فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

دیگران درباره آل پاچینو چه می گویند؟



او با انسانیتی قدرتمند پرده را در برمی گیرد. بعید است شما آل پاچینو را نبینید. هم ستاره است و هم بازیگر، در تک تک فیلم‌هایش آل پاچینو فراموش نشدنی است و کاملا در نقش ذوب می‌شود.

 «...داشتم از وسط سنترال پارک  قدم می زدم که جوانی نزدیک آمد که او را نمی‌شناختم. و بهم گفت: هی چه اتفاقی برات افتاده؟ دیگه نمی‌بینمت مرد. مِن ِمن کردم. جوان گفت خدای من آل. می‌خوام تو رو اون بالا ببینم.» بعد من فهمیدم  خوش شانس بودم که آنچه را بهم داده شده در اختیارم هست...»

او با انسانیتی قدرتمند پرده را در برمی گیرد. بعید است شما آل پاچینو را نبینید. هم ستاره است و هم بازیگر، در تک تک فیلم‌هایش آل پاچینو فراموش نشدنی است و کاملا در نقش ذوب می‌شود. همهٔ تناقض‌های حضور بزرگ بر پرده را دارد: جزئیات دقیق است، توانش مغلوب کننده، ماحصل کار اغلب نفس را بند می‌آورد، گاه آزار دهنده می‌نماید، اما همواره فراموش نشدنی است. جایی که رابرت دنیرو قیمتی است آل پاچینو احساساتی یا وسواسی است و به شدت غریزی.

اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

سیدنی لومت: «روزی از او خواستم دیوانه باشد، تمام روز دیوانه بود»!/ و آن چه خودش می‌گوید: «شادی، حس زندگی‌ بخشیدن به چیزهاست»

آل پاچینو گالری گناهکاران و مبارزان پر تقطه ضعف کارنامهٔ بازیگری خود را از بستر مرموز روح خویش بیرون آورده است. پیچیده است؟ صد البته. پرشور است؟ تا نقطه جنون. وحشی؟ بعله. یکبار اعتراف کرد: «زندگی روی سیم است. بقیه انتظار است.»

سیدنی لومت که با او در سرپیکو و بعدازظهر نحس همکاری کرده بخاطر می‌آورد: «روزی از او خواستم دیوانه باشد. تمام روز دیوانه بود.»

استاد بازیگری‌اش لی استراسبرگ که نگران فرو رفتن عمیق آل در شخصیت‌ها بود طوری که امکان داشت هرگز از آن‌ها‌‌ رها نشود اخطار می‌دهد: «عزیزم، باید ر‌هایشان کنی.»

ماجراهای دوران کودکی هم هست، کم اعتنایی، پناه بردن به الکل، شکست‌های عشقی و سختی‌هایش، سندروم کوتاه قدی. اما همه این داستان‌ها را برای داستان‌های بزرگ‌تر نقش‌های پر نقش و نگار او‌‌ رها می‌کنیم. از مایکل کورلئونهٔ پدرخوانده تا تونی مونتانای صورت زخمی. به مناسبت سالروز تولدش دنیا را از نگاه خود او و حرف‌های همکارانش در کافه سینما بخوانید:

اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

سیدنی لومت: «روزی از او خواستم دیوانه باشد، تمام روز دیوانه بود»!/ و آن چه خودش می‌گوید: «شادی، حس زندگی‌ بخشیدن به چیزهاست»

جانی دپ (همکاری در دانی براسکو): یکی از بازیگرانی است که بخاطرت می‌آورد چقدر کاری را که می‌کنی دوست داری، چه لذتی بازیگری دارد. او احترام جدیدی را برای بازیگری در من به وجود آورد.

فرانسیس فورد کاپولا: شکی نیست که در پایان پدرخوانده دو مایکل کورلئونه همه را مغلوب کرده تنها روی صندلی نشسته، مرده‌ای است که نفس می‌کشد. راهی نبود که او اصلا تغییر کند. صادقانه بگویم  تغییراتی را در انتهای داستان در نظر داشتم اما پاچینو نگذاشت.

