتیجه می‌رساند که اغلب نامزدهای
ریاست جمهوری قبل از به قدرت رسیدن شامورتی بازی‌های عجیب و غریبی در می‌آورند و دائما شعار می‌دهند، شعارهایی که در مناظره با رقبایشان درباره اقتصاد، امنیت فردی و اجتماعی و دیپلماسی خارجی وعده‌هایی توخالی است.

 نامزدهای ریاست جمهوری بیشتر از آنکه به مردم متعهد باشند به قوانین حزبی و همپیمانان خود متعهدترند. در زمانه‌ای که سیاست‌های مضحک برخی سیاستمداران در ایالات متحده لبریز از وعده‌های توخالی انتخاباتی است مردم دچار فلاکت و بدبختی ریشه‌داری شده‌اند. حالا بهتر نیست که اجرای این سیاست‌های مضحک توسط کمدینی مضحک‌تر در مقام رئیس‌جمهور صورت پذیرد؟ واقعا سوژه بسیار خوبی است که در فضای کاملا سوررئال روایت تعریف می‌شود و دابز یکه و تنها در این فیلم سیاست‌های کلان احزاب مدعی را نابود می‌کند.

 واقعا در هر کشوری که مدعی دموکراسی است فضای سیاسی همواره دوقطبی است و قطب سومی نیست که تنها تلاشش محقق کردن وعده‌های قبل از انتخابات باشد. یکی از دلایلی که انتخابات در کشورهای صاحب دموکراسی دچار ریزش می‌شود ریشه در وعده‌های انتخاباتی دارد و محقق نشدن وعده‌ها سبب پایین آمدن آرای مردم در دور‌های آینده می‌شود.



دابز حداقل به مخاطبانش وعده نمی‌دهد و با خودش صادق است و زمانی‌که می‌فهمد او اشتباها به مقام ریاست‌جمهوری رسیده است از این سمت دست می‌کشد و حقیقت را با مردم درمیان می‌گذارد اما کدام سیاستمدار غربی را می‌شناسید که عطش قدرت نداشته باشد و به محض فهمیدن حقیقت با مردم صادقانه صحبت و کرسی قدرت را واگذار کند؟ اینجاست که فیلم مرد سال اثبات می‌کند گاهی یک کمدین تلویزیونی که در گفتار عامیانه دلقک خطابش می‌کنیم در صادق بودن با مردم از سیاست‌مداران و سیاست‌پیشه‌گان پیشی می‌گیرد.

 مرد سال یکی از بهترین هجویه‌های سیاسی بری لوینسن است که آثار موفقی را تجربه کرده است. هجویه دمی که سگ را جنباند (سگ را بجنبان نام رایج در ایران) به همراه مرد سال 2 تجربه بسیار موفق سیاسی این فیلمساز به شمار می‌رود و نکته مهم در هر 2 فیلم این است که فیلمساز زیاد با سوژه‌اش بازی نمی‌کند و از مقدمه‌چینی‌های خسته‌کننده و ملال‌آور پرهیز می‌کند و مخاطب زمانی که این 2 کمدی هجو‌آمیز را می‌بیند بدون هیچ فرصتی وارد جهان فیلم می‌شود و روایت بدون واسطه‌ای را درک می‌کند.

فیلم مخلوط کردن کمدی و هیجان را با یک نجات معمول لحنی ادا می‌کند. فیلمی که به دلیل کیفیت مطلوب موضوع بسیار شوخ‌طبع و زیرکانه ساخته شده و با برآورده کردن انتظارات مخاطب از یک کمدی هجو‌آمیز با گردشی دراماتیک روایت عاشقانه‌ای را پدید می‌آورد که روایت فرعی فیلم است اما به موضوع و مفهوم اصلی فیلم بدل می‌شود.

 در فیلم مرد سال سینما و سیاست بار دیگر تلاقی معناداری را رقم می‌زنند، البته این تلاقی در گذشته به صورت دیگری اتفاق افتاده بود و سیاست با سینما تلاقی پیدا کرد و رونالد ریگان 8 سالی کاخ سفید را غصب کرد.دیدن این فیلم داغ ال‌گور و انتخابات سال پر از ریاکاری سال 2000 را یادآوری می‌کند.





بیچاره ال‌گور چه زجری کشید و در مقابل بوش چه رندانه و متقلبانه این بازی سیاسی را از آن خود کرد البته ال‌گور به جای شوریدن نتایج انتخابات را پذیرفت و به جای آن به فعالیت در زمینه محیط‌زیست و حقوق‌بشر روی آورد.

 اما غیر از فیلمنامه غیر‌متعارف و کارگردانی چیره‌دستانه، بار این فیلم را رابین ویلیامز بازیگر بر دوش می‌کشد، نقشی که نیمی از آن جدی و نیم دیگرش کمدی است و تغییر پاساژ‌های بازیش را فوق‌العاده انجام می‌دهد، او انتخاب مناسبی برای این نقش است و نقشی را که در این فیلم ایفا می‌کند چند پهلو و معنادار است، کمدینی که علاقه ندارد
هیچکس جز او حرف بزند اما خودش چیزی برای گفتن ندارد.

پی‌نوشت:

1- کمدی ایستاده یا کمدی استندآپ یا استند آپ کمدی نوعی از کمدی است که در آن اجرا‌کننده بدون وجود دیوار چهارم به‌صورت مستقیم با شنوندگان صحبت می‌کند.

