فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

رضا عطاران چگونه خودش را نشان داد؟



رضا عطاران چگونه خودش را نشان داد؟

باور كنید یا نه به آن آسانی كه من و شما فكر می‌كنیم نیست؛ یعنی اصلا آسان نیست. خیلی هم سخت است. درخشیدن، مطرح شدن، ستاره بودن، محبوبیت، پرطرفدار بودن یا هر چیزی كه شما اسمش را می‌گذارید یك شبه و یك روزه اتفاق نمی‌افتد.

باور كنید یا نه به آن آسانی كه من و شما فكر می‌كنیم نیست؛ یعنی اصلا آسان نیست. خیلی هم سخت است. درخشیدن، مطرح شدن، ستاره بودن، محبوبیت، پرطرفدار بودن یا هر چیزی كه شما اسمش را می‌گذارید یك شبه و یك روزه اتفاق نمی‌افتد. به قول آن دیالوگ معروف فیلم «شب یلدا»:« همه چی برمی‌گرده به قبل، قبل و قبل ترش.» قبل و قبل و قبل‌تر از آن روزی كه ستاره‌ای برای اولین بار دیده می‌شود.

تو كوچه تئاتر اجرا می‌كردم
بچه خانواده‌ای 6 نفره بودم. 4 برادر و خواهر. این خانواده ربطی به هنر نداشت، اما از سال 58 ، 59 کار هنر را شروع کردم، در حالی‌که سنی هم نداشتم. در کوچه بچه‌ها را جمع می‌کردم و نمایش اجرا می‌کردم. همیشه هم اجراها مربوط به زمانی بود که پدرم نبود. او موافق کار من نیست. پدر من کارمند دفتر ترمینال اتوبوسرانی بود و هنوز هم علاقه‌ای به کار من ندارد. یک بار پدرم وسط یک اجرای خانگی سر رسید و همه میهمانان را ریخت بیرون! سال‌ها بعد کار تئاتر را در کنار مرحوم حسن حامد در مشهد شروع كردم. بعد از آن برای ادامه تحصیل در رشته طراحی صنعتی به تهران آمدم و با مجموعه طنز تلویزیونی «پرواز 57» دیده شدم.

رضا عطاران چگونه خودش را نشان داد

چه جوری با مهران مدیری آشنا شدم
در کارهای نمایشی که انجام می‌دادیم، در عین حال که همه‌چیز جدی بود، خودم احساس می‌کردم که تماشاچی با ناخودآگاه من که به طنز می‌زد، بیشتر همراه است. مثلا 2 نمایش کار کردم با دکتر قطب‌الدین صادقی؛ نمایش‌های هملت و سیمرغ. من و آقای حسن خلیلی‌فر نقش دوستان هملت را داشتیم. یادم هست با وجود اینکه نقش جدی بود، تماشاچی می‌خندید. در سیمرغ هم من یکی از 30 مرغ بودم که باز هم همین اتفاق می‌افتاد. در نمایش هملت مهران مدیری هم نقش لاهرتیس، برادر اوفیلیا را بازی می‌کرد. با هم همان جا آشنا شدیم. دو، سه سال بعد از این، هسته اولیه گروه ساعت خوش در نوروز 72 شکل گرفت که شامل مرحوم داوود اسدی، ارژنگ امیرفضلی و مهران مدیری بود که بعد قرار شد « ساعت خوش» را با بازیگران بیشتری کار کنند. در مرحله اول از 70 نفر تست گرفتند که من در آن حاضر نبودم، اما مدیری بعدا یادش آمده بود و با من تماس گرفت و من هم به گروه ملحق شدم. سعید آقاخانی هم از بچه‌هایی بود که در هملت کار کرد. یوسف صیادی هم در سیمرغ حضور داشت و از همین طریق برنامه ساعت‌خوش ساخته شد.