کالین فارل: در کار بسیار جدی است. هرگز چنین تمرکزی را ندیده‌ام. در عین حال حرامزده بانمکی است. خیلی باهوش، خیلی روشن فکر است. همکار خوبی است.

رابین ویلیامز: آل پاچینو یک مرد ریزه میزه است. مثل یک میگو. بیا دمار از روزگارش درآوریم. اما نه من همکاری با او را دوست دارم. آل مرد خوبی است.

اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

سیدنی لومت: «روزی از او خواستم دیوانه باشد، تمام روز دیوانه بود»!/ و آن چه خودش می‌گوید: «شادی، حس زندگی‌ بخشیدن به چیزهاست»

حرف‌های آل پاچینو
کارگزار‌ها: دوره‌ای بود که کارگزاری نداشتم. به آژانس ویلیام موریس زنگ زدم. گفتم دارم دنبال کارگزار می‌گردم. منشی پرسید: اسم شما چیست؟ جواب دادم که آل پاچینو. منشی گفت: مطمئنی؟

مشکل من این است که با همه شخصیت‌ها همدات پنداری می‌کنم، شخصیت‌هایی که بازی نمی‌کنم وشخصیت‌های زندگی واقعی. گمانم همه بازیگران باید رغبت به این کار را داشته باشند.

ارزش استعدادش: «بازیگر ثروتمند معمولا راهی برای خلاص شدن از شر ثروت پیدا می‌کند. من پولهایم را روی فیلم خودمThe Local Stigmatic سرمایه گذاری کردم که هرگز رنگ پرده را به خود ندید. روی چند نمایشنامه کار کردم. ناگهان پس از چند سال کلی مالیات مقروض شدم و موعد وام‌ها سرآمد و ورشکسته شدم. اما می‌دانی واقعا چی تکانم داد؟ داشتم از وسط سنترال پارک قدم می زدم که جوانی نزدیک آمد که او را نمی‌شناختم. و بهم گفت: هی چه اتفاقی برات افتاده؟ دیگه نمی‌بینمت مرد. مِن ِمن کردم. جوان گفت خدای من آل. می‌خوام تو رو اون بالا ببینم. بعد من فهمیدم  خوش شانس بودم که آنچه را بهم داده شده در اختیارم هست. باید از آن استفاده کرد.»

اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

سیدنی لومت: «روزی از او خواستم دیوانه باشد، تمام روز دیوانه بود»!/ و آن چه خودش می‌گوید: «شادی، حس زندگی‌ بخشیدن به چیزهاست»

پدرخوانده: «هرگز پدرخوانده را روی پرده سینما ندیدم. چون زمانی که نمایش داده شد خیلی عصبی بودم. و جالب بود. انگار به یک عکس قدیمی خودت نگاه می‌کنی. گیج می‌شوی. گیج می‌شوی و می‌گویی اصلا نمی‌تونم ارتباط برقرار کنم.»

تحقیقات: «برخی بازیگر‌ها تحقیقات را مفید می‌دانند. بقیه نه. همیشه چیزی برای تحقیق کردن وجود دارد. حتی اگر شما نقش سفارشی کوتاه یک آشپز را بازی کنی. منظورم این است همیشه کتاب‌هایی برای خواندن و آدم‌هایی برای ملاقات هست.»

عمر طولانی: شبی با لی استراسبرگ به شب صد ستاره رفتیم. همه آدم‌های مشهور آنجا بودند. از اورسن ولز بگیر تا بقیه. یادم می‌آید لی برگشت به من گفت: می‌دونی عزیزم، اطرافم را نگاه می‌کتم و چی می‌بینیم؟ یازمانده‌ها.

اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

سیدنی لومت: «روزی از او خواستم دیوانه باشد، تمام روز دیوانه بود»!/ و آن چه خودش می‌گوید: «شادی، حس زندگی‌ بخشیدن به چیزهاست»

تیا‌تر علیه سینما: «بازیگری مانند بندبازی است. میان بازیگری در تئاتر و  سینما تفاوت وجود دارد. روی صحنه بندباز آن بالاست. اگر بیفتی، افتادی. در فیلم، بند روی زمین است. اگر بیافنی بلند می‌شوی و دوباره تکرار می‌کنی. بازیگری در تئا‌تر حالت دیگری از انسان است. از خواب بلند می‌شوی و می‌دانی باید سر ساعت هشت بندبازی کنی.»

درباره بازیگران ایتالیایی –آمریکایی: «جدا به فکر افتاده بودیم نام‌‌هایمان را عوض کنیم چون آن زمان اصلا نمی‌شد فکر کرد که آخر اسمت حروف صدادار داشته باشد و بخواهی بازیگر هم بشوی.»

چرا مایکل کرولئونه فردو را در پدر خوانده دو کشت: «به نظرم دلایلی داشت که مایکل این کار را کرد. اگر به عقب برگردم ودرباره اش فکر کنم آن‌ها باید کاری می‌کردند تا‌ منطق را حفظ کنند. چون اگر فردو را زنده نگه می‌داشتند هرچه قبلش پیش آمده بود بی‌اعتبار شده بود. این منطق بود.»

اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

سیدنی لومت: «روزی از او خواستم دیوانه باشد، تمام روز دیوانه بود»!/ و آن چه خودش می‌گوید: «شادی، حس زندگی‌ بخشیدن به چیزهاست»

خشم: در همه ما وجود دارد. بازیگر آسان‌تر به آن دست پیدا می‌کند چون ورزشکاری احساساتی است. خشم روزمره است.

شادی: شادی یک کلمه است... نمی‌دانم. کلمه خطرناکی است. شاید  حسِ.. زندگی بخشیدن به چیزی باشد.

درباره خودش: واقعا یک افسرده خوی باروحیه‌ام.

اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

 

اخبار فرهنگی - کافه سینما


ویدیو مرتبط :
صورت زخمی ، آل پاچینو

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آل پاچینو پس از ۴۰ سال اعتراف کرد!



 

آل پاچینو پس از ۴۰ سال اعتراف کرد!

 

 

«آل پاچینو»، بازیگر افسانه ای سینمای آمریكا اعتراف كرد، «فرانسیس فورد كوپولا» قصد اخراج وی از فیلم به یادمادنی «پدرخوانده» را داشته است.

درحالیكه حدود چهار دهه از ساخت فیلم «پدرخوانده» كه از ماندگارترین فیلم های تاریخ سینماست می گذرد، آل پاچینو اذعان كرد، كوپولا قصد داشته وی را از این فیلم كنار بگذارد.

وساطت مارلون براندو نبود، كوپولا مرا از «پدرخوانده» كنار می‌گذاشت.

آل پاچینو كه در این فیلم نقش «مایكل كورلئونه» را بازی كرده است، اعتراف كرد، اگر وساطت «مارلون براندو» نبود، فرانسیس فورد كوپولا وی را از این پروژه فیلم كنار می گذاشت.

این بازیگر ۷۰ ساله در گفت وگو با «لری كینگ» در شبكه سی.ان.ان گفت: «مارلون براندو منبع الهام من بود و هنگام بازی در كنار وی بسیار راحت بودم. اگر حمایت او نبود، من از فهرست بازیگران این فیلم حذف می شدم.»

آل پاچینو كه برای بازی در فیلم «پدرخوانده» نامزد جایزه اسكار شده بود در ادامه گفت: «كوپولا تصور می كرد كه من برای نقش كورلئونه مناسب نیستم. اما آنچه موجب ماندن من شد، صحنه مربوط به رستوران در فیلم است كه بعد از فیلم برداری با بازی من موافقت كردند.»

پاچینو با نام كامل «آلفردو جیمز پاچینو» و نام مستعار «سانی» متولد ۲۵ آوریل ۱۹۴۰ در نیویورك است. ورود او به عرصه بازیگری را باید سال ۱۹۶۹ دانست.

