فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
رمز و رازهای موفقیت کلاه قرمزی
این پرونده را تقدیم می کنیم به عروسک هایی که گرچه مثل قدیم سرحال نیستند ولی هنوز می فروشند؛ به کسانی که برای تماشای دار و دسته «کلاه قرمزی» دوباره توی صف ایستادند، لحظه ای شاد شدند، راضی نشدند ولی باز هم برایش تبلیغ کردد؛ چون هنوز به این عروسک ها امید دارند ...
این پرونده را – با همه عشق و علاقه مان و با همه نقدهای مهربانانه اش! – تقدیم می کنیم به عروسک هایی که گرچه مثل قدیم سرحال نیستند ولی هنوز می فروشند؛ به کسانی که برای تماشای دار و دسته «کلاه قرمزی» دوباره توی صف ایستادند، لحظه ای شاد شدند، راضی نشدند ولی باز هم برایش تبلیغ کردد؛ چون هنوز به این عروسک ها امید دارند ... ما در این پرونده می خواهیم سطرهای بالا را داشته باشیم؛ موفق بوده ایم یا نه؟
دنیای کودکانه
یکی از عوامل مهمی که باعث می شود دنیا کماکان جای قابل تحملی برای زندگی باشد، وجود همیشگی کودکان و نسل های جدید است. کسانی که در سینما و تلویزیون به کار کودک می پردازند، بهتر و بیشتر از بقیه قدر این موهبت را می دانند. کار کودک تاریخ مصرف ندارد؛ آن هم در زمانه ای که سینمای کودک در ایران در شرایط رکود قرار دارد و مورد بی مهری سرمایه گذاران است.
متولدین دهه های 60-50 شمسی که دوران کودکی شان مصادف بود با دوره درخشان سینمای کودک و پخش آثاری مانند دزد عروسک ها، کلاه قرمزی و پسرخاله، پاتال و آرزوهای کوچک، گربه آوازه خان، سفر جادویی و چند فیلم پرفروش و مهم دیگر، حالا دیگر اکثرشان تشکیل خانواده داده اند و دوست دارند فرزندانشان راهم در لذت از جادوی سینما سهیم کنند و خودشان پا به پای آنها لذت ببرند. در این میان کلاه قرمزی و رفقایش همچنان سرپا و سرحال، همواره نمونه استاندارد و شاخصی در حوزه فیلم های کودک بوده و هستند.
فانتزی
دنیای فانتزی حد و مرز ندارد؛ چه هنگامی که با کتاب و واژه ها پیوند بخورد، چه موقعی که در قالب تصویر نفوذ کند. فانتزی و خیال پردازی آدم را در هر سن و سالی با خودش به این گوشه و آن گوشه می برد و از شر دغدغه های روزمره موقتا خلاص می کند.
اصلا سینما و تصویر از همان ابتدا دستاویزی بود برای گشت و گذار بشر در دنیای خیالات و اوهام شیرین و کودکانه اش. ژرژملی یس – که در فیلم «هوگو»ی استاد اسکورسیزی هم مورد ستایش قرار گرفته – فانتزی را به عالم سینما آورد و این لذت جاودانه را به دنیا هدیه داد. دنیای عروسک ها هم یکی از بارزترین جلوه های فانتزی است. شخصیت های عروسکی قید و بندی ندارند، مرز بین واقعیت و خیال را آزادانه پشت سر می گذارند، به همه جا سرک می کشند و ما هم با آنها همگام می شویم. مثلا هیچ فکر کرده اید چرا بَبَعی اینقدر محبوب می شود؟ چون در عالم واقع هیچ گوسفندی به این فصاحت انگلیسی صحبت نمی کند! یا با شنیدن نام «جیگر» به خنده می افتیم، چون تناقض اغراق آمیز بین اسم این شخصیت و خر بودنش تنها در دنیای فانتزی امکانپذیر است.
نوستالژی
این روزها همه جا پای نوستالژی در میان است. خاطرات خوب و حسرت بار گذشته. در دنیایی با این همه اضطراب و نگرانی در مورد حال و آینده، پناه بردن به نوستالژی ها حکم داروی مسکنی را دارد با قدرت تسکین مقطعی اما موثر. هر جا کودکی مشغول تماشای کلاه قرمزی باشد، حداقل دو بزرگسال (یعنی والدینش) او را همراهی می کنند!
اگر کودکان در لحظه از برنامه های کلاه قرمزی لذت می برند ما و شما برای آغاز شدنش لحظه شماری می کنیم، در لحظه با دیدنش قهقهه می زنیم و تا مدت ها بعد در فضاهای حقیقی و مجازی در باب شیرین کاری های شخصیت های آن بحث و سخنوری می کنیم.
حرف زدن با لحن کلاه قرمزی هنوز یکی از محبوب ترین و رایج ترین های عرصه تقلید صداست. اپیزودهای مختلف این برنامه به کرات از اینترنت دانلود شده اند و ایرانیان خارج نشین برای دانلود قسمت های جدید بی تابی می کنند. نتیجه اینکه دهه پنجاه و شصتی ها هنوز پر و پا قرص ترین مشتریان این مخلوق دوست داشتنی و دوستانش هستند.
حرکت با زمان
حالا همه نکات ذکر شده را بگذارید کنار به روز بودن سازندگان کلاه قرمزی. مطمئن بودن طهماسب و جبلی از اقبال همیشگی مخاطبان باعث نشده تا این زوج توانا و بانمک در باد موفقیت های گذشته بخوابند. آنها مدام در حال رصد جامعه هستند.
هنجارها و ناهنجاری های موجود در جامعه همیشه در آثارشان بوده و به شیرین ترین شکل ممکن هجو شده است. آنها به کمک کلاه قرمزی تازه متولد شده، روزگاری به معضل مشکلات بیانی – کلامی کودکان آن زمان می پرداختند. بعدتر «گیگیلی» را وارد کار کردند تا افراط در استفاده از بازی های کامپیوتری را با زبان طنز هشدار دهند و امروز در جدیدترین کارشان بیش از همیشه به روز هستند.
در «کلاه قرمزی و بچه ننه» رفتار دسته ای از مادران جوان و بی مسوولیت را زیرکانه نقد می کنند؛ وارد دادگاه و زندان می شوند گریز ظریفی به کاهش نوع دوستی در جامعته می زنند و حتی تا مرز هجو بعضی اخبار هم پیش می روند. حرکت همگام با زمانه، برگ برنده دیگری است در دستان خالقان کلاه قرمزی.
توانایی سازندگان
رسیدیم به مهمترین عامل کامیابی این مجموعه. ایرج طهماسب و حمید جبلی به معنای واقعی کلمه «این کاره»اند. آنها در دوران درخشان و عصر طلایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بزرگ شده اند، آموزش دیده اند، تولید کرده اند و آموزش داده اند.
شناخت کودک و دنیای کودک تخصص شان است و از معدود هنرمندانی هستند که خوشبختانه این تخصص را مایه سرافکندگی نمی دانند. دنیای طناز کودکان را دوست دارند و آنقدر بزرگ و توانا هستند که نخواهند از طریق ورود به عرصه آثار جدی و تلخ، عرض اندام کنند.
طهماسب گاه چنان در قالب «آقای مجری» فرو می رود که از کودک پنج ساله تا مرد 40 ساله از او حساب می برند و در عین حال، با دیدن چهره مهربان و صدای آرامش بخش او کیف می کنند و با تماشای استیصال او در برابر شیطنت های مهمانانش از خنده ریسه می روند.
صدای جادویی و فوق العاده انعطاف پذیر جلبی هم که جای خود دارد. جبلی هنوز کودک است و بازیگوش. همچنان به مدد صدا و بداهه پردازی های بی نقصش با کلاه قرمزی و پسرخاله غوغا می کند؛ گاهی دلاک حمام می شود و گاهی پیرزن و شمایل کامل یک نابغه عرصه صداپیشگی را به نمایش می گذارد. نبوغ و توانایی تمام نشدنی آنها در پرداخت شخصیت های دوست داشتنی و باورپذیر هم وجهه دیگری از توانمندی های این دو عزیز است.
کار گروهی
یکی دیگر از برگ های برنده این زوج دوست داشتنی چیزی نیست جز انعطاف پذیری و نرمش در زمینه کار گروهی و اعتماد به دیگران، درست مثل همه بزرگان. می شد سال ها به دو شخصیت اصلی کلاه قرمزی و پسرخاله غریبش اتکا کرد و نسبتا موفق بود اما جبلی و طهماسب بنا بر روحیه کمال گرایانه شان در هر دوره ای شخصیت های جدیدی روکردند، آن هم از طریق اعتماد به گروه جوان و بسیار مستعد و خوش ذوقی از عروسک گردانان و صداپیشگان.
محبوبیت پسرعمه زا، ببعی، فامیل دور، جیگر و این مخلوق درخشان و خارق العاده اخیرشان «آقای همساده»، محصول کارخانه استعدادیابی طهماسب – جبلی واستفاده از جوانانی مانند محمدرضا هدایتی، محمد بحرانی، محمد لقمانی، بهادر مالکی، بنفشه صمدی، کاظم سیاحی و دیگر جوانان توانای این حیطه است.
در کنار اینها وفاداری، درک متقابل و اعتماد این دو رفیق قدیمی به یکدیگر و به یاران دیرینه ای مثل مرضیه محبوب، دنیا فنی زاده و محمدرضا علیقلی طی این سال ها عامل دیگری است برای موفقیت های مداوم آنها، آن هم در روزگاری که به ندرت می بینیم یک زوج هنری موفق بتوانند بیش از چند سال همدیگر را تحمل کنند.
زمانبندی مناسب
از زمان تولد کلاه قرمزی در اوایل دهه 70 تا به امروز، فقط سه فیلم سینمایی بلند با محوریت این شخصیت ساخته شده: «کلاه قرمزی و پسرخاله» در دهه هفتاد، «کلاه قرمزی و سرو ناز» در دهه 80 و نهایتا «کلاه قرمزی و بچه ننه» در دهه نود. این یعنی طمع نکردن سازندگان کلاه قرمزی. آنها اعتماد عمومی را هیچ گاه فدای کسب سود نمی کنند وهمیشه نگران «کلاه قرمزی زدگی» مخاطبان هستند.
هر دهه یک فیلم سینمایی و در فاصله بین این فیلم ها، پنج تا شش مجموعه تلویزیونی. می بینید زوج نویسنده – کارگردان ما چقدر باهوشند؟ نبض مخاطب کاملا در دستان آنهاست و تجربه طولانی در این حوزه باعث شده تا حد و مرز تحمل تماشاگر را بدانند.
این تیزهوشی در زمانبندی مناسب برای اکران سینمایی هم معلوم است. به استناد آمار ناقصی که وجود دارد، «کلاه قرمزی و پسرخاله» در کنار «عقاب ها»ی مرحوم خاچیکیان هنوز پرمخاطب ترین فیلم بعد از انقلاب است (طبعا به دلیل تورم، ازدیاد سالن های سینما و گسترده شدن تبلیغات، این جور مواقع فروش ریالی را در نظر نمی گیرند)، «کلاه قرمزی و سرو ناز» یکی از پرفروش ترین های دهه 80 بود و این آخری هم دارد رکوردهای فروش را یکی یکی جابجا می کند.
ویدیو مرتبط :
کلاه قرمزی.آقای مجری توالت عمومیه؟؟کلاه قرمزی... خیلی با حاله ببینید
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
رمز و راز موفقیت مجموعه کلاه قرمزی
بچههای دیروز پابهپای بچههای امروز و حتی شاید مشتاقتر از آنها، فارغ از هر نوع دغدغهای مینشینند پای تلویزیون تا هنرنمایی عروسکهای محبوبشان را ببینند و لااقل برای ساعتی فکر و خیال و روزمرگی را فراموش کنند. کلاهقرمزی مهمترین هنر ایرج طهماسب و حمید جبلی، این زوج هنری خلاق و کاربلد است. آنها موفق شدهاند اثری خلق کنند که در ظرف زمان نمیگنجد و تماشای آن پیر و جوان و کودک نمیشناسد. بعد از دو دهه و اندی فعالیت مستمر، کلاهقرمزی همچنان سرپا و زنده است و میتواند میلیونها مخاطب تلویزیونی را سرگرم کند.
با نگاهی به فعالیت زوجهای هنری در سینما و تلویزیون و مرور آثار آنها در طول زمان براحتی میشود فهمید که تعداد کسانی که همکاری آنها در طول زمان به این میزان باکیفیت از آب درآمده باشد از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر است. شاید زوج بیژن بیرنگ و مسعود رسام تنها رقبای جدی جبلی و طهماسب در این عرصه بودند که فعالیت پر بارشان با درگذشت غمانگیز مسعود رسام به پایان رسید و حالا این خالقان کلاهقرمزیاند که طی این همه مدت، با کمترین فراز و نشیب ممکن مشغول خلق کردن هستند و حاصل کارشان نه تنها مقبول مخاطبان عام سینما و تلویزیون است، که همزمان اقبال منتقدان و کارشناسان را هم به همراه دارد. اما رمز و راز این موفقیت چیست؟
در کشوری که نتیجه کار خیلی از هنرمندان بزرگ سینما و تلویزیونش تنها منحصر به مقطعی نه چندان طولانی است، چطور یک زوج میتوانند 23 سال با یک گروه تقریباً ثابت کار کنند و نتیجه کارشان تا این حد درخشان باشد؟ پاسخ به این سوال خیلی ساده نیست، ولی میشود به عناصر و فاکتورهایی اشاره کرد که رعایت آن از سوی این دو نفر، از عمدهترین دلایل موفقیتهای پیوسته و طولانی این مجموعه به شمار میرود. در ادامه به هر کدام از این عناصر به اختصار اشاره خواهیم کرد.
کار گروهی
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، هنرمندان و در حالت کلیتر مردم کشور ما، در حیطههای مختلف هنری عموماً از فضایل کار گروهی غافل هستند. اگر هم غافل نباشند به دلایل پرشماری قادر به حفظ یک گروه موفق و توانا در طول زمان نیستند. چه بسیار گروههای هنری که بعد از طی کردن یک دوره درخشان مقطعی، به مرور از هم پاشیدهاند و هر کدام از اعضای آن ترجیح دادهاند به صورت مفرد کار خودشان را ادامه دهند. بخصوص در عرصه سینما و تلویزیون، تقسیم وظایف و تفکیک آن خیلی محلی از اعراب ندارد.
یک کارگردان میخواهد همزمان با انجام امور پیچیده کارگردانی، تهیهکننده، نویسنده، تدوینگر و حتی بازیگر کار خود هم باشد و طبیعی است که حتی بزرگترین نوابغ هم از پس این همه تخصص مهم و پیچیده در یک زمان برنخواهند آمد. در مورد جبلی و طهماسب اما قضیه متفاوت است. این دو نفر با اعتماد متقابل نسبت به تواناییهای یکدیگر، سالهاست مشغول خلق و تولید هستند.
حمید جبلی، رفیق دیرینهاش را به عنوان رهبر و کارگردان گروه پذیرفته و خودش هم در جایگاه یک ایدهپرداز متفکر، مشغول نوشتن قصه و خلق شخصیتهای جدید است و از قضا در این کار یک خبره به تمام معناست. طهماسب هم به دلیل جدیت و کاریزمای زیادش با نظمی ستودنی کارگردانی کار را بر عهده میگیرد و کسانی که حتی یک بار گذرشان به پشتصحنه کار افتاده، هم نظرند که آقای مجری مهربان و شوخ جلوی دوربین، در پشت صحنه بیش از حد جدی و سختگیر است و همین جدیت منجر به نظم و ثبات میشود.
علاوه بر این دو که به عنوان مغزهای متفکر کار، هدایت گروه را بر عهده دارند، بقیه اعضای اصلی گروه نیز همگی از همان دوران تولد کلاهقرمزی همپای طهماسب و جبلی مشغول کارند. مرضیه محبوب ایدههای این دو را با استادی تمام به عروسکهایی تبدیل میکند که هر کدام از آنها یک شخصیت معروف کمنظیر و کمرقیب هستند.
دنیا فنیزاده، محمدرضا علیقلی و عزیز ساعتی هم در طول همه این سالها بخش مهمی از کار را بر عهده داشتهاند. همین تقید طهماسب و جبلی به کار گروهی و توانایی آنها در حفظ هستههای اصلی این گروه، منحصربهفردترین ویژگی این مجموعه است.
به روز بودن
نگاهی به آثار اخیر کارگردانان بزرگ سینمای ایران که میاندازیم، تنها حس تاسف و افسوس است که بر ما غالب میشود. خیلی از بزرگان این حیطه در سالهای اخیر قافیه را باختهاند و هنوز به هوای روزگار خوش و سپری شده گذشته، در دنیایی سیر میکنند که کاملاً زیر و رو شده. داشتن یک گذشته درخشان قطعاً خوشایند است، اما قناعت کردن به گذشته و اسیر آن شدن به مقصدی به جز نابودی حرفهای منجر نخواهد شد. در بین این قدیمیهای پرافتخار، آنهایی که در اوج خداحافظی کردهاند هنوز در یادها هستند. یک ویژگی مهم دیگر زوج طهماسب و جبلی، به روز بودن آنهاست.
طهماسب یک بار گفته بود او و جبلی همیشه یک دفترچه یادداشت به همراه دارند و در طول سال هر جا که میروند، نکات و جزئیات ریزی یادداشت میکنند و این جزئیات هنگام تولید هر مجموعه تبدیل میشود به محتوا. این عادت بسیار مهم و کلیدی نشان از هوش بالای این دو دارد، آنها بدون قناعت کردن به توفیقات گذشته، هر روز، هر ثانیه و همه جا مشغول رصد کردن وقایع و درک هوشمندانه جزئیات هستند. همین توجه به شرایط زمانه و درک مقتضیات آن، باعث شده کلاهقرمزی مجموعهای بدون تاریخ مصرف باشد و تماشای آن سن و جنس نشناسد.
آنها با رصد کردن مسائل و معضلات روز کشور و با در پیش گرفتن سیاست بسیار مهمی به نام «جوانگرایی» که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد، توانستهاند پویایی و تازگی کارشان را طی 23 سال فعالیت حفظ کنند و میلیونها مخاطب پیگیر و متعصب داشته باشند. عمده بار آموزشی این مجموعه برای کودکان (و البته بزرگترها) هم ناشی از همین به روز بودن و سعی در طرح مسائل وقت جامعه به زبان شیرین هنر است.
جوانگرایی
طهماسب و جبلی به واسطه هوش و انعطاف زیادشان برخلاف عده دیگری به جای غر زدن در مورد جوانان امروز و پیله کردن به تغییر شرایط روحی و اخلاقی ترجیح دادند مسیرشان را در کنار همین جوانها ادامه دهند. این کار حداقل دو نتیجه مهم دارد؛ اول این که امکان آموزش نسل جوان و خبره جدیدی توسط استادان قدیمی فراهم میشود و دوم این که قدیمیها به واسطه ارتباط مستمر با این جوانان میتوانند به روز باشند. این نکته بدیهی از سوی خیلیها رعایت نمیشود، اما سازندگان کلاهقرمزی به اهمیت آن واقفاند. بدون شک استمرار موفقیت این مجموعه در دهه اخیر مدیون حضور تعدادی از بااستعدادترین و تواناترین جوانان عروسکگردان و صداپیشه در گروه تولید آن بوده است.
کلاهقرمزی چند سال بعد از اکران فیلم سینمایی «کلاهقرمزی و سروناز»، از سال 88 به بعد با تحولاتی اساسی به تلویزیون برگشت و این تحول مطلقاً میسر نمیشد، مگر با هوش بالای سازندگان آن در استعدادیابی و هدایت این جوانها. روال کار طهماسب و جبلی در سالهای اخیر این بوده که ایدههای خود را در مورد خلق شخصیتهای جدید به صورت کلی مطرح میکنند و بعد با مشورت با تیم عروسکگردانی و صداپیشهها و به واسطه تمرین زیاد به مرحله اضافه کردن کاراکتر جدید به مجموعه میرسند. شخصیتهای بسیار موفقی نظیر پسرعمهزا، فامیل دور، ببعی، جیگر و آقوی همساده ماحصل همین همکاری و همفکری بین این دو نسل است. شک نکنید تیم جوانی که در سالیان اخیر تحت هدایت این دو استخوان خرد کردهاند، در آینده باعث اتفاقات خوبی در عرصه برنامههای عروسکی و کودک خواهند بود، چنانکه چند نفر از آنها هماکنون هم به واسطه دیده شدن در این مجموعه به توفیقاتی در عرصههای دیگر هم رسیدهاند.
و اما عشق
دلیل این همه تلاش و مقید بودن به این اصول مهم جز «عشق» چه میتواند باشد؟ از اقبال بلند ماست که جبلی و طهماسب عاشق این کار هستند و «کلاهقرمزی» برایشان وسیلهای برای رسیدن به اهداف دیگر نیست. حدود چهار دهه کار کودک و مشخصاً 23 سال تلاش برای حفظ و ارتقای کیفیت «کلاهقرمزی و پسرخاله» و این همه جدیت به خرج دادن در این حیطه را فقط با عشق میتوان توضیح داد. از پشتصحنه مجموعه نقل میشود که تمام خستگی ناشی از تمرینهای مداوم و طاقتفرسای این دو، به محض روشن شدن دوربین به انرژی تبدیل میشود و ایرج طهماسب میشود همان آقای مجری آشنا و مهربان و حمید جبلی با آن طنازی بینظیر، شیطنتهای دلچسب و انعطاف صدای محیرالعقولش میشود کلاهقرمزی محبوب و عزیز ما.
اخبار فرهنگی - جامجم