وقتی در اوج ممنوع‌الكار شدم
«ساعت خوش» روی روند كاری من تاثیر زیادی داشته. فكر كن ما اواخر كار «ساعت خوش» كه بودیم، فیلمسازان بزرگی مثل آقای بیضایی،  آقای مهرجویی،  آقای افخمی و... كه حالا همه را دقیق یادم نیست آمدند و با ما برای كارهای سینمایی صحبت كردند. هر كدام از ما قرار بود با یكی از این بزرگان كار كنیم. یعنی صحبت‌ها شد و بازیگران هم انتخاب شدند. مثلا رضا شفیعی جم قرار شد در فیلم آقای بیضایی به نام «چه كسی رئیس را كشت» نقش اصلی باشد. واقعا در اوج بودیم و احساس می كردیم حالا در  قله موفقیت هستیم و دیگر همه چیز تمام شده و آینده ما برای همیشه تضمین است. در آن شرایط رؤیایی یك دفعه به ما اطلاع دادند كه ممنوع‌الكار هستیم. آن فیلم‌ها هم ساخته نشدند. علاوه بر آن خود ما هم كه دیگر نمی‌توانستیم كار كنیم. بعضی‌ها مثل مهران مدیری و ارژنگ امیرفضلی ممنوع‌الكاری‌شان تا 3 سال طول كشید. من تا یك سال و نیم ممنوع‌الكار بودم و تمام شد. منتها بعدا قرار شد كه دیگر هیچ وقت بیشتر از 2 یا 3 نفرمان در یك كار نباشیم. هیچ وقت هم هیچ كس دلیل آن را نگفت.

عقب زامیاد موادغذایی می‌فروختیم
در آن دوره بیكاری خیلی با بچه ها در ارتباط نبودم. برای اینكه تا ممنوع‌الكار شدیم زمان برای ازدواج پیدا كردم و 3،2 هفته بعد  از ممنوع‌الكاری‌ام ازدواج كردم. بعد دیگر پیگیر ماجرای تامین نان و امرار معاش شدم. بالاخره باید یك جوری زندگی را می‌گذراندیم. خلاصه با آقایی دفتر پخش موادغذایی زدیم. ما یك وانت داشتیم كه با آن به سوپرماركت‌ها می‌رفتیم و می‌پرسیدیم كه چه چیزهایی نیاز دارند و می‌گفتیم كه ما مثلا می‌توانیم مربا، چیپس، پفك و... را برای‌تان بیاوریم.  یك زامیاد از این آبی‌ها داشتیم. البته رضا عطاران بودنم خیلی كمك می‌كرد اصلا آن آقا هم به همین دلیل با من شریك شده بود كه استفاده كند. كاری بود كه اصلا حسی با آن برقرار نمی‌كردم و برایم وحشتناك سخت بود. صبح كه از خواب بیدار می‌شدم، دوست داشتم دوباره تا شب بخوابم ولی سر كار نروم. اصلا با آن ارتباط برقرار نكرده بودم تا اینكه خودشان یك دفعه زنگ زدند و گفتند دیگر می​توانید سر كارتان بازگردید. من هم فوری وارد كار شدم. نخستین كارم هم فیلم «كلید ازدواج» بود. این دوره بیكاری باعث شد وقتی كه كار پیش آمد، خیلی سعی كردم هرطوری شده با چنگ و دندان در این كار بمانم و كار كنم.

رضا عطاران چگونه خودش را نشان داد

داخل یك دستشویی یك متری هم می‌توانم خوشبخت باشم
من هرچه پیش آید، خوش آید را دوست دارم برای اینكه ممكن است در زندگی هر كسی هرچیزی پیش بیاید و در هر شرایطی خوب زندگی كردن را دوست دارم. قبلا مثالی می‌زدم، الان چند سال است دیگر نمیگویم چون می‌گویند تو در همه كارهایت از توالت استفاده می‌كنی. ولی مثالم این بود اگر یك روز به من بگویند تو به اجبار باید در این یك ونیم در دو متر دستشویی زندگی كنی، سعی می‌كنم همان جا خوشبخت باشم. یعنی سعی‌ام را می‌كنم. بالاخره می‌شود. روز اول كمی سخت می‌گذرد. روز دوم می‌گویی بگذار یك جوری سر خودم را گرم كنم و... بالاخره می‌گذرانی.