در سال ۱۹۷۳ او در فیلم های مترسک و سر پیکو بازی کرد. در مترسک نقش آدمی سرگشته را داشت که در پی هویت خویش است و در سر پیکو نیز یک پاچینوی تمام عیار بود. وی در این فیلم نقش فرانک سر پیکو افسر پلیسی را بازی کرد که فساد افسران مافوق خود را افشا می کند. پاچینو در همان سال بار دیگر نامزد دریافت اسکار شد، اما باز هم این جایزه نصیبش نشد. با این حال منتقدان، جایزه گلدن گلوب را به سبب بازی در سر پیکو به وی اهدا کردند.

از دیگر بازی های چشمگیر پاچینو می توان به حضورش در فیلم های پدرخوانده ۲ (۱۹۷۴)، بعد از ظهر سگی (۱۹۷۵) و عدالت برای همه (۱۹۷۹) اشاره کرد. پاچینو برای بازی در همه این فیلم ها نامزد اسکار شد ولی بدان دست نیافت. او می گوید: «من برای اسکار بازی نمی کنم، چون بازیگری عشق من است، عشقی که هرگز نمی توانم رهایش کنم».

او برای بازی در فیلم هایی چون کرامر علیه کرامر (۱۹۷۹)، اینک آخرالزمان و متولد چهارم جولای (۱۹۸۹) دعوت شد ولی او این پیشنهادها را قبول نکرد. هنگامی که کاپولا برای فیلم اینک آخرالزمان او را دعوت کرد، پاچینو در یک جمله پاسخ منفی به او داد: «من با تو به جنگ نخواهم آمد.»

از فیلم های معروف او در این دهه می توان به دیک تریسی، پدرخوانده (۱۹۹۰)، فرانکی و جانی (۱۹۹۱)، گلن گری گلن راس (۱۹۹۲)، راه کارلیتو (۱۹۹۳)، مخمصه (۱۹۹۵)، تالار شهر (۱۹۹۶)، وکیل مدافع شیطان، دنی براسکو (۱۹۹۷) و خودی (فیلم) (۱۹۹۸) اشاره کرد. اما برترین فیلم او در این دهه، بوی خوش زن در سال ۱۹۹۲ است که جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورد. او در این فیلم ایفاگر نقش مرد نابینایی بود که عشق به همنوع را به بهترین شکل ممکن بیان می کند.

دهه۱۹۹۰ را برای باید دهه نوینی برای پاچینو دانست، زیرا او که پس از بازی در فیلم انقلاب (۱۹۸۵) مبتلا به ذات الریه شد و مدت چهار سال نیز از عالم سینما دور مانده بود، در فیلم دریای عشق (۱۹۸۹) بار دیگر خوش درخشید.

علاوه بر جایزه اسکار، جایزه گلدن گلوب نیز برای این فیلم از سوی منتقدان، به او اعطا شد. زمانی که نقش شیطان در فیلم وکیل مدافع شیطان (۱۹۹۷) را ایفا کرد، همه بزرگان، نامداران و تماشاگران سینما و مردم عادی او را نابغه خواندند.

در سال۱۹۹۶ از سوی انجمن گوتام جایزه ویژه یک عمر فعالیت هنری نصیبش شد و پیش از آن نیز از سوی فستیوال بین المللی فیلم سن سباستین اسپانیا، جایزه مشابهی به او اهدا شد.

او در سال ۲۰۰۲ در فیلم بی خوابی نقش یک کارآگاه را بازی کرد که در تعقیب یک قاتل حرفه ای است. تاجر ونیزی (۲۰۰۴) را باید بهترین فیلم او از سال ۲۰۰۰ به بعد دانست. آل پاچینو از ۱۹ ماه اكتبر با نمایش تاجر ونیزی به صحنه تئاتر برادوی می رود.... / خبرگزارى ایسنا