این کمدی معمولا توسط یک نفر اجرا می‌شود و کمدین به‌طور معمول با یک میکروفن دستی برای تماشاگران صحبت می‌کند. در این نمایش کمدین با اجرای سریعی از


داستان‌گویی، لطیفه و جوک‌های یک خطی به انتقال مضامین می‌پردازد. از چهره‌های بنام استندآپ کمدی امروز ایران می‌توان به حمید ماهی صفت اشاره کرد.


ویدیو مرتبط :
شوت ترین رئیس جمهور دنیا(فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

روایتی تازه از توافق هسته ای که رئیس جمهور سابق جلوی آن را گرفت



اخبار,اخبار سیاست خارجی,توافق اتمی

لاریجانی قرار بود برای نهایی کردن توافق اتمی به نیویورک برود، اما احمدی نژاد مقابل او ایستاد

به دنبال گفتگوهای طرفین بر سر این بسته پیشنهادی، قرار شد که علی لاریجانی در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک حضور یابد و توافق با ایران، در جلسه ای با حضور وزرای امور خارجه سه قدرت اروپایی، چین، روسیه و آمریکا نهایی شود.


لاریجانی قرار بود برای نهایی کردن توافق اتمی به نیویورک برود، اما احمدی نژاد مقابل او ایستاد

بی بی سی نوشت: به فاصله سه سال از اشغال نظامی عراق از سوی آمریکا در آوریل ۲۰۰۳ (فروردین ۱۳۸۲) کار ایالات متحده در خاک همسایه غربی ایران به شدت گره خورد. در آن زمان، از سویی برنامه های واشنگتن برای اداره عراق بعد از صدام حسین شکست خورده بود و از سوی دیگر، تلفات نیروهای آمریکایی در درگیری های مسلحانه، مدام در حال افزایش بود.

 دولت جورج بوش، ایران را مسئول بخش مهمی از مشکلات نظامی و امنیتی خود در عراق می دانست و در واشنگتن، راه حل های مختلفی – از جمله اقدام نظامی – برای مهار نقش تهران مطرح شده بود. اما در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه وقت آمریکا، طرحی متفاوت را به رئیس جمهور ارائه کرد که مبنای آن، تلاش برای جلب همکاری موثر ایران برای کنترل اوضاع عراق در ازای مجموعه ای از امتیازات بود.

متعاقباً، خاویر سولانا مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا بسته پیشنهادی ایالات متحده را رسماً به علی لاریجانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران ارائه کرد. مطابق بسته پیشنهادی، اگر جمهوری اسلامی غنی سازی اورانیوم را متوقف و بر سر عراق همکاری می کرد، در عوض نیروگاه های پیشرفته آب سبک در اختیار تهران قرار می گرفت و سانتریفوژهای تحقیقاتی ایران فعال می ماند (آمریکا در زمان دولت اصلاحات حاضر به پذیرش فعالیت این سانتریفوژها نشده بود). آمریکا، همچنین با حرکت به سمت لغو تحریم هایی که تا آن زمان علیه ایران وضع شده بود، سیاست تغییر حکومت را کنار می گذاشت.

به دنبال گفتگوهای طرفین بر سر این بسته پیشنهادی، قرار شد که علی لاریجانی در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک حضور یابد و توافق با ایران، در جلسه ای با حضور وزرای امور خارجه سه قدرت اروپایی، چین، روسیه و آمریکا نهایی شود.

این بار، عامل غیر منتظره ای که بازی را بر هم زد، شخص محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت بود که علاقه ای به "دور زده شدن" خود توسط دبیر شورای عالی امنیت ملی نداشت. در نتیجه، سفر هماهنگ شده علی لاریجانی به نیویورک اساساً صورت نگرفت و به جای او، محمود احمدی نژاد بود که در مجمع عمومی سازمان ملل خبر ساز شد - و البته بعد از بازگشت به ایران هم، سعید جلیلی را جانشین لاریجانی کرد.

یک روز پیش از سخنرانی احمدی نژاد در مجمع عمومی، جورج بوش در سخنرانی خود گفت که آمریکا هیچ مخالفتی با پی گیری یک "برنامه واقعا صلح آمیز هسته ای" از سوی ایران ندارد و چشم انتظار روزی است که دو کشور بتوانند "دوستان خوب و شرکای نزدیکی" باشند. محمود احمدی نژاد اما در سخنان خود در مجمع عمومی، بعد از تاکید بر لزوم تغییر سازوکار اداره جهان، گفت که پرونده کشورش قرار است از شورای امنیت به آژانس بین المللی انرژی اتمی بازگردد و اساسا از نظر او موضوع هسته ای ایران خاتمه یافته تلقی می شود.

سخنان احمدی نژاد، ظاهرا باعث شگفتی شنوندگانش شد. چون شورای امنیت کمتر از دو ماه قبل اولین قطعنامه خود علیه برنامه اتمی ایران را صادر کرده بود، سه ماه بعد قرار بود قطعنامه دوم (شامل اولین سری تحریم های هسته ای) را صادر کند و مطلقا، هیچ نشانه ای وجود نداشت که از "بازگشتن پرنده ایران از شورای امنیت به آژانس" حکایت داشته باشد.

اخبار سیاست خارجی - انتخاب