تقدیر بی‌تقصیر نیست
مراقبت یکی از مهم‌ترین نکات برای موفقیت است، اما من خیلی‌ها را می‌شناسم که بیشتر مراقبت می‌کنند، کتاب‌های بیشتری می‌خوانند و... ولی اتفاقات خوبی برای‌شان نمی‌افتد. علت این موضوع را نمی‌دانم اما برای بعضی‌ها اتفاقات خوبی می‌افتد و برای عده‌ای هم نه. مثلا خود من داشتم زندگی‌ام را می‌کردم که یك‌دفعه ساعت خوش پیش آمد و ما رفتیم جلو.

هیچ‌وقت از پا نمی‌افتم
بازیگری تنها راهی است که می‌توانم از آن راحت زندگی کنم و بهترین راهی است که می‌توانم به زندگی زیاد فکر نکنم. بنابراین اگر یکی، 2 کار نه‌چندان خوب بین کارهایم اتفاق افتاد، نباید همه‌چیز را کنار بگذارم و افسرده بشوم. باید به دنبال راه فرار باشم و آن را جبران کنم. در این مورد نمی‌توانم زیاد توضیح بدهم چون احتیاج به صراحتی دارد که الان همراهم نیست.

رضا عطاران چگونه خودش را نشان داد

این جوری بازی می‌كنم
خیلی از نقش‌هایی كه بازی می​كنم به شخصیت خودم نزدیك است ، به دلیل آن جنس بازی است كه من به آن علاقه دارم. از اول هم كه كار كردم، دوست داشتم اینطوری كار كنم. بازیگرانی هم كه برای من كار كردند، اگر دقت كرده باشید در كارهای من خیلی بیشتر به خودشان نزدیك  هستند و خیلی معمولی‌تر، راحت‌تر و دلچسب‌تر بازی می‌كنند. من این نوع بازی را هم از آنها می‌خواهم و هم كاری می‌كنم كه این اتفاق بیفتد. یعنی اگر قرار است نقش آدم كلاش را بازی كنم كه مثلا در فیلم «ترش و شیرین» داشتیم، آن را رضا عطارانی بازی می‌كنم كه كلاش باشد. اگر قرار باشد نقش قاتل را بازی كنم، رضا عطارانی را بازی می‌كنم كه قاتل است، اگر در نقش دزد باشد، رضا عطارانی كه دزد شده و... و همین مسئله باعث می‌شود خیلی از وجود و حس خودم برای نقش‌ها و بازی‌هایم مایه بگذارم. من برای بازی‌هایم از راحتی‌ای كه همه آدم‌ها دارند، می‌گذرم. هیچ‌كس در زندگی واقعی چیزی را نمایش نمی‌دهد. یعنی اگر قرار است اخم كند مثل آن چیزهایی كه ما در اصول نمایش داریم، اخم نمی‌كند و مثلا چین به ابرو نمی‌اندازد، سر را پایین بیاورد، نگاه تیز بكند و از آن چیزهایی كه به عنوان شاخص و میمیك صورت در نمایش به کار می رود، استفاده نمی‌كند.

منبع:مجله زندگی ایده آل/برترین ها

 


ویدیو مرتبط :
ویدیو عیادت رضا عطاران از رضا داوود‌نژاد

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

رضا عطاران درباره انتقادش از برنامه هفت :شوخی کردم



 

رضا عطاران درباره انتقادش از برنامه هفت :شوخی کردم

 

رضا عطاران انتقادات خود از برنامه هفت را صرفا یک شوخی با مسعود فراستی منتقد برنامه دانست.

رضا عطاران در گفتگو با خبر آنلاین، اظهار کرد: سخنانی که در نشست فیلم «ورود آقایان ممنوع» در مورد برنامه «هفت» گفتم، فقط یک شوخی با مسعود فراستی منتقد این برنامه بود.

او گفت: من با دست اندرکاران برنامه «هفت» مخصوصا مسعود فراستی از قدیم آشنایی دارم و مشکلی بین ما وجود ندارد..... / خبر آنلاین