فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

رضا کیانیان: حتی در عروسی خودم هم نرقصیده ام!!!



 

 

رضا کیانیان: حتی در عروسی خودم هم نرقصیده ام!!!

 

 

از سکانس های جالب فیلم «یه حبه قند» که صحنه معرفی نقش «جعفر» داماد سرخوش خانواده است و اتفاقا در تیزرها و آنونس ساخته شده توسط مجید مجیدی و رخشان بنی اعتماد که امکان پخش از تلویزیون را پیدا نکرده است هم مورد توجه قرار گرفته است، صحنه های رقص رضا کیانیان بازیگر این نقش است.

 

می دانید من در زندگی عادی ام هرگز نرقصیده ام؟!

کیانیان در گفت وگویی خواندنی با ماهنامه ۲۴ در باره این سکانس ها گفته است: آن رقص در فیلمنامه بود چون قرار بود تاکید کند این داماد خیلی سرخوش است اما آن «نون و پنیر آوردیم ...» را هدایت هاشمی سر صحنه پیشنهاد کرد و بعد نیمچه رقصی هم به آن اضافه شد تا متناسب باشد. می دانید من در زندگی عادی ام هرگز نرقصیده ام؟! حتی در عروسی خودم هم نرقصیده ام. چون هم خجالتی هستم و هم فکر می کنم بد است مرد گنده برقصد هم اینکه اصلا بلد نبودم!

در« یه حبه قند» دیگر رویم باز شده بود!

این بازیگر حرف هایش را اینگونه ادامه داده است: اولین بار در سینما در فیلم «فرش باد» کمی رقصیدم، با اینکه خودم پیشنهاد کردم اما برایم خیلی سنگین بود. بار دوم هم در «صدسال به این سال ها» بود که هنوز نشان داده نشده. این دفعه در «یه حبه قند» دیگر رویم باز شده بود! راست می گویند که اولش سخت است! البته آقای میرکریمی چند تا از رقص ها را با این که در فیلمنامه بود حذف کرد چون گفت زیاد است و بیش از حد دیده می شود.

یک کلاه از زیر پتو بیرون آمد

کیانیان در بخش دیگر این مصاحبه با اشاره به چگونگی شکل گرفتن این نقش در ناخودآگاهش کلاهی که این شخصیت در اغلب صحنه ها بر سرش دارد گفته است: در فیلمنامه اولیه جعفر فرش فروش بازار بود اما بعدا بنا شد. آن کلاه هم به خاطر بنا بودنش اضافه شد. قرار بود هیچ وقت هم کلاهش را برندارد. کسی را می شناختم که هیچ وقت کلاهش را بر نمی داشت. یک بار بچه ها موقع خواب پشت شیشه جمع شدند که ببینند بالاخره وقتی کلاهش را برمی دارد چه شکلی می شود! پتو را روی خودش کشید و یک کلاه از زیر پتو بیرون آمد و ما هیچ وقت کله او را ندیدیم! این را برای آقای میرکریمی تعریف کردم و خوشش آمد. اما در اینجا نگنجید. در فیلم دو بار کلاهش را بر می دارد: یکی وقتی خواب است که کلاه از سرش می افتد! یکی موقع همان رقص کنار حیاط.

یک سکانس اجرا می کنیم و روی همه تان را کم می کنیم!

کیانیان در توضیح در خصوص سکانش تماشای فوتبال و شوخی های مردانه با اشاره به فضای صمیمی پشت صحنه و تاثیرگذاری آن بر حال و هوای این سکانس گفته است: در این فیلم یک شوخی بین ما دامادها با زن ها هست چون فیلم بیشتر زنانه است دیگر، به همین دلیل ما گفتیم یک سکانس اجرا می کنیم و روی همه تان را کم می کنیم! این قضیه به کل کل تبدیل شده بود و پشت صحنه بامزه ای داشت. سکانس خاطره انگیزی بود و همراه شوخی و خنده بین خودمان شکل گرفت..../شبکه ایران


ویدیو مرتبط :
درددل رضا کیانیان با امام رضا در فیلم فرش باد!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

رضا کیانیان: حتی شب عروسی ام نرقصیدم!


رضا کیانیان در تازه ترین گفت و گویش با ماهنامه 24 به بهانه اکران «یه حبه قند» درباره سکانسی که در این فیلم می رقصد حرف های جالبی زده است.

رضا کیانیان در تازه ترین گفت و گویش با ماهنامه 24 به بهانه اکران «یه حبه قند» درباره سکانسی که در این فیلم می رقصد حرف های جالبی زده است که می خوانید: «آن رقص در فیلمنامه بود چون قرار بود تاکید کند این داماد خیلی سرخوش است اما آن «نون و پنیر آوردیم...» را هدایت هاشمی سر صحنه پیشنهاد کرد و بعد نیمچه رقصی هم به آن اضافه شد تا متناسب باشد. می دانید من در زندگی عادی ام هرگز نرقصیده ام؟! حتی در عروسی خودم هم نرقصیده ام. چون خجالتی ام، حتی فکر می کنم بد است مرد گنده برقصد، هم اینکه اصلا بلد نبودم! اولین بار در سینما در فیلم فرش باد کمی رقصیدم، با اینکه خودم پیشنهاد کردم اما برایم خیلی سنگین بود. بار دوم هم در «صد سال به این سال ها» بود که هنوز نشان داده نشده. این دفعه در یه حبه قند دیگر رویم باز شده بود! راست می گویند اولش سخت است! البته آقای میرکریمی چند تا از رقص ها را با اینکه در فیلمنامه بود، حذف کرد چون گفت زیاد است و بیش از حد دیده می شوی!»

منبع:
روزنامه هفت